صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب منحله توده

تاریخ سند: 21 تیر 1347


موضوع : پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب منحله توده


متن سند:

از : آلمان به : 315 شماره : 1481 پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب توده در اوایل ماه ژوئن در اطراف مسکو تشکیل شد و به عوض 10 روز 8 روز طول کشید.
در پلنوم رادمنش درباره اوضاع ایران و جهان سخنرانی نمود و عده زیادی نیز در اطرافش بحث کردند.
قبل از آغاز سخنرانی رادمنش می بایست وضع کسانی را که با اخراج قاسمی و فروتن و سقائی (که فوت شده) مخالف بودند روشن نماید.
این اشخاص عبارت بودند از امیر خیزی و اکبر شاندرمنی.
امیر خیزی به علت بیماری و بستری بودن نتوانست در پلنوم حاضر شود لیکن اکبر شاندرمنی از خود انتقاد نمود و توانست در کمیته مرکزی باقی بماند.
مسئله امیر خیزی را هیئت اجرائیه باید حل نماید.
مهمترین مسئله پلنوم انتخاب هیئت اجرائیه جدید و مشاوران هیئت اجرائیه بود.
اعضاء هیئت اجرائیه عبارتند از : رادمنش ـ اسکندری ـ کامبخش ـ طبری ـ جودت ـ آوانسیان ـ غلام یحیی دانشیان ـ قدوه ـ بالاش آذراوغلی1 جمعا نه نفر.
اعضای مشاور هیئت اجرائیه نیز پنج نفر بدین شرح می باشند.
حمید صفری2 ـ احمد علی رصدی ـ جواد میزانی ـ بقراطی ـ اسماعیل پیشنمازی.
صفری ـ رصدی و میزانی که اعضای مشاور کمیته مرکزی بودند ابتدا به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شدند و سپس به مشاورت هیئت اجرائیه.
کیانوری که نامش در لیست نامزدهای هیئت اجرائیه بود انتخاب نشد و همینطور داود نوروزی نیز انتخاب نشد.
به طوریکه می گویند درباره افراد نام برده شده در بالا قبلاً با رفقای شوروی مصلحت شده بود و شورویها توصیه نموده بودند که باید اختلافات را کنار بگذارند زیرا برنامه های مهمی در پیش است که وحدت رهبری را ایجاب می نماید.
نتیجه این توصیه این شد که مثلاً رادمنش و اسکندری با 20 رأی یعنی اتفاق آراء و کامبخش با 19 رأی انتخاب شدند.
نوشین در جلسات پلنوم شرکت نکرده زیرا استعفا داده بود ولی روز آخر رادمنش نزدش رفت و او را آورد و او نیز استعفا نامه اش را پس گرفت (باستناد گفته های رادمنش) و تعجب اینکه هیچکس حتی مخالفان سوگند خورده اش نیز چیزی نگفته اند.
به طوریکه شنیده شده در خارج از جلسات پلنوم بین کیانوری و صفری و همچنین طبری و نوروزی دعوای شدیدی در گرفته و کار به فحش و ناسزا نیز کشیده شده است.
در ترکیب هیئت اجرائیه جدید و اعضای مشاور طرفداران ایرج اسکندری اکثریت دارند اینها همان کسانی هستند که در پلنوم 11 با اخراج قاسمی و فروتن مخالفت کردند ولی در عرض 24 ساعت بر اثر دخالت مستقیم شورویها تغییر رأی دادند.
اینها عبارتند از ایرج اسکندری ـ کامبخش ـ آوانسیان ـ طبری ـ قدوه ـ آذراوغلی ـ صفری ـ رصدی ـ میزانی و پیشنمازی.
همچنین می گویند که بعدا نیز عده ای را به عضویت مشاور کمیته مرکزی منصوب خواهند کرد.
در بین اینها اشخاص زیر دارای شانس برای انتخاب شدن هستند.
پرویز حکمت جو و خاوری (که فعلاً در ایران زندانی هستند) ـ منوچهر بهزادی ـ بهرام دانش1 ـ مازیار ـ مهدی کیهان ـ آشوت شهبازیان.
به طوریکه مشاهده می شود از 21 نفر عضو کمیته مرکزی 14 نفر به عضویت هیئت اجرائیه و مشاورت آن انتخاب شده اند یعنی درست ــ اعضاء و این امر در هیچ حزبی سابقه ندارد.
به عقیده رادمنش با این کار حزب و رهبری آن از بحران طولانی بیرون آمده است و نکته جالبی که در پلنوم مطرح شده عبارت بود از اینکه هر عضو جدید هیئت اجرائیه باید حاضر باشد در شرایط مخفی در ایران کار کند لیکن در آخر جلسات پلنوم که قراها [قرارها] برای تصویب آورده شد این نکته را از یاد بردند.
پلنوم مثل همیشه تصمیم به تشکیل کنگره یا کنفرانس گرفت و قرار است 60 درصد نمایندگان کنگره از ایران باشند.
نظریه منبع : به عقیده من رهبری حزب به هیچ وجه از بحران بیرون نیامده است.
این سومین بار است که چنین عوامفریبی مطرح می شود.
دفعه اول بعد از پلنوم وسیع چهارم (تابستان 1957) ـ دفعه دوم تابستان 1960 یعنی پس از پلنوم وسیع 7 و دفعه سوم پس از پلنوم اخیر (ژوئن 1968).
پلنوم 12 غیرمنتظره و با دستور روسها برای خاتمه دادن به وضع نابسامان رهبری و آمادگی آن برای شرکت در جلسه احزاب کمونیست و کارگری که ماه نوامبر در مسکو برگزار می شود تشکیل گردید.
حزب کمونیست شوروی انتظار دارد که با نگهداری و تشکل باقیمانده حزب توده بتواند اولاً در مجامع بین المللی از یک رأی آن به نفع خود بهره برداری نماید و ثانیا وعده می دهد که با کنار آمدن با دولت ایران بتواند رهبری فعلی را به نحوی از انحاء به ایران منتقل نماید البته در فعالیت آشکار و به عنوان حزب اقلیت.
اصل در پرونده منبع بپرونده آرادشس آوانسیان ضمیمه و بایگانی شود.
مولوی 16 /5 پی نوشت تیمسار مدیریت کل بهره برداری و در بولتن استفاده شود اقدام شد.
مولوی 16 /5

توضیحات سند:

1ـ بالاش آذراوغلو مشهور به بالاش آبی زاده، عضو فرقه دمکرات آذربایجان بود که با شکست فرقه به جمهوری آذربایجان گریخت.
در باکو به همکاری با فرقه ادامه داد و به عضویت در شورای مرکزی آن رسید.
او همیشه مخالف روشهای مستبدانه غلام یحیی دانشیان بود و به همین دلیل بعدها از شورای مرکزی فرقه کنار گذاشته شد.
پس از ادغام فرقه دمکرات در حزب توده او به عضویت کمیته مرکزی حزب توده درآمد.
بالاش آذراوغلو به زبان آذری شعرهائی سروده است.
برگرفته از : خاطرات اردشیر آوانسیان و خاطرات کیانوری 2ـ حمید صفری اهل آذربایجان بود و در جوانی به باکو رفت.
رشته تحصیلی او مهندس کشاورزی بود که گویا بعدها به اقتصاد متمایل می شود.
زندگی سیاسی وی با آشنائی و عضویت در فرقه دمکرات آذربایجان آغاز می شود.
او در جمهوری آذربایجان با فرقوی ها همکاری داشت.
پس از پیوستن فرقه به حزب توده او نیز به عضویت حزب توده درمی آید.
صفری اولین سرپرست رادیو پیک ایران متعلق به حزب توده بود که صدایش از صوفیه پخش می شد.
آغاز فعالیت این رادیو سال 1339 بود.
پس از آن در سال 1349 نماینده حزب توده در پراگ بود و مسئولیت واحدحزبی در آنجا را برعهده داشت.
او در یکی از پلنومهای حزب به مشاورت کمیته مرکزی و سپس به عضویت کمیته مرکزی درمی آید.
در پلنوم دوازدهم به عضویت هیئت اجرائیه برگزیدهمی شود.
و در پلنوم شانزدهم عضو هیئت دبیران می شود و گویا در زمان دبیر اولی کیانوری او دبیر دوم حزب بود.
در جریان اختلاف نظر کیانوری با ایرج اسکندری دبیر اول وقت حزب در مورد انقلاب اسلامی و آینده آن صفری طرفدار ایرج اسکندری بود و پس از انتخاب کیانوری به عنوان دبیر کلی باز هم نظرات مخالفی با کیانوری داشت.
او پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و چون اهل تبریز بود جهت راه اندازی سازمان ایالتی آذربایجان به آن خطه مأمور گشت اما خیلی زود بدلیل مخالفت با مشی حزب از آنجا به تهران می آید و پس از مدت کوتاهی عازم آلمان می شود.
او در خارج با سران اتحاد جماهیر شوروی تماس می گیرد و علیه سیاستهای کیانوری در حزب تلاشهای ناموفقی انجام می دهد.
صفری در پلنوم هفدهم حزب که در نوروز سال 1360 و در تهران برگزار شد از عضویت کمیته مرکزی اخراج گردید.
اما پس از دستگیری سران حزب در سال 1361 بار دیگر نقش فعالی را در خارج کشور ایفا می کند.
او به اتفاق تنی چند از بازماندگان حزبی پلنومی تشکیل می دهند.
و مجددا سعی در سازماندهی حزب می کنند.
صفری در حدود سال 1370 دارفانی را وداع گفت.
کیانوری در کتاب خاطرات خود راجع به او می گوید: «حمید صفری به تمام معنا قالتاق و شارلاتان بود.
در مقالاتش هیچ ابتکاری نداشت.
فاکت های مشخص را جمع می کرد و سر هم می کرد،نه تعریفی، نه تحلیلی.
از لحاظ تئوریک فوق العاده ضعیف بود.
پس از انقلاب مدتی که در تبریز بود گویا با خلق مسلمانی ها ارتباط داشت» برگرفته از کتاب «خاطرات نورالدین کیانوری» 1ـ بهرام دانش در سال 1304 در کرمانشاه متولد شد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به بیروت رفته و در یک مدرسه فرانسوی تحصیلات متوسطه را به پایان می رساند.
سپس به ایران بازگشته و در ارتش استخدام می شود.
او پس از تشکیل حزب توده در سال 1323 توسط اسکندرانی به حزب معرفی می شود.

منبع:

کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 30



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.