صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اعلامیه علیه سخنگوی حزب ایران نوین

تاریخ سند: 20 شهریور 1347


موضوع : اعلامیه علیه سخنگوی حزب ایران نوین


متن سند:

از : 344 به : 321 شماره : 1064 مورخه 19 /6 /47 تعداد 8 پاکت محتوی اعلامیه چاپی علیه عباس فروتن1 سخنگوی حزب ایران نوین به آدرسهای مقامات مملکتی ارسال گردیده که جمع آوری و یک نمونه جهت اطلاع به پیوست تقدیم می گردد.
مستدعی است مقرر فرمایند نسبت به توزیع آنها نظریه اعلام دارند.
خلاصه مندرجات اعلامیه بشرح زیر است : روزنامه (ندای ایران نوین) این روزها بیش از حد معمول به فحاشی و تهمت مشغول شده و مهمتر از همه اینکه عنصری عهده دار این ترکتازی گردیده که خود مظهر بدنامی و ناپاکی است.
این مرد همان عباس فروتن سخنگوی حزب ایران نوین یا (عباس ماکزیم) است...
.
فروتن عضو سازمان جوانان حزب توده بوده و بعدها به کمک زیبائی و صفات دیگری که داشت مورد توجه دکتر بقائی و حسین مکی2 قرار گرفت و مصدقی شد و در آخرین روزهای حکومت مصدق خود را زیر سایه معینیان3 قرار داد و در ردیف نجات دهندگان ملک و ملت درآمد.
وی که مردی فاسد و با زنی فاحشه زندگی می کند از سال 32 در امیرآباد عزبخانه بوجود آورد و تا آنجا که توانست بوسیله زن و ...
رضایت این و آن را جلب و خوانندگان و گویندگان رادیو را منحرف ساخت.
وی ...
خود را که یک فاحشه لهستانی است از بار (ماکزیم) در لاله زار انتخاب کرد.
اونا مردانه مترس این زن را که یک روس سفید بود و بطور غیرمشروع با این زن زندگی می کرد مسموم نمود و دارائیش را به تصاحب در آورد در اعلامیه خاطرنشان گردید که عباس فروتن با این همه سوابق ننگین به کسانی چون پروفسور عدل و رامبد که مانند خورشید درخشان و چون طلا پاک هستند فحاشی می کند و به آنها اخطار می دهد که سوابقشان را منتشر می کند و آنها را تهدید به درج بیوگرافی نموده و پان ایرانیست های شریف را با آن همه شور و احساس، دلقک خطاب می کند.
در خاتمه آقای خسروانی دبیرکل حزب مخاطب قرار گرفته و اضافه شده است می دانم شما و پرویز خسروانی4 از عناصر بدنام و متملق و پست و بی شرف حداکثر استفاده را می کنید و دوربرتان پر است از این عناصر که به قول خودتان ابراز کارتان هستند ولی اگر این عمل برای شما توهین آمیز نیست آیا فکر نمی کنید حضور فروتن و زن ...
در مجلسی که علیاحضرت شهبانوی گرامی ایران تشریف دارند بزرگترین جسارتها و خیانتها به حریم حرمت سلطنت است؟ آیا شما که برای وزیر شدن عباس فروتن این همه دستش را باز می گذارید فکر نمی کنید با این اقدام خود به حیثیت و شرف و استقلال ایران توهین روا می دارید؟ به فرموده تیمسار مدیریت کل اصل پاکات توزیع گردید.
21 /6 /47 محترما به استحضار می رساند.
20 /6

توضیحات سند:

1ـ عباس فروتن فرزند محمد در سال 1303 ه ش در کرمان به دنیا آمد.
نامبرده پس از سپری نمودن مقطع ابتدائی در دبستان ادب، از دبیرستان پهلوی دیپلم گرفت و دانشسرای مقدماتی را در کرمان به پایان رساند و در وزارت فرهنگ و هنر آموزگار شد.
وی در سال 1326 به تهران انتقال یافت و در دبستان رشدیه و اداره تعلیمات اجباری و دایره آمار و تبلیغات بکار پرداخت و در سال 1331 از دانشگاه تهران لیسانس فلسفه و علوم تربیتی دریافت نمود.
مشارالیه در سال 1329 به عنوان افسر وظیفه در ارتش مشغول خدمت شد ولی به دلیل گرایش های کمونیستی پس از یکسال از ارتش اخراج گردید و مجددا در آموزش و پرورش به تدریس مشغول شد و دبیر دبیرستانهای حکیم و شاه عباس بود و در سال 1330 با توصیه حسین مکی نماینده مجلس و اعمال نفوذ صدر دبیر جبهه ملی توسط دکتر سنجابی وزیر فرهنگ به معاونت اداره کل نگارش منصوب شد.
عباس فروتن در سال 1330 مدیر روزنامه شهرآرا بود و در سال 32 با روزنامه آتش، خواندنیها و آشفته همکاری داشت.
وی در سال 37 به دلیل فساد اخلاقی از رادیو تهران اخراج گردید، وی در سال 38 رئیس اداره کار کرج، و در سال 39 معاونت اداره انتشارات و رادیو و رئیس قسمت تبلیغات سازمان نگهبانان آزادی ـ وابسته به حزب زحمتکشان ـ بود و در سال 40 معاون صحت عمل و درستی مورد را بر عهده داشت و در سال 42 با سفارش معینیان وزیر مشاور به مدیر کلی اداره انتشارات و رادیو انتخاب شد و در سال 43 معاون وزارت اطلاعات و همزمان سرپرست آن وزارتخانه بود.
نامبرده عضو هیئت اجرائی و شورای مرکزی و مسئول تبلیغات و انتشارات شورای داوری بود و در هیئت رسیدگی به اعمال خلاف حیثیت و شئون شغلی و اداره کارمندان دولت در وزارت اطلاعات عضویت داشت و مشاور وزیر آب و اطلاعات و جهانگردی بود.
مشارالیه در حزب ایران نوین عضویت داشت و در روزنامه ندای ایران نوین مسئول انتشارات و تبلیغات بود و در دوره های 22 و 23 کاندیدای نماینده حزب مردم در مجلس شورای ملی و در انتخابات دوره 24 کاندید حزب مردم در تهران بود.
مشارالیه فردی بهائی و از دوستان نزدیک ایادی پزشک مخصوص محمدرضا پهلوی بود و زنش اهل یوگسلاوی و تابعیت آن کشور داشت و در اکثر سفرها با شاه همراه بود و از طرف او نشانهای درجه 3 و 4 همایون، درجه 3 اصلاحات ارضی و تاجگذاری دریافت کرد.
عباس فروتن در تشکیلات فراماسونری عضو لژ ایران بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی 2ـ حسین مکی فرزند سید باقر، در سال 1290 ه ش در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را در دبیرستان دارالفنون به پایان رسانید.
پس از اتمام تحصیلات، کارمند فنی راه آهن گردید، سپس بازرس ویژه وزارت راه و عضو هیأت عالی بازرسی نخست وزیری بود.
بعد از شهریور 1320 مقالاتی تحت عنوان «تاریخ بیست ساله ایران» در روزنامه «مهر ایران» منتشر ساخت.
در پنجمین دوره نخست وزیری احمد قوام در بهمن 1324 به سمت معاونت شهرداری تهران منصوب و پس از تشکیل حزب دمکرات قوام، از گردانندگان آن حزب شد و به عنوان وکیل اراک وارد مجلس شورای ملی گردید.
در زمان حکومت دکتر مصدق جزو هیأت خلع ید از شرکت انگلیسی نفت جنوب، به آبادان رفت.
پس از اختلاف نظر با دکتر مصدق در دسته مخالفین جدی وی از جمله دکتر مظفر بقایی، ابوالحسن حائری زاده، سید مهدی میراشرافی و...
در آمد.
وی سه دوره نماینده مجلس شورای ملی و عضو فعال حزب زحمتکشان و مسؤول شورای عالی سازمان نگهبانان آزادی(به ریاست دکتر بقائی) بود.
نامبرده از نزدیکان و دوستان دکتر مظفر بقائی بوده و در مقاطع مختلف از وی حمایت می کرده است.
یاد شده در سال 52 بیان داشته: «دکتر بقائی مهره اصلی در کشور بوده که برای روز مبادا ذخیره شده است.
» مکی از مخالفان دکتر مصدق و طرفدار شاه و حکومت مشروطه بوده است.
پرونده های انفرادی ساواک 3ـ نصرت اللّه معینیان در سال 1304 در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی خود را در آن جا گذراند.
بعد از آن برای ادامه تحصیلات به تهران عزیمت نمود و از هنرستان راه آهن فارغ التحصیل شد و آنگاه رشته سیاسی را در همین هنرستان سپری کرد.
اولین سمتی که او رسما در ادارات دولتی به دست آورد، کارمندی راه آهن بود.
با توجه به علاقه و ذوقی که در نویسندگی داشت به خدمت در مطبوعات در آمد و طی سالهای متمادی سر دبیری چند روزنامه و مجله را به عهده داشت.
در این زمان وی برای آزمایش ذوق نویسندگی به خدمت در اداره رادیو در آمد و معاونت اداره کل انتشارات را قبول کرد.
در سال 1332 کفالت اداره کل انتشارات را عهده دار شد، تا اینکه در سال 1334 به مدیر کلی انتشارات و رادیو رسید.
در سال 1337 در کابینه دکتر اقبال به سمت معاونت نخست وزیر و سرپرستی اداره کل انتشارات و رادیو برگزیده شد و این سمت را در کابینه شریف امامی، امینی و اسداللّه علم برای خود حفظ کرد.
در کابینه علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به محمدرضا پهلوی معرفی شد با سمت وزیر راه به عضویت دولت درآمد و در کابینه سوم علم، سمت وزیر مشاور و سرپرستی انتشارات و رادیو را عهده دار بود.
وی در دولت حسنعلی منصور به وزارت جدیدالتأسیس اطلاعات رسید که وزارت او تا 7 بهمن 1343 ادامه داشت.
نصرت اللّه معینیان که تدریجا توجه شاه و اسداللّه علم را به خود جلب کرده بود به دربار راه یافته و رئیس دفتر مخصوص شاه گردید که این شغل را تا اوایل انقلاب در اختیار داشت.
معینیان به نخوت و تکبر و برخوردهای زننده با اشخاص مشهور بود.
ر.ک : کتاب شرح احوال رجال، ج 2، ص 700.
4ـ پرویز خسروانی فرزند هاشم در سال 1301 ش بدنیا آمد.
او در سال 1319 وارد دانشکده افسری شد.
برادر بزرگ او، شهاب خسروانی از چهره های سیاسی سالهای 1320 ـ 1332 و نماینده مجلس بود که با دکتر مصدق روابط حسنه داشت.
برادران دیگر او مرتضی و عطاءاله از دولتمردان لشکری و کشوری پس از کودتای 28 مرداد 1332 بودند سرگرد پرویز خسروانی در زمان دولت مصدق باشگاه ورزشی تاج را به راه انداخت و به گفته حسین فردوست در جریان قیام 30 تیر 1331 ورزشکاران خود را به سود مصدق و علیه قوام به خیابانها ریخت.
ولی مدت کوتاهی بعد، خسروانی را یکی از ارکان بسیج دستجات اوباش وابسته به دربار می یابیم که در جریان توطئه 9 اسفند 1331 در رأس اوباشی چون شعبان جعفری (بی مخ) و ملکه اعتضادی به خانه مصدق حمله کردند و لذا به دستور مصدق مدت کوتاهی بازداشت شد.
خسروانی در حوادث 25 ـ 28 مرداد 1332 در رأس باشگاه ورزشی تاج به سرقت اموال مردم و غصب اراضی اشتغال داشت و به علت وابستگی به دربار، در سالهای 43ـ1340 در درجه سرتیپی فرمانده ژاندارمری تهران (ناحیه یک مرکز) را عهده دار بود.
در سال 1343 خسروانی در پی دسیسه برای تصدی سمت ریاست شهربانی بود و شاه به این جاه طلبی او پاسخ مثبت داد و وی در کابینه هویدا به معاونت نخست وزیر و سرپرست سازمان بدنی رسید و قریب 5 سال در این سمت به چپاول ورزش کشور پرداخت.
همسر خسروانی به نام ملیحه نعیمی، دختر عبدالحسین نعیمی، از مأمورین قدیمی اینتلیجنس سرویس و از کارگزاران اصلی بهائیت در ایران بود.
در تاریخ 10 /7 /1345 ساواک تهران چنین گزارش می دهد : «دختر آقای نعیمی که همسر سرلشکر خسروانی است در چند سال قبل توانست بطور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد.
سرلشگر خسروانی در حضور آقای دکتر محمدعلی ورقا استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است، با حضور آقای نعیمی رسما به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ حفظ پرستیژ و شئون نظامی و برخی پستهائی که به وی محول گردیده بهائی بودن وی از چهارچوبه دیوار خانوادگی تجاوز نکند.
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 2، نشر اطلاعات، ص 452 ـ 456.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.

منبع:

کتاب حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک - جلد 3 صفحه 19


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.