صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد جلیلی

تاریخ سند: 13 آذر 1345


موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد جلیلی


متن سند:

شماره : 21275 /20 ه /2 ساعت 1900 روز جمعه 11 /9 /45 جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد جلیلی واقع در خیابان ایرانشهر با حضور عده ای از طبقات مختلف مردم تشکیل گردید.
افراد شناخته شده عبارتند از محمدرضا مهدوی معروف به کنی حاج احمد صادق ـ خلیل شالچی ـ کیانی ـ محمدمهدی اندوهی ـ امین اله خالوئی نژاد ـ رضا تقدسی ـ ابتدا آیاتی چند از قرآن مجید قرائت و توسط حاج احمد صادق ترجمه گردید سپس محمدرضا مهدوی اظهار داشت در هفته های قبل درباره نبوت عامه به طور مفصل صحبت کردیم و امشب درباره خصوصیات پیغمبر صحبت می کنیم به طوری که می دانید پیغمبران هم مثل ما انسان بودند و خودشان هم گفتند که ما با سایر مردم از نظر جسمی و خلقت هیچگونه فرقی نداریم.
شما بشر هستید و ما هم بشر [هستیم.
] فقط فرق بین پیغمبران و سایر انسان ها اینست که از جانب خداوند به آنها وحی می شود که به ما مردم راه سعادت و حقیقت را بگویند بگذریم از اینکه عده ای پیدا شدند و ادعا می کنند که پیغمبران نابغه بودند و با فکر عالی خود درس درستی و راستی به مردم می دادند این دسته از مردم می خواهند ارزش پیغمبران را از بین ببرند و این طور بگویند که هرکس به مردم خدمت کرد و یک رهبر خوبی بود او هم در ردیف پیغمبران است در صورتی که این فکر غلط است ممکن است یک رهبر و حکومت کار خوب انجام دهد و یک اشتباه هم بکند در صورتی که پیغمبر خدا هیچوقت اشتباه و خطا نمی کند به طور مثال در یک مجله که نمی خواهم نام آن را بگویم از زبان یک قاضی و مقام بزرگ نوشته بود که تمام کارهای پیغمبران با فکر خودشان بوده و از طرف خداوند وحی به آنها نمی رسید واقعا در یک مملکت اسلامی کمال تأسف است شما ببینید چطور می خواهند ارزش دین و پیغمبران اسلام را از بین ببرند از یک طرف عده ای با دین ساختگی جدید می گویند که آقای فلان که نمی خواهم وارد آن جریان بشوم (منظور سید علیمحمد باب) ادعای خدائی می کند و می گوید من خدا هستم.
1 در پایان محمدرضا مهدوی اشاره ای به کارهای خلاف دولت کرد و گفت چند چیز است که قرآن منع کرده و حالا دولت انجام می دهد یکی حجاب زن.
یکی حقوق به اصطلاح مساوی زن و مرد و چیزهای دیگر.
سخنان مهدوی در این موقع پایان یافت و پس از صرف چای یک نفر درباره ورزش سئوالی نمود و مهدوی پاسخ داد ورزش تا اندازه ای خوب است که برای خود شخص و مردم ضرر نداشته باشد البته آن ورزشی که به صورت امروز به وسیله باشگاه ها و دولت انجام می شود و در امجدیه تعداد 25 هزار نفر از جوانان مملکت در آنجا جمع می شوند وقت خود را تلف می کنند و ضرر معنوی و ضرر مالی هم دارد این کار خوبی نیست جوانانی که فکر و وقت و پول خود را باید در راه یک جامعه سالم و با سعادت به کار ببرند دولت آنها را سرگرم ورزش می کند شما ببینید هر مملکتی که از لحاظ اقتصادی و صنعتی عقب افتاده همان مملکت از لحاظ مسابقات ورزش جلو افتاده و با گرفتن یک یا چند مدال طلا افتخار می کند در صورتی که همان دولت و مملکت طلای سیاه خود را از دست می دهد مثل دولت افریقای جنوبی این دولت های استعماری هستند که جوانان را سرگرم ورزش می کنند.
در این موقع یکی دیگر سئوال نمود آیا موسیقی که ضرری ندارد چرا اسلام حرام کرده؟ خلیل شالچی گفت آن کسی که شروع به موسیقی می کند در همان موقع یک حالت فشار اعصاب پیدا می کند شما می دانید که اکثر استادان موسیقی آلوده به مواد مخدر هستند از قبیل هروئین و مرفین و شما کمتر کسی را که علاقه به موسیقی دارد پیدا می کنید که از راه صحیح زندگی منحرف نشده باشد.
این جلسه در حدود ساعت 2030 پایان یافت.

توضیحات سند:

1ـ در سال 1260 ه ق فردی به نام سیدعلی محمد.
خود را «باب»، امام و وسیله تماس مردم با امام زمان (ع) معرفی نمود و سپس دعوی مهدویت کرد و گفت که در آینده از میان بابیها، پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد.
به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر، بسیاری از پیروان باب دستگیر و کشته شدند و بقیه به عراق تبعید گردیدند و شخص باب نیز تیرباران شد.
(1266 ه ق).
در میان اتباع باب دو برادر مورد توجه او بودند که مدعی جانشینی وی شدند.
لیکن بین آن دو برادر اختلاف افتاد.
گروهی پیرو برادر او مشهور به صبح ازل (ازلی ها) و عده ای دیگر پیرو برادر دوم بهاءاللّه (بهائیها) شدند.
در نزاع سختی که بین این دو و اتباع آنان در گرفته، بسیاری از طرفین کشته شدند.
دولت عثمانی بهاءاللّه و طرفدارانش را به عکا (فلسطین اشغالی) و صبح ازل را با یارانش به جزیره قبرس روانه کرد.
فعالیت های بها در عکا و همکاری با یهودی ها باعث شد تا بیشتر بابیان و به ویژه بابیان ایران پیرو او شوند.
در پیدایش این مسلک مأموران روسیه بالاخص پرنس کینیار دالگورکی وزیر مختار دولت روسیه تزاری در نخستین دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نقش مهمی داشتند سپس انگلیسی ها، بهائیت را در کشورهای اسلامی به ویژه ایران ترویج می کردند.
بدین ترتیب بهائیت از بدو پیدایش تاکنون به اسم یک عقیده مذهبی ولی در واقع با قدرت یک حزب سیاسی در خدمت استکبار بوده هم اکنون نیز آمریکا و رژیم صهیونیستی از حامیان قوی این مسلک اند.
در حکومت محمدرضا پهلوی، علیرغم مبارزه روحانیت شیعه علیه این فرقه، بهائیان موقعیتی ویژه داشتند و شاه از حمایت ایشان بهره مند بود.
و همیشه افرادی از سران این فرقه در دربار بودند و در تصمیم گیریهای دولت و سیاست خارجی تأثیر جدی داشتند و به نفع صهیونیسم جهانی فعالیت می کردند.
امیرعباس هویدا بهایی برای سیزده سال پست نخست وزیری را در اختیار داشت.
بابیان و بهائیان اعتقاد دارند که سیدعلی محمد باب شش مرتبه ادعای خویش را تغییر داد.
در مرتبه اول به سید ذکر مشهور می شود و ادعای ذکریت می کند.
در مرتبه دوم ادعای بابیت می نماید و خود را باب و نایب خاص امام زمان (عج) و واسطه خیر و فیض بین او و مردم معرفی می کند.
در مرتبه سوم دعوی مهدویت می نماید و خود را مهدی موعود می داند.
در مرتبه چهارم ادعای نبوت می کند و خویشتن را پیامبر معرفی می نماید.
در مرتبه پنجم ادعای ربوبیت و در مرحله و مرتبه ششم دعوی الوهیت می کند.
برای اثبات الوهیت بهاءاللّه به چند نمونه از نوشته های او نگاه می کنیم.
بهاءاللّه هنگامی که در زندان عکا گرفتار بود چنین نگاشت: «اسمع مایوحی من شطرالبلاء علی بقعه المحنته و الابتلاء من سدرۀ القضاء انه لااله الا أَناالمسجون الفرید» یعنی: بشنو آنچه را که وحی می شود از مصدر بلا برزمین غم و اندوه از سدره القضا بر ما به اینکه نیست خدایی جز من زندانی تنها.
«کذلک امر ربک اذکان مسجونا فی اخرب البلاد» یعنی: اینگونه پروردگارت فرمان داد زمانی که در خرابترین شهرها زندانی بود.
«تفکر فی الدنیا و شأن اهلها ان الذی خلق العالم لنفسه قدحبس فی اخرب الدیار بما اکتسب ایدی الظالمین» یعنی: درباره دنیا و حالات مردم آن بیندیش، زیرا آنکه جهان را برای خود خلق کرد، در خراب ترین مکانها به دست ستمکاران زندانی است.
«ان الذی خلق العالم لنفسه منعوه ان ینظر الی احد من احبائه» یعنی: آن کسی که جهان را برای خودش آفرید، او را منع کردند که حتی به یکی از دوستانش نظر افکند.
حسینعلی بها انبوده پرشمار مردم را که به ادعای خدایی او وقعی نمی گذاشتند در شمار غافلین می خواند و در جواب کسانی که از او می پرسیدند: تو که خود را خدا می دانی، چرا بعضی از مواقع می گویی ای خدا و در بعضی از نوشته هایت از او استمداد می طلبی؟ می گوید: «یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری، لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفلۀ مبین» یعنی: باطن من ظاهر من را و ظاهرم باطنم را می خواند، در جهان معبودی غیر از من نیست، ولی مردم در غفلت آشکارند.
(رک: بهائیان نوشته سید محمدباقر نجفی و کتاب مبین، میرزا حسینعلی نوری (بهاءاللّه ) چاپ 1308 هجری قمری، صفحات 56، 233، 286، 342، 405 و فتنه باب، عبدالحسین نوایی، انتشارات بابک، چاپ سوم، بهار 1362، صفحات 14 تا 164، کوثر، جلد اول، دفتر نشر آثار امام خمینی (ره))

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 76


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.