صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان2

ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان2


متن سند:

ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان2
رونوشت ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت کشور با نهایت احترام پس از عرض تبریک از انتصاب جنابعالی و اظهار تأسف از شهادت شادروان حسنعلی منصور1 نخست‌وزیر به اطلاع آنجناب می‌رساند عده‌ّای از اهالی محل (عرب خیل ده کیلومتری بابلسر) که خود را وابسته به انجمن تبلیغات اسلامی2 می‌دانند علناً با انقلاب سفید3 شاهنشاه مخالفت نموده و مواد آنرا برخلاف شرع مبین اسلام می‌دانند واعظی که در ایّام ماه رمضان وعظ می‌نماید ضمن سخنرانی اینطور استدلال می‌نماید که اعلیحضرت همایونی نسبت به آقای‌ خمینی همان عملی را نمود که معاویه در حق علی‌‌ابن‌ابیطالب نموده و او را خانه‌نشین کرده است و خلاصه مدتها‌ست که آقایان سیدفضل‌اله عبداله‌زاده ـ عسکری نبی‌زاده ـ حاجی‌غلامعلی باقری ـ معصوم‌علی ‌عزیزپور ـ محمدعلی‌عزیزپور ـ احمدعلی‌گرجی ـ مهدی نبی‌زاده ـ غلامعلی‌دادگر ـ علی ‌آقا ‌جعفرپور مشغول توطئه هستند و می‌گویند که باید اغتشاشی در محل‌ها ایجاد کرد و با اهالی محل‌های مجاور شبانه روز در تماس هستند می‌گویند ترور نخست‌وزیر مقدمه‌ای بوده برای انقلاب سرخ چون اقدام شاه و دولت برخلاف شرع اسلام است و پیشوایان اسلام را احترام نمی‌گذارند و آنان را خانه‌نشین و تبعید نموده‌اند حتی پس از شهادت منصور که او را غیرمسلمان می‌دانستند و می‌دانند به یکدیگر تبریک می‌گفته‌اند لذا با عرض مراتب بالا برای اینکه آن جناب کاملاً مطمئن باشند که این عریضه خلاف واقع و روی اغراض شخصی نمی‌باشد ممکن است چند نفر را مأمور فرمایند که خود را به نام عضو انجمن تبلیغات اسلامی ـ آقایان علی‌آقا جعفرپور ـ غلامعلی دادگر. مصیب‌ گرجیان که رابط و گرداننده توطئه هستند معّرفی و ظاهراً با انقلاب شاهنشاه مخالفت نمایند فوراً نیت سوء آنان آشکار و صدق گفتار نویسنده روشن خواهد شد و امّا اینکه اینجانب این اطلاعات را از کجا به دست آورده‌ام خودم مدّتی طبق دعوت نامبردگان فوق که آن را یک انجمن صددرصد مذهبی می‌دانستم وارد گشتم و وقتی پی به مقاصد آنها بردم تدریجاً کناره‌گیری نمودم و به پاس دوستی با این عده کاملاً سکوت کردم ولی شهادت آقای منصور و تصور اینکه باردیگر چه خواهند کرد مرا واداشت دست به نگارش این نامه بزنم و با اینکه احتمالاً ممکن است نسبت به نامه‌های بدون امضاء هیچگونه اقدامی نفرمائید مع‌الوصف اینجانب از امضاء نمودن زیر نامه معذورم امید است اطلاعات فوق مورد استفاده قرار گیرد تا از اشاعه اینگونه مقاصد پلید جلوگیری گردد.

توضیحات سند:

1. حسنعلى منصور، فرزند رجبعلى (منصورالملک) در سال 1302 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش از اعضاى اولیه لژ بیدارى ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید مشاغل حساسى را عهده‌دار بود و در آخرین ماه هاى سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوى نیز مجدداً در رأس دولت قرار گرفت. منصور، پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدرسه فیروز بهرام تهران، تحصیلات خود را در رشته حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد در فرانسه به پایان برد. او یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس گردید. خدمات دولتى را با اندیکاتورنویسى در وزارت خارجه آغاز و سپس در اکثر ادارات سیاسى وزارتخانه مشغول کار شد. در سال 1329 به ریاست کل دفتر نخست‌وزیرى و پس از آن در سال 1336 در زمان حکومت اقبال به سمت قائم‌مقام دبیرکل شوراى عالى اقتصاد منصوب گردید. وى در سال 1337 به معاونت نخست‌وزیر و دبیرکلى شوراى عالى اقتصاد رسید. ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 بیوگرافى او را چنین ثبت کرده است : «... لیاقت و شایستگى ندارد، حتى به علت ترقى بى‌جهتى که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال به پدر او مدیون بود، او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.» در سال 1338 مدتى وزیر کار و سپس وزیر بازرگانى شد. او در سال 1340 «کانون مترقى» را تشکیل داد و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. در سال 1341 به سمت مدیرعامل شرکت بیمه منصوب گردید و در سال 1342 در رأس یک گروه 42 نفرى از اعضاى کانون مترقى به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. وى در همان سال «حزب ایران نوین» را تأسیس کرد. در تاریخ 17 اسفند 1342 به دستور شاه به نخست‌وزیرى ایران منصوب شد. منصور از مهره‌هایى بود که توسط انگلیسى‌ها به آمریکا معرفى گردید و بنابراین حمایت هر دو قدرت را پشت سر داشت و در واقع روى کار آمدن او توسط «جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا و سازمان «سیا» صورت گرفت. او در دوره نخست‌وزیرى خود اقدام به تصویب لایحه کاپیتولاسیون در اعطاى مصونیت به مستشاران آمریکایى نمود و در پى اعتراض شدید و سخنان کوبنده حضرت امام خمینى (ره) در تشریح کاپیتولاسیون، در آبان سال 1343 مبادرت به تبعید ایشان به ترکیه کرد. بر اساس گزارش‌های ساواک، وى از اعضاى «لژ پهلوى» و «باشگاه بین‌المللى لاینز» بود. سرانجام حسنعلى منصور در اول بهمن ماه 1343 در جلوى مجلس شوراى ملى به ضرب گلوله محمد بخارایى عضو هیأت مؤتلفه اسلامى ترور شد و در پنجم بهمن همان سال در بیمارستان درگذشت.
ر.ک: کابینه‌ی منصور به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. انجمن تبلیغات اسلامی در فروردین ۱۳۲۱ش. توسط عطاءالله شهاب‌پور تأسیس شد. او کارمند وزارت فرهنگ و شاغل در اداره نگارش شاغل بود و گرایش به تفکر وحدت جهانی با حفظ عقیده اسلامی داشت. این انجمن در مدت فعالیت از پایگاه‌های تأثیرگذار و مهم مذهبی به شمار می‌رفت. تبلیغ دین اسلام و اشاعه توحید در ایران و سایر کشورهای جهان، پیراستن دین از خرافات و پیرایه‌ها، آگاه کردن جوانان و تحصیل‌کرده‌ها به حقایق دین و فهماندن فواید دین برای سعادت جامعه، اهمیت دین‌داری برای زندگی فردی و اجتماعی، نشان دادن حقایق اسلام به زبان روز و منطبق بر آخرین کشفیات علمی دنیا، از اهداف تأسیس این انجمن عنوان شده است. این انجمن در بسیاری از نقاط کشور شعبه داشته و چاپ و انتشار کتاب‌های مفید، امربه‌معروف و نهی از منکر، دست‌گیری از درماندگان، به راه آوردن گمراهان، وادار کردن کاهلین به انجام تکالیف دین و ترک مشروبات الکلی و... ازجمله فعالیت‌های این انجمن عنوان شده است. گفته می‌شود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی متأثر از نام این تشکل ایجاد شد. (مجله آیین اسلام، شماره 2، فروردین 1323؛ سال‌نامه نور دانش، 1348)
3. انقلاب سفید شاه و مردم (ملّت‌): نام حرکتی است که محمدرضا شاه پهلوی به امر آمریکا در سالهای 1340 ـ 1341 در ایران انجام داد. اصول این حرکت سیاسی را اصلاحات ارضی‌، ملّی کردن منابع طبیعی و جنگل‌ها، واگذاری سهام کارخانه‌های دولتی به مالکین بزرگی که طی اصلاحات ارضی‌، زمین خود را به دولت می‌فروختند و اعطای حق رأی به زنان تشکیل می‌داد. لکن در کنار آن قوانین شرع هم پایمال می‌شد. مجموعۀ این حرکت به تعمیم زندگی غربی می‌انجامید و ایرانی به اروپایی و امریکایی تبدیل می‌گشت‌. طرح انقلاب سفید در کاخ سفید امریکا ریخته و مأموریت اجرای آن به دکتر علی امینی ـ عاقد قرارداد کنسرسیوم نفتی پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 ـ داده شده بود. امّا شاه پس از مدّت کوتاهی اربابان امریکایی خود را راضی کرد که خود عهده دار آن گردد. امینی استعفا داد و شاه‌، اسدالله علم را که اجدادش خاندان شوکت‌الملک به نوکری انگلیس شهرت داشتند، به نخست وزیری منصوب و موظف به انجام آن کرد. روحانیت به رهبری مراجع در برابر آن ایستادند و با آن مخالفت کردند. نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، از آن مخالفت و مقاومت و کشمکش سیاسی جوانه زد. انقلاب سفید بر خلاف ادعای شاه و اربابان امریکایی‌اش «سفید» نماند، بلکه از همان ابتدا و در جریان مقاومت مردم و روحانیت ، با خون فرزندان اسلام رنگین گشت‌. امام خمینی (ره) در این‌باره فرمودند: «اینها ثمره شوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبی‌ها می‌خواهند آن را به انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملّت بنامند... هتک مقدسات اسلام‌، کشتن علماء و مردم مسلمان در زیر شکنجه‌، هجوم به مدرسه فیضیه و دانشگاهها و کشتار فجیع 15 خرداد، از ثمرات دیگر این انقلاب ننگین است ...»
صحیفه نور، ج 1، صص 322 و 399 رک : فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی‌، جلال الدین فارسی‌، صص 173 ـ 172

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 16


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.