صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

صورت جلسه

صورت جلسه


متن سند:

کمیسیون امنیت استان در ساعت 20 روز 2 /1 /42 با حضور امضاءکنندگان زیر در باغ ملک آباد تشکیل ابتدا سرکار سرهنگ افتخار جریان فعالیت دسته جات مختلف را در شهر گزارش و سپس اعلامیه های منتشره به وسیله رئیس ساواک خراسان قرائت و همچنین مطالبی که دو نفر از وعاظ به نامهای شیخ غلامرضا واعظ طبسی و کافی در روز جاری در منزل آیت الله قمی ایراد نموده بودند قرائت و چون موضوع اظهارات آنان مضره تشخیص داده شد مقرر گردید نامبردگان در طرف امشب به وسیله شهربانی دستگیر و به ساواک خراسان جهت تعقیب قانونی تحویل شوند.
درباره دستورات واصله به ساواک خراسان درباره جلوگیری از اقدامات وعاظ و خنثی نمودن اقدامات آنان مذاکراتی صورت گرفت و تصمیم اتخاذ شد تا تحریکات ادامه دارد برابر دستورات واصله اقدامات احتیاطی به عمل آید ضمنا جناب آقای استاندار تلفنی تذکرات لازم به آیت الله قمی و میلانی دادند که نسبت به آرامش اوضاع کوشش نمایند.
نسبت به مراقبت بیشتر و تأمین نظم و آرامش مقرر گردید کماکان شهربانی های خراسان به وسیله ژاندارمری و لشگر خراسان تقویت گردد.
استاندار خراسان ـ سید جلال الدین تهرانی1.
امضاء فرمانداری ارتش دوم ـ سپهبد ضرغامی2 فرماندهی لشگر 12 خراسان ـ سرلشگر مین باشیان3 رئیس ساواک خراسان ـ سرهنگ هاشمی رئیس شهربانی خراسان ـ سرهنگ افتخار رونوشت برابر اصل است.
در پرونده شیخ احمد کافی 3339

توضیحات سند:

1ـ سید جلال الدین تهرانی فرزند حاج میرزا سید علی شیخ الاسلام در سال 1277 در تهران متولد شد.
وی در دوره حکومت احمدشاه قاجار طلبه علوم دینی بود.
سپس به بلژیک رفته و به تحصیل ریاضیات و نجوم پرداخت و با کسب تخصص، به عضویت انجمن نجوم فرانسه و آکادمی بین المللی علوم درآمد و 3 سال در رصدخانه سلطنتی بلژیک مشغول کار بود.
او در آن کشور یک همسر بلژیکی هم اختیار کرد.
در سال 1325 به سمت مشاور و معاونت نخست وزیر تعیین شد و سپس در سمت هایی چون وزیر مشاور (28 ـ 1327)، وزیر پست و تلگراف (1329)، نایب التولیه آستان قدس (31 ـ 1330)، سفیر کبیر ایران در بلژیک (37 ـ 1331)، سناتور انتصابی شاه در مجلس سنا (40 ـ 1337)، استانداری خراسان و نایب التولیه آستان قدس (42 ـ 1340) خدمات دولتی خود را ادامه داد.
او طرفدار سیاست استعماری انگلیس بود، روابط بسیار نزدیکی با شاه داشت و در جلسات هفتگی که در منزلش تشکیل می شد، بسیار از شاه تمجید می کرد و اطرافیان او را خراب می خواند.
در سال 1345 دستور تشکیل حزب سوم را داد که لنگری برای 2 حزب مردم و ایران نوین بشمار می رفت.
برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی را تأیید می کرد و از روحانیون به بدی سخن می گفت.
اما کنار آمدن با روحانیون را برای رسیدن به اهداف ضروری می دانست.
در اسناد ساواک آمده است که «وی یک فرد مخالف و ضد دولت و معتقد به نظام شاهنشاهی است.
» سید جلال الدین تهرانی که طی گزارشات ساواک مردی بدخلق و بی تدبیر معرفی شده است، به سبب حمایت از دکتر امینی از کار برکنار گردید.
وی دارای تألیفاتی در موضوعات تاریخی بوده است.
وی در آخرین روزهای رژیم پهلوی به عنوان رئیس شورای سلطنت، شرایط را برای خروج شاه از ایران فراهم آورد و پس از چندی برای دیدار با حضرت امام به پاریس رفت.
در آنجا پس از استعفاء از ریاست شورای سلطنت و غیر قانونی خواندن آن شورا، موفق به دیدار رهبر انقلاب در نوفل لوشاتو شد و از آن پس در خانه خود در ورسای مسکن گرفت و تا لحظه مرگ به ایران برنگشت.
2ـ ارتشبد عزت اللّه ضرغامی فرزند سرلشگر عزیزاللّه ضرغامی متولد 1287 ش و فارغ التحصیل سال 1308 دانشکده افسری است.
دانشگاه جنگ تهران را طی کرد و در سال 1330 درجه سرتیپی گرفت.
مدتی ریاست هیئت علمی دانشکده افسری با وی بود.
مدتی رئیس رکن یک ستاد شد.
پس از مدتی فرماندهی لشگر خراسان را عهده دار گردید.
غالب مشاغل نظامی را گرفت تا قائم مقام ستاد بزرگ شد.
در همین سمت درجه ارتشبدی گرفت.
از آنجا به فرماندهی نیروی زمینی منصوب و مدتی در آنجا بود تا بازنشسته شد.
در دوران بازنشستگی به استانداری آذربایجان شرقی مأمور گردید.
پس از خاتمه مأموریت سناتور شد.
3ـ ارتشبد فتح اللّه مین باشیان فرزند سرتیپ نصراللّه مین باشیان در شانزدهم مرداد ماه 1295 در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه زرتشتیان به پایان رسانده وارد مدرسه نظام شد و پس از اتمام دانشکده افسری در مهر 1317 به درجه ستوان دومی رسید.
در زمان سلطنت رضاشاه همدوره دانشکده افسری ولیعهد بود و بعدها چنان به او نزدیک شد که اغلب در دربار رفت و آمد می کرد.
در سال 1327 با درجه سرگردی برای تحصیلات عالی نظام عازم آمریکا شد و سپس دوره دانشگاه جنگ ایران را با درجه سرهنگ دومی به پایان رساند و بین همدوره های خود مقام اول را به دست آورد.
فتح اللّه مین باشیان با طی کلیه مراحل فرماندهی، به درجه ارتشبدی و فرماندهی نیروی زمینی رسید و به اخذ نشان همایونی با حمایل نایل گردید ولی در سال 1350 مورد بی مرحمتی شاه قرار گرفت و با احراز بازنشستگی ناچار به ترک وطن شد و مقیم فرانسه گردید.
شاه یکبار به هنگام صحبت از ارتشبد مین باشیان صریحا گفته بود که «مین باشیان فقط یک دلقک است».

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 3

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.