صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 0930 پنجشنبه 25/3/37 تا ساعت 0715 شنبه 27/3/37

تاریخ سند: 25 خرداد 1357


مکالمات سوژه از ساعت 0930 پنجشنبه 25/3/37 تا ساعت 0715 شنبه 27/3/37


متن سند:

مکالمات سوژه از ساعت 0930 پنجشنبه 25 /3 /37 تا ساعت 0715 شنبه 27 /3 /37
محمدعلی صدوقی با تهران با شخصی به نام احمد تماس گرفت و گفت: نرفتید قم؟
احمد: نه. برای روز شنبه آنجا هم صحبت هایش آمده و یزد هم کاری کرده‌اند؟
محمدعلی: آقا قراره فقط اعلامیه بدهند. 0325
احمد: مصلحت نبوده همگی اعلامیه بدهند؟
محمدعلی: این طور صلاح دانسته‌اند، آن دفعه هم فقط آقا اعلامیه داده‌اند. در ضمن می‌دانید که آقا را هم از انارک برده‌اند؟
احمد: بهتر شد، چون ما می‌خواستیم اگر بیاییم انارک آقا را ببینیم، آنجا باید یه مشت دیگر را هم که اصلاً...[نقطه چین در اصل]
محمدعلی: بله، بهتر شد. حال آقای امام چطور است؟ به عبادت مشغول شده یا نه؟
احمد: فکر نمی‌کنم حالا مشغول شده باشد.
محمدعلی: تهران چه خبر؟ همین برنامه سکوت و خانه نشینی است دیگه؟
احمد: بله، ولی این بار نوشته‌اند ما این کار را می‌کنیم، امید است که مردم هم همکاری کنند. سپس خداحافظی کردند.
*****
سیفی از قم تماس گرفت و گفت: گذرنامه آقای خاتمی کارش تمام شده، آقای کرباسی خودش خواست از تهران تماس بگیرد و بگوید، نتوانست؛ خلاصه به آقای خاتمی بگویید که فقط گفته‌اند که یا خودش تنها می‌تواند برود و یا خانم و دخترش، ولی خوب راهی است که خودشان بروند و از آنجا برای خانم و دخترشان دعوت‌نامه بفرستند.
محمدعلی صدوقی: گذرنامه من چطور شد؟
سیفی: گذرنامه شما که درست است، ولی خوب تعهد باید بدهند که آقای منزوی قبول نکرده و آقای کرباسی گفته اگر تعهد مرا قبول کنند، می‌دهم و خلاصه امروز تا ظهر حتماً خبرش را به آقای خاتمی بدهید که با من یا با خود آقای کرباسی تماس بگیرد که ویزا بزنند یا نه، اگر این طور قبول کنند حتی شنبه هم می‌توانند به مسافرت بروند.
*****
شخصی به نام جعفرزاده تماس گرفت و پرسید: پس فردا شنبه تعطیل است؟
صدوقی: بله، آقایان دستور داده‌اند که تعطیل است و باید در خانه نشست. سپس خداحافظی
*****
محمدعلی صدوقی با اردکان با خاتمی تماس گرفت و گفت: آقای سیفی تلفن کرده و این‌طور گفته که شما تنها می‌توانید بروید و یا خانم و دخترتان و یا شما می‌توانید بروید، بعد برای آنها دعوت‌نامه بفرستید. در ضمن خود آقای کرباسی خواست با شما تماس بگیرد و بگوید؛ خلاصه اگر می‌خواهید خودتان با آقای سیفی در قم با شماره 5379 تا ظهر تماس بگیرید.
خاتمی: آیا تجدید و مهلتش چطور است؟
محمدعلی: فکر کنم تجدیدش ایرادی نداشته باشد.
*****
ربانی تماس گرفت و گفت: ساعت 5 فردا می‌توانیم بیرون برویم؟
محمدعلی صدوقی: تا غروب باشید بهتر است.
ربانی: تو خونه باشیم؟
محمدعلی: بله.
*****
شخصی به نام محقق تماس گرفت و پرسید: شنبه تعطیل است؟
رجبعلی: بله، دستور مراجع1 است که اعتصاب کنند و در منزل بنشینند.
*****
سیفی تماس گرفت، احوالپرسی کرد و سراغ محمدعلی را گرفت.
صدوقی: به اتفاق خانمش اینها رفته‌اند اردکان.
سیفی: راجع به جواب گذرنامه خاتمی می‌خواستم بپرسم.
صدوقی: فردا تعطیل است قم؟
سیفی: بله.
صدوقی: تهران چطور؟
سیفی: تهران هم تعطیل است.
*****
شخصی تلفن کرد و بعد از احوالپرسی گفت: سید علی امام به ما خبر دادند که نظر شما این بوده که به مسجدها اعلام شود که فردا صبح بلندگوها قرآن بخوانند و من گفتم دیر گفتید، ولی با این حال به کلیه مسجدها می‌گویم و آیا صبح و عصر مسجد می‌شود رفت؟
صدوقی: کسانی که دیر می‌روند نه، دیگه لازم نیست مسجد بروند؛ بعد از اذان غروب می‌توانند بروند.
ناشناس: فردا شب آقای موحدی2 برنامه دارند.
صدوقی: بله، تا 10 شب ایشان برنامه دارند.
*****
جوانی تماس گرفت و گفت: یه مطلبی است که می‌خواستم بهتان بگویم و آن این است که پلیس تازگی به کسانی که می‌خواهند بیایند مسجد، می‌گوید نروید. شما این مطلب را روی منبر بگویید.3
صدوقی: خیلی خوب.

توضیحات سند:

ـ
1. در بخشی از این اعلامیه که دارای تاریخ پنجم شهر رجب 1398 و به امضای آقایان: شریعتمداری . گلپایگانی و مرعشی می‌باشد و در سطح وسیعی پخش گردید، آمده است: «... چهارمین اربعین ملت مسلمان ایران که خون عزیزشان در راه کسب آزادی و مطالبۀ اجرای مقررات اسلامی ریخته شده فرا می‌رسد... برای ابراز تنفر و انزجار از جنایات اخیر دستگاه و برنامه‌های ضداسلامی روز شنبه یازدهم شهر رجب 1398 ﻫ را عزای عمومی اعلام می‌داریم و چون دشمنان به هر عنوان می‌خواهند به اخلال در اجتماعات و تظاهرات مطالب و اعتراضات منطقی ما را وارونه جلوه دهند و سپس کشتار وحشیانه به راه بیاندازند لذا از تشکیل مجلس ترحیم در این اربعین خودداری می‌نمائیم و به عنوان اعتراض در خانه خود می‌نشینیم و از پذیرفتن مراجعه کنندگان معذوریم...» انقلاب اسلامی در یزد . ج 3. بخش ضمائم
2. آیت‌الله محمدمهدى موحدى کرمانى فرزند حجت‌الاسلام شیخ عباس موحدى کرمانى از روحانیون معروف کرمان در سال 1306ﻫ ش در کرمان متولد شد. پس از اخذ مدرک ششم ابتدایى به مدرسه علمیه معصومیه کرمان رفت و بخشى از مقدمات را نزد آیت‌الله‌ صالحى کرمانى فرا گرفت. بعد از آن به قم رفت و از اساتید برجسته‌اى چون آیت‌الله‌ شیخ محمد صدوقى، شیخ عبدالجواد اصفهانى و شیخ عبدالرزاق قائینى بهره‌مند شد. دروس خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام سید محمدحسین بروجردى، سید محمدرضا گلپایگانى و عباسعلى شاهرودى فرا گرفت. وى در سال 1331 به کرمان مراجعت و در آنجا به تبلیغ و نشر معارف دینى پرداخت. بیان مطالب انتقادى از سوى وى باعث شد تا مدتى نامش در لیست روحانیون ممنوع‌المنبر ثبت شود. در آستانه انقلاب اسلامى ساواک به منزل وى یورش برد و پس از دستگیرى ایشان را نزدیک به دو ماه در بازداشت نگه داشتند.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
3. در تاریخ 26 /3 /1357 بعد از نماز مغرب و عشاء، آیت‌الله صدوقی در مسجد حظیره به منبر رفت و گفت: «نمی‌دانم دولت، دولتِ مردم است یا خیر. امروز شنیدم در مسجد مقبلی دو نفر طلبه را گرفته‌اند که اعلامیه هم نداشته‌اند و خطاب به شهربانی محل اضافه نموده تا کی مردم را دستگیر و اذیت و آزار می‌دهید. شنیدم چند نفر بازاری مراجعه و خواسته‌اند که مغازه‌ها تعطیل نشود. اگر تکرار شود جوانان را وادار می‌کنم به حساب آنها را برسند و از همه حاضرین خواسته است تا روز 27 /3 /2537 مغازه‌های خود را تعطیل و از منازل خود خارج نشوند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد. ج 3. سند مورخه 26 /3 /2537
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 82
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.