تاریخ سند: 5 اردیبهشت 1336
گزارش
متن سند:
13360205 تاریخ: ۵ اردیبهشت ماه ۳۶
شماره: الف- 360
گزارش
در پارهای از محافل شهرت یافته که تیمسار سرلشکر بختیار1 از خلیل ملکی رهبر حزب نیروی سوم جهت تشکیل حزب دعوت نمودهاند.
منبع - کاملاً موثق
ارزش خبر - تایید شده
توضیحات سند:
_
1- تیمور بختیار در سال ۱۲۹۳ ش. در یکی از ایالات بزرگ بختیاری چشم بجهان گشود. پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفر قلی خان بختیاری بود. بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار برای ادامه تحصیلات به بیروت رفت.
بعد از پایان تحصیلات مقدماتی یکسال دورۀ مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسۀ نظامی (سن سیرو) به فرانسه رفت.
در سال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله جمشیدآباد تهران مشغول بکار شد. تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل شد و سپس در سال ۱۳۱۲ با درجه سروانی به تهران بازگشت. در سال ۱۳۲۵ به فرماندهی هنگ سوار حمله رسید. در دوران جنگ جهانی دوم و حوادث مربوطه به فرقه آذربایجان از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی فرقه مبارزه کرد و بطور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی علیه حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد. تیمور به خاطر اقداماتش به درجه سرهنگی و اخذ نشان نایل شد سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه جنگ میرود و در سال ۱۳۲۹ با احراز شاگرد اولی و کسب نشان درجه اول دانش به سمت رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری (بهرام آریانا) مشغول کار میشود. بدنبال غائله ابوالقاسمخان بختیاری- عموی تیمور بختیار- از خوانین با نفوذ ایلات که موفق شده بود در سال ۱۳۲۱ تیپ و اعزامی را خلع سلاح کند و هر از گاهی علیه حکومت میآشوبید دکتر محمد مصدق نخستوزیر وقت سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب غائله ابوالقاسمخان کرد وی این مأموریت را با موفقیت بانجام رسانید و به فرماندهی یکی از تیپهای تهران رسید ولی با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگانها سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد. در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران میشود. در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و از تاریخ سوم مهرماه ۱۳۳۵ به عنوان معاون نخستوزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد. در سال ۱۳۲۸ به درجه سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین ۱۳۴۰ از کار برکنار و در اول مهر ماه ۱۳۴۰ بازنشسته شد و در ششم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ ایران را ترک کرد.
بختیار پس از ترک ایران اقداماتی را علیه شاه آغاز کرد به همین جهت در سال ۴۶ طی حکمی به کلیه ادارات تابعه سازمان اطلاعات و امنیت و دستور بازداشت او و همسرش را در صورت مراجعت به کشور صادر کرد و بلافاصله حکم مصادره اموال و دارائیهای وی از سوی اداره دادرسی نیروهای مسلح ارتش صادر شد.
بختیار در دوران اقامت خود در سوئیس- ژنو- اقدامات خود علیه شاه را شدت بخشید و در فروردین ماه ۱۳۴۷ به لبنان رفت و در فرودگاه بیروت به اتهام حمل اسلحه دستگیر شد و این فرصتی فراهم آورد تا دولت ایران از دولت لبنان تقاضای استرداد وی را بنماید که بینتیجه ماند و منجر به قطع روابط دولتین شد و بختیار مجبور به ترک لبنان گردید. بختیار پس از سپری ساختن دورهای بحرانی در لبنان، با گذرنامهای عراقی به آن کشور رفت و با استقرار در بغداد تلاش کرد تا شاید سازمانهای دانشجوئی فعال در اروپا را به سوی خود جلب نماید اما نه تنها در این امر موفقیتی کسب نمیکند بلکه این سازمانها، بختیار را آماج حملات خود قرار میدهند. بختیار در دوران اقامت در عراق به لطائفالحیل تلاش میکند تا به امام خمینی (ره) نزدیک شود ولی امام با شناخت عمیقی که از ماهیت بختیار داشت هیچگاه به وی روی خوش نشان ندادند و حتی به نمایندگان کنفدراسیون فرمودند: «...اگر قرار باشد روزی بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد وظیفه مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری کنند.»
بختیار در این ایام برای کسب قدرت به آب و آتش میزد غافل از آن که ساواک کلیه فعالیت و مکاتبات او با سران ایلات را تحت کنترل دارد.
تیمور بختیار بموازات این قبیل فعالیتها علیه شاه به گروههای مسلح مستقر در خاک عراق نیز روابطی برقرار کرد از اینرو ساواک مصمم شد تا وی را حذف کند. بر این اساس با سود جستن از نفوذیهای خود که از نزدیکان بختیار بودند او را به بهانه شکار در ۱۶ مرداد ۱۳۴۹ به منطقه دیاله برده و به قتل رساندند.
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 41