صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

گزارش


متن سند:

گزارش
محترماً نتیجه تحقیقات از عبدالرسول موحدیان عضو افتخارى و حسابدار انجمن اسلامى دانش‌آموزان را که فعالیت‌هاى سیاسى نیز داشته است به استحضار مى‌رساند.
درباره انجمن اسلامى اظهار داشته است این انجمن در سال 1341 با سرپرستى دکتر اسلامى شروع به فعالیت نموده است جلسات این انجمن که با سایر انجمنهاى اسلامى (دانشجویان پزشکان) همکارى دارد در دانشسراى مقدماتى و مسجد سرهنگ زاهدى تشکیل گردیده و اغلب دبیران روحانى نماى فرهنگ از قبیل مصلح‌الدین مهدوى1 ـ دکتر رضا اسلامى ـ حاج آقا نورى ـ حاج فخرالدین کلباسى ـ آقاى موسوى ـ خلیل رفاهى ـ در این جلسات براى سخنرانى و سایر امور شرکت مى‌نمایند این انجمن نشریه‌اى به نام اندیشه جوان‌منتشر مى‌سازد که تاکنون در سه شماره انتشار یافته است محل چاپ این مجله‌ها چاپخانه‌هاى پروین واقع در کوچه حاج محمد على چاپخانه ربانى ـ چاپخانه فردوسى بوده است هیئت مدیره انجمن اسلامى دانش‌آموزان عبارتند از میرا حمد سادات دانش‌آموز دبیرستان سعدى ـ نقشینه دانش‌آموز دبیرستان سعدى ـ محمد محسنى هنرآموز هنرستان صنعتى مى‌باشند این انجمن علاوه بر هدف خود در سروصداى روحانیون شریک شده و عده‌اى از اعضاء آن براى روحانیون و نهضت آزادى فعالیت‌هائى نموده‌اند درباره فعالیت در جبهه ملى2 گفته است که با افراد رؤساى این دسته تماسى نداشته است این شخص درباره انجمن اسلامى پزشکان که دکتر حسین واعظى از اعضاء فعال [حزب ]زحمتکشان است رهبرى آن را به عهده دارد گفته‌است که گاهى اوقات این دو انجمن با یکدیگر همکارى داشته و اعضاء آن براى شنیدن بیانات ناطقین در یک محل اجتماع مى‌نمایند. درباره همکارى و فعالیت با افراد نهضت آزادى اظهار مى‌دارد با لطف‌اله حسینى به نام مستعار فرید از مدتها قبل آشنا شده و اعلامیه‌هاى نهضت آزادى را لطف‌اله حسینى جهت تکثیر و پلى‌کپى شدن براى عبدالرسول موحدیان مى‌فرستاده و این شخص هم به شیخ حسن عطایى که در مدرسه صدر خواجو با دستگاه پلى‌کپى که آقاى حاج آقا حسین خادمى از محل سهم امام خریدارى و در اختیار او گذاشته مى‌داده است این شخص گفته است که مینوت اعلامیه‌هاى مختلف را آقاى خادمى تنظیم و براى تکثیر و پلى‌کپى شدن به شیخ حسن عطایى مى‌داده است لطف‌اله حسینى شخصى است که باآقاى خادمى و شیخ حسن عطایى نیز رابطه داشته است اشخاصى که براى چاپ و تکثیر پلى‌کپى و سایر فعالیت‌هاى روحانیون کمک مادى مى‌نمایند آقایان محمد جعفر کازرونى ـ میرزا محمد کازرونى ـ افضل ـ کوپایى کلاهدوزان مى‌باشند سایر اشخاصى که با عبدالرسول موحدیان مکاتبه داشته و اعلامیه‌هاى مختلف براى آنان مى‌فرستاده است عبارتند از مسعود اسماعیل خانیان دانشجوى دانشگاه پهلوى شیراز که با نام مستعار على آذربایجانى و محمد غرضى دانشجوى دانشکده فنى تهران است که از افراد فعال نهضت آزادى مى‌باشد این شخص مدتى قبل قبوض نهضت آزادى را به انجمن اسلامى دانش‌آموزان برده و عده‌اى از دانش‌آموزان هواخواه نهضت آزادى به اسامى رحمت‌اله نادعلى هنرجوى هنرستان، پیشگاهى هنرجوى هنرستان، ایرج کسائیان محصل دبیرستان سعدى فروخته است نامبرده در بازجوئى خود گفته است به طورکلى امور چاپ و تکثیر و پخش اعلامیه‌ها بانظر آقاى خادمى است که با مشورت عده‌اى از روحانیون جزایرى ـ اشنى ـ صهرى ـ ناطق ـ فیروزیان ـ ابطحى ـ خوروش انجام مى‌گردد درباره اعلامیه‌هاى چاپى گفته است اکثر اعلامیه‌هاى چاپى از قم و تهران براى آقاى خادمى فرستاده مى‌شود ضمناً شیخ حسینعلى منتظرى نجف‌آبادى را یکى از همکاران آقاى خادمى معرفى کرده و اظهار مى‌داردشخص آقاى خادمى با آقایان دستغیبى [دستغیب ]در شیراز و میلانى در خراسان و بعضى از روحانیون قم و تهران رابطه دارد و اغلب در مورد فعالیت‌هاى مختلف با یکدیگر مکاتبه که نامه‌هاى آنها به وسیله پیک شخصى ردوبدل مى‌شود.
در مورد پخش اعلامیه‌هاى پلى‌کپى شده در اصفهان و یا سایر اعلامیه‌هاى مربوط به روحانیون اظهار داشته کلیه اعلامیه‌هاى چاپى از قم و کلیه اعلامیه پلى‌کپى به دستور و پاراف آقاى حاج حسین خادمى در مدرسه صدر تهیه و به منزل آقاى خادمى برده مى‌شد و در آنجا رابطین اصناف کارگران و بازار و روحانیون و غیره که اغلب از شیوخ و طلاب بودند به طور فرد فرد در منزل وى مراجعه و اعلامیه سهمیه خود را براى پخش تحویل مى‌گرفته‌اند بعد از دستگیرى آقاى موحدیان براى آوردن پلى‌کپى به مدرسه صدر مراجعه و در بازرسى که از حجره شیخ حسن عطایى به عمل آمد مشارالیه پلى‌کپى از حجره خود خارج و حجره از اعلامیه‌ها و کاغذهاى مربوطه تخلیه و شخصاً نیز متوارى گردیده بود ولى چون تصور مى‌رفت کلیه مدارک مربوطه هنوز از مدرسه بیرون نرفته باشد لذا شروع به تفحص گردید ابتدا در قسمتى از مدرسه که به صورت خرابه است مقدارى از عکسهاى آقاى خمینى که زیر خاک پنهان گرده بودند به دست آمد و سپس مقدار زیادى از کلیه اعلامیه‌هاى پلى‌کپى شده در اصفهان در چند محل کشف شد و از بازجوئى شفاهى که از تقى نام متولى مدرسه به عمل آمد اظهار داشت که کلیه آنها را آقاى شیخ حسن عطایى به کمک او در زیر خاک پنهان کرده‌اند که عیناً صورتجلسه گردیده و موجود است و همچنین در شبستان مدرسه مقدارى اعلامیه جدید کارگران (که از دو روز قبل از کشف اعلامیه‌هاى مزبور در شهر جسته گریخته پخش شده بود) به دست آمد. عبدالرسول موحدیان از تاریخ 1 /1 /42 بازداشت و در تاریخ 28 /1 /42 با تبدیل قرار و سپردن تعهد همکارى3 از زندان آزاد و در مورد دستگیرى شیخ حسن عطایى که شخصاً از اهالى یکى از دهات همایونشهر (الیادران) است و گویا پس از این واقعه به قم یا نجف گریخته باشد اقدام تاکنون منتج به نتیجه نشده است و نیز در مورد اقدامات روحانیون و به طور کلى از جریان فوق گزارش مبسوطى به اداره کل سوم تقدیم تاکنون پاسخ آن نرسیده است.
بخش یک

توضیحات سند:

1ـ مصلح‌الدین مهدوى در سال 1294 ﻫ ش در خانواده‌اى از اهل علم و تقوى متولد گردید. در اوان کودکى پدر بزرگوارش را از دست داد. پس از شروع تحصیلات ابتدایى و مقدماتى، در درس علماى حوزه حاضر گردید و مقدمات علوم اسلامى را فرا گرفت و از علماء بزرگى همچون مرحوم محمد على جبل عاملى، میرزا محمد باقر امامى، حسن آقا مدرس، على اصغر شریف، معلم حبیب‌آبادى، صدرالدین هاطلى، استاد محمد همایى و ...استفاده نمود و به درجات عالى علم و دانش رسید و ده نفر از علماء به وى اجازه روایت دادند. وى ضمن اشتغال در آموزش و پرورش به کارهاى تحقیقاتى مى‌پرداخت که عمده تحقیقات و آثار ایشان در زمینه علوم اسلامى، تاریخى، شرح حال علماء و شعرا و خاندانهاى اصیل اصفهان مى‌باشد که بالغ بر 84 اثر وى چاپ و منتشر گردیده و بسیارى نیز هنوز طبع نگردیده است از مهمترین آثار ایشان مى‌توان به تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، دانشمندان و بزرگان اصفهان، رجال اصفهان، یاران امام حسین اشاره نمود. سرانجام پس از عمرى تلاش در تاریخ 4 /4 /74 فروغ پرمهرش غروب کرد.
2ـ تشکیل جبهه ملى ایران به سال 1328 باز مى‌گردد. در این سال عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید و تعیین تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول شد.
در پایان همین سال تعدادى از رجال سیاسى کشور به رهبرى دکتر مصدق در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس در دربار متحصن شدند. این عده 20 نفره پس از اتمام تحصن نافرجام، در منزل دکتر مصدق گرد آمده و پس از مذاکرات مفصل و تشکیل کمیسیونها مختلف و تدوین اساسنامه در اول آبان 1328 موجودیت جبهه ملى ایران به رهبرى دکتر مصدق را اعلام کردند. مؤسسان جبهه مدیران برخى جراید و سران احزاب و گروههاى سیاسى بودند که با حفظ تشکل حزبى خود به عضویت جبهه ملى درآمدند و شامل افراد ذیل مى‌شدند‌: دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمى، دکتر مظفر بقایى، حائرى زاده، حسین مکى، دکتر کریم سنجابى، زیرک‌زاده، محمود نریمان، عبدالغدیر آزاد، عمید نورى، سیدعلى شایگان، آیت‌اللّه‌ غروى، شمس‌الدین علایى، جلالى نائینى، عباس خلیلى، حسن صدر، رضا کاویانى، ارسلان خلعتبرى، یوسف مشاور و احمد ملکى.
جبهه ملى هدف خود را ایجاد حکومت ملى به وسیله تأمین آزادى انتخابات و آزادى افکار اعلام کرد.
گروههاى تشکیل دهنده جبهه ملى اول عبارت بودند از‌: حزب ایران، حزب ملت ایران، (به رهبرى داریوش فرهر)، حزب رحمتکشان ملت ایران (به رهبرى مظفر بقایى)، مجمع مسلمانان مجاهد (به رهبرى شمس قنات آبادى) و حزب مردم ایران (به رهبرى محمد نخشب).
به دنبال تکرار انتخابات مجلس شانزدهم هشت نفر از اعضاى جبهه ملى شامل مصدق، مکى، شایگان، بقایى، حایرى‌زاده، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملى را تأسیس کردند. نمایندگان فراکسیون با شعار «ملى شدن نفت در سراسر کشور» هدف خود را حفظ حقوق ایران در قضییه نفت و مخالفت با لوایح پیشنهادى دولت قرار دادند.
مصدق از قیام 30 تیر 1331 داراى قدرتى بود که به فرموده امام خمینى (ره) حتى مى‌توانست شاه و نظام سلطنت را سرنگون کند که به خاطر محافظه‌کارى و تمایل به حفظ نظام پادشاهى مشروطه بدین مهم توجهى نکرد.
اختلاف سلیقه خود محورى و جاه‌طلبى برخى از اعضاء، ضعف سازماندهى، عدم شفافیت ایدئولوژى و خلاء رهبرى که با استقرار مصدق در نخست وزیرى و ترک عملى جبهه ملى توسط وى به اوج خود رسید، از جمله دیگر علل بود که موجبات سقوط جریان ملى گرایى لیبرال و سرنگونى دولت مصدق توسط کودتاى انگلیسى ـ آمریکایى 28 مرداد را تسریع کرد. هر چند اگر حمایت نیروهاى مذهبى نبود حکومت مصدق 13 ماه قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفاى او پایان مى‌گرفت و تنها قیام 30 تیر بود که دیگر بار امکان قدرت مصدق را فراهم کرد. و البته ملّیون قدر پشتوانه مذهبى و مردمى نهضت را ندانستند و خود را و پیروزى کودتاگران در 28 مرداد 1322 هموار گرداندند.
پس از کودتا برخى عناصر و گروههاى ملى در قالب نهضت مقاومت ملى فعالیت‌هاى زیرزمینى محدود و ناموفق علیه رژیم آغاز کردند.
اما فعالیت‌هاى نهضت مقاومت با دستگیرى برخى فعالین آن در تهران و شهرستانها به رکود گرایید. مصدق به حبس و تبعید در احمد آباد محکوم و تا پایان عمر (سال 1345) تحت نظر باقى ماند و دکتر فاطمى اعدام شد.
جبهه ملى دوم
جبهه ملى دوم پس از رایزنیهاى فراوان ملّیون و همکاران سابق مصدق تبعیدى در 30 تیر 1339 با انتشار بیانیه‌اى اعلام موجودیت کرد. سران جبهه در اولین اقدام با توجه به سخنان شاه مبنى‌بر برگزارى مجدد انتخابات مجلس بیستم طى ملاقاتى با شریف امامى نخست وزیر وقت و وزیر کشور خواهان تأمین آزادى انتخابات و مطبوعات و اجتماعات شدند.
به دنبال عدم پذیرش این شرایط نمایندگان جبهه ملى در مجلس سنا تحصن کردند که به بازداشت آنان انجامید و تنها اللهیار صالح از حوزه انتخابیه کاشان به مجلس راه یافت.
با روى کار آمدن امینى (اردیبهشت 1340) و على‌رغم اشتراک نظرهایش با ملّیون امریکوفیل در خصوص ایجاد اصلاحات میان او و جبهه ملى ائتلاف نیرومندى علیه رقیب مشترک یعنى شاه و دربار انگلوفیل بوجود نیامد و برعکس جناح مقابل توانست با دامن زدن به اختلافات آنان هر دو را تضعیف و از صحنه بیرون کند. 28 /2 /40 با موافقت دولت میتینگ جبهه ملى در میدان جلالیه با حضور انبوه مردم تهران که براى اولین بار پس از کودتاى 28 مرداد چنین مجالى مى‌یافتند، برگزار شد.
همچنین در دى ماه 1341 تنها کنگره جبهه ملى در طول حیات جبهه ملى اول تا چهارم برگزار گردید.
به هنگام افتتاح کنگره برخى از نمایندگان روحانى عضو در اعتراض به حضور بانوان بدون حجاب (پروانه فروهر و هما دارابى) جلسه را ترک گفتند. در ادامه پس از انتخاب مصدق بعنوان رئیس افتخارى کنگره رأى‌گیرى به عمل آمد و اللهیار صالح به ریاست اجلاس برگزیده شد.
یکى از موارد اختلاف‌انگیز کنگره بر سر عضویت گروه تازه تأسیس ملى و مذهبى نهضت آزادى بود که على‌رغم مجادلات فراوان با درخواست این گروه براى عضویت در جبهه مخالفت شد و منجر به اعتراض و ترک اجلاس توسط نمایندگان نهضت آزادى گردید و پس از آن سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند.
جبهه ملى سوم
جبهه ملى سوم را باید ادامه و دنباله طبیعى جبهه ملى دوم دانست. گروههاى عضو جبهه ملى سوم که در 7 /5 /44 رسما اعلام موجودیت کرد عبارت بودند از‌: حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جامعه سوسیالیستها و نهضت آزادى. رهبرى جبهه ملى سوم را سیدباقر کاظمى از نخبگان سیاسى قدیمى کشور بر عهده گرفت. اما دو هفته پس از اعلام موجودیت فروهر و خلیل ملکى رهبران گروههاى کوچک سوسیالیستها و حزب ملت دستگیر شدند. قبل از آن هم رهبران نهضت آزادى دستگیر شده بودند. بدین سان جبهه سوم قبل از شروع و گسترش فعالیت‌ها فروپاشید و شاه به ملى گرایان امکان داد از خوان نعمت دلارهاى نفتى بهره برند تا منافع آنان به منافع پهلوى‌ها گره خورد. برخى دیگر که فعالیت سیاسى را کنار نهاده بودند وارد فعالیت‌هاى آموزش عالى شدند.
در طول سال‌هاى 44 تا 56 هیچ‌گونه فعالیت سیاسى تشکیلاتى و حتى انفرادى از ملى‌گرایان لیبرال (به جز افرادى مانند داریوش فروهر) در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و افزایش نفوذ بیگانگان مشاهده نمى‌شود. اینان تنها گاهگاهى در دوره‌ها و محافل خصوصى گردهم مى‌آمدند و نومیدانه به بحثهاى تکرارى و جارى مى‌پرداختند. در طول تمام این سال‌ها چشم ملى‌گرایان لیبرال به آمریکا بود تا به گوشه چشمى به آنها و چشم غره‌اى به شاه امکان فعالیت و ایجاد فضاى باز سیاسى در ایران را فراهم آورند.
جبهه ملى چهارم
به اعتراف رهبران جبهه ملى آغاز مجدد فعالیت‌هاى این گروه ناشى از پیدایش فضاى باز سیاسى کشور بود که تحت تأثیر به قدرت رسیدن دموکراتها در کاخ سفید به وجود آمد تا پس از وقفه‌اى 12 ساله ملّیون فعالیت‌هاى خود را از سرگیرند. این زمانى بود که شاه همانند ابتداى دهه 1340 مى‌خواست با انجام برخى اصلاحات جزئى و هدایت شده بساط قدرت خویش را استحکام بخشد.
زمینه ساز آغاز به کار جبهه ملى چهارم فعالیت‌هاى متفرقى بود که ملّیون لیبرال در قالب چند نامه سرگشاده خطاب به سران رژیم و سخنرانیهاى محفلى انتقادى آنان بود.
در بیانیه اعلام موجودیت جبهه ملى چهارم و نامه خطاب به سران رژیم هیچ نشانه‌اى از طرح خواسته‌هاى اساسى و اعلام مخالفت صریح یا ضمنى با رژیم به چشم نمى‌خورد. آغاز وضعیت انقلابى و خیزش‌هاى مردمى علیه نظام پهلوى با قیام 19 دى 56 مردم قم و سپس برپایى مراسم چهلم شهدا به صورت ادوارى در شهرهاى مختلف آغاز مى‌شود. در این مقطع تأکید سران جبهه مبارزه قانونى در چهارچوب قانون اساسى بود. در اعلامیه دکتر سنجابى به مناسبت قیام مردم تبریز آمده بود که‌: «در این مرحله مبارزه قانونى که ما هستیم، شعار خود را در یک خواسته متمرکز سازیم‌: سرنوشت ملت ما به وسیله مبعوثان حقیقى ملت تعیین مى‌شود.»
در 30 تیر 1357 «اتحاد نیروهاى ملى» به «جبهه ملى چهارم» تغییر نام یافت. در این تشکل ریاست هیأت اجرایى بر عهده دکتر کریم سنجابى و اعضاى آن بختیار، فروهر، حبیبى و مبشرى بودند. در شهریور 57 سران جبهه ملى براى تحقق خواسته‌هاى خود در چهارچوب قانون اساسى و کسب برخى امتیازات مشغول مذاکره و چانه‌زنى با دولت شریف امامى بودند اما حضور میلیونى مردم در مراسم عیدفطر و متعاقباً کشتار مردم مسلمان در 17 شهریور معادلات طرفین را برهم زد.
در وضعیت انقلابى کشور طى نیمه دوم همین سال و جهت جلوگیرى از تعارض میان رهبرى و نیروهاى انقلابى با رژیم به ناچار اتخاذ مواضع تندترى کرد ولى همچنان خواهان انجام اصلاحات در قالب قانون اساسى بود. سنجابى رهبر جبهه ملى طى مصاحبه‌اى در 19 مهر 57 اعلام کرد: «سلطنت مشروطه را رد نمى‌کنیم و با آن مخالفتى نداریم. آنچه ما مى‌خواهیم از بین رفتن کامل استبداد است».
سنجابى حتى پس از ملاقات با امام در پاریس (آبان 57) از اعلام غیرقانونى و نامشروع بودن نظام پادشاهى و عدم امکان سازش با آن گردن ننهاد.
البته ملّیون لیبرال على‌رغم اعلام موضع علنى در خفا همچنان به دنبال سازش با رژیمشاه بودند. پس از بازگشت سنجابى از پاریس و بازداشت ظاهرى‌اش، وى و شاهپور بختیار ملاقاتهایى با سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک و شخص شاه داشتند. سنجابى در دیدار با مقدم گفت «ما ممکن است براى شاه به منزله آخرین تیر ترکش باشیم»
در این مقطع نراقى از رهبران جبهه براى شاه پیام آورده بود که آنان تحت شرایطى حاضرند با پشت کردن به مذهبیون با شاه براى تشکیل دولت به توافق برسند. شاه نیز پس از مذاکره مستقیم با ملّیون به آنان پیشنهاد تشکیل دولت داد. سران جبهه نیز در جلسات داخلى خود کلّیت پیشنهاد را پذیرفته و در پى یافتن فرد مطلوب و نیز حل مشکل خود با امام بودند: «اکثر افراد شرکت کننده ابراز عقیده کرده‌اند که اگر لزومى به جلب همکارى مورد نظر باشد. این صحیح نیست جبهه ملى خود را تحت عنوان تلاش براى همکارى با خمینى کوچک کند.»
در آذر 57 که سنجابى و فروهر تحت نظر مقامات ساواک به سر مى‌بردند خطاب به مقامات عالى رتبه رژیم پهلوى گفتند‌: بازداشت ما دو نفر در ابتداى امر مى‌توانست مقدارى موّجه باشد، اما هر چه زمان بگذرد میدان براى دیگران و بخصوص آخوندها خالى مى‌ماند و ما از سازماندهى و ایجاد یک سازمان متشکل در مقابل آنان عقب خواهیم ماند. وقت آن رسیده که جبهه ملى تلاشهاى خود را شدت دهد و سازماندهى کند تا بتواند در آینده مقابل آخوندها ایستادگى نماید.
همزمان جبهه ملى براى مطرح کردن خود به عنوان جانشین نظام پادشاهى و جلب نظر ایالات متحده تماسهایى با مقامات سفارت آمریکا در ایران برقرار کرد. ارزیابى مسئولان سفارت پس از اولین ملاقات با وى چنین است‌: سنجابى مى‌خواست چیزى را که براى حسن نیت خودش ـ عقاید روشنفکرانه و گرایش طرفدار غرب براى توجه ایالات متحده مى‌داند ـ را به طور غیرمستقیم منتقل کند.
در آخرین روزهاى منتهى به پیروزى انقلاب اسلامى و ورود امام خمینى به وطن، جبهه ملى هر چه بیشتر از کاروان انقلاب عقب افتاد و راه مخالفت با برخى مواضع امام و فاصله‌گیرى تدریجى از آن را پیش گرفت و سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راهپیمایى و تحریک مردم، حضرت امام طى سخنانى تند وانقلابى در 25 خرداد 1360 غیرقانونى و مرتّد بودن این تشکیلات را اعلام نمودند.
(ر.ک‌: ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران‌: کویر، 1370، صص 7، 65.
محسن مدیر شانه‌چى، احزاب سیاسى ایران، نشریه خاوران، سال 3، شماره 136، آذر 1372، صص 6، 10.
suss siavohi: thefailiar of the liberal nasionalism in iran
ohio: ohio state un press, 1985 p8
کریم سنجابى، امیدها و ناامیدها، لندن، انتشارات ملیون، 1361، ص 21.
مارک چى، گازیوروسکى، سیاست خارجى آمریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، رسا، 1371، صص 234، 270.
ع باقى، تاریخ شفاهى انقلاب به روایت بى.بى.سى، تهران، نشر تفکر، 1373، صص 139، 247.
اساسنامه جبهه ملى سوم، تهران، انتشارات جبهه ملى ایران، 1342.
3ـ یکى از روشهایى که معمولاً مبارزین و مخالفین رژیم در جریان بازجوئیها مدنظر قرار مى‌دادند این بود که به نحوى برخورد نمایند که از شعاع حساسیتها و توجه ساواک خارج و با سپردن تعهد، اظهار همکارى و ... خود را از سیطره اطلاعاتى ساواک خارج و مجدداً به فعالیت‌هاى خود ادامه دهند.
اخذ این گونه تعهدنامه‌ها اکثر به صورت کلیشه‌اى و تشریفاتى بود و ضمانت اجرایى نداشت.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 55



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.