صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مبارزه آیت‌الله خمینی

تاریخ سند: 17 خرداد 1342


موضوع: مبارزه آیت‌الله خمینی


متن سند:

شماره: 103 تاریخ:17 /3 /1342

موضوع: مبارزه آیت‌الله خمینی

آیت‌اله خمینی برای آن که مبارزه خود را حادتر نماید زن و بچه خود را به اتفاق پسرش مصطفی خمینی1 به نجف فرستاده و در شهرهای ایران با پیک‌هایی که می‌فرستد با علمای زیر تماس دارد:
1ـ آیت‌اله ] سید احمد[ خوانساری در تهران
2ـ آیت‌اله ] سید محمدهادی[ میلانی در مشهد
3ـ آیت‌اله ] میرزا احمد کفائی[ خراسانی در مشهد
4ـ آیت‌اله‌ ] علی اصغر[ صالحی2 در کرمان
5ـ آیت‌اله‌ آخوند بهرامی در تهران
6ـ آیت‌اله ] محمدعلی[ نجفی بروجردی3 در بروجرد
7ـ آیت‌اله ] سید احمد[ اهری4 در تبریز
8ـ آیت‌اله ]محمد[ صدوقی5 در یزد
9ـ آیت‌اله ] بهاءالدین[ محلاتی6 در شیراز
10ـ آیت‌اله ] سید علی[ رامهرمزی در اهواز
11ـ آیت‌اله ] عبدالرسول[ قائمی در آبادان
12ـ آیت‌اله ] سید مهدی[ یثربی در کاشان
13ـ آیت‌اله علاقمند در سمنان
یک عده از اینها دستگیر شده‌اند در مورد بقیه جهت مراقبت به ساواک‌های ذینفع اطلاع داده شود. 22 /3 /1342
به موقع اقدام شده است. در پرونده آیت‌اله‌ خمینی بایگانی شود. آقای شهابی 22 /3 /1342

توضیحات سند:

1. آیت‌الله سید مصطفی خمینی، فرزند گرانقدر امام خمینی (ره) در آذرماه 1309 ﻫ ش (12 رجب 1349 هجری قمری) در شهر قم دیده به جهان گشود. او در محیطی آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگی در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. دوره سطح را از محضر اساتیدی چون مرتضی حائری، شهید صدوقی، سلطانی و محمدجواد جبل عاملی اصفهانی گذراند. در سن 21 سالگی مشغول فراگیری دروس خارج شد و از محضر حضرت آیات بروجردی ، امام خمینی و محقق داماد استفاده‌های علمی بسیاری نمود. فلسفه وکلام را نزد فیلسوفان نامداری چون علامه طباطبایی و آیت‌الله‌ سید ابوالحسن قزوینی آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانی کسب کرد. وی در حدود 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سر امام گام برمی‌داشت. همزمان با دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان 1343 ، منزل حاج آقا مصطفی نیز مورد تعرض مأموران قرار گرفت و در اثر حمله مأموران فرزند خردسالش به شهادت رسید و خود توسط مأموران شهربانی قم دستگیر و روانه زندان قزل قلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشی سپرده شود. بنابراین وی را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب نمودند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلای حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعی، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. در سال 1344 به همراه امام عازم نجف اشرف شدند. او مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادی از جمله القواعدالحکمه، القواعدالاصولیه، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانی معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخی از آنها ناتمام مانده است. وی دست راست امام محسوب می‌شد و یک چهره انقلابی بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت. از این رو ساواک بر آن شد تا با به شهادت رساندن او، یک مخالف جدی را از سر راه رژیم بردارد و بدین ترتیب در اول آبان 1356 به طرز مرموزی وی را در نجف اشرف به شهادت رساند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهای مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهما السلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلای حضرت امیر (علیه السلام) به خاک سپردند. پس از شهادت ایشان، جمعی از طلاب با چشمانی اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان باوجود مصیبت‌زدگی، در کمال صبر و آرامش فرمودند: « امانتی بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضل‌الله یؤتیه من یشاء»
یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله‌ سید مصطفی خمینی. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
2. آیت‌الله‌ على‌اصغر صالحى کرمانى، فرزند ملاغلامحسین، در سال 1275 ﻫ ش در کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتى را در کرمان آغاز کرد و سپس در اصفهان پى گرفت و پس از مدتى عازم قم شد و از محضر آیت‌الله‌ مؤسس حاج شیخ عبدالکریم حائرى استفاده برد و پس از رسیدن به درجه اجتهاد در اوج اختناق رضاخانى به توصیه آیت‌الله‌ حائرى به کرمان بازگشت و به درس و بحث و ارشاد پرداخت و در جنگ جهانى دوم با شیوع قحطى و گرانى اقدام به تأسیس انجمن خیریه نمود و با سقوط رضاخان اقدام به تأسیس حوزه علمیه کرمان نمود که از شاگردان وى مى‌توان به حاج شیخ عباس حقیقى، حاج شیخ محمدرضا لبیبى، آیت‌الله‌ روحانى، حجت‌الاسلام نیشابورى، شیخ عباس شیخ‌الرئیسى، شهید فخر مهدوى، برادران موحدى کرمانى، برادران حجتى کرمانى، دکتر باهنر و تعدادى دیگر اشاره نمود.
در آغاز نهضت امام خمینى، وقایع 15 خرداد، مهاجرت علماء به تهران، تبعید امام به ترکیه و بالاخره در اوان شکوفایى انقلاب با نهضت همکارى داشته و پشتیبانى مى‌نمود. نهایتاً در پى آتش‌سوزى مسجد جامع بسترى و سرانجام در 5 فروردین 1360 ﻫ ش در سن 85 سالگى دار فانى را وداع گفت و پس از تشییع در کرمان، در قم در جوار مرقد حضرت معصومه سلام‌الله‌ علیها به خاک سپرده شد.
3. آیت‌الله‌ محمدعلى نجفى بروجردى، از علمای شهرستان بروجرد در سال 1312 در بروجرد به دنیا آمد و پس از خواندن مقدمات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آیت‌الله‌ نائینى. آیت‌الله‌ ضیاءالدین عراقى و آیت‌الله‌ حاج شیخ محمدحسین اصفهانى استفاده نمود و سپس حسب‌الاراده مرحوم آیت‌الله‌ بروجردى و اصرار مردم بروجرد به ایران مراجعت نمود و به امر تبلیغ و ترویج دین پرداخت از تألیفات ایشان مى‌توان به تقریرات فقه مرحوم آیت‌الله‌ حاج شیخ محمدحسین اصفهانى، رساله عملیه توضیح المسائل، مناسک حج و حاشیه بر عروۀ‌الوثقى اشاره نمود.
4. آیت‌الله احمد اهری، در سال 1268 ﻫ ش (1305 ﻫ. ق) در اهر دیده به جهان گشود. او در زادگاهش دروس مقدماتی را فراگرفت و در سال 1327 ﻫ. ق سطح مقدماتی و دروس فقه و اصول را در حوزه علمیه تبریز نزد اساتیدی نظیر آقا شیخ عبدالرحیم کِِلبری، آقا سید ابوالحسن انگجی و آقا میرزا علی‌اکبر اهری فراگرفت و تبحّر یافت و گاه به تدریس پرداخت. وی در سال 1338 ﻫ. ق بار سفر به سوی عتبات عالیات بست و مدت سی و دو سال از محضر بزرگان حوزه علمیه نجف نظیر شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدحسن نائینی، میرزا علی شیرازی (فرزند شیرازی بزرگ) آقا ضیاء‌الدین عراقی، آقا شیخ محمدحسن غروی اصفهانی و آقا سیّدابوالحسن اصفهانی کسب علم و فضل کرد و سپس به عنوان استاد حوزه به تدریس پرداخت و در مدت اقامتش به تألیف کتابهایی نیز پرداخت. آیت‌الله اهری در سال 1370 ﻫ. ق به جهت زیارت مرقد امام‌رضا(ع) و دیدار اقوام به ایران مسافرت کرد و بنابر درخواست اهالی تبریز در آن شهر اقامت کردند و تا آخر عمر به خدمت اسلام و مؤمنان آن دیار مشغول شد و ضمن مرجعیت دینی، عهده‌دار ریاست حوزه علمیه تبریز گشت. ارادت و عشق مردم به شخصیت والای ایشان و توجه علمای نجف اشرف و بزرگان حوزه علمیه قم، همه موجب شد که وی در اکثر حوادث اجتماعی و سیاسی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرکت کند و راهنمای مردم در جریانات باشند. سرانجام آیت‌الله شیخ احمد اهری در اثر کهولت سن در روز پنجشنبه (18/صفر /1388) ﻫ.ق مطابق با اردیبهشت 1348 ﻫ ش در سن هشتاد و یک سالگی در تبریز به رحمت ایزدی پیوست و پس از تشییع باشکوهی، پیکر پاکش به شهر مقدس قم حمل و در مقبرۀالعلمای قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.
5. شهید آیت‌الله محمد صدوقی، در 10 اسفند سال 1287 ﻫ ش در یزد چشم به جهان گشود. نسب ایشان به فقیه جلیل‌القدر شیعه، شیخ صدوق می‌رسد. وی در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی میرزا محمد کرمانشاهی پسرعموی خویش به تحصیل علوم پرداخت و در سال 1309 به قم عزیمت و در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت کرد. ایشان از بدو ورود به قم‌، به دوستی و هم‌صحبتی با امام خمینی (ره‌) دل بست و با بالا گرفتن موج توفنده جریان فدائیان اسلام‌، خانه خود را پناهگاه امن آنان قرار داد و به همکاری با ایشان پرداخت‌.
او در ممانعت از خوانده شدن نماز بر جنازه رضا شاه فعالیت چشمگیری داشت‌. در سال 1330 به یزد بازگشت و در پی واقعه 15 خرداد 1342 در اعتراض به دستگیری حضرت امام به تهران مهاجرت نمود. در سال 1343، با تبعید امام به ترکیه در خانه به سوگ نشست و از اقامه جماعت خودداری کرد و دیگران را هم از گفتن اذان و برپایی جماعت منع کرد. آیت‌الله صدوقی ضمن سر و سامان دادن به حوزه علمیه یزد در هر فرصتی مخالفت خود را با رژیم شاه آشکار می‌کرد.
وی در سال 1354 ممنوع‌الخروج شد و به سال 1356 سپاه اسلام را در یزد تشکیل داد. با وقوع شهادت حاج آقا مصطفی خمینی به سازماندهی مبارزات در بخش وسیعی از کشور اقدام نمود و نقش محوری خود را در طول مبارزات سال‌های 1356 و 1357 که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، به خوبی ایفا کرد. پس از پیروزی انقلاب برای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی از طرف مردم یزد راهی مجلس خبرگان شد و برای تدوین اصل ولایت فقیه تلاش بسیار نمود. امامت جمعه و نمایندگی امام‌، مسئولیت دیگری بود که او به عهده گرفت. حضرت آیت‌الله صدوقی که بفرموده حضرت امام‌(ره‌) عزیزی بود که در تمام صحنه‌های انقلاب حضور داشت و برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی‌شناخت سرانجام در روز یازدهم تیرماه 1361 با دهان روزه در محراب نماز جمعه توسط منافقین شقی به شهادت رسید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک‌، شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی‌، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377
6. آیت‌الله بهاءالدین محلاتی، فرزند مرحوم حاج شیخ محمدجعفر محلاتی، در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون آیت‌الله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهره‌مند گردید و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام به ایران بازگشت. پس از فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. وی علاوه بر تربیت علماء و دانشمندان مذهب و طبقات مختلف مردم به تأسیس جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستین‌بار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیت‌الله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم طاغوتی رضاخان و محمدرضاخان بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی می‌نمود. درحالی که بیست سال داشت، همراه پدرش در قیام دلیران تنگستان شرکت نمود و مدت ده ماه، در تمام مراحل همراه پدر بزرگوار خود در جبهه به سر برد. در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعال داشته و اعلامیه‌ها و بیانیه‌های متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز از ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی شد و سرانجام در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست.
آیت‌الله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 8

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.