صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تلفنگرام ـ اداره کل سوم /324

تاریخ سند: 24 مهر 1357


تلفنگرام ـ اداره کل سوم /324


متن سند:

روز 20 /7 /57 تلگرافاتی از طرف فرهنگیان شهرهای تالش رودبار و فومن به وزارت آموزش و پرورش و اداره کل آموزش و پرورش گیلان مخابره و خواسته های خود را که اهم آن به شرح زیر می باشد اعلام و خواستار اجرای آنها گردیده اند.
مشروح کتبا به استحضار می رسد.
1) اجرای صحیح و دقیق قانون اساسی و متمم آن.
2) آزادی زندانیان سیاسی و معلمین و دانش آموزان خصوصا محمد درخشش.
3) انحلال دوایر حفاظت در ادارات آموزش و پرورش 4) تشکیل کانون معلمان به طور مستقل در سراسر کشور.
5) جلوگیری از بهره برداری تبلیغاتی از نیروی معلمان در تظاهرات فرمایشی.
6) لغو حکومت نظامی 7) رفع تبعیض بین معلمان و کارمندان کشور.
8) تأمین مسکن یا پرداخت حق مسکن.
9) حذف برنامه تغذیه رایگان.
10) اخراج مستشاران خارجی 11) گماردن افراد درستکاری در پست های اداری به جای افراد نادرست.
6746 /1 ه 2 ـ 24 /7 /57 لحسائی ذلیخاپور 24 /7 /57 گیرنده: عرب زاده گوینده: جلالوند ساعت: 9 19 ـ 324

توضیحات سند:

* در ارتباط با فعالیت های رهبر انقلاب در پاریس در روزنامه فرانکفورتر روند شاو چاپ آلمان (فرانکفورت) امروز (20 /7 /57) طی مقاله ای تحت عنوان «گلها در پشت میله ها پژمرده می شوند» نوشت: «تصمیم آیت الله خمینی مبنی بر اقامت در پاریس باتوجه به افکار عمومی در خارج، یک حرکت بسیار ماهرانه ای بود.
در ظرف یک شب، یک روحانی مسلمان کاملاً ناشناس دارای شهرت جهانی گردید (...) و در برابر نور خیره کننده دوربین های تلویزیونی، در حالی که خبرنگاران از سراسر جهان احاطه اش کرده بودند، بر روی صحنه سیاست قرار گرفت و اجازه یافت نقش اول را ایفا کند.
این روحانی بلندپایه در زیر یک درخت سیب و بر روی یک قالی ایرانی در حیاط منزلش واقع در نوفل نوشاتو نشسته بود و صدها تن از جوانان در برابر وی زانو زده بودند و این پیرمرد قابل احترام (...) با نگاهی نافذ از بالای سر اطرافیان به آسمان نگاه می کرد و با بازوانی گشاده، مشغول اعلام اراده خداوند بود (...) هنگامی که وی از جای خویش برخاسته تا به درون منزلش برود، سایرین در کنارش همانند آدمهای کوچک به نظر می رسیدند.
جذابیت وی سایر همراهانش را تحت الشعاع خود قرار داده بودند.
او معرف نورایمان و حکمت و بزرگترین ناجی بود.
ایرانیها و سایر مسلمانان به سوی نوفل لوشاتو روی آوردند تا در اطراف پیام آور یک عصر جدید انسانیت، بنشینند و اجازه یابند تا دست وی را ببوسند، به سخنانش گوش فرا دهند و فرامینش را اجرا نمایند (...) او می گفت اللّه اکبر و اکنون زمان برقراری عدل الهی در مورد شاه فرا رسیده است.
این شیطان کوچک بر روی تخت طاووس، تنها بدبختی و معصیت برای کشورمان آورده است و مانند یک زالو، خون جوانان را مکیده و خود و خانواده اش را سیراب کرده است.
شاه دیگر قادر به گریز از خشم الهی نیست...
» (بولتن بررسی مطبوعات جهان، ش 999، ص 23 ـ 22)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، کتاب 2 صفحه 367

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.