صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش موضوع : دکتر محمد معتضد باهری

تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1339


گزارش موضوع : دکتر محمد معتضد باهری


متن سند:

رونوشت نامه بدون امضای واصله از وزارت دربار شاهنشاهی حاکی است در حزب مردم چند نفر از توده ای های قدیمی که در دوران های مختلف دارای سوابق ننگ آمیز بوده و هنوز در دادگستری و شهربانی پرونده هایی دارند رخنه کرده اند از جمله محمد معتضد باهری که از همدستان صمیمی کریم پور مرحوم بوده و در ابتدای نهضت توده ایها در شیراز از هیچگونه خیانت و توهین به شخص اول مملکت و نوامیس مقدس کشور خودداری نکرده است و چون در بین سالهای 23 الی 25 از طرف مقامات دولتی تحت تعقیب قرار گرفته به فرانسه گریخته و در زمره اعضای حزب کمونیست آنجا درآمده است و در آنجا به اخذ دیپلم دکترای حقوق نائل و سپس به ایران مراجعت نموده و بنا به توصیه یکی از رجال به سمت دانشیاری دانشگاه استخدام گردیده است.
سوابق نامبرده از دانشگاه تهران و ساواک فارس استعلام پاسخ واصله از دانشگاه حاکیست که با پایه یک دانشیاری به سمت دانشیار درس حقوق جزای عمومی دانشکده حقوق منصوب و مشغول کار گردیده است و ضمنا ساواک فارس گزارش نموده که از نامبرده بالا در سپاه شیراز و شهربانی فارس سابقه ای به دست نیامد و به علت نداشتن نشانی شناخته نشد.
اخیرا اطلاعیه ای واصل گردیده که دکتر محمد معتضد باهری دانشیار فعلی دانشکده حقوق که در سالهای 30 الی 32 رئیس کمیته حزب منحله توده در شیراز بوده و مدتی متواری و در سه سال قبل به استخدام دانشکده حقوق درآمده فعلاً سردبیر حزب مردم و مورد توجه آقای علم نیز می باشد.
مراتب مجددا به صورت اطلاعیه به ساواک فارس اعلام گردید.
ساواک مزبور ضمن تأیید مفاد اطلاعیه، بیوگرافی مشارالیه را به شرح زیر گزارش نموده است.
دکتر محمد باهری، دکتر در علم حقوق از فرانسه، پدرش آخوندی بوده به نام معتضدالشریعه (معروف به مفتضح الشریعه) باهری بعد از شهریور 20 وارد سیاست شده و ابتدا در یک میتینگ انتخاباتی سخنرانی کرده و در جمعیتی به نام آزادگان تحت رهبری بهاءالدین پازارگاد فعالیت می کرده و سپس همراه جناح چپ جمعیت مزبور وارد حزب توده شده.
در سال 1325 که بین حسن جوادی و طرفداران او در کمیته ایالتی با طرفداران علی متقی اختلاف شده و دکتر رادمنش و خلیل ملکی1 برای حل اختلاف به شیراز آمدند و جوادی از فعالیت در فارس معاف گردیده محمد باهری وارد کمیته شده و مسئولیت امور مالی حزب را به عهده گرفت و پس از آنکه مرحوم ایگار و کمیته مرکزی به عنوان کمک به اعتصاب کارگران کارخانه نساجی شیراز مبلغی پرداخته و ابواب جمعی باهری زیاد شده به قرار اطلاع مبلغی از پولهای حزب را برداشته و برای تحصیل به فرانسه رفته و ضمن اخذ دکترای حقوق با حزب کمونیست فرانسه در تماس بوده است.
رفقای نامبرده از جمله رسول پرویزی پس از آنکه در تهران در آقای علم نفوذ نمودند برای پیشرفت کار خود و استفاده از عنوان دکتر باهری او را از پاریس به ایران دعوت نموده اند و نامبرده به کمک آقای علم به عنوان مشاور حقوقی شرکت تلفن و استادی دانشکده حقوق تعیین گردیده و در کنگره اخیر حزب به عضویت شورای مرکزی انتخاب شده و در داخله حزب، مسئولیت باهری عبارت است از اداره سازمان جوانان و سازمان های وابسته به آن.
باهری در دادرسی سپاه یا لشگر فارس دارای پرونده مفتوحه ای است و در بهار سال گذشته که همراه آقای علم به شیراز آمده بود گویا احضاریه ای به عنوان او صادر شده که باعث گردیده فورا از شیراز برود.
باهری مردی است از نظر حقوقی و قضایی فاضل و با اطلاع ولی معلومات سیاسی او چندان قابل توجه نیست.
از لحاظ عقاید سیاسی باید گفت که هنوز بقایای افکار چپ در ذهن باهری وجود دارد نهایت باید محیط مجلس و محفل برای اظهار آن مناسب باشد.
ضمنا روزنامه اقیانوس که یک زمان ارگان توده ای فارس بوده به وسیله باهری اداره می شده است.
علیهذا با عرض مراتب فوق پیشنهاد می شود که : 1ـ چون در حزب مردم عهده دار اداره سازمان جوانان می باشد و ممکن است نظریات پلید خود را در بین جوانان اشاعه دهد رویه ای اتخاذ شود که در حزب او را از این مقام عزل نمایند.
2ـ چون پرونده اتهامی مشارالیه در لشکر 6 فارس به نام او مفتوح و به علت عدم حضور در محل منجر به صدور قرار و رأی نهایی نشده است لذا در صورت تصویب، نامبرده احضار و توسط بخش تحقیقات تحت بازجویی واقع و با نظر نماینده دادستانی ارتش تصمیم مقتضی درباره او و رسیدگی به پرونده اتهامیش اتخاذ گردد.
4 ـ الف ـ 3 ـ آیا در حال حاضر فعالیت مضره دارد؟ ـ نظریات اداره چیست؟ به طور غیر محسوس تحقیق که نمایید در حال حاضر نامبرده بالا فعالیتی دارد یا خیر در صورت اول، فعالیت او چگونه است؟ 31 /2 /39 به عرض ریاست اداره یکم برسد.
در صورت تصویب وسیله بخش 1 درباره نحوه فعالیت این شخص در حال حاضر تحقیق و نسبت به پی نوشت مدیریت اقدام نمایند.
28 /2 /39 بخش 1

توضیحات سند:

1ـ خلیل ملکی فرزند فتحعلی در 1280 ه ش در تبریز متولد شد و بعد از فوت پدرش به همراه مادرش به اراک رفت و از آنجا پس از گذراندن دوره ابتدائی و متوسطه راهی تهران شد و در مدرسه صنعتی آلمان به تحصیل پرداخت.
وی تحصیلات دانشگاهی خود را در آلمان در سال 1307 ش شروع و به انجام رسانید و در زمان رضاشاه همراه با دیگر یارانش به فعالیتهای سیاسی پرداخت و تا سال 1320 بارها دستگیر و به زندان افتاد پس از آزادی به همراه دیگر دوستان حزب توده را بنیاد نهاد در سال 1330 در دوران نخست وزیری مصدق، همراه با دکتر مظفر بقایی حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کردند.
این حزب که در مدت کوتاهی رشد و توسعه یافت از نهضت ملی و جبهه ملی پشتیبانی می کرد.
حزب زحمتکشان با گرایش سوسیالیستی از طرح ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق جانبداری می کرد و در عین حال با حزب توده که به دنبال پشتیبانی از امتیازخواهی شورویها، طرفداری از رژیم جدایی طلب پیشه وری و مخالفت با دکتر مصدق اعتبار خود را از دست داده بود همچنان در ستیز بود.
خلیل ملکی و مظفر بقایی تا اوایل مرداد 1330 رهبری حزب زحمتکشان ملت ایران را به عهده داشتند ولی پس از فاش شدن ملاقات پنهانی دکتر عیسی سپهبدی ـ یکی از دوستان دکتر بقایی ـ با قوام السلطنه ـ در دوره زمامداری پنج روزه اش، پس از استعفای مصدق در 26/ تیر ماه 1331 بین خلیل ملکی و همفکران او که خواهان رسیدگی به این موضوع بودند با مظفر بقائی اختلاف نظر شدیدی بروز کرد و منجر به انشعاب در حزب زحمتکشان گردید.
یکی به نام حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروی سوم) به رهبری خلیل ملکی و یارانش و دیگری حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری مظفر بقائی و همراهانش.
اکثریت افراد و دانشجویان، فعالین روشنفکران و کارگران حزب در کنار خلیل ملکی ماندند.
حزب زحمتکشان مظفر بقایی نیز همراه جمعی دنباله روان او، به مخالفت و مبارزه علیه جبهه ملی و دکتر مصدق پرداختند.
روز 28 مرداد جمعی از افراد حزب بقایی همراه کودتاچیان در حمله و غارت به خانه دکتر مصدق شرکت کردند.
دلیل نامگذاری نیروی سوم، این بود که در برابر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی نیروی دیگری که می توانست مستقل از آن دو ابرقدرت عمل کند، «نیروی سوم» است.
جدا شدن ملکی و تأسیس نیروی سوم آنها را قدرتمندتر ساخت و حزب جدید به عنوان یک نیروی مترقی، ضمن انتقاد سالم از جبهه ملی از حکومت دکتر مصدق پشتیبانی کرد.
مجله علم و زندگی به عنوان ارگان فکری و تئوریک حزب عمل می کرد.
نشریه «نیروی سوم» نیز ارگان خبری حزب بود که بطور منظم تا کودتای 28 مرداد انتشار یافت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 بیشتر رهبران و فعالان سازمانهای سیاسی دستگیر یا فراری و مخفی شدند.
خلیل ملکی نیز در شهریور همان سال دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرم آباد زندانی شد.
در همین اوان اختلافات درون حزب نیروی سوم شدت یافت و گروهی به رهبری دکتر محمد علی خنجی از آن جدا شدند.
در سال 1339 خلیل ملکی حزب «جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران» را به جای نیروی سوم بوجود آورد.

منبع:

کتاب محمد باهری به روایت اسناد ساواک صفحه 44


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.