صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از : سید علی اکبر ابوترابی فرد

تاریخ سند: 14 مرداد 1349


بازجویی از : سید علی اکبر ابوترابی فرد


متن سند:

س ـ هویت کامل خود را بیان نمائید : ج ـ اسم سید علی اکبر ابوترابی فرد فرزند سیدعباس محل تولد طالقان تاریخ تولد 1318 شماره شناسنامه 26 محلات حوزه 4 شغل اهل علم مقیم نجف س ـ چند سال است که در نجف اشرف اقامت داشتید ج ـ از سال 1344 تاکنون ابوترابی س ـ قبل از سال 44 دقیقا در چه محلهایی زندگی می کردید ج ـ در سالهای 42 و 43 در قم در منزل شخصی پدرم و از سال 39 الی 42 در مشهد در مدرسه نواب بودم و قبل از سال 39 به مدت 6 سال که سه سال آن در مدرسه دین و دانش1 و سه سال در مدرسه حکیم نظامی بوده ام و از تولد تا کلاس پنجم ابتدایی در قم بودم و ششم یعنی در چهارده سالگی در دبستان مسعود قزوین بوده ام س ـ اقوام و بستگان خود را که در ایران سکونت دارند بیان نمائید ج ـ پدر ـ بنام عباس شهرت ابوترابی2 سن در حدود 52 ساله شغل اهل علم ساکن قم منزل شخصی ـ برادر 1ـ محمدحسن ـ سن در حدود 17 ساله شغل محصل محل سکونت قم ـ 2ـ محمدحسین سن در حدود 12 ساله شغل محصل ساکن قم ـ آیت الله سیدابوتراب شهرت ابوترابی3 پدربزرگم در حدود 80 ساله ساکن قزوین شغل اهل علم (مجتهد) عمو ـ 1 ـ سیدکاظم ابوترابی سن 46 ساله شغل بزاز ساکن قزوین ـ 2ـ سیدحسین سن 58 ساله شغل عطار ساکن قزوین ابوترابی س ـ اقوام و بستگان خود را در عراق معرفی نمائید ج ـ پسرخاله مادرم به نام حاج محمود حداد سن 46 ساله شغل قفل ساز ساکن کربلا و برادرم به نام محمدحسن در سالهای 46 و 47 و 48 و نزد من در عراق مشغول تحصیل بوده که در حدود یک ماه بعد از عید سال 49 به ایران آمده استابوترابی س ـ شما در عراق با چه کسانی از آیات عظام تماس داشته اید ج ـ با آیت الله آقا شیخ حسین وحیدی4 واعظ مرتب تماس داشتم و با آیات دیگر مانند خوئی5 سالی یک بار می رفتم ابوترابی س ـ دوستان و معاشرین خود را در عراق معرفی نمائید ج ـ آقای حجتی طالب علم است و از اهالی مشهد می باشد و آقای حجت شیرازی، آقای حاج شیخ محمد رخشاد طلبه، آقای شیخ محمد مظفری، آقای شیخ اسداللّه دانیالی، آقای شیخ سیدمحمد راشدی،6 آقای سیدمحمد مهری،7 آقای آیت اللهزاده گلپایگانی، آیت الله آقا حاج سیداحمد مستنبط ابوترابی س ـ چند وقت است که تصمیم گرفتید به ایران مسافرت نمائید ج ـ قبل از محرم برای پدرزنم و پدر خودم نامه ای نوشتم که در ماه ربیع الثانی به ایران خواهم آمد لیکن به علت اینکه منزل آقای وحید که به کویت مسافرت نموده بود و از کویت به ایران مسافرت کرده و در اواخر ماه صفر قبل از آمدن به ایران برایم نامه ای نوشته که اگر نرفتی صبر کن تا موقعی که من مراجعت کنم در منزل باش بدین جهت من معطل ماندم ولی چون هنوز نیامد و پدر من و پدر خانم من ناراحت بودند لذا امروز حرکت کردم که به قم برومابوترابی س ـ قبل از حرکت با چه کسانی تماس گرفتید که قصد خروج دارید ج ـ با چند نفر از دوستان که قبلاً ذکر کرده بودم منجمله آقای حجت الاسلام میرزا علی غروی تبریزی و آقایان مستنبط ابوترابی س ـ اصولاً شما از چه شخصی تقلید می کنید ج ـ از آیت الله حاج سیدمحمود شاهرودی8 ابوترابی س ـ موقعی که از عراق حرکت کردید پیغام و یا نامه ای برای کسی در ایران با خود آورده اید یا خیر ج ـ از داماد آیت الله شاهرودی برای آقای جلیلی9 در کرمانشاه پیام شفاهی آورده ام که به جلیلی بگویم داماد آیت الله شاهرودی فرموده که جواب نامه شما را در مورد موقوفه یا (وقف نامه) فرستادیم ضمنا خانم عیال آیت اللهزاده گلپایگانی که به همراهی ایشان به ایران آمده بود آقای مستنبط فرمودند از ایشان بپرسید که خانم عیال ایشان فعلاً در کجا است در تلگرافی که از سلامتی خود آمده معلوم نیست که خانم عیال...
در تهران است یا تبریز دیگر پیغامی برای کسی نداشتمابوترابی س ـ در موقع آمد[ن] به مرز چمدانی با خود آورده بودید که تعدادی اوراق در زیر چمدان جاسازی شده بود این چمدان را خود شما درست کرده بودید یا کس دیگری به شما داده است ج ـ یک روز قبل از حرکت شخصی به نام حمید روحانی که اهل علم می باشد و چندی پیش توسط یکی از آشنایان من به نام فاضل فردوسی با شخص مذکور آشنا شده و هیچ گونه ارتباطی با او نداشتم از آمدن من به ایران مطلع شده و از من خواهش کرد که چمدانی دارم که مختصر اثاثیه ای در آن هست و حتی شما می توانید از آن چمدان هم برای اثاثیه خود استفاده کنید با خودتان به ایران ببرید من هم بدون اطلاع از محتویات آن قبول کردم و در منزل موقعی که آن را باز نمودم تعدادی کتاب از قبیل (شرح لمعه جلد دو یک عدد ـ معالم یک عدد ـ شرح نفیس یک عدد شرح رسائل شیخ انصاری یک عدد.
10 مکتب اسلام11 یک جلد ـ و دو جلد از کتابهای آقای شیخ محمد شیرازی در کربلا بوده و یک آلبوم و پیراهن و شلوار و بلوز بوده و چون من دیدم کتابها سنگین است و ممکن [است] به سازمان امنیت بفرستند لذا آن را خارج نموده و در منزل گذاشتم و مقداری از وسایل خودم در آن گذاشتم و چمدان را آوردم و از جاسازی چمدان هیچ گونه اطلاعی نداشتم و چون برای مسافرت آماده بودم و اثاثیه من حاضر بودند لذا توجهی به جاسازی چمدان نکردمابوترابی س ـ حمید روحانی کیست و مشخصات بیشتر او را بیان نمائید ج ـ نامبرده در مدرسه بهبهانی حجره ای دارند ظاهرا و مشغول تحصیل هستند و هیچ گونه اطلاعی از هویت وی ندارم حتی موقعی که چمدان را از او گرفتم به ایشان اظهار داشتم که کاری با فامیل خود در ایران نداری که نزد آنها بروم جواب داد که خیر و هیچ کاری با آنها ندارم قصد من این بود که پدر و یا یکی از فامیل او را بشناسم ولی آشنایی نداد البته نظر من این بود که در موقع آمدن به ایران چمدان را به آنها بدهم و هیچ نظر دیگری نداشتمابوترابی س ـ حمید روحانی موقعی که چمدان بشما داد آدرس نداده که چمدان را آنجا ببرید ج ـ ایشان آدرسی به من نداده فقط گفت چمدان را نزد خود نگه داری بکن هر وقت من و یا کس دیگری آمد و از شما خواست به او بدهابوترابی س ـ آیا شما در عراق مشاهده کردید یا شنیده اید که از طرف خمینی و یا شخص دیگری اعلامیه ای بر علیه ایران منتشر شده یا خیر ج ـ اینک در کربلا هیئتی به نام هیئت علمیه کربلا که مربوط به بعثی های عراق می باشند در کربلا اعلامیه و شعارهایی بر علیه ایران منتشر می نمایند منجمله مردن سعیدی را پیراهن عثمان کرده و از این موضوع استفاده کرده و مرتب بر علیه ایران شعار می دهند و شخصی به نام بغدادی که معروف به آیت الله بغدادی12 است رئیس این هیئت می باشد و شعار او این است که در عراق نباید غیرعرب زندگی بکنند چون این شخص از حزب قومی عراق می باشد و در فاتحه ای که بغدادی برای سعیدی گذاشته بود از آیت الله خمینی دعوت شد ولی ایشان شرکت نکردند و چند وقت پیش عده ای از این هیئت نزد خمینی رفته بودند ولی ایشان اعتنایی به آنها نکرده استابوترابی13 س ـ از مفاد اوراق که در چمدان با خود آورده بودید اطلاعی دارید یا خیر ج ـ خیر تاکنون اصلاً این نوع و یا نوع دیگر آن را ندیده بودم.
حتی نشنیده بودم که از طرف خمینی چنین اعلامیه هایی منتشر شده است ابوترابی س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می کنی ج ـ امضاء می کنم ابوترابی

توضیحات سند:

1 ـ در سال 1333 دبیرستان دین و دانش توسط آیت الله دکتر بهشتی تأسیس شد و سرپرستی آن را تا 1342 به عهده داشت.
به مناسبت آمیخته بودن برنامه درسی این مدرسه با دروس دینی و همراه با تربیت دینی که زیر نظر یک روحانی خوشفکر انجام می گرفت مؤسسه اش مرکز مراجعه و تحصیل فرزندان روحانیون و طلاب فاضل شد که اگر این مدرسه در قم نبود از امر تحصیل جدید سرباز زده و سرنوشت دیگری داشتند.
دکتر بهشتی در این مورد می گوید: در آن موقع اینطور به ذهنم رسید که برای ساختن کادرها یک واحد نمونه فرهنگی بوجود بیاوریم و در آنجا نوجوانها را آنطور که فکر می کنیم بسازیم و در قم دبیرستان دین و دانش را به همین منظور تأسیس کردم.
در سال 39 و 40 اقدام کردیم برای ایجاد یک کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم و اولین مجمع هماهنگ کننده و نزدیک کننده روحانی و دانشجو که پیوندشان مبارک بود و چون مبارک بود، امروز دارند آن را بهم می زنند.
2ـ آیت الله آقای سیدعباس ابوترابی فرد فرزند آیت الله سیدابوتراب در سال 1295 هجری شمسی در شهرستان قزوین به دنیا آمد.
ایشان پس از طی مقدمات در شهرستان محل تولد، به حوزه علمیه قم رفت و با جدّ و جهد به تعلیم و تعلّم پرداخت.
مشارالیه در احضاری که به ساواک داشته است، خود را چنین معرفی می کند: «اینجانب حدود چهل سال است، اشتغال به تحصیل علوم دینی داشته ام و از محضر علمای بزرگ، آقای آیت الله مرحوم حجت و آیت الله مرحوم آقای بروجردی استفاده کرده ام و بحمداللّه به مرحله قدرت بر استنباط رسیده ام و اکنون در مسائل مربوطه به علم خود می توانم وظیفه عملی خود را استنباط کنم.
» آیت الله آقای سیدعباس ابوترابی که سال ها در شهر قم سکونت داشت، پس از فوت پدر، به قزوین آمد و به جانشینی پدر، قیام کرد و در مسیر مبارزه با رژیم طاغوت به فعالیت مشغول شد.
ساواک در یک ارزیابی ایشان را چنین معرفی کرده است : «نامبرده از روحانیون افراطی مخالف دولت بوده که بوسیله سخنرانی های خود موجب تحریک مردم به اغتشاش در شهرستان قزوین گردیده است.
» آیت الله ابوترابی در خرداد ماه سال 1379 در حالی که به همراه فرزند برومندش، حجت الاسلام والمسلمین مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی، به قصد زیارت ثامن الائمه (ع) عازم مشهد مقدس بود، در حادثه تصادف، به دیدار باقی شتافت.
3ـ آیت الله حاجی سیدابوتراب حسینی ابوترابی فرد فرزند سیدحسین در سال 1257 ه ش در شهرستان قروین به دنیا آمد.
ایشان از طرف ساواک، چنین معرفی شده است : «در قزوین نفوذش خوب است و41 از سکنه شهر و دهات مقلد و طرفدار دارد و نفوذش در اثر زهد و تقوای اوست.
ظهرها در مسجد سلطانی و شبها در مسجد جامع قزوین اقامه جماعت می کند.
مرجع تقلید است.
در قزوین و نجف تحصیل کرده، رساله عملیه او چاپ و منتشر شده است.
در امضای تلگراف سال1341 [انجمن های ایالتی و ولایتی] و در وقایع 15 خرداد شرکت داشته است.
» آیت الله سیدابوتراب حسینی معروف به سکاکی و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در فروردین سال 1352 ه ش به رحمت ایزدی پیوستند.
4ـ آیت الله آقای حاج شیخ حسین وحید خراسانی در سال 1300 شمسی در مشهد مقدس متولد گردید.
پس از فراگیری ادبیات و سطوح عالی نزد اساتید بزرگ مشهد چون حاج شیخ محمد نهاوندی، در درس خارج و فلسفه و حکمت آیات میرزا مهدی اصفهانی و آشتیانی حاضر شد و پس از دریافت اجازه اجتهاد از بزرگان حوزه در سن 27 سالگی به نجف اشرف مهاجرت نمود.
وی در درس خارج فقه و اصول آیات عظام عبدالهادی شیرازی و خویی شرکت کرد و سپس خود به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.
بعد از 12 سال به ایران مراجعت و در قم ساکن گردید.
ایشان یکی ازمراجع تقلید می باشد و دارای تألیفاتی چند در فقه و اصول و از جمله حواشی بر کفایۀ و مکاسب و شرح بر شرایع الاسلام است.
ر.ک : محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 300 5ـ آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خوئی از مراجع بزرگ شیعه در نیمه رجب سال 1317 ه.
ق در شهر خوی پای به عرصه وجود نهاد.
در سال 1330 ه ق به نجف اشرف مشرف شده و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد.
وی از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقی، مرحوم نائینی و کمپانی بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگی شد.
در ماجرای لوایح شاهانه انجمن های ایالتی و ولایتی به مخالفت با رژیم پهلوی برخاست ولی در مراحل بعدی با انقلاب همراهی ننموده و حتی بعضا مواضعی در پیش گرفت که از ناحیه بسیاری از مردم سؤال برانگیز بود.
آیت الله خوئی پس از تحمل فشارهای بی شمار از سوی دولت بعثی عراق در روز پنجشنبه هشتم صفر 1413 ه .
ق برابر با 1371 ه .
ش در سن 93 سالگی به سرای باقی شتافت.
از ایشان کتب و مقالات ارزشمندی باقی مانده از آن جمله است کتاب معجم الرجال در 23 جلد.
6ـ سیدمحمد راشدی زرآبادی معروف به راشدی قزوینی فرزند سیدمهدی در سال 1317 ه ش در شهرستان قزوین به دنیا آمد.
مشارالیه که بنام ارشدی قزوینی نیز معرفی شده است و اهل مشهد قلمداد گردیده، برای پیگیری دروس حوزوی بطور غیرمجاز به نجف اشرف رفت و در مدرسه صدر ساکن شد.
آقای راشدی زرآبادی که از افراد مرتبط با حضرت امام خمینی معرفی گردیده است، در سال 1347 از کنسولگری ایران در کربلا تقاضای گذرنامه کرد که با گواهی دو نفر از مدرسین حوزه، با صدور گذرنامه برای وی، موافقت به عمل آمد.
7ـ سیدمحمد مُهری فرزند سیدعباس در سال 1937 میلادی در کشور کویت به دنیا آمد.
در سن 8 سالگی به مدرسه وطنی جعفری در کویت که به زبان فارسی و عربی ـ هر دو ـ درس می دادند، رفت و پس از شش سال، در نزد پدر، به فراگرفتن مقدمات عربی مشغول شد.
سیدمحمد مهری در سن 20 سالگی به نجف اشرف رفت و در مدرسه قزوینی ها ساکن شد.
ایشان که داماد آیت الله سیدمحمود شاهرودی بود، در سال 1355 به ایران آمد که به اتهام ارتباط با مبارزین در تاریخ 18 /5 /55 دستگیر و زندانی شد.
مشارالیه پس از بازجویی های مکرر در تاریخ 8 /6 /55 از زندان، آزاد گردید.
8ـ آیت الله حاج سید محمود شاهرودی فرزند سید علی حسینی شاهرودی در سال (1301) اول قرن چهاردهم در یکی از قصبات شاهرود متولد شد.
آیت الله شاهرودی در شاهرود و بسطام مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول را به پایان برد و از سن 28 سالگی تا روز وفات در نجف اشرف بود.
در ابتدای ورود به نجف مختصری محضر آخوند خراسانی (ره) را درک کرد و سپس از آیات و مراجع بعد مخصوصا آیت اله نائینی بهره گرفت؛ و چندین سال در نجف به تدریس اشتغال داشت.
مرحوم شاهرودی در عصر آیت اله حکیم در ردیف علما و مراجع بزرگ شیعه بود که بعد از فوت ایشان تصدی حوزه نجف و زعامت شیعیان به وی منتهی شد.
سرانجام در 18 ماه شعبان 1394 هجری قمری در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
9ـ حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی فرزند علاّمه حاج شیخ محمد هادی جلیلی کرمانشاهی از دانشمندان معروف و معاصر کرمانشاه است که در سال 1302 هجری شمسی در کرمانشاه متولد گردید.
وی دوران تحصیل را در قم و نجف گذرانید و از محضر آیات عظام مرعشی نجفی، بروجردی و گلپایگانی کسب فیض نمود.
در نهم ذی الحجۀ 1377 قمری به سرپرستی مدرسه مرحوم آیه اللّه بروجردی در کرمانشاه منصوب گردید و ضمن تأمین شهریه طلاب مدرسه، به تدریس خارج فقه و اصول مشغول گردید و عده ای از فضلا و طلاب آن سامان را از محضر درس خویش بهره مند ساخت.
تألیفات وی عبارتند از رساله ای در تربیت، رساله در صلوۀ مسافر و شرح صلوۀ مختصر النافع.
ایشان خدمات ارزنده ای نظیر تأسیس کتابخانه، احداث مسجد و تجدید بنای حسینیه و مسجد انجام داده است.
ر.ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 6، صص 366 ـ 364 10ـ شیخ مرتضی انصاری فرزند شیخ محمدامین در روز عید غدیر سال 1214 ه ق در خانواده ای اهل علم و ادب در شهرستان دزفول به دنیا آمد.
جد اعلای وی، جابرابن عبداللّه انصاری ـ صحابی حضرت رسول (ص) ـ می باشد و در دزفول به گروهی که در محله مشایخ انصار در شمال غربی بقعه معروف «سبزقبا» زندگی می کنند، به علت همین انتساب، جابری انصاری می گویند.
شیخ مرتضی انصاری، ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدر و علمای دزفول سپری کرد و فقه و اصول و دوره سطح را در محضر شیخ حسین انصاری ـ پدر همسر و عموزاده ـ گذراند و در سال 1232 ق به همراه پدر جهت تکمیل دروس به عتبات ـ کربلا و نجف ـ رهسپار شد و به مدت 4 سال از محضر دو فقیه بزرگ ـ شریف العلما و سیدمحمد مجاهد که از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه علمیه کربلا را به عهده داشت ـ بهره برد.
شیخ مرتضی پس از این دوره به مدت یک سال به دزفول بازگشت و مجددا در سال 1327ق راهی عتبات شد و به مدت دو سال از محضر شیخ موسی کاشف الغطاء استفاده کرد و سپس به وطن مراجعت نمود.
مکتب شیخ انصاری پرورش دهنده بسیاری از علماء، از جمله: میرزا محمدحسن شیرازی، آخوند خراسانی، سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزا حبیب اللّه رشتی، ملاحسینعلی همدانی و ...
می باشد.
تألیفات شیخ عبارت از : رسائل، مکاسب، کتاب الصلوۀ و کتاب الطهارۀ می باشد.
ایشان پس از شیخ علی و شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین شیخ محمدحسن صاحب جواهر، از سال 1266 تا 1281 ق ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید می کردند.
شیخ مرتضی انصاری در هیجدهم جمادی الثانی سال 1281 ق پس از 67 سال عمر بابرکت، در نجف اشرف رحلت کرد و در حجره ای متصل به باب قبله صحن حضرت علی (ع) مدفون گردید.
برگرفته از کتاب گلشن ابرار، ج 1 ـ صص 342 ـ 331 11ـ این مجله به منظور آشنا ساختن مردم ایران با مبانی دین اسلام بویژه نسل جوان با حقایق و روشنگریهای دین اسلام در قم و توسط علماء حوزه علمیه قم راه اندازی شد و هدفش ضمن آگاهی دادن به مردم، مبارزه با تبلیغات ضددینی رژیم و خصوصا هواداران کمونیسم در ایران بود.
ابتدا این مجله تحت نظر سیدکاظم شریعتمداری و با مدیریت آیت الله ناصر مکارم شیرازی و دیگر عناصر دارالتبلیغ اداره می شد و نقش بسیار مهمی در تبلیغ و ترویج احکام و مبانی دینی مذهب تشیع داشت.
12ـ آیت الله سیدمحمدحسینی بغدادی فرزند سیدمحمدصادق، تبعه عراق و عراقی الاصل می باشد که در شهرهای کاظمین، نجف اشرف و کربلا به تحصیل علوم دینی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید.
وی با تألیف کتابی با عنوان «موقف الامام البغدادی حول قضیۀ تحریر فلسطین» کشته شدگان در راه آزادی قدس و فلسطین را شهید قلمداد کرد.
13ـ از صدر و ذیل پاسخ سیدعلی اکبر ابوترابی به بازجوی ساواک، به خوبی هویداست که ایشان قصد تقیه و فریب دادن او را داشته است، هر چند در همین پاسخ هم اگر بازجو دقت می کرد، به تناقض اعترافات پی می برد.
چرا که ایشان در پاسخ، در ابتدا می نویسد : «هیئت علمیه کربلا، اعلامیه و شعارهایی بر علیه ایران می دهد و برای شهید سعیدی، مجلس بزرگداشت برگزار کرده و در سطر بعدی می نویسد : شعار رئیس این هیئت، این است که، در عراق نباید غیرعرب زندگی بکنند».

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج سید علی اکبر ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 7



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.