صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

عطف به نامه شماره

عطف به نامه شماره


متن سند:

از: شهربانی یزد۱ تاریخ: ۸/۴/۴۲
به: ریاست سازمان اطلاعات و‌ امنیت استان دهم اصفهان

عطف به نامه شماره ۴۲/۲۱۲۶/۷ - ۱۸/۴/۴۲ روز ۵/۴/۴۲ چهار نفر از آقایان روحانیون مقیم کرمان به یزد وارد و مهمان آقای صدوقی بوده‌اند و پس از صرف ناهار یکی از آقایان به کرمان مراجعت و سه نفر دیگر به تهران عزیمت و آقای صدوقی چون کسالت داشته و مبتلا به مرض قند۲ بوده‌اند به منظور معالجه با وسیله نقلیه ایشان به تهران... حرکت نموده‌اند. به طوری که اطلاع حاصل شده آقای صدوقی قصد داشته با خانواده به منظور زیارت به مشهد مشرف شود ولی خودش شخصاً با سه نفر از علما که از دوستانش بودند، به تهران رفته و قرار است خانواده آقای صدوقی هم بعداً به تهران رفته و مسافرت مشهد را از طریق مازندران ادامه داده. یک دختر آقای صدوقی در شاهی۳ شوهر دارد. پس از دیدار دخترش از راه گرگان به زیارت مشهد بروند. از علما و روحانیون یزد به غیر از آقای صدوقی کسی به تهران مسافرت ننموده و آقای صدوقی هم در تهران... می‌باشد طبق تحقیقی که شد در موقع تدفین‌ آیت‌الله آقای سید یحیی مدرس یزدی که یکی از علمای درجه اول و از مراجع تقلید بوده که در موقع آمدن به ایران به علت کسالت قلبی در کرند رحلت نموده و جنازه برای دفن به قم آورده شده، آقای صدوقی شرکت داشته است.
رئیس شهربانی یزد - سرهنگ جمال الدین میرگلو

در انفرادی این شخص شماره عطفی ۷۱۲۱۲۶۴۲ در پرونده کلی روحانیون است
ورود به ساواک
تاریخ ۳۰/۴/۴۲

توضیحات سند:

١- شهربانی یزد در تاریخ ۲۷/۴/۴۲ نیز پاسخ دیگری بدین شرح خطاب به ساواک اصفهان ارسال می‌دارد: «از یزد فقط آقای صدوقی به تهران حرکت نموده و از علمای یزد و روحانیون مقیم یزد کسی با ایشان نبوده است.» (ر.ک: ضمیمه شماره ۲)
۲۔ آیت‌الله صدوقی منشأ اصلی کسالت خود را دستگیری امام ذکر کرده و می‌گوید: «کسالت بنده از سال گرفتاری امام پس از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه، عصر عاشورا که با گروهی انبوه مواجه بودند و شاید قم چنین جمعیتی هیچ گاه به خود ندیده باشد، شروع شد شهرت این که امام هم صحبت می‌فرمایند، همه جا انتشار یافته بود و اشخاص از هرجا وارد قم شدند. تمام دو طرف صحن مدرسه فیضیه، خیابان‌های اطراف حرم تا شیخان، بلکه با فرمانداری و شهرداری جمعیت مثل بال اسب به هم پیوسته بود و آن سخنرانی را که بعضی گفته بودند، وقتی در منزل می‌شنیدیم بدنمان می‌لرزید. اولین حمله شدید به شاه بود و متعاقب آن دستگیری‌ امام از طرف ساواک اتفاق افتاد و‌ ایشان را به تهران بردند ناراحتی من از آن روز شروع شد.» مصاحبه با کیهان شماره ۱۱۵۳۲ تاریخ ۱۳/۱۲/۶۰
۳- شهرستان قائم شهر فعلی

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 9

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.