صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی

تاریخ سند: 16 دی 1346


آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی


متن سند:

تاریخ: 6/ محرم الحرام /83
قم
حضور انور حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی1 ادام‌الله ظله العالی
از تهران ناصر مکارم. بازارچه مروی مدرسه سپهسالار قدیم
بسمه تعالی
حضور انور حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی دام ظله العالی
پس از تقدیم سلام دوام تأییدات و سلامتی وجود مبارک را از درگاه خداوند متعال مسئلت می‌نمایم. لطفاً مستفسر حالات دعاگو باشید در تهران در چندین مجلس حساس به انجام وظیفه اشتغال داشته و تا آنجا که امکانات اجازه می‌دهد در روشن ساختن افکار کوشش دارم.
دیروز به دیدن رفقای طلاب به سربازخانه2 رفته بودم. حالشان بحمدالله خوب بود ولی از آقایان خیلی گله داشتند. گویا این ماه حتی شهریه معمولی آنها نرسیده. این نگرانی در متأهلین آنها آشکارتر بود گرچه گرفتاریها[ی]حضرت مستطاب عالی خیلی زیاد است ولی بسیار به موقع است که اظهار مرحمت و لطفی درباره ایشان بفرمایید و آنها را دلگرم فرمایید. در انجام اوامر مفتخرم.
والسلام‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته
ناصر مکارم شیرازی
این نامه در بازرسی از منزل خمینی به دست آمده به پرونده ناصر مکارم شیرازی بایگانی شود. 16 /10 /46

توضیحات سند:

1. آیت‌الله العظمی حاج آقا روح الله‌ موسوى خمینى، فرزند سید مصطفى موسوى در 20 جمادى الثانى 1320ق اول مهر 1281 ﻫ ش در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پس از تحصیل مقدماتى، در سال 1300 به حوزه علمیه اراک، که تحت زعامت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (ره) قرار داشت، رفت و یک سال بعد که آیت‌اللّه‌ حائرى حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد، ایشان هم به قم آمد. در سال 1306 سطح را به پایان رسانید و در محضر آیت‌الله حائری به درجه اجتهاد رسید. تدریس علوم «منقول» و خارج فقه و اصول را در سال 1324 همزمان با ورود آیت‌اللّه‌ بروجردى به قم آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس درس خارج، سالیان دراز به تدریس «سطح» اشتغال داشت. امام خمینى در اردیبهشت 1323، اولین بیانیه‌ی سیاسى خود را مبنى بر قیام عمومى علماى اسلام و جامعه اسلامى، آشکارا اعلام داشت و به رغم آنکه پاسخ مناسبى دریافت نکرد، امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد.
در فروردین سال 1340ش آیت‌الله بروجردى رحلت کرد. رژیم شاهنشاهی که فکر می‌کرد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، با رحلت آیت‌الله بروجردی، بدون زعیم است، در 16 مهر ماه سال 1341 لایحه انجمن‌هاى ایالتى ولایتى را توسط کابینه امیر اسدالله‌ علم مطرح و به تصویب رساند. در این موقع امام به همراه علماى بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این میان، لحن تلگرافهاى امام به شاه و نخست‌وزیر، تند و هشداردهنده بود و در پى آن شاه که مى‌خواست اصول شش‌گانه اصلاحات خویش را که به دستور آمریکاها قصد اجرای آن را داشت، به رفراندوم بگذارد، با بیانیه‌ی کوبنده - بهمن 1341 - امام مواجه شد. در ادامه‌ی این مبارزات، با پیشنهاد امام خمینى، عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن، شاه که در صدد سرکوب بود، در فروردین 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بود، فاجعه‌ی خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز به وجود آورد. به دنبال این فاجعه بود که امام اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342، تحت عنوان «شاه دوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت. این مبارزات که براى رژیم گران تمام مى‌شد باعث دستگیرى امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد گردید؛ اما با فشار علماء و مردم، دستگیرى و حبس حضرت امام(ره)، در 11 مرداد ماه همان سال به پایان رسید. ولى این ظاهر قضیه بود؛ چون امام پس از آن به منزلى در داودیه منتقل شد که این حصر خانگی تا 16 فروردین سال بعد ادامه داشت و نهایتاً در این روز امام به قم منتقل شد. روشن بود که مبارزه به این جا ختم نمى‌شد. با افشاگریهای امام، علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران در آبان 1343 مجدداً در آستانه قیام قرارگرفت که در پى آن، در سحرگاه 13 آبان 1343، امام(ره) دوباره دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوایى به آنکارا تبعید شد. این تبعید، یازده ماه به درازا کشیده شد و پس از آن، امام در 13 مهر 44 به تبعیدگاه دوم فرستاده شد؛ یعنى از ترکیه به عراق اعزام گردید که این تبعید مدت 13 سال به طول انجامید. حضرت امام، در این مدت طولانى، دست از مبارزه برنداشت و با صحبت‌ها و سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، ضمن آگاهی‌بخشی و راهنمایى مردم در مسیر مبارزه، همواره رژیم شاهنشاهی را مورد حمله قرار می‌داد؛ که این تلاش‌ها در سال 1356ش به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در سراسر ایران آغاز شد. اخراج امام از عراق، یکی از اقداماتی بود که سیاست‌های استعماری برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی کردند و از این رو، پس از آنکه دولت کویت اجازه‌ی ورود به ایشان را نداد، ایشان در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت نمود و در نوفل لوشاتو ساکن شد و از آنجا به هدایت و رهبری انقلاب اسلامی پرداخت. شرایط حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی ایران در ماه‌های پایانی سال 1357ش، رژیم شاه را مجبور کرد تا با بازگشت امام(ره) به ایران موافقت نماید. باوجود بسته شدن فرودگاه‌ها برای مدتی محدود، در نهایت این اقدام عملی شد و حضرت امام در تاریخ 12 بهمن 1357 در میان استقبالی تاریخی به ایران بازگشت و در عصر همان روز در بهشت زهرای (س) تهران با مردم ایران سخن گفت و مانند گذشته،دولت وقت را غیرقانونى اعلام کرد؛ که این دولت نیز پس از 10 روز متلاشی شد و انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید.
امام پس از پیروزى انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفت و تا زمان ابتلاء به بیمارى قلبى ـ بهمن 1358 ـ در این شهر بود، تا اینکه مجدداً برای مداوا به تهران بازگشت و پس از 39 روزی که در بیمارستان قلب تهران بستری بود، بطور موقت در منزلى در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن، در تاریخ 27اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود، به منزلى در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت – 14 خرداد 1368 - در همین منزل ماند.
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینى در مباحث اخلاقى، عرفانى، فقهى، اصولى، فلسفى، سیاسى و اجتماعى بر جاى مانده که بسیارى از آنها منتشر شده است.
2. پس از فاجعه‌ی خونبار حمله به مدرسه‌ی فیضیه قم در دوم فروردین ماه سال 1342ش و تخریب آن و ضرب و جرح طلاب، اعلامیه معروف «شاه دوستی یعنی غارتگری» از طرف امام خمینی(ره) صادر شد. رژیم پهلوی که فکر می‌کرد با این حرکت، سکوت و آرامش را به کشور بازگردانده است، پس از صدور این اعلامیه، به ترفند دیگری دست زد و فرمان اعزام روحانیون به سربازی را در اول اردیبهشت ماه سال 1342 ابلاغ نمود. بر اساس این دستور، مأموران رژیم با شیوه‌ی وحشیانه‌ای در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر قم به دستگیری و اعزام آنان به سربازی پرداختند و این رویه در سال‌های بعد نیز ادامه یافت.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 39


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.