صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

شیخ محسن نوری متقی

شیخ محسن نوری متقی


متن سند:

1- شیخ محسن نوری متقی1 فرزند ابراهیم متولد 1313 شماره شناسنامه 432 صادره از همدان
2- شیخ محمّدتقی نحوی2 فرزند محمّدحسن متولد 1314 شماره شناسنامه صادره از رامسر
3- شیخ حسن محمّدی تنکابنی3 فرزند عبدالمجید پیش‌نماز مسجد جامع خرم‌آباد شهسوار
4- سیدحجت‌الله کاظمی مازندرانی معروف به (موسوی) فرزند سیدذبیح‌الله متولد 1279 شماره شناسنامه 3489 صادره از تهران پیش‌نماز مسجد جامع چالوس
5ـ شیخ خلیل محقّق4 فرزند قربان متولد 1321 شماره شناسنامه 342 صادره از نوکنده [گرگان]
6- شیخ عبدالنبی احمدی5 فرزند حجت‌الله متولد 1322 شماره شناسنامه 42 صادره از گرگان
7- شیخ محمّدعلی روحانی فرد6 فرزند میرزا متولد 1325 شماره شناسنامه 9 صادره از ایلوار گرگان
8- شیخ محمّدکاظم محامدی7 فرزند احمد متولد 1313 شماره شناسنامه13 صادره از بابل
9- شیخ هادی روحانی‌راد فرزند دوست‌محمّد متولد 132 شماره شناسنامه 452 صادره از کلّه‌بست بابل
1- شیخ حسن فقیه علی‌آبادی8 فرزند حبیب‌الله متولد 1314 شماره شناسنامه 1456 صادره از شاهی
11- شیخ عبدالوهاب قاسمی9 فرزند عزیز‌الله متولد 1312 شماره شناسنامه 222 صادره از شاهی
12- شیخ عبدالله نظری1 فرزند عبدالنبی متولد 1311 شماره شناسنامه 311 صادره از ساری
13- شیخ عبدالکریم رزاقی11 فرزند حسینعلی متولد 132شماره شناسنامه 157 صادره از ساری
14- شیخ محمّدجعفر رحمانی خلیلی12فرزند حسین متولد 1327شماره شناسنامه241صادره از بهشهر

توضیحات سند:

1ـ حجت‌الاسلام محسن نوری متقی، فرزند ابراهیم، در سال 1313 ش در همدان به دنیا آمد. بر اساس گزارش ساواک در تاریخ 23 /12 /45 «‌وی از وعاظ ناراحت و طرفدار خمینی ساکن بخش نشتارود (از توابع شهرستان شهسوار) می‌باشد و با افرادی که تمایلاتی نظیر وی دارند در آن منطقه تماس و مراوده دارد و بعضاً به نفع خمینی فعالیّت‌هایی انجام می‌دهد.»
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)
2ـ حجت‌الاسلام محمّدتقی نحوی، فرزند محمّدحسن، در سال 1314 ش در رامسر به دنیا آمد. پدرش در کسوت روحانیت بود. نحوی در 1324 ش به مکتب خانه رفت.از 1330 ش مقدمات علوم دینی را از شیخ علی‌اکبر الهیان فراگرفت. آن‌گاه به قزوین رفت و در مدرسه‌ی التفاتیه فراگیری مقدّمات را ادامه داد. پس از پنج سال رهسپار قم شد و دورۀ سطح را نزد حضرات آیات: محمّد تقی ستوده‌، مصطفی اعتمادی‌، جعفر سبحانی ،صالحی نجف آبادی و سید محمّد باقر سلطانی طباطبایی به پایان رساند.همچنین از درس فلسفه آیت‌الله شهید محمّد مفتح و حسن حسن زاده آملی بهره برد.همزمان در حوزه‌ی تفسیر و اخلاق حضرات آیات‌: علی مشکینی و حسن زاده آملی حضور یافت. سپس دروس خارج را نزد حضرات آیات‌: سید محمّد محقّق داماد‌، میرزا هاشم آملی‌، سید صادق روحانی و سید محمّد رضا گلپایگانی فراگرفت. کتاب سه گفتار حدیث و حکایت و اشعار تألیف اوست. نحوی در دوران انقلاب به فعالیّت‌های سیاسی روی آورد و به پخش اطلاعیه و نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) و افشاگری در شهرهای مختلف پرداخت.وی به همین سبب در نوشهر دستگیر شد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 29 دی 1360 ش به امامت جمعۀ رامسر منصوب شد.از فعالیّت‌های اوست‌: تأسیس مدرسه‌ی علمیّه‌ی المهدی (عج)، کتابخانه‌، مجتمع حمایت از اطفال بی سرپرست‌، مدرسه‌ی علمیّه‌ی جواهرده‌، بازسازی سه مسجد، احداث مصلّی و غسالخانه در گلزار شهدای رامسر. نحوی در 29 دی 1360 ش به امامت جمعه رامسر منصوب شد. مدّتی این مسئولیت را به عهده داشت.در حال حاضر مدرّس حوزه‌ی علمیّه المهدی رامسر می‌باشد. دانشنامه ائمه جمعه کشور، به اهتمام سید محمّدکاظم مدرّسی و میرزا محمّد کاظمینی (یزد‌: انتشارات برگ رضوان، چاپ اول‌، جلد دوم ،1384)‌، صص 929 و 930.
3ـ حجت‌الاسلام حسن محمودی تنکابنی، فرزند عبدالمجید، در سال 1317 ش در مرزدشت تنکابن به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب پیش نماز مسجد جامع خرم آباد تنکابن بود و بعد از انقلاب حاکم شرع هیئت واگذاری زمین نوشهر و چالوس و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نوشهر و چالوس بود.
(اسناد ساواک و اسناد بعد از انقلاب ـ پرونده‌های انفرادی)
4ـ مرحوم حجت‌الاسلام شیخ خلیل محقّق، فرزند قربان، در سال 1321 ش در شهر نوکنده از توابع گرگان بدنیا آمد. بر اساس سند بیوگرافیک ساواک،«وی از جمله وعاظی است که همواره در منابر از اوضاع کشور شدیداً انتقاد و از عناصر مبارز طرفداری می‌نمود که به همین جهت در تاریخ 1 /7 /1353 بازداشت و به شش ماه حبس جنحه‌ای محکوم گردید و در تاریخ 29 /12 /53 از زندان آزاد شد و از طرفداران آیت‌الله خمینی است.»
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)
5ـ مرحوم حجت‌الاسلام شیخ عبدالنبی احمدی، فرزند حجت‌الله، در سال 1322 ش در روستای جنگلده در علی‌آباد کتول استان گلستان به دنیا آمد. ساواک گرگان در تاریخ 26 /10 /47 در گزارشی به ساواک مازندران درباره‌ وی نوشت: «یکی از روحانیون مخالف منطقه‌ی استحفاظی گرگان می‌باشد و در سال 1340 و 1341 در قم زیرنظر آقای خمینی تحصیل می‌نمود و در سال 1343 به اتهام سیاسی و طرفداری از آقای خمینی بازداشت و مدّت 6 ماه در زندان قزل‌قلعه به سر می‌برد... » براساس گردشکار پرونده وی در ساواک: «نامبرده که دارای سابقه فعالیّت خلاف مصالح است و در قم به سر می‌برد در ایام محرّم و تابستان که از قم به علی‌آباد مسافرت می‌نماید با نادعلی زنگانه تماس و وسیله نامبرده چند نفری را به دور خود جمع و مبادرت به بحث‌های خلاف مصالح نموده و ضمناً کتب و نوشتجات مضرّه دکتر علی شریعتی را بین خود دست‌نویسی کرده و در موقعیّت‌های مناسب با تشکیل جلساتی در منزل نامبرده ضمن طرح مسائل مذهبی و مقایسه با وضع موجود و نتیجه‌گیری‌های ناصحیح موجبات گمراهی شرکت‌‌کنندگان در این جلسات و نیز تبلیغات مسموم بین دوستان خود را فراهم و قصد انجام عملیات خلاف مصالحی را درنظر داشته‌اند لذا نامبرده در تاریخ 19 /9 /54 دستگیر و بازداشت و از بازرسی از محل سکونت وی مدارک مضرّه‌ای بدست نیامد و متّهم به قرار صادره اعتراض ننموده است. از زمان آزادی وی در این مقطع در پرونده ساواک هیچ اطلاعی در دست نیست.
هم‌چنین در تاریخ 16 /9 /57 ضمن سخنرانی در مسجد جامع کلاله نسبت به مقام شامخ سلطنت اهانت و مردم را به ایجاد بلوا تحریک که به همین جهت دستگیر و به کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری اعزام و با قرار تأمین روز 21 /9 /57 دادستانی ارتش بازداشت که ضمن رویت به قرار صادره اعتراض ننموده است.» از زمان آزادی وی در پرونده ساواک هیچ اطلاعی در دست نیست.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)
6- شهید حجت‌الاسلام محمّد(محمّد علی) روحانى فرد، در سال 1325 ش در روستاى «ایلوارین» از توابع گرگان در خانواده‌اى کشاورز و محروم بدنیا آمد. در سن 16 سالگى وارد حوزه‌ی علمیّه گردید و از همان بدو ورود به حوزه در مسیر جوش و خروشهاى مردمى قرار گرفت و به فعالیّت‌هاى پنهانى پرداخت و بعد از قیام 15 خرداد 1342 به فعالیّت‌هایش قوّت بیشترى بخشید. طولى نکشید که به گروه مبارزه حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌اى، شهید هاشمى نژاد و حجت‌الاسلام واعظ طبسى پیوست و بارها توسط ساواک دستگیر و زندانى شد و شکنجه‌هاى ناجوانمردانه‌اى را به جان خرید و هرگز دست از مقاومت و مبارزه علیه رژیم پهلوى برنداشت. او از سال 1342 تا 1357، چهارده بار دستگیر و زندانى شد و سرانجام در شامگاه 19 بهمن 1357 به همراه برادرش در هجوم مردم به زندان قصر آزاد گردید. پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى دفتر حضرت امام (ره) به سمت اولین فرماندار شهرستان کردکوى منصوب شد و خدمات شایسته‌اى به یادگار گذاشت. پس از چهار سال به عنوان سرپرست بنیاد شهید همان شهر مشغول به کار شد و سپس به وزارت امور خارجه دعوت و به سمت معاون اداره نهم سیاسى منصوب گردید و سرانجام هنگامى که به همراه شهید محلاتى و گروهى از مسئولین، عازم جبهه‌هاى نبرد حق علیه باطل بود، هواپیماى آنان با راهنمایى و اطلاع رسانى ستون پنجم دشمن مورد اصابت موشک رژیم بعثى قرار گرفت و بدین ترتیب او هم به خیل شهدا پیوست.
7ـ حجت‌الاسلام حاج شیخ محمّدکاظم محامدی کلّه‌بستی، فرزند احمد، در سال 1313 ش در روستای کلّه‌بست بابلسر دیده به جهان هستی گشود. دروس مقدّماتی را در محضر پدر بزرگوارش آغاز کرد، سپس برای ادامه ی تحصیلات حوزوی به مدارس علمیّه‌ی مولانا و صدراعظم بابل رفت و ازعلما و مدرّسان این شهر بهره مند شد. آن گاه با پدرش عازم شهر مقدس قم شد و همراه با برادرش شیخ محمّدجواد که در آن شهر مشغول فراگیری علوم اسلامی بود، به تحصیل علوم دینی پرداخت.پس از تلمذ از محاضر علماء حاج آقا ستوده، حاج آقا بتولی رشتی و حاج میرزا حسین نوری همدانی عازم نجف اشرف شد. در آن جا از فیض حضرات آیات سید اسدالله مدنی، شیخ محمّد رحمتی کرمانی، حاج شیخ محمّد‌تقی‌آل‌رازی، حاج میرزا ولی آقا فلسفی، حضرت امام خمینی(ره)، آیت‌الله العظمی خویی و آملی بهره‌های فراوانی برد و پس از اتمام دروس به ایران و شهر بابل مراجعت کرد، ایشان هم اکنون امام جماعت مسجد برج بن بابل می‌باشد.
بابل سرزمین طلای سبز، صمدصالح طبری( تهران: فکر روز، 1387) صفحه 297 و 298.
8ـ حجت‌الاسلام شیخ حسن فقیه علی آبادی، فرزند حبیب‌الله، در سال 1314 ش در کوچکسرای قائم شهر به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب امام جماعت مسجد عشقی شهرستان قائم شهر بود. برابر اعلام شهربانی شاهی [قائم شهر]:«‌در ساعت 30 /9 روز 12 /4 /1348 مسجد عشقی شهرستان مزبور وسیله مأمورین شهربانی بازرسی و از قفسه کتاب‌های مسجد تعدادی اوراق مضرّه ازقبیل هدف روحانیون از مبارزه اخیر و بیانیه‌های حوزه‌ی علمیّه‌ی قم کشف گردید لذا با توجه به این که آقای باب‌الله صمدی فرزند خیرالله خادم مسجد عشقی می‌باشد و آقایان محمودپور حیدریان فرزند محمّدعلی، ولی‌الله زمانی فرزند فرج و آقای فقیه اعضاء انجمن تبلیغات اسلامی شاهی بوده و احتمال می‌رفت اختفاء این اوراق از ناحیه‌ی آنان صورت گرفته باشد یادشدگان به همین اتهام دستگیر و به ساواک اعزام گردیدند. نامبردگان در تاریخ 15 /4 /48 به دادسرای نظامی دادگاه عادی استان مازندران اعزام گردیدند که در تاریخ 16 /4 /48 آقایان زمانی، فقیه و پورحیدریان بدون قرار آزاد و آقای باب‌الله صمدی هم با اخذ ضامن (به علّت این که خادم مسجد بود) آزاد گردید. و در 9 /5 /48 قرار منع پیگرد این 3 نفر صادر شد». براساس گزارش ساواک مازندران به اداره کل سوم در 14 /4 /55 نام وی در لیست روحانیون ممنوع الخروج از کشور بود. وی در سال 1358 درگذشت. (اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)
9ـ حجت‌الاسلام شهید عبدالوهاب قاسمى، فرزند عزیزالله، در سال 1312 در روستاى لفورک از بخش لفور سوادکوه به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایى در شهر بابل به آموزش علوم دینى پرداخت و براى ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت. در سال 1334 به حوزه‌ی علمیّه‌ی مشهد رفت و در زمره‌ی شاگردان آیات قزوینى و میلانى درآمد و تا مرز اجتهاد تحصیلات خود را ادامه داد. وى در سال 1342 دستگیر و به سربازى فرستاده شد. از سال 1344 در شهر سارى مستقر شد ولى به طور دائم تحت‌نظر مأموران امنیتى رژیم بود. طبق سند بیوگرافیگ ساواک: «‌نامبرده بالا جزء روحانیون متعصّب و علاقمند به روحانیون مخالف رژیم سابق بود و در مجالس روضه‌خوانى از دعا نمودن به شاه خوددارى مى‌نموده است. نامبرده بالا در تاریخ 14 /8 /43 به اتهام طرفدارى از روحانیون مخالف دولت بازداشت و بااخذ تعهد آزاد گردیده است. مجدداً در تاریخ 23 /11 /54 [به] وسیله‌ی مأمورین ساواک دستگیر و سپس با اخذ کفیل در مورخه‌ی 26 /11 /54 مرخص گردیده است.
گزارش مورخه‌ی 31 /5 /57 حاکیست «که نامبرده‌ی بالا به اتهام ایراد مطالب تحریک‌آمیز با همکارى مأمورین شهربانى دستگیر و با صورتجلسه کشف مدارک مکشوفه از منزل وى همراه 5 حلقه نوار سخنرانى نامبرده در بالاى منبر به مأمورین تحویل تا به کمیته‌ی مشترک اعزام گردد ضمناً در مورخه 7 /7 /57 انجمن جوانان مسلمانان بهشهر با حضور عدّه‌اى در حدود 500 نفر تشکیل و از نامبرده بالا جهت سخنرانى دعوت به عمل آمده بود که ضمن سخنرانى در دولت و حکومت شدیداً انتقاد و روز یکشنبه را عزاى عمومى اعلام مى‌نماید.» وى بعد از انقلاب به عنوان اولین نماینده‌ی مردم سارى در مجلس شوراى اسلامى انتخاب و در هفتم تیرماه 1360 در فاجعه انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسید.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌هاى انفرادى)
10ـ آیت‌الله‌ عبدالله‌ نظرى خادم‌الشریعه، فرزند عبدالنبى، در سال 1311ش در روستای خردمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران به دنیا آمد. ساواک مازندران طىّ نامه‌اى در سال 55 به مرکز نوشت: «نامبرده یکى از روحانیون طراز اول سارى و حومه مى‌باشد و در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصى برخوردار است» ساواک مرکز نیز به مازندران نوشت: «نامبرده از جمله روحانیون افراطى و ناراحت سارى بود که با وجود تذکرات مکرّر که به او داده شد همواره بر روى منابر در مجالس و محافل مذهبى مطالب تحریک‌آمیز و نامناسبى عنوان نمود. در مورد دادن زکات فطره به مستمندان فتاوى آیات از جمله خمینى را قرائت که مستمعین با شنیدن خمینى صلوات مى‌فرستادند براى نظرى از قم نشریات و رساله‌ی کتبى ارسال مى‌شود که بین آنها توضیح‌المسائل خمینى نیز مى‌باشد.»
(اسناد ساواک ـ پرونده‌هاى انفرادى).
11ـ حجت‌الاسلام شیخ عبدالکریم رزاقى، فرزند حسینعلى، در سال 1320 در حاجى‌آباد سارى به دنیا آمد. براساس گزارش ساواک: «در سال 50 تعدادى اعلامیّه [امام] خمینى در سارى پخش گردیده بود که پس از تحقیقات لازم معلوم گردید یکى از توزیع‌کنندگان این اعلامیه‌ها متّهم فوق مى‌باشد لذا در تاریخ 29 /10 /50 بازداشت شد با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده چنین استنباط مى‌شود که نامبرده ندانسته و بدون آن‌که قصد و نیتى داشته باشد وسیله‌ی توزیع اعلامیّه [امام] خمینى قرار گرفته و دلائل و مدارکى که فعالیت‌هاى گذشته وى را به نفع [امام] خمینى تأیید نماید موجود نبوده از این رو آزاد شد. وى در سال 55 جزء روحانیون ممنوع‌الخروج از کشور بود.»
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)
12ـ حجت‌الاسلام شیخ محمّدجعفر رحمانی خلیلی، فرزند شیخ حسین، در سال 1327 ش در نجف اشرف به دنیا آمد. براساس سند بیوگرافیک ساواک: «ساواک مازندران در 9 /4 /54 در گزارشی به ساواک مرکز درباره ایشان نوشت: «در 9 /4 /54 به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) در مسجد ملاصفرعلی بهشهر وی به منبر رفت و اظهار نمود حضرت زهرا در برابر حکومت خائن با قدرت از حق خود دفاع کرد سپس اظهار نمود مردم می‌گویند مشت با درفش سازش ندارد (روحانیون دست خالی هستند) ای وای ما چقدر بدبخت هستیم انسان باید از حق خود دفاع نماید و امروز روز تولد حضرت زهرا است ما باید عید داشته باشیم ولی چه عیدی تا زمانی که ما زندانیان بیگناهی در زندان داشته باشیم عید نداریم. » هم‌چنین ساواک مازندران در تاریخ 25 /3 /55 در گزارشی به ساواک مرکز در خصوص ایشان نوشت: «نامبرده در مجلس سوگواری که در منزل شیخ محمّدصادق چالوئی در روز 14 /3 /55 برگزار بود و در حدود 50 نفر که در این مجلس شرکت کرده بودند به منبر رفت و اظهار داشت خانم‌هائی که در این مجالس شرکت می‌نمایند آمدن به روضه و گریه کردن فایده ندارد بروید دختران خودتان را تربیت کنید و درس شجاعت و انقلاب به آنها یاد دهید اسلام در معرض خطر می‌باشد فساد جامعه را فراگرفته است. نظریه‌ی یکشنبه: ایشان در گذشته ضمن سخنرانی مطالب تحریک‌آمیزی عنوان می‌نمود که در سال 54 احضار و تذکر شدید به وی داده شد. » در تاریخ 14 /4 /55 نام ایشان در لیست روحانیون ممنوع‌الخروج توسط ساواک مازندران به ساواک مرکز آمده است. ساواک مازندران در 15 /9 /56 در گزارش خود به ساواک مرکز نوشت: «مورخه‌ی 9 /9 /56 مجلس ختم مصطفی خمینی وسیله شیخ ابوالحسن فاضلی، شیخ حسینعلی زاهدی، شیخ محمّدجعفر رحمانی در مسجد جامع بهشهر برگزار گردید یادشدگان اعلامیّه‌ای به همین مناسبت دستنویس کرده و به امضاء روحانیون بهشهر در منطقه مازندران پخش نموده‌اند.... در این مجلس محمّدجعفر رحمانی به منبر رفت و سخنرانی نمود.... نظریه‌ی چهارشنبه: سه نفر طلاب یاد شده از متعصّبین مذهبی و طرفدار جدی خمینی می‌باشند که اکثر مواقع از قم به بهشهر مسافرت و به نفع خمینی تبلیغ و فعالیت می‌نمایند اصلح است اعمال و رفتار یادشدگان در قم نیز تحت مراقبت دقیق قرار گیرد.» ساواک گرگان در تاریخ 8 /12 /56 در نامه‌ای به اداره کل سوم ساواک درخصوص ایشان نوشت: «نامبرده طلبه‌ی حوزۀ علمیّه‌ی قم در چند روز اخیر مرتباً از بهشهر به قم تردد داشته و دیده شده که اعلامیه‌های مراجع تقلید را با خود حمل و در مورد وقایع قم برای اهالی صحبت و خود را یکی از مجاهدین معرفی نموده است.»
ساواک مازندران در تاریخ 15 /12 /56 به ساواک مرکز درباره ایشان نوشت: «‌به نامبرده تاکنون دوبار تذکر داده شد که در سخنرانی‌ها از تحریک‌ و ایجاد عصبانیت در مردم خودداری نماید مشارالیه برای آخرین بار جهت دادن تذکر احضار و مراتب از طریق شهربانی کتباً به وی ابلاغ گردید لیکن برای حضور تمکین نکرده و برابر اطلاع بهشهر را به مقصد قم ترک نموده است. خواهشمند است مقرر فرمائید از طریق ساواک قم احضار و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند.» براساس اسناد ساواک در سال 57 هم وی در منابر و در مساجد بهشهر سخنرانی‌های تحریک‌آمیز زیادی نموده است و مردم را به قیام و شورش برعلیه رژیم دعوت می‌نمود و از طریق شهربانی محل احضار و به وی تذکر داده شد. ساواک مازندران در 2 /6 /57 به ساواک مرکز درباره‌ی ایشان نوشت: «نامبرده به علّت ایراد مطالب خلاف در مسجد راه‌آهن و ملاصفرعلی بهشهر از طریق شهربانی محل احضار و به وی تذکر داده می‌شود که از بیان مطالب تحریک‌کننده خودداری نماید و نیز اجازه‌ی سخنرانی در دو محل فوق به وی داده نمی‌شود لذا یاد شده فعلاً در گلوگاه مسجد کوپچی که قبلاً حسینعلی زاهدی سخنرانی می‌کرد وعظ می‌نماید.»
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 72

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.