خلاصه پرونده آقای خلیل ملکی مستخرجه از پرونده رکن ۲ ستاد ارتش
متن سند:
وزارت فرهنگ
خلاصه پرونده آقای خلیل ملکی مستخرجه از پرونده رکن ۲ ستاد ارتش
1= موجب رونوشت نامه ضمیمه نامه شماره 12959 /1321 /14 /328 وزارت کشور آقای خلیل ملکی از حزب منحله توده خود را برکنار نموده است.
2= در گزارش 14 /4 /327 نام آقای خلیل ملکی را جزء سران حزب توده که در دانشگاه مشغول فعالیت بوده برده شده
3= از بیوگرافی مختصر ۵۳ نفر مقصرین سیاسی: خلیل ملکی لیسانسیه شیمی دبیر تا پس از شکست استالین گراد بحزب توده نیامده و پس از تشکیل اولین کنگره حزبی بحزب آمده و پس از شکست آذربایجان نیز جزو حزب انشعابیون یا به عنوان دبیر انشعابیون از حزب کنارهگیری نموده
۴= وزارت در نامه شماره 123/م /18 /1 /28 رونوشت نامه آقای خلیل ملکی را بوزارت جنگ ارسال و نوشته که چون نامبرده مدعی است یکسال قبل از حزب توده کنارهگیری کرده نسبت بسوابق او رسیدگی شود وزارت جنگ ضمن شماره 3823 /7996 /26 /1 /328 جواب میدهد که آقای خلیل ملکی تا قبل از رفع غائله آذربایجان از اعضاء فعال حزب توده بوده و پس از آن کنارهگیری کرده و از آن تاریخ ببعد عملیات خلافی از مشارالیه دیده نشد.
۵= گزارش مورخ 18 /1 /1328 حاکی است از افراد مؤسسین حزب توده ایران که مدتی بدستور شورویها از حزب توده استعفاء داده بودند و جبهه دیگری بنام انشعابیون تشکیل دادهاند تصمیم دارند کمیته موقتی حزب توده تشکیل دهند.
اسامی آنها بشرح زیر است:
خلیل ملکی- علوی- دکتر هشترودیان- مهندس آقازاده
6= گزارش شهریور ۱۳۲۸ حاکی است سران انشعابیون حزب توده از قبیل مهندس قندهاریان- انور خامهای- خلیل ملکی- دکتر عابدینی بوسیله گویندگان از رویه سران حزب توده و طرز رفتار هیئت حاکمه تنقید مینمایند.
7= انشعابیون سابق حزب توده خلیل ملکی- انورخامه- سالک- مهندس زاوش- مهندس زنجانی در پاساژ بهار هفته یکمرتبه اجتماع و از افراد حزب توده بافراد خود اضافه میکنند.
۸= گزارش مأمور ویژه مورخ 314 /11 /12 /3 حاکی است خودپرستی دکتر بقائی اشخاص مؤثر حزب را رنجانیده آقای اکبر [عیسی؟] سپهبدی۲ دیگر در حزب دیده نمیشود و همچنین جلال آلاحمد و خلیل ملکی دلسرد شدهاند.
9= گزارش مورخ خرداد ۱۳۳۱ مأمور ویژه حاکی است روز سوم خرداد عدهای از افراد گروههای مختلف از حزب سومکا در محل حزب حضور یافته و ملکی در اطراف هدف حزب سومکا سخنرانی نمود.
۱۰= گزارش مورخ 7 /4 /31 حاکی است حزب زحمتکشان کوشش میکند در کابینه جدید آقای دکتر مصدق وزارت فرهنگ یا معاونت وزارت فرهنگ در اختیار آقای خلیل ملکی گذارده شود.
11= گزارش مورخ ۲۴ مهر ۳۱ حاکی است از طرف خلیل ملکی عضو سابق حزب زحمتکشان از انورخامهای و سایر اعضای جمعیت رهائی کار و اندیشه دعوت شده است که در مقابل تودهایها شدیداً وارد مبارزه شوند.
۱۲ = گزارش مورخ ۲۲ مهر ۱۳۳۱ مأمور ویژه حاکی است جامعه لیسانسیه دانشسرای عالی که عدهای از آنها از طرفداران خلیل ملکی هستند در محل جدیدی که خلیل ملکی در کوچه ظهیرالاسلام تأسیس و اجاره کرده اجتماع کرده و تصمیم گرفتهاند که خلیل ملکی همآهنگی نمایند ضمناً روز گذشته در حدود پنجاه نفر از رؤسا و صاحب منصبان عالی رتبه وزارت فرهنگ دکتر ریاضی استاد دانشگاه را ملاقات و از او درخواست کردهاند باطلاع دکتر بقائی برسانند که آنها حاضرند اکنون که خلیل ملکی و دوستانش از حزب زحمتکشان خارج شدهاند با مشارالیه صمیمانه همکاری نمایند.
۱۳= گزارش مورخ ۳۰ مهر ۳۱ مأمور ویژه حاکی است پس از جدا شدن عدهای بطرفداری خلیل ملکی از حزب زحمتکشان مشغول پیریزی و تشکیل حزب جدیدی هستند که مرام آن کمونیست [کمونیسم] واقعی و مخالف سرمایهداری است.
14= گزارش مورخ ۳۰ مهر ۳۱ حاکی است جلال آلاحمد دبیر وزارت فرهنگ در محفلی اظهار داشته علت اصلی اختلاف بین خلیل ملکی و دکتر بقائی این بوده که خلیل ملکی و دوستان او که سابقاً عضو حزب توده بودهاند تصمیم داشتند مشی سیاست حزب را طبق تمایل سیاست شوروی و علیه آمریکا و انگلیس تطبیق کنند.
15= گزارش ۵ آبان ۳۱ حاکی است بعد از تجربه حزب زحمتکشان آقای کاشانی3 بدکتر بقائی بدبین و بطور غیرمستقیم در صدد تقویت خلیل ملکی برآمده است.
۱۶= ۲۱ آبانماه ۳۱ مأمور ویژه گزارش میدهد شب گذشته در مجمع مسلمانان مجاهد صحبت بوده است که اخیراً بین دکتر بقائی و دکتر حسین فاطمی اختلاف شدیدی ایجاد گردیده و آقای دکتر فاطمی خلیل ملکی را تقویت مینماید که علیه دکتر بقائی فعالیت و مبارزه نماید ضمناً اضافه نمودهاند که بغیر از دکتر بقائی شمس قناتآبادی4- علی زهری5- و دکتر شایگان6 نمایندگان فراکسیون نهضت ملی نیز با وزارت دکتر فاطمی مخالف میباشند.
۱۷= ۲۵ آبانماه ۳۱ مأمور ویژه گزارش میدهد طبق اطلاع واصله از طرف کمیته جوانان حزب نیروی سوم منشعب از حزب زحمتکشان بجواد صفائی دانشآموز دارالفنون و اصغر حقگو دانشآموز دبیرستان مروی و محسن بیآزار مأموریت داده شده در دبیرستانها مشغول تبلیغ شده و دانشآموزان را برای ورود در سازمان جوانان حزب مزبور تشویق نمایند و تاکنون در حدود شصت نفر برای ورود در سازمان مذکور نامنویسی نموده و در صدد هستند اونیفورم مخصوصی که رنگ آن آبی روشن است برای جوانان سازمان مزبور انتخاب و آنان را متحدالشکل نمایند.
۱۸= ۱۸ آذرماه ۳۱ مأمور ویژه گزارش میدهد به طوری که از افراد جمعیت نیروی سوم وابسته به خلیل ملکی شنیده شده خلیل ملکی و مهندس قندهاریان تصمیم گرفتهاند بهر وسیلهای که ممکن است حسین مکی را برهبری افتخاری جمعیت خود منصوب کنند تا با استفاده از موقعیت مشارالیه موجبات تقویت تشکیلات خود را فراهم سازند خلیل ملکی بدوستان خود گفته است چون حسین مکی با دکتر بقائی نظر خوبی ندارد اگر عنوان رهبری جمعیت ما را قبول کند ما خواهیم توانست تشکیلات دکتر بقائی را متلاشی ساخته و موقعیت مناسبی برای خود بوجود آوریم.
۱۹=۱۹ آذر ۳۱ مأمور ویژه گزارش میدهد به طوری که از افراد عضو حزب ایران شنیده شده اخیراً اختلافات شدیدی بین اعضاء حزب آریانا و طرفداران نیروی سوم بوجود آمده که احتمال دارد این اختلاف بر اثر آن است که اعضاء حزب آریانا بوسیله طرفداران دکتر بقائی علیه خلیل ملکی و نیروی سوم تحریک شده بدینوسیله آنان را تهدید مینمایند.
۲۰= ۱۳ بهمن ۳۱ مأمور ویژه گزارش میدهد به طوری که شنیده شده خلیل ملکی رهبر حزب نیروی سوم جهت وارد نمودن انشعابیون حزب منحله توده در حزب خود محرمانه شروع باقداماتی نموده و با چند نفر از آنها هم تماس گرفته است قسمتی از شماره ۸۹۶ مورخ 2 /12 /31 روزنامه شاهد8 که در موضوع خلیل ملکی نوشته در پرونده ضبط شده و از شعبه روزنامههای رکن ۲ بشعبه ۴ فرستاده شده
21= ۱۷ اردیبهشت ۳۲ مأمور ویژه گزارش میدهد اعلامیه سازمان دانشآموزان وابسته به نیروی سوم که از روزنامه مهرگان ارگان جامعه لیسانسهها درج شده و در آن نوشتهاند که:
1= امتحانات نهایی باید داخلی و در خود دبیرستانهای مربوط انجام گیرد
۲= سئوالات امتحان از مواد ساده تدریس شده در کلاس انتخاب شود
3= اگر این درخواست مورد عمل قرار نگیرد دست اقدامات شدیدی خواهیم زد و در بین دبیران دبیرستانها که ناظر تحریکات مرتب عدهای از دانشآموزان تودهای و دستهای که خود را وابسته به نیروی سوم میدانند انعکاس نامطلوبی ایجاد کرده زیرا دو سال است که دانشآموزان شخصاً برای وزارت فرهنگ تعیین تکلیف میکنند و با تهدید و ارعاب دیپلم قبول تحصیل مینمایند در بین فرهنگیان شهرت دارد که خلیل ملکی کاندید وزارت فرهنگ و محمد درخشش رئیس جامعه لیسانسیهها کاندید معاونت فرهنگ میباشند و قرار است با ایجاد آشوب در موقع امتحانات موجبات برکناری آقای دکتر آذر را از فرهنگ و روی کار آمدن دو نفر مذکور را فراهم سازند و تحریکات دانشآموزان را بمنظور اجرای همین منظور میدانند.
1- دکتر انور خامهای: دکتر خامهای در اوان جوانی همراه ۵۳ نفر دستگیر و به شش سال زندان محکوم میگردد. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ در حزب توده فعالیت کرده ولی همواره و خواستار تحول بنیادی این حزب بوده کوششی که پس از ۶ سال منجر به انشعاب تاریخی دهها تن از روشنفکران این حزب مانند خلیل ملکی و جلال آلاحمد میگردد.
پس از این انشعاب در دیماه ۱۳۲۶ دکتر خامهای علیه سیاست شوروی تبلیغ میکند و در سال ۱۳۴۰ ناگزیر به ترک از وطن میشود و مدت ۱۴ سال نخست در دانشگاههای آلمان و سوئیس به تحصیل و تحقیق و سپس در دانشگاههای کنگو و کانادا به تدریس علم اقتصاد پرداخت.
۲- عیسی سپهبدی: فرزند سروان اسدالله سپهبدی در سال ۱۲۹۰ ه ش متولد شد و پس از تحصیل تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۰۸ به همراه مظفر بقایی و چند تن دیگر جهت ادامه تحصیلات راهی فرانسه شد و در اواخر سال ۱۳۲۵ به ایران بازگشت.
در طول اقامت در فرانسه روابط بسیار صمیمانهای بین بقایی و سپهبدی ایجاد شد و پس از بازگشت بقایی به ایران مکاتبات بین آندو ادامه داشت. سپهبدی پس از بازگشت به ایران منشی سفارت فرانسه و استاد زبان فرانسه دانشکده جنگ شد و در حلقه دوستان بقایی جای گرفت و پیوند ویژهای با او یافت به طوری که نطقهای بقایی در استیضاح دولت ساعد به وسیله سپهبدی تنظیم میشد و بقایی تنها ناقل این متون بود. پس از این استیضاح هنگامی که تماسهای آمریکائیان با بقایی علنی شد سپهبدی از جمله کسانی بود که او را در این دیدارها همراهی میکرد.
اگر چه سپهبدی و بقایی، مصدق را در سفر به لاهه همراهی کردند ولی دیری نپایید که سپهبدی محور توطئه علیه مصدق شد و در نامهای که در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ برای بقایی نوشت عمدهترین رئوس برنامههای خود را برای مبارزه با مصدق تشریح کرد. پس از قیام خونین ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ و عزل قوام از نخستوزیری، سپهبدی به اشاره بقایی با قوام دیدار کرد. این دیدار موجب اختلاف و تشتت درون حزب زحمتکشان شد و خلیل ملکی خواستار آن شد تا مضمون گفتگوی سپهبدی و قوام به اطلاع اعضاء برسد. البته پیش از این حوادث سپهبدی، بقایی را علیه خلیل ملکی تحریک میکرد بهر تقدیر این مسائل موجب انشعاب درون حزب زحمتکشان گردید و پس از آن سپهبدی حزب را عملاً در اختیار گرفت و آن را در جهت کودتای ۲۸ مرداد پیش برد.
3- آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی: در سال ۱۲۶۰ ش چشم به جهان گشود. پدر ایشان آیتالله مصطفی کاشانی از علمای مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود که در انقلاب ۱۹۲۰ عراق از پیشوایان نهضت بود. سیدابوالقاسم کاشانی در سن شانزده سالگی به همراه پدر به عراق عزیمت کرد و در جلسات درس حاج میرزا حسین تهرانی و آخوند ملا محمد کاظم خراسانی شرکت میکرد و در بیست و پنج سالگی به درجه اجتهاد رسید. در خلال جنگ جهانی اول کاشانی فعالانه با اشغال سرزمینهای اسلامی از سوی بریتانیا به مخالفت پرداخت و در نتیجه آن توقیف شد. در سال ۱۲۹۸ از زندان فرار کرد و به تهران آمد. در ۱۳۰۳ آیتالله کاشانی با جمهوریخواهی رضاخانی به مخالفت برخاست. پس از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ کاشانی توقیف شد. در انتخابات مجلس چهاردهم در حالی که ایشان در تبعید بود از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب گردید. در خرداد ۱۳۲۹ اجازه بازگشت به تهران به ایشان داده شد و وی در پشتیبانی از ملی شدن صنعت نفت اعلامیههایی چند صادر کرد. با استعفای مصدق از نخست وزیری و روی کار آمدن قوام در تیر ۱۳۳۱ کاشانی خواهان اعتصاب عمومی شد و بالاخره با حمایتهای او مصدق مجدداً به نخستوزیری منصوب گردید. اما دیری نپایید که اختلاف میان آیتالله کاشانی و مصدق آغاز شد. کشمکش و اختلاف سرانجام در دی ماه ۱۳۳۱ بر سر مسأله تمدید اختیارات نخستوزیر منجر به رویارویی کامل شد و اطرافیان آیتالله کاشانی مانند مظفر بقایی، شمس قناتآبادی و... که افراد فاسد و مشکوکی بودند بر آتش اختلافات میدمیدند و بالاخره این اختلافات موجب پیروزی کودتای مشترک انگلیس و آمریکا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد. بعد از کودتا آیتالله کاشانی در انزوا زیست و بالاخره ایشان در ۲۳ اسفند سال ۱۳۴۰ در تهران درگذشت و در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد.
۴- شمس قناتآبادی: فرزند حسین در سال ۱۳۰۱ در محله قناتآباد تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه قناتآباد به پایان برد و سپس به دارالفنون رفت پس از اتمام دوره متوسطه در بیست سالگی راهی حوزه علمیه قم شد اما پس از چندی به علت فساد اخلاق و درگیریهای مکرر با طلاب راهی نجف اشرف گردید و تا سال ۱۳۲۵ در عراق بود. پس از بازگشت به تهران وارد مسایل سیاسی شد و خود را به آیتالله کاشانی نزدیک ساخت.
پس از ترور عبدالحسین هژیر توسط فدائیان اسلام «مجمع مسلمانان مجاهد» را تشکیل داد. پس از ترور محمدرضا پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ قناتآبادی چندی متواری شد. در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت ابتدا از حامیان نهضت به شمار میرفت اما به دلیل ارتباط پنهانی که با دربار پیدا نمود به سرعت تغییر چهره داد و در صف مخالفان مصدق قرار گرفت.
در دوره هفدهم مجلس شورای ملی از شاهرود وارد مجلس شد، همچنین در دورههای ۱۸ و ۱۹ نیز نماینده مجلس بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بواسطه ارتباط با زاهدی و دربار لباس روحانیت را کنار گذاشت از نیمههای سال ۱۳۳۵ قناتآبادی به تجارت مشغول شد و در این راه به تدریج با مهدی میراشرافی سرمایهدار معروف و از وابستگان انگلستان آشنا شد.
شمس قناتآبادی همچنین دارای سابقه فعالیتهای مطبوعاتی بود. وی در سال ۱۳۲۵ مدیر روزنامه « آتش» بود که صاحب امتیازش «سیدمهدی میراشرافی» بود. وی در سال ۱۳۶۵ در تهران درگذشت. از وی خاطراتی بر جای مانده است که با عنوان «سیری در نهضت ملی شدن نفت» منتشر شده است.
۵- على زهری: على زهری در سال ۱۲۹۳ در رشت بدنیا آمد دوران تحصیل را در بلژیک گذراند و سپس به ایران آمد. ابتدا در بانک کشاورزی و سپس در سفارت فرانسه به کار پرداخت.
در زمان دولت ساعد زهری مسئول چاپ و انتشارات انجمن فرهنگی ایران و فرانسه بود. وی از دوستان و یاران نزدیک مظفر بقایی کرمانی بود که در امر چاپ و نشر روزنامه شاهد به وی کمکهای فراوانی میکرد. علی زهری نماینده مجلس هفدهم بود و به همراه بقایی به اتهام دست داشتن در قتل افشار طوس در مرداد ۳۲ دستگیر شد. علی زهری در آن زمان به تحریک دکتر بقایی دولت را به ادعای این که برخی از متهمان پرونده قتل افشار طوس شکنجه شدهاند استیضاح کرد. همچنین زهری جزو ۸ نفر نماینده مجلس بود که ابتدا اعلامیه فراکسیون نهضت ملی را به حمایت دکتر مصدق امضاء کرد ولی پس از گذشت یکسال از این فراکسیون خارج شده و به صف مخالفین دکتر مصدق پیوست.
۶- سید علی شایگان: فرزند حاج سیدهاشم مولی از معاریف شیراز در ۱۲۸۱ ش در شیراز به دنیا آمد و علوم قدیمه و فقه اسلامی و دورۀ دبیرستان را در آن شهر آموخت. سپس به تهران آمد و در رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۰۷ جزء نخستین گروه دانشجویان برگزیده به اروپا رفت و در رشته حقوق بینالملل از دانشگاه پاریس درجه دکترا گرفت. در سال ۱۳۱۲ در دانشکده حقوق به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۱۹ به سمت استاد دانشگاه حقوق و سپس معاون آن دانشکده منصوب شد. از شهریور ۱۳۲۰ وارد جهان سیاست گردید و در سال ۱۳۲۴ معاون وزیر فرهنگ شده و سپس به وزارت فرهنگ رسید. در سال ۱۳۲۷ پس از تیراندازی به سوی شاه و اتهام شرکت حزب توده در این سوء قصد، وکالت سران بازداشتی حزب توده را به عهده گرفت. با اوج گرفتن نهضت ملی، دکتر شایگان از سوی مردم تهران کاندیدای نمایندگی دوره شانزدهم گردید. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وی مانند دیگر یاران دکتر مصدق همچون دکتر حسین فاطمی، مهندس حسیبی و دکتر صدیقی به دادگاه نظامی برده شد. وی در دادگاه بدوی محکوم به زندان ابد و در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال زندان محکوم گردید که پس از سه سال به علت کسالت شدید آزاد شد و به آمریکا رفت. وی در سالهای آخر عمر خود رهبری نهضت ملی ایران علیه رژیم را در آمریکا بر عهده داشت و نشریاتی در خارج زیر نظر وی چاپ میشد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوبار به ایران آمد و با اعضای جبهه ملی تماسهایی برقرار نمود. تا این که سرانجام در نیمه اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در آمریکا در سن ۷۹ سالگی از دنیا رفت و در هفته آخر اردیبهشت ماه جنازۀ وی به ایران آورده شد و در کنار آرامگاه الهیار صالح به خاک سپرده شد.
۷- حزب ایران: منشاء پیدایش حزب ایران به تحرکات سیاسی انتخابات مجلس چهاردهم باز میگردد. در ابتدا تجمعی از تحصیل کردگان و اساتید دانشگاه آن زمان به نام «کانون مهندسین ایران» پا گرفت که مهندس غلامعلی فریور رئیس و مهندس احمد حامی نائب رئیس آن بود. کانون، مهندس فریور را به عنوان کاندیدای خود در حوزه انتخابیه تهران معرفی کرد و مدتی بعد او با گرد آوردن حدود ۳۰ نفر از دوستان خود در اسفند ۱۳۲۲ تأسیس حزب ایران را اعلام داشت. از جمله بنیانگذاران حزب ایران میتوان به مهندس غلامعلی فریور، ابوالحسن صادقی، مهندس کاظم حسیبی، دکتر عبدالله معظمی، مهندس سیفالله معظمی، مهندس عباس گزیدهپور، مهندس جهانگیر حقشناس، مهندس علیقلی بیاتی، مهندس زیرکزاده، دکتر صفی اصفیا، دکتر محسن نصر، محسن خواجهنوری و مرتضی مصدر رحمانی را نام برد. این کانون به محور تجمع بخشی از سیاستمداران و تحصیل کردگان آن زمان بدل شد.
حزب ایران با شعار «برای ایران- با فکر ایرانی- بدست ایرانی» توانست در شهرنشینان مرفه و کارمندان متخصص دولت و دانشگاهی نفوذ کند. در خمیر مایه تفکر حزب نه تنها تعارضی با نظام سلطنتی وجود نداشت بلکه کسب محبوبیت برای شاه و تقویت وی را نیز هدف قرار داده بود. در پایان جنگ دوم جهانی تعدادی از رجال با سابقه به حزب ایران روی آوردند که برجستهترین این چهرهها اللهیار صالح است که مدت کوتاهی پس از پیوستن به حزب ایران به عنوان دبیرکل در رأس آن قرار گرفت. در آغاز سال ۱۳۲۵ حرکت در جهت تبدیل حزب ایران به یک آلترناتیو ملی در قبال جریانات انگلوفیل و روسوفیل اوج گرفت و منجر به وحدت دو حزب ایران و میهن شد. اعلامیه وحدت دو حزب در ۱۶ فروردین ۱۳۲۵ انتشار یافت و حزب جدید با همان نام حزب ایران به فعالیت ادامه داد. از اعضای حزب ایران در این زمان میتوان به مهندس بازرگان، مهندس جعفر شریف امامی، ابوالفضل قاسمی، محمد نخشب و محمد مکری اشاره کرد.
حزب ایران دارای فعالیت مطبوعاتی قابل اعتنایی بود. از آبان ۱۳۲۳، نشریه شفق به عنوان ارگان هفتگی آن منتشر شد. نشریه جبهه از ۱۳۲۴ در زمان عدم انتشار شفق به جای آن منتشر میشد. نشریه رستاخیز ارگان سازمان جوانان حزب ایران بود. در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ حزب ایران به حزب توده نزدیک شد که منجر به تشکیل «جبهه مؤتلف احزاب آزادیخواه» گردید که در اعلان رسمی آن امضاء اللهیار صالح و مهندس غلامعلی فریور از حزب ایران، دکتر فریدون کشاورز، ایرج اسکندری و ضیاءالدین الموتی از حزب توده مشاهده می شود. که این امر موجب شکاف و جدائی بخشی از اعضاء از حزب ایران شد. نزدیکی حزب ایران به حزب توده موجب شد که حزب ایران حمایتهای همه جانبه خود را از فرقه دموکرات آذربایجان اعلام دارد. حزب ایران در کابینه ائتلافی قوام شرکت کرد و اللهیار صالح وزیر دادگستری شد. بعدها حزب ایران یکی از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی شد.
۸- شاهد: ارگان رسمی حزب زحمتکشان ملت ایران به صاحب امتیازی علی زهری بود. اندکی پس از خاتمه دوره پانزدهم مجلس، بقایی درصدد برآمد برای انتشار افکار خود روزنامهای دایر کند ولی موفق به کسب مجوز نشد. از این رو علی زهری که از دوستان نزدیک بقایی به شمار میرفت و هفته نامه شاهد را به کمک سفارت فرانسه و حسن پاکروان و مادر فرانسویش امینه پاکروان در دو صفحه منتشر میکرد طی نامهای از بقایی دعوت به همکاری کرد و بقایی اجابت نمود و این سرآغاز تولد شاهد به عنوان ارگان بقایی و جریان سیاسی منصوب به اوست. بقایی نخستین شماره دوره جدید شاهد را در یک هزار نسخه منتشر کرد. او در انتشار شاهد از حمایت سردار فاخر حکمت، مورخالدوله سپهر، حسن پاکروان و امینه پاکروان برخوردار بود.
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 9