صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه حوزه مطبوعات حزب ایران نوین

تاریخ سند: 26 آذر 1351


موضوع : جلسه حوزه مطبوعات حزب ایران نوین


متن سند:

از :20 ه 21 حوزه مطبوعاتی حزب ایران نوین در تاریخ 25 /9 /51 با حضور سیزده نفر از اعضاء و به ریاست کاظم مسعودی در محل باشگاه مطبوعات حزب تشکیل جلسه داد در این جلسه عباس شاهنده در زمینه کمک وزارت اطلاعات به مطبوعات اظهار داشت : وزارت اطلاعات اعتباری جهت کمک به مطبوعات در اختیار دارد لکن تاکنون آقایان راهنما1 ـ نیکوخواه2 ـ پورشالچی هیچ گونه کمکی به مطبوعات نکرده اند و این اعتبار حیف و میل و از وجوه آن برای خود خانه و مزرعه و مرغداری خریده اند به عنوان مثال گفت سهمیه روزنامه فرمان از این کمک 125 هزار ریال است که به روزنامه فرمان پرداخت نشده در همین جلسه گفته شده ارباب جراید شعار مربوط به دهه سالگرد انقلاب را که از طرف کمیته برگزاری جشن های دهه انقلاب توصیه شده است در جراید درج نمایند.
آنگاه عباس شاهنده گفت : من نه به این کمیته و نه شعاری که این کمیته تهیه کرده و نه به آقای حبیب اللّه ساعد موچشی که به عنوان نماینده کشاورزان در کنگره شرکت خواهد کرد اعتقاد دارم چرا روزنامه ندای ایران نوین که مربوط به حزب است تا کنون از اولین دبیرکل به عنوان تاریخچه دهه انقلاب یاد نکرده؟ چرا از عطاءاللّه خسروانی3 دبیر کل سابق و عباس فروتن مدیر سابق روزنامه ندای ایران نوین و خدمات آنها مطلبی ننوشته است؟ این است مطالبی که باید در جراید نوشته شود.
نظریه شنبه : عباس شاهنده تمایل داشت رئیس انجمن استان تهران بشود و حال که به این مقام نرسیده ایجاد عقده برای او شده و چنین مطالبی را در جلسه ایراد می نماید.

توضیحات سند:

1ـ زین العابدین رهنما، فرزند شیخ العراقین، روحانی ایرانی مقیم عراق، در سال 1273 خورشیدی در عراق به دنیا آمد و در همان جا به تحصیل در رشته فقه اسلامی، حکمت و اصول پرداخت.
زین العابدین همزمان با بعضی از روزنامه نویسان بعدی ایران، مانند علی دشتی و عباس خلیلی در جوانی از عراق به ایران بازگشت.
بعد از برچیده شدن بساط محمد علیشاه و فرار او از ایران و استقرار مشروطیت، زین العابدین به کار روزنامه نگاری پرداختند.
او در سال 1299 به انتشار روزنامه «راهنما» و مجله «راهنما» پرداخت او بعدها نام خانوادگی خود را از این روزنامه و مجله گرفت، در حالی که در آغاز نام خانوادگی شیخ العراقین زاده را برای خود انتخاب کرده بود.
زین العابدین رهنما در کنار روزنامه نگاری شغلهای دولتی را نیز از یاد نبرد.
اول کارش را با استخدام در اداره انتشارات و انطباعات وزارت معارف شروع کرد، ولی بعد با نزدیک شدن به سردار سپه، نخست وزیر آن زمان و پادشاه بعدی، به وکالت مجلس، به معاونت وزارت راه، به معاونت رئیس الوزراء و نمایندگی دولت در مجلس شورای ملی رسید.
با ناکامی مجله و روزنامه راهنما، زین العابدین رهنما به تدریج توانست «ایران» را به صورت یکی از معتبرترین روزنامه های کشور درآورد.
بعد از آنکه سردار سپه به سلطنت رسید، از تعداد روزنامه ها کاسته شد.
روزنامه «اطلاعات» به عنوان تنها روزنامه عصر با رعایت اصولی که شرایط حکومت جدید ایجاب می کرد رو به پیشرفت بود.
صبحها هم به جای آن همه روزنامه سیاسی انتقادی سابق فقط دو سه روزنامه بی ضرر و کم خطر منتشر می شد.
«ایران» یکی از آنها بود.
زین العابدین رهنما تا سال 1314 گاهی در دولت، زمانی در مجلس و مدتی هم فقط در روزنامه اش سرگرم کار بود تا آنکه سرانجام نوبت او هم فرا رسید.
رضاشاه به خاطر نارضایتی از طرز کار رهنما، روزنامه «ایران» را از او گرفت و به مجید موقر مدیر مجله های «مهر» و «مهرگان» واگذار کرد.
خود رهنما هم به لبنان تبعید شد.
اما به خاطر روابط خوب گذشته دستور داد دقت شود در مورد روزنامه حقی از رهنما زایل نشود.
با این دستور مقرر شد چاپخانه اش را ارزیابی کنند و مجید موقر بهای آن را همراه با اجاره ماهانه دفتر کار و اسباب اثاث روزنامه برای رهنما به لبنان بفرستد.
رضاشاه با وجود سختگیری هایی که در مورد خروج ارز ـ به اصطلاح آن زمان اشعار ـ از کشور داشت دستور داد مطالبات رهنما همه ماهه به صورت ارز برایش فرستاده شود.
رهنما در لبنان با امیرعباس هویدا، آشنا شد و هویدای جوان خیلی زود توانست خود را در دل نصرا انتظام جا کند...
زین العابدین رهنما زودتر از موعدی که می بایست دوران خدمتش در فرانسه تمام شود به ایران فرا خوانده شد.
در تهران شایعات زیادی درباره کارهای کارکنان سفارت ایران در پاریس بر سر زبانها بود و مطبوعات افرادی را با اسم و رسم متهم می کردند که با استفاده از مصونیت سیاسی در معاملات بازار سیاه که پس از خاتمه جنگ در فرانسه رونق پیدا کرده بود دست دارند.
در بازگشت به تهران، زین العابدین رهنما روزنامه نگاری را به کلی کنار گذاشت و سعی کرد به جای آنکه خودش روزنامه منتشر کند، با روزنامه نویسها روابط دوستانه برقرار سازد و تا بعد از انقلاب اسلامی به این امر پرداخت.
وی همچنین در دوره پنجم از تبریز و در دوره های هشتم و نهم از ری پست نمایندگی مجلس شورای ملی را تصاحب کرد.
اچ.
جی.
سی مور H.
J.
Seymour در گزارش محرمانه خود به این مأموریت بیشتر اهمیت می دهد سپس از ترقیات رهنما در پستهای سیاسی و دولتی او سخن می گوید (2) رهنما در دوره های 5 و 6 و 7 و 8 و 9 به نمایندگی مجلس تعیین می شود و به عضویت مجلس مؤسسان اول که رأی به انقراض سلسله قاجار می دهد درمی آید.
در کابینه های زیر شرکت می جوید : در سال 1305 خ (1926 م.) معاون وزارت فوائد عامه.
در سال 1305 خ (آوریل 1926) معاون وزارت کشور.
در کابینه مخبرالسلطنه هدایت (11 خرداد 1306) معاون نخست وزیر.
در کابینه علی سهیلی (11 فروردین 1322) معاون پارلمانی رئیس اداره کل تبلیغات مدتی نیز وزیر مختار ایران در پاریس می بود.
رهنما در سال 1306 خ.
عمامه خود را با کلاه عوض می کند.
در دوره رضاشاه پس از شرکت در کابینه های دولتی به کار مطبوعات می پردازد و برای انتظام بیشتر کار روزنامه نگاری چاپخانه می خرد و به تهران می آورد.
به نوشته مأمورین ساواک رهنما مردی جاه طلب است و این جاه طلبی او را به سیاست و مشاغل سیاسی کشانده و به همین جهت از لباس روحانیت بیرون آمد.
او مردی زیرک و باهوشی است در روزنامه نگاری دارای دقت و وسواس و سلیقه ویژه ایست از این رو اخاذی در مطبوعات پرهیز می کند.
2ـ فرهاد نیکوخواه فرزند غلامحسین متولد 1307 کاشان با مدرک تحصیلی لیسانس علوم سیاسی در سال 1331 وارد به خدمات دولتی شد.
در تاریخ 1 /5 /31 متصدی انتشارات و تبلیغات اداره املاک پهلوی بود.
مشاغلی که بعد از این تاریخ عهده دار شده عبارتند از : 15 /1 /35 رئیس اداره اطلاعات در وزارت کشور، 1 /10 /35 رئیس سمعی و بصری وزارت کشور، 20 /4 /39 متصدی شعبه گزارشات روابط عمومی دفتر مدیریت وزارت کشور، 1 /8 /39 استعفای شخصی، 28 /8 /39 بطور قراردادی در مجله برزگر مربوطه به اداره کل امور اجتماعی و عمران، 20 /12 /41 مامور خدمت در اداره کل انتشارات و رادیو و قسمت رایزن مطبوعاتی در رم، 11 /1 /42 رایزن و وابسته مطبوعاتی در رم، 27 /9 /45 معاون روابط عمومی وزارت اطلاعات، 20 /4 /51 مشاور وزیر اطلاعات، 21 /4 /51 مأمور خدمت در نخست وزیری، 31 /4 /52 معاون امور اجتماعی وزارت کشور، در سال 56 مشاور مطبوعاتی هویدا وی هم چنین در تاریخ 4 /8 /46 نشان درجه سوم همایونی را دریافت کرد.
اسناد ساواک، پرونده های انفرادی 3ـ عطاءاللّه خسروانی فرزند محمدهاشم (شهاب) در سال 1298 ه ش به دنیا آمد پس از اتمام تحصیلات و اخذ دیپلم متوسطه از کالج البرز تهران در رشته های زبان و حقوق در دانشسرای عالی و دانشکده حقوق به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه تحصیلات عازم فرانسه شد و در آنجا موفق به اخذ دانشنامه در رشته علوم اجتماعی گردید.
(متولد 1298) از مهره های قدیمی وابسته به بریتانیا و دربار بود که در سال 1322 به همراه برادرش (خسرو خسروانی) نشریه افکار ایران را منتشر می کرد.
خسروانی در دولت منوچهر اقبال معاون وزیر کار در امور پارلمانی شد و در سال 1340 به همراه دوستان قدیمی خود در دبیرستان «ایرانشهر» (حسنعلی منصور، جمشید آموزگار و...) در نقش «نخبگان» آمریکایی ظاهر گردید و در دولت های امینی و علم و منصور وزارت کار را به دست گرفت.
در پی ترور منصور و همزمان با انتصاب امیر عباس هویدا به صدارت، در اسفند 1343 محمدرضا پهلوی، خسروانی را به دبیر کلی «حزب ایران نوین» گمارد و این امر، از آغاز، نارضایی جواد منصور، دکتر حسن زاهدی و دیگر بنیانگذاران «کانون مترقی» را برانگیخت.
خسروانی علاوه بر دبیر کلی «حزب حاکم» در دولت هویدا وزارت کار و سپس وزارت کشور (1347) را به عهده داشت.
خسروانی که طبق ارزیابی ساواک، فردی «عوامفریب و حرّاف» محسوب می شد، تصور می کرد که به سادگی خواهد توانست رقیب بی صلاحیت خود را کنار زند و به ریاست دولت برسد.
از این رو وی در سال 1345 از طریق برادرش خسرو خسروانی، سفیر ایران در واشنگتن، به ایجاد ارتباطاتی با برخی از مقامات آمریکایی دست زد.
«تحقیقات غیر محسوس» ...
تا سال 1348 ادامه یافت و شاه که اقدامات جاه طلبانه خسروانی را خطرناک تلقی می نمود.
در این سال وی را از وزارت و دبیرکلی حزب ایران نوین کشور برکنار ساخت و بدینسان یکی از فعال ترین رقبای هویدا برای همیشه از صحنه سیاست خارج شد.
با تشکیل کنگره ای به نام کنگره آزاد زنان و آزاد مردان که در دوره ریاست علم فراهم گردید که ظاهرا محصول انقلاب سفید شاهانه و جمعی از نمایندگان کارگران و کشاورزان و روشنفکران (که بیشتر اعضای کانون مترقی حسنعلی منصور بودند) و زنان بود، کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای ملی و سنا را تعیین نمود.
ولی در واقع کنگره فقط نمایشی برای تأیید و تصویب صورت کاندیداهایی بود که از طرف یک گروه پنج نفری مرکب از احمد نفیسی (شهردار تهران و رئیس کنگره) حسنعلی منصور (رئیس کانون مترقی) عطاء خسروانی (وزیر کار) حسن زاهدی (رئیس بانک کشاورزی) و نصرت اللّه معینیان (وزیر مشاور و سرپرست تبلیغات) تعیین شده بودند.
در اوایل حکومت هویدا، عطاءاللّه خسروانی وزیر کار که به دبیر کلی حزب ایران نوین انتخاب شده بود از هویدا تمکین نمی کرد و هویدا نه فقط بر هیئت دولت، بلکه به حزب اکثریت هم تسلط نداشت.
هویدا سرانجام با تمهید مقدماتی توانست موقعیت خسروانی را در رهبری حزب متزلزل کند و کاندیدای مورد نظر خود دکتر منوچهر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین نماید.
(ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج 2 ص : 378، 379 ؛ طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ص 472 و 519 و 486 ؛ ج 2، ص 699 ؛ دلدم، اسکندر، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، صص 107، 110، 203، 281)

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 357

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.