صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تشکیل جلسه

تاریخ سند: 12 تیر 1348


تشکیل جلسه


متن سند:

از: 20 ﻫ 1 به: 311 شماره: 19999 /20 ﻫ 1 جلسه‌ای در ساعت 14:00 روز 14 /4 /48 با شرکت مسعود.
سلیمانی و بهمن در منزل سلیمانی تشکیل گردیده ابتدا سلیمانی علامت تماس پرویز صادقی را به بهمن می‌دهد که با وی ارتباط برقرار نماید بعد بهمن اظهار داشته از 12 /4 /48 به مدت 10 روز مرخصی خواهد رفت.
مسعود به وی توصیه می‌کند قبل از استفاده از مرخصی کمیته دانشگاه را تشکیل دهد.
سپس راجع به اسم کمیته دانشگاه مسعود اضافه می‌کند چنانچه این کمیته را کمیته دانشگاه نام ببریم افراد کمیته به ضعف تشکیلات حزب پی می‌برند بهتر است اسم این کمیته را به نام کمیته بخش 1ـ 2 ـ 3 ـ نامگزاری نمائیم که آنان تصور نمایند دو کمیته بخش دیگری نیز وجود دارد.
بهمن اظهار می‌کند این پیشنهاد باشد تا واحدی پور به تهران بیاید و به اتفاق تصمیم بگیریم.
مسعود اظهار داشته ما فعلاً سه نفر هستیم و می‌توانیم تصمیم بگیریم سپس با پیشنهاد مسعود موافقت می‌شود که به نام کمیته بخش 1 اسم برده ‌شود بعد سلیمانی اظهار می‌کند چنانچه در ایران به وسیله عوامل بختیار1 و یا دیگران کودتا شود نقش ما چیست؟ مسعود و بهمن متفقاً جواب می‌دهند اصولاً کودتا یعنی تغییر حکومت از دست این باند به دست باند دیگر و این یک انقلاب مارکسیستی نیست باید با آن مخالفت کرد ولی آنچه مسلم است نقش حزب در تمام جریان مبارزه استفاده از تضادهائی است تا از آن به نفع حزب و نهضت استفاده کند بعد مسعود از بهمن می‌خواهد از نیکنام راجع به وضع ملکی و ملک‌پور دانشجویان دانشکده ادبیات تهران تحقیق کند که با چه اشخاص همکاری و فعالیت داشته‌اند آیا طرفدار شوروی هستند و یا از تز چین کمونیست پیروی کرده‌اند.
سپس مسعود راجع به اهانتی که به یکی از رفقای حزبی شده بود چنین بیان داشته پیله‌ور نامه نوشته و از او معذرت خواسته است چون مسئله به آن شدت نبوده حل و فصل شد در این موقع بهمن اظهار می‌کند چنانچه صلاح و مصلحت باشد او با پیله‌ور مکاتبه نماید.
مسعود اظهار می‌کند کمیته تصمیم گرفته مکاتبات فردی صورت نگیرد.
بهمن اظهار داشته نامه شخصی و دوستانه به او می‌نویسد.
مسعود اظهار می‌کند مکاتبه شخصی بسته به میل خود اوست ولی منظور از این مکاتبه چیست و چه نفعی از این مکاتبه عاید خواهد شد.
بهمن اظهار داشته حال که چنین است از نوشتن نامه خودداری خواهد کرد.
بعد سلیمانی پیشنهاد می‌کند نطق رادمنش که در کنفرانس بین‌المللی کمونیستی کارگری مسکو بیان شده و همچنین از نطق برژنف2تعدادی از طرف تشکیلات تکثیر و در بین افراد حزبی توزیع گردد.
مسعود اظهار می‌کند امکان تهیه تکثیر نطق رادمنش هست ولی متن کامل سخنرانی رفیق برژنف را در اختیار نداریم مگر اینکه از قرائت خانه شوروی‌ها بدست بیاوریم.
سپس ختم جلسه اعلام می‌گردد.
نظریه منبع: تشکیل جلسه و بیان اظهارات آنان به شرح بالا صحت دارد.
نظریه رهبر عملیات: تشکیل جلسه مورد تائید ـ اسم دانشجوی دستگیر شده که در گزارش ملک‌پور ذکر شده ملکوتیان می‌باشد.
فیروز نظریه 20 ﻫ 1: نظریه رهبر عملیات تائید می‌گردد.
س

توضیحات سند:

1.
تیمور بختیار در سال ۱۲۹۳ ش در یکی از ایالات بزرگ بختیاری چشم به جهان گشود.
پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفر قلی‌خان بختیاری بود.
بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاهپور بختیار برای ادامه‌ی تحصیلات به بیروت رفت.
بعداز پایان تحصیلات مقدماتی یک سال دوره‌ی مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه‌ی نظامی (سن سیرو) به فرانسه رفت.
در سال بعد این مدرسه را با درجه‌ی ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله‌ی جمشید آباد تهران مشغول به کار شد.
تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه‌ی خدمت به زاهدان منتقل شد.
مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل شد و سپس در سال ۱۳۱۲ با درجه‌ی سروانی به تهران بازگشت.
در دوران جنگ جهانی دوم و حوادث مربوط به فرقه‌ی آذربایجان از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی فرقه مبارزه کرد و به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی علیه حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه‌ی خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد.
تیمور به خاطر اقداماتش به درجه‌ی سرهنگی و اخذ نشان نایل شد، سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و در سال ۱۳۲۹ با احراز شاگرد اولی وکسب نشان درجه‌ی اول دانش به سمت رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری ( بهرام آریانا) مشغول کار شد.
به دنبال غائله‌ی ابوالقاسم خان بختیاری -عموی تیمور بختیار -از خوانین با نفوذ ایلات که موفق شده بود در سال ۱۳۲۱ تیپ و اعزامی را خلع سلاح کند و هرازگاهی علیه حکومت می‌آشوبید، دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت سرهنگ بختیار را مامور سرکوب غائله‌ی ابوالقاسم خان کرد.
وی این ماموریت را با موفقیت به انجام رسانید و به فرماندهی یکی از تیپ‌های تهران رسید ولی با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگان‌ها سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد.
در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد.
در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و از تاریخ سوم مهرماه ۱۳۳۵ به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد.
در سال ۱۳۲۸ به درجه‌ی سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین1340 از کار برکنار و در اول مهرماه1340 بازنشسته شد و در ششم بهمن ما سال 1340ایران را ترک کرد.
.
بختیار پس از ترک ایران اقداماتی را علیه شاه آغازکرد به همین جهت در سال ۴۶ طی حکمی به کلیه‌ی ادارات تابعه‌ی سازمان اطلاعات و امنیت و دستور بازداشت او و همسرش را در صورت مراجعت به کشور صادر کرد و بلافاصله حکم مصادره‌ی اموال و دارایی‌های وی از سوی ادار‌ه‌ی دادرسی نیروهای مسلح ارتش صادر شد.
بختیار در دوران اقامت خود در سوییس - ژنو اقدامات خود علیه شاه را شدت بخشید و در فروردین ماه 1347 به لبنان رفت و در فرودگاه بیروت به اتهام حمل اسلحه دستگیر شد و این فرصتی فراهم آورد تا دولت ایران از دولت لبنان تقاضای استرداد وی را بنماید که بی‌نتیجه ماند و منجر به قطع روابط دولتین شد و بختیار مجبور به ترک لبنان گردید.
بختیار پس از سپری کردن دوران بحرانی در لبنان با گذرنامه‌ای عراقی به آن کشور رفت و با استقرار در بغداد تلاش کرد تا شاید سازمان‌های دانشجویی فعال در اروپا را به سوی خود جلب کند، اما نه تنها در این امر موفقیت کسب نکرد، بلکه این سازمان‌ها بختیار را آماج حملات خود قرار دادند بختیار در دوران اقامت در عراق به لطایف‌الحیل تلاش کرد تا به امام خمینی(ره) نزدیک شود، ولی امام (ره) با شناخت عمیقی که از ماهیت بختیار داشتند هیچگاه به وی روی خوش نشان ندادند و حتی به نمایندگان کنفدراسیون فرمودند: «.
.
.
اگر قرار باشد روزی بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد، وظیفه‌ی مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری کنند.
» بختیار در این ایام برای کسب قدرت به آب و آتش می‌زد، غافل از آنکه ساواک کلیه‌ی فعالیت‌ها و مکاتبات او با سران ایلات را تحت کنترل دارد.
تیمور بختیار به موازات این قبیل فعالیت‌ها علیه شاه به گروه‌های مسلح مستقر در خاک عراق نیز روابطی برقرار کرد.
از این رو ساواک مصمم شد تا وی را حذف کند.
بر این اساس با سود جستن از نفوذی‌های خود که از نزدیکان بختیار بودند، او را به بهانه‌ی شکار در 16 مرداد 1349 به منطقه دیاله برده و به قتل رساندند.
2.
لئونید ایلیچ برژنف، سیاستمدار و رهبر شوروی از سال 1964 تا 1982.

منبع:

کتاب تشکیلات تهران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 229


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.