صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 1345 شنبه 29/7/57 تا ساعت 0700 یکشنبه 30/7/57

تاریخ سند: 29 مهر 1357


مکالمات سوژه از ساعت 1345 شنبه 29/7/57 تا ساعت 0700 یکشنبه 30/7/57


متن سند:

مکالمات سوژه از ساعت 1345 شنبه 29 /7 /57 تا ساعت 0700 یکشنبه 30 /7 /57
سوژه با خواهر خانم خود(کرمانشاهی)، مدیر دبستان تفضلی، تماس گرفت و پرسید: درگیری جلیل آقا با مدیرشان سر چه موضوعی بوده است؟ 29 /7 /57
خانم کرمانشاهی: این آقا، اینجا وقتی وارد شد، خیلی متدین بود و بعد که وارد مدرسه شد، کم‌کم...[نقطه چین دراصل]، یعنی می‌خواسته بیشتر استفاده کند و چک هایش زیر دست جلیل بود و او باید امضاء می‌کرده، قدری با هم بد شدند و بعد آمده محرمانه به مرکز تلگراف کرده و بعد به ساواک هم گفته که این مقلد آقای خمینی است. چندی پیش هم تلگراف زده و به ساواک هم گفته که اینها ممکن عکس اعلیحضرت را پاره کردند و فامیل آقای صدوقی است و تمام اعلامیه‌ها را از آقای صدوقی می‌گیرد.
صدوقی: امروز آمده اینجا و می‌گوید که ایشان کارشکنی می‌کند و همش دستور اعتصاب می‌دهد و از این صحبت‌ها.
خانم کرمانشاهی: خیلی دست و پایش را محکم بسته.
صدوقی: اگر دست و پای جلیل آقا را محکم بسته، چطور آمده اینجا شکایت؟
خانم کرمانشاهی: نه، آخه رفته این طرف و آن طرف زده و حتی ساواک فرستاده دنبال بیدمشکی، که یکی از کارمندای آنجا هست و پرسیدند بهارستان چی کار می‌کنید؟ گفته که بهارستان هیچ کار و تمام اینها را خسروشاهی دروغ می‌گوید و بچه‌ها را آن تحریک نکرده است و خود بچه‌ها این کارها را می‌کنند و خلاصه دو سال است که با هم ناراحتی دارند و حتی جلیل آقا را تهران هم می‌خواهند و وقتی میره تهران، می‌بیند که تماماً برعلیه‌اش گزارش داده‌اند و خلاصه علیه یکدیگر مشغولند.
صدوقی: خلاصه اگر قابل اصلاح هستن، من صداش کنم که با هم اصلاح کنند؟
خانم کرمانشاهی: شما وقتی بگویید، حتماً اصلاح می‌شود. من به جلیل تلفن می‌کنم و وقت می‌گیرم و هر دوشان بیایند رو به ‌روی هم صحبت کنند. سپس خداحافظی کردند.
*****
دکتر [سیدمحمدحسینی] بهشتی تماس گرفت و گفت: راجع به آن موضوع، به فکرم رسیده که شاید سه شنبه بروم، منتها یکی دو جا تا آنجا توقف یکی دو روزه خواهم داشت، که حضرتعالی تا آخر هفته اقدام بفرمایید، مقارن خواهد بود.
صدوقی: یعنی در کجا به هم خواهیم رسید؟
بهشتی: در محل موعد. آقای حمیدزاده واعظ را منتقل کرده‌اند به انارک و آسید محمد خامنه‌ای1 تلفن کرده‌اند که ایشان دادگاه‌شان سه شنبه است و وکالت‌نامه‌ای به اسم ایشان نیست و اگر بخواهند دخالت بکنند، باید وکالت‌نامه‌ای باشد، ضرورت دارد که یکی برود انارک و یک وکالت‌نامه از ایشان بگیرند.
صدوقی: من عصری به آقای نبی‌پور نائین تلفن می‌کنم که ایشان برود انارک و اقدام کند.
بهشتی: در اسرع وقت اقدام شود و ببرند تهران.
*****
بهارستان2 تماس گرفت و گفت: چون بی‌بی گفته است که فردا تشریف می‌برید قم، ما فردا چه ساعتی بیاییم خدمتتان. صدوقی: پیش از ظهر بیایید.
*****
متین از بندرعباس تماس گرفت و بعد از احوال پرسی گفت: تازه‌ای نیست؟3
صدوقی: فقط اعلامیه آقا در 15 ذیقعده در مورد حجاج فرستاده شده است که اگر کسی پیدا شد، برایتان می‌فرستیم.
متین: خودم کسی را می‌فرستم خدمتتان. سپس خداحافظی کردند.

توضیحات سند:

1. آیت‌الله سید محمد حسینى خامنه‌اى، فرزند سید جواد در 1314 ﻫ ش در مشهد به دنیا آمد. دوران کودکى خود را در همان دیار گذراند و در 4 سالگى وارد مکتبخانه شد تا قرآن بیاموزد.
پس از پایان دوره ابتدایى در مدرسه ابتدایى اسلامى(دارالتعلیم دیانتى)، به تشویق پدر به تحصیل علوم حوزوى در حوزه علمیه مشهد پرداخت. در دوران تحصیل خود از محضر استادانى چون مرحوم آیت‌اللّه‌ میلانى، آیت‌اللّه‌ شیخ هاشم قزوینى، آیت‌اللّه‌ میرزا جواد تهرانى، علامه طباطبایى، آیت‌اللّه‌ العظمی بروجردى و حضرت امام(ره) استفاده کرد. ایشان همزمان با دروس حوزه، دبیرستان را نیز به پایان رساند و به دانشکده حقوق راه یافت و پس از اخذ مدرک کارشناسى، موفق به کسب پروانه وکالت درجه یک شد. سید محمد خامنه‌اى در مبارزات ملى شدن صنعت نفت، به طرفدارى از روحانیت و آیت‌الله‌ کاشانى پرداخت. در جریان نهضت امام(ره) در سال 1342 نیز شرکت داشت و به همین دلیل یک سال تحت تعقیب ساواک بود و مخفیانه زندگى مى‌کرد. در 1351 مؤسسه تحقیقاتى حقوق اسلامى را در قم با همکارى تعدادى از روحانیان مبارز تأسیس کرد. وى به عنوان وکیل مدافع، وکالت برخى از انقلابیون را در دادگاههاى رژیم پهلوى به عهده داشت. سید محمد خامنه‌اى با پیروزى انقلاب اسلامى به سمت اولین دادستان در مدرسه رفاه انتخاب شد. عضویت در مجلس خبرگان دوره اول و نمایندگى مردم مشهد در اولین دوره مجلس شوراى اسلامى نیز از دیگر سمت‌هاى وى بوده است. وى هم‌اکنون مسئول مؤسسه تحقیقاتى و علمى ملاصدرا و مدیرمسئول فصلنامه «صدرا» مى‌باشد.
2. دکتر جلیل بهارستان، پسرخاله آیت‌الله شهید صدوقی، استاد دانشگاه یزد.
3. در این روز، اداره کل سوم ساواک در تلگراف رمزی برای ساواک یزد نوشت: « برابر اعلام فرمانداری نظامی تهران، روز 29 /7 /57 بین روحانیون طرفدار آیت‌الله محمدرضا موسوی گلپایگانی که متولدین شهرستان یزد می‌باشند، شنیده شده برای مبارزه مسلحانه اسلحه و مهمات زیادی در دهات اطراف یزد مخفی نموده و منتظر دستور هستند تا از آن استفاده نمایند، نسبت به چگونگی موضوع تحقیق، نتیجه اعلام.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 4. سند شماره: 8046 /312 - 29 /7 /57
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 76
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.