صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 16 آبان 1343


متن سند:

از : آنکارا به : تهران شماره : 900 شماره های عطفی : 1385 /130ـ 64 /11 /6 تیمسار ریاست ساواک در اجرای امر ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر1 وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که : « من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.
»2 پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم در سالن فرودگاه یکی از مأمورین امنیتی ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفی خود به نام مأمور ابتدا به زبان ترکی سپس آلمانی صحبت نمود.
در فاصله کوتاهی به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفی شده با اتومبیل پس از طی 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق 514 که قبلاً آماده شده بود مستقر شدیم پس از 24 ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر می رسید طبق طرح قبلی وسیله مأمورین ابتدا محل دیگری انتخاب شد سپس در ساعت 2 بعد از ظهر پنجشنبه 14 آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل وسیله دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقه 8 واقع در خیابانی که اسم آنرا نمی دانم3 منتقل گردیده که وسایل استراحت کاملاً مهیا می باشد و نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری است.
روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانه اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاهگاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می نماید ولی نباید وی را تنها گذاشت به علت کنجکاوی مخبرین جراید ترکیه و خبر منتشره از رادیو ایران و انتشار خبر دیگری در روزنامه مورخ 5 نوامبر به نام 4 YENI GAZETEترکیه در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکی از شهرهای ترکیه که در سیصد و بیست کیلومتری غرب آنکارا می باشد منتقل گردد جریان کتبا تقدیم خواهد شد.
5 7 /11 /64

توضیحات سند:

1ـ ظاهرا این گزارش، اولین گزارش سرهنگ افضلی رئیس امور اجتماعی ساواک است وی به عنوان مأمور همراه امام باایشان به آنکارا و سپس شهر بورسا رفت و تا مدتی با آن حضرت بود و عموما گزارشهای خود را بر اساس تاریخ میلادی به ساواک ارسال می داشت.
2ـ بیان این جمله و گفتگوی انجام شده حضرت امام و سرهنگ افضلی به شرح زیر نیز نقل گردیده است.
«...
آنگاه که هواپیما اوج گرفت، امام به سرهنگ افضلی که در کنارش نشسته بود رو کرد و گفت : «آیا شما می دانید که من به جرم دفاع از حیثیت ارتش و استقلال وطنم تبعید می شوم؟» (نزدیک به این مضمون) گویا امام می دانست که ساواک سر گرم تنظیم اطلاعیه ای است مبنی بر اینکه...
امام مخصوصا بر کلمه استقلال تکیه می کند...
سرهنگ افضلی که گویا انتظار روبرو شدن با چنین سئوالی را نداشت پاسخ داد: «تا روزی که به آمریکا احتیاج داریم ناچاریم یک سری آوانسهایی به آنها بدهیم.
» (چیزی به این مضمون) امام بی درنگ پاسخ داد: «یعنی حتی نوامیس مملکت خود را نیز در اختیار آنان قرار دهیم؟» (چیزی به این مضمون) سرهنگ افضلی پاسخی نتوانست بدهد، لیکن با حرکت سر به این پرسش پاسخ مثبت داد! سرهنگ افضلی در گزارش خود به تهران تنها به آوردن این جمله بسنده کرده است که : «اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که من برای دفاع از وطنم تبعید شدم...
» (ر.ک: نهضت امام خمینی، روحانی جلد دوم، صفحات 3 و 4) 3ـ سرهنگ افضلی در گزارش تکمیلی خود (در چند صفحه بعد ملاحظه خواهید کرد) محل و موقعیت ساختمان جدید را چنین گزارش می دهد: «در ساعت 2 بعداز ظهر روز پنجشنبه 14 /8 /43 با طرح پیش بینی شده به یکی از ساختمانهای فرعی خیابان بلوار آتاتورک بنام FOTOETEM منتقل گردید.
» 4ـ اصل : GAZETE JENI.
5 ـ نفوذ معنوی و ظاهری حضرت امام در مسلمانان اعم از شیعه و سنی موجب وحشت رژیمهای ایران و ترکیه می شد و با اینکه ایشان را از وطن خود به کشوری غریب و نا آشنا تبعید کرده بودند باز از او سخت وحشت داشتند و از این جهت در عرض ده روز سه بار جای ایشان را تغییر دادند و در سومین مرتبه ایشان را به شهر بورسا بردند و سخت تحت مراقبت قرار گرفتند به طوری که اجازه ملاقات هیچ کس را با ایشان نمی دادند و محل سکونت ایشان جزء مسایل سری بود لذا بسیاری افراد و از جمله دانشجویان ایرانی مقیم ترکیه تلاش گسترده ای برای یافتن محل سکونت حضرت امام می کردند (در اسناد آذرماه ملاحظه خواهید کرد).

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 477

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.