صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 0700 سه شنبه 11/7/57 تا ساعت 0700 چهارشنبه 12/7/57

تاریخ سند: 11 مهر 1357


مکالمات سوژه از ساعت 0700 سه شنبه 11/7/57 تا ساعت 0700 چهارشنبه 12/7/57


متن سند:

مکالمات سوژه از ساعت 0700 سه شنبه 11 /7 /57 تا ساعت 0700 چهارشنبه 12 /7 /57
موسوی از تهران تماس گرفت و راجع به تعطیلی شهرها با هم صحبت کردند.
موسوی: در حدود 90 درصد شهرهای ایران تعطیل بوده است؛ در ضمن در کرمانشاه و بوکان(7 نفر تلفات) و تهران تظاهرات دبیرستانی مفصل بوده است. روزنامه دیروز را مشاهده کردید که نوشته است رفع محاصره شده است؟ 11 /7 /57
صدوقی: این که دروغ است، چون دو سه روز[است]از این حرفها می‌نویسد. سپس خداحافظی کردند.1
*****
شخصی به نام مرادی از تهران تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، گفت: برای دو هفته‌ای دارم می‌روم عتبات عالیه، امری ندارید؟
صدوقی: انشاءالله که از آنجا خبرهای خوش بیاورید. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تماس گرفت و گفت: همشیره زاده آقای راشد، به نام علی اکبر غفاری که همکار ماست، اطلاع داده‌اند که آقای راشد مرخص شده‌اند و آمده‌اند تهران و صبح هم از قم به طرف یزد حرکت کرده‌اند.
صدوقی: من که چنین چیزهایی را نشنیده‌ام. سپس خداحافظی کردند.
*****
سوژه با دکتر پاک نژاد تماس گرفت و گفت: کار آن آقای هدایی راجع به بیروت چی بود، که دوباره پیغام دادید که تمام نیست؟
دکتر: طوری شده است که گفته‌اند فرجام بدهند، انشاءالله درست می‌شود.
صدوقی: کارشان اصلاً چی بوده، من یادم نیست؟
دکتر: نمی‌دانم، گویا چاقوکشی و این حرفها بود. من به مدیرکل دادگستری تلفن کردم و گفت چشم، سپس مدیرکل گفته که به آنها بگویید که فرجام بدهند، درست خواهد شد. سپس خداحافظی کردند.
*****
دکتر پاک نژاد تماس گرفت و گفت: آقای هدایی خدمت شما هستن؟
صدوقی: خودشان نیستن، ولی آقای امامی اینجا هستن.
دکتر: من با مدیرکل دادگستری دوباره صحبت کردم، ایشان گفتن که دو مورد بوده که یکیش را تبرئه کردیم و مورد دیگر نمی‌شود؛ ولی راهنمایی کردن.
صدوقی: خودتان به امامی بگویید.
سپس امامی گوشی را گرفت، دکتر به امامی گفت: این موضوع را کسی نفهمد؛ مدیرکل یاد داده است که شما یک استشهادی تمام کنید، ولی اشخاص جوان امضاء نکنند و پیرها امضاء کنند که چنین چیزی نبوده است و امضاء کنند و این استشهاد را ببرید تا تبرئه کنند. سپس خداحافظی کردند.
*****
[عباس] متین از بندرعباس تماس گرفت؛ سوژه پرسید: یکشنبه آنجا چطور بوده است؟
متین: بندرعباس که کلاً تعطیل بوده است و میناب2 مختصری و سیرجان و شهر بابک و کرمان3 هم کلاً تعطیل بوده است.
صدوقی: بشارت خوبی بود که دادید.
متین: آیا هیچ تفاوتی کرده است؟
صدوقی: بله، فعلاً زوار را می‌گذارند بروند و بیایند؛ ولی خود آقا هنوز از خانه بیرون نیامده است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام صدر4 از تهران تماس گرفت و بعد از احوالپرسی گفت: امروز در مجلس، آقای [منوچهر]یزدی به من گفته است که شنیدم در یزد که بودی، در اداره بهداشت عکس آقای خمینی را پاره کرده‌ای؛ شما من را می‌شناسید که من از خانواده مسلمانی هستم و تمامی مدت هم که در یزد بودم، فقط یک روز در یزد بودم و مابقی در محمدآباد بودم.
صدوقی: من که همچین چیزی نشنیده‌ام و شما را هم می‌شناسم و اگر هم شنیدم، این را بدانید که از شما دفاع خواهم کرد.
صدر: اینها می‌خواهند با این حرفها من را خراب کنند. سپس خداحافظی نمودند.
*****
شخصی به نام قاسمی که می‌گفت به اتفاق دو نفر از اصفهان آمده است، تماس گرفت و گفت: می‌خواهیم بیاییم خدمتتان.
مخاطب: تشریف بیاورید.
*****
شخصی تماس گرفت و گفت: من شنیده‌ام که آقای راشد تشریف آورده‌اند، درست است؟
مخاطب: اصلاً از این خبرها نبوده است.5

توضیحات سند:

1. ساواک در بولتن خود درباره وقایع کرمانشاه نوشت: « متعاقب تظاهرات اخلالگرانه‌ای که در روز 9 /7 /57 در شهر کرمانشاه به وقوع پیوست و منجر به کشته شدن سه نفر از اخلالگران گردید، اعلامیه‌ای به امضاء 13 تن از روحانیون کرمانشاه انتشار یافت که در آن از مردم دعوت شده بود در مجلس ختمی که روز 11 /7 /57 جهت کشته شدگان حوادث مذکور در مسجد آیت اله بروجردی این شهر منعقد خواهد شد شرکت نمایند... پس از خاتمه اظهارات شیخ عبدالجلیل جلیلی، حاضرین از مسجد خارج و از مسیر خیابانهای شاه و سپه به طرف سه راه نواب مبادرت به راه پیمائی نموده اند... در جریان تظاهرات فوق... چهار نفر از اخلالگران نیز به علت اصابت گلوله مجروح که یک نفر از آنها فوت و سه نفر دیگر همراه مأمورین مجروح در بیمارستان تحت معالجه قرار گرفته اند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب دوازدهم . ص 327
2. در گزارشی مستند به گزارش شهربانی میناب آمده است: « در تاریخ 9 /7 /57 بازاریان میناب به تحریک شیخ خلیل صداقتی و متعصبین دیگر از جمله رحمت اله واحدی و عیسی احمدی سولقانی کاسبین بازار مبادرت به تعطیل نمودن دکاکین خود نموده اند.» همان . ص 274
3. در بولتن ساواک در این باره آمده است: « بازار و مغازه‌های شهرهای کرمان و رفسنجان تعطیل بوده و در شهرهای سیرجان، بافت و جیرفت 50% از مغازه‌ها بسته بوده است.» همان . ص 240
4. دکتر سیدمحمود صدربافقی در سال 1330 در بهاباد بافق به دنیا آمد. در رشته پزشکی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1355 دکترای عمومی گرفت و سپس در شهر یزد مشغول به کار شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه تحصیل داد و در رشته قلب و عروق دارای تخصص گردید.
5. در روز یازدهم مهرماه، اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای که برای ساواک یزد ارسال نمود، نوشت: « به فرموده، مقرر است درحال حاضر شیخ محمد صدوقی شدیداً تحت مراقبت باشد.» و رئیس ساواک یزد نیز در ذیل این نامه به رئیس امنیت داخلی دستور داد: « در اجرای اوامر، با استفاده از کلیه امکانات موجود، از شخص موصوف مراقبت گردد.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 4. سند شماره: 7593 /312 - 11 /7 /57
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 1
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.