موضوع : منبر شیخ محمد تقی فلسفی
تاریخ سند: 8 شهریور 1337
موضوع : منبر شیخ محمد تقی فلسفی
متن سند:
شماره : 124/ ه دیشب در مسجد ارک در حالیکه جمعیت زیادی بود فلسفی در بالای منبر اظهار کرد آقایان امروز نصرانیها شایع کرده اند که دین اسلام بوسیله شمشیر در دنیا پیشرفت و عقیده خودش را بزور سرنیزه بمردم تحمیل کرد در صورتیکه وقتیکه هم از لحاظ دینی و هم از لحاظ تاریخی نگاه میکنیم چنین نیست وضع ایران در اواخر سلطنت ساسانی ها وضع خاصی بخودش گرفته بت پرستی آتش پرستی از یک طرف ظلم و فحاشی و بیدادگری و عیاشی خسرو پرویز از طرف دیگر مردم را بستوه آورده بود و روم هم مردم در زیر سر نیزه پادشاهان و افسران بستوه آمده بودند چنانچه یکی از غلامان بسردار رومی گفت من با کمال شهامت باید بگویم این دستگاه شما واژگون خواهد شد سردار رومی در حالیکه یک میلیون قشون داشت و در مقابل 60 هزار لشگر اسلام بستوه آمده بود بغلام گفت برای چه ما فنا خواهیم شد گفت نمیتوانم بگویم و اگر بگویم از دست افسران شما مأمون نخواهم بود آن سردار پافشاری کرد و غلام گفت من دارای دویست گوسفند و زن و بچه بودم شبانه یکی از افسران که حالا هم در لشگر شما است باتفاق سربازان آمدند گوسفندان مرا بردند و بچه ام را کشته و با زنم عمل منافی عفت کرده سپس زن را هم کشتند من هر قدر داد وفریاد زدم هیچکس بفریاد من نرسید و برای تأمین معیشت خود وامانده شده بشهر آمدم و فعلاً غلام شما هستم آن فرمانده گفت آن افسر کیست گفت نمیتوانم این سر را فاش کنم اگر فاش کنم جان من در خطر خواهد بود بعد از اظهار این غلام شبانه آن افسریکه مرتکب این عمل شده بود آمد غلام را خواسته و آن غلام را سر برید وقتیکه صبح شد آن فرمانده جریان را فهمید گفت آری آن غلام حرف خوبی زده بود در مملکتی که افسران و لشگریانش این طور با مردم رفتار کنند آن مملکت و ملت فنا خواهد شد آقایان دنیا آن روز چنین وضعی را نداشت و مردم از دست ظلم و جور به تنگ آمده بودند در هر جا که لشگر اسلام میرفت مظفرانه برمیگشت آقایان مسلمانان وقتیکه ممالک را فتح میکردند تشریفات و تشکیلات مهم را از بین میبردند با یک دستگاه خیلی عادی بعرض و داد مردم رسیدگی میکردند حکام و قضات با کمال قدرت و شهامت بحکومت و قضاوت میپرداختند یک نفر قاضی بحدی قوی بود که میتوانست خلیفه وقت را زیر پای محاکمه بکشد چنانچه منصور دوانقی خلیفه عباسی با آنهمه قدرت مالی را که برای مدینه میرود غلامان منصور کرایه شتربانان را کم میدهند شتربانان وقتیکه وارد مدینه میشوند بمنزل قاضی مدینه رفتند و قاضی مدینه عرض حال شتربانان را گرفت و احضاریه ای برای منصور خلیفه فرستاد و در آن احضار تاکید با حضار خلیفه عباسی کرد منصور وقتی که آن احضاریه را دید گفت فردا بقضا در مسجد خواهم آمد فردا وقتیکه محکمه تشکیل شد تمام مردم تعجب کردند که چطور میشود خلیفه مقتدر عباسی برای محکمه قضاوت حاضر خواهد شد خلیفه وقت آمد و قاضی هم مختصر احترامی از خلیفه کرد و موضوع مطرح شد و منصور را محکمه وادار به پرداخت کرایه شتران کرد منصور هم دستور داد که کرایه شتران را بپردازند آقایان این بود که توانستند مسلمانان پیش برند ولی حالا که شما در تمام ممالک اسلامی بروید و نگاه بکنید می بینید که اجرای قانون فقط مال اشخاص ضعیف است و یک عده مردم زورگو و سودپرست تمام زحمات خودشان را صرف شکستن قانون می کنند که قانون بر علیه آنها اجراء نشود.آقایان اسلام در ایران بوسیله زور و سر نیزه نیامد ایرانیان از اثر فحشا و ظلم ساسانیان به تنگ آمده بودند در اواخر سلطنت ساسانیان بحدی رشوه خواری و ظلم، عمال ساسانیان میکردند وقتیکه لشکر اسلام آمد مردم با آغوش باز دین اسلام را پذیرفتند یعنی باید گفت مسلمانان ایرانیان را از کفر و شرک و آتش پرستی نجات دادند گر چه حالا هم ایرانیان طبق عادت دیرینه در شب چهارشنبه سوری برای آتش احترامی خاص قائلند و روی این موضوع آیت اله بروجردی نسبت به مقامات تهران ایرادی گرفته بود ولی من باید بگویم ایرانیان که سابقا عقیده شان روی گفتار نیک و پندار نیک بوده است و باین موضوع ایمان داشتند چطور شده است که گفتار نیک و پندار نیک را فراموش کرده و فقط آتش پرستی را شعار خود ساخته و در شب چهارشنبه سوری بوسیله آتش شادی میکنند همه کارهای ما وارونه شده است.
خلاصه آقایان مسلمانان را که می بینید آمدند دنیا را گرفتند این گرفتن بوسیله زور سر نیزه نبود بلکه آمدند ظلم را از بین بردند و عدالت را استوار کردند و اگر می بینیم ما امروز باین بیچارگی افتاده ایم روی عمل نکردن قوانین اسلام است صحبت های فلسفی در اطراف موضوعات فوق بوده است.
بعرض معاونت رسید