صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ورود آقایان ناصر مکارم و حجتی کرمانی

تاریخ سند: 8 شهریور 1341


موضوع: ورود آقایان ناصر مکارم و حجتی کرمانی


متن سند:

شماره: 7168/م الف 11 تاریخ: 8 /6 /1341
گزارش اطلاعات داخلی1
موضوع: ورود آقایان ناصر مکارم و حجتی کرمانی2

آقایان ناصر مکارم و حجتی کرمانی که از گردانندگان مجله مکتب تشیع در قم می‌باشند و از لحاظ طرز تفکر پیرو عقاید آقای طالقانی3 می‌باشند چند روز پیش جهت دیدار دوستان و زیارت به مشهد آمده‌اند. در ملاقاتی که در مدرسه نواب از ایشان به عمل آمد آقای مؤمنی دانشجوی معقول[و] منقول از ایشان درخواست نمود تا اینکه یک سخنرانی همگانی در کانون نشر حقایق اسلامی4 به عمل آورد و مورد قبول ایشان قرار گرفت لکن چون آقای شریعتی5 در مسافرت مزینان می‌باشند و سایر اعضاء کانون نیز معتقد بودند که جلساتی که به نام انجمن دانشجویان تشکیل می‌شود نباید در کانون باشد و به دنبال این مخالفت‌ها، سروصداهای دیگری از طرف اعضاء جبهه ملی6 بپا شد و با وساطت آقای احمدزاده7 قرار شد که یک عده خصوصی به منزل ایشان بروند و آقای مکارم در سخنرانی خود که در حدود یک ساعت و نیم طول کشید راجع به لزوم اتحاد و نتایجی که تاکنون از تفرقه‌های متوالی در ایران دامنگیر ملیون شده است صحبت کردند و قدری از طرز کار خود در قم و فعالیت روحانیون و سازمان امنیت و دستگاه‌های دولتی با طرز کار و انتشارات مجله مکتب تشیع بیان داشتند.
گیرندگان .
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور . مدیریت کل اداره سوم

توضیحات سند:

1. اداره کل سوم پس از دریافت این گزارش، طی شماره 23633 /321- 27 /8 /41 تقاضای مشخصات کامل مجتبی کرمانی و یک قطعه عکس وی را نموده است، بخش ضمائم که ساواک قم طی شماره 1714- 11 /9 /41 در پاسخ نوشته: «به موجب گزارش شهربانی قم نامبرده فوق شناخته نگردید، لیکن شخصی به نام حجتی کرمانی جزو هیئت تحریریه مجله مکتب اسلام می‌باشد. بخش ضمائم و در نهایت پس از مشخص شدن اینکه مجتبی کرمانی همان حجتی کرمانی است و منبع در گزارش اشتباه نوشته است، طی شماره 28585 /321- 15 /10 /41 دستور داده شده است: «بیوگرافی ملصق به عکس علی حجتی کرمانی را ارسال فرمایند.» بخش ضمائم
2. اصل: مجتبی (در تمام موارد) حجت‌الاسلام على حجتى کرمانى، فرزند میرزا عبدالحسین در سال 1316 ﻫ ش در کرمان متولد شد. پس از طى مراحل تحصیلى در قم و نجف اشرف در سال 1336 به فعالیت مطبوعاتى در روزنامه «نداى وطن» و «مکتب اسلام» پرداخت و در جریان مبارزه با لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى و در پى آن مبارزات امام خمینی(ره) و آغاز نهضت، در شهر کاشان به فعالیت سیاسى پرداخت و در جریان قیام 15 خرداد 42 یکی از فعالین بود. در سال 1343 دستگیر و طى سال‌هاى 44 و 52 نیز دوبار بازداشت شد و در سال 52 به مدت سه سال در ایلام در تبعید به سر برد. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مدتى در حزب جمهورى اسلامى فعالیت داشت و مدتی نیز در دانشگاه‌ها به تدریس پرداخت. از ایشان کتاب‌ها و مقالات متعددى منتشر شده که از آن جمله است: تشیع مولود طبیعى اسلام / ترجمه ـ اسلام آئین زندگى ـ چهارده معصوم (ع) / ترجمه ـ چهارده داستان ـ نقد متد دیالکتیک مارکسیستى . حجت‌الاسلام حجتى کرمانی در خرداد 1379 به رحمت حق پیوست.
3. آیت‌الله سید محمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانواده‌ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار پدرش مرحوم آیت‌الله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد می‌کنند. آیت‌الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت‌. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت‌. در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. تبلیغ‌، تشکیل جلسات مذهبی‌، مبارزه با رضاخان باعث شد که در سال 1318 دستگیر گردید. پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیت‌های خود را گسترش داد. در جریان نهضت ملی نفت از فعالان بود. پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، دستگیر شد و به دلیل مخفی نمودن شهید سیدمجتبی نواب صفوی در خانه‌اش مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین‌» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل می‌گردید دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت‌. از سوی مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه‌» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنه‌ی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوج‌گیری نهضت آزادی از بند آزاد شد. آیت‌الله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنه‌ی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت‌. آیت‌الله طالقانی که مقام والایی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه می‌نمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیت‌الله طالقانی علیرغم زندان‌ها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند:
1ـ حاشیه بر تنبیه الامه مرحوم آیت‌الله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهج‌البلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 1 جلد 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه جلد اول امام علی (ع‌)
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت‌الله سید محمود طالقانی،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
4. کانون نشر حقایق اسلامی در سال 1323 و در دوران قدرت و فعالیت حزب توده با هدف مبارزه علیه مرام کمونیزم و سایر افکار ضددینی بدون کسب مجوز قانونی اعلام موجودیت نمود. جلسات آن ابتدا به صورت سیّار تشکیل می‌گردید و سخنرانی‌های دینی در آنجا توسط استاد محمدتقی شریعتی (از مؤسسین این کانون‌) انجام می‌شد، این کانون از بدو تأسیس تا سال 1339 به شکل یک محفل دینی اداره می‌شد. امّا بعدها در پوشش جلسات مذهبی‌، به محل مناسبی جهت اخذ تصمیمات سیاسی تبدیل گردید. البته سخنگوی این کانون‌، «محمدتقی شریعتی‌» بر آن عقیده بود که صلاح است به صورت یک مکتب دینی بر قرار باشد تا مردم بدون در نظر گرفتن مطالب سیاسی به کانون گرایش پیدا کنند و وقتی که افراد خود به این سازمان راه یافتند خود حق را از باطل تشخیص خواهند داد و بعلاوه هر گاه احزاب و دستجات سیاسی در معرض خطر قوای انتظامی قرار گیرند این کانون از هر نظر در امان خواهد ماند. ابتدا تمرکز کانون بر روی مسائل آموزشی و عقیدتی بود و نگاهی اصلاح‌طلبانه و نوگرایانه به دین داشت و با فعالیت‌هایی هم‌چون تفسیر قرآن و نهج البلاغه به ترویج دین می‌پرداخت تا اینکه جنبش ملی شدن نفت به راه افتاد. در این ایام فعالیت کانون از حالت فرهنگی و نظری صرف به فعالیت‌های سیاسی نیز کشیده شد و با حمایت از کاشانی و مصدق به برپایی جلسات، راه‌پیمایی‌ها و اعتراض‌های سیاسی به نفع جنبش نفت پرداخت. قابل ذکر است‌، کانون نشر حقایق‌، همانگونه که مؤسس و سخنگوی محترم آن خواسته بود (صلاح است به صورت یک مکتب دینی برقرار باشد ...) برای مدتی به کار خود ادامه داد و جمعی از مردم و خصوصاً دانشجویان و دانش‌آموزان جذب این کانون شدند.
5. استاد محمدتقى شریعتى مزینانى در سال 1268 ش در روستاى مزینان سبزوار متولد گردید. از محضر اساتیدى چون: شیخ مجتبى قزوینى، حاج شیخ کاظم دامغانى و حاج میرزا احمد مدرس کسب فیض نمود و از سال 1311ش، فعالیت هاى فرهنگى خود را آغاز کرد. با سقوط رضاخان در شهریور ماه سال 1320ش و فعال شدن جریان‌هاى مارکسیستى، به منظور مبارزه‌اى قاطع با تفکرات الحادى و کسروى‌گرى به تأسیس «کانون نشر حقایق اسلامى» پرداخت. وى در فاصله سال هاى 1326 تا 1352، چند بار توسط ساواک دستگیر و زندانى شد. او به انقلاب اسلامى و رهبرى آن ایمان کامل داشت، امام را رهبر کبیر مى‌خواند و براى ایشان دعا مى‌کرد. کتاب‌هاى تفسیر نوین قرآن، خلافت و امامت در قرآن و سنّت، چرا حسین قیام کرد؟ فایده و لزوم دین و موعود امم، از جمله محورهاى شاخص مجاهدات فرهنگى اوست.
محمدتقى شریعتى در اول اردیبهشت سال 1366 به دیار باقى شتافت و رهبر معظم انقلاب آیت‌الله‌ خامنه‌اى (مدّ ظلّه‌العالى) درباره‌اش چنین فرمود: « ... این رادمرد دین از پیشروان و پایه‌گذاران اندیشه «بازگشت به قرآن و نهج‌البلاغه» و خود مفسّر قرآن و نهج‌البلاغه و شیفته آن بود. خدمات ارزنده او در تعلیم و تربیت اسلامى نسل جوان یکى از صفات درخشان زندگى اوست. بى‌شک او یکى از پرسوزترین و مخلص‌ترین اندیشمندان و مبلّغان اسلامى بود که استحکام اندیشه را با نوآورى در روش به هم‌آمیخته براى نسل تحصیلکرده و با فرهنگ متاع فکرى جذّابى را ارائه مى‌کرد....»
6. جبهه ملی: در زمستان 1328ش، جمعی از رهبران و سران احزاب سیاسی ملی‌گرا که هدف مشترک آنها ملی شدن صنعت نفت بود گردهم آمدند و جبهه واحدی را موسوم به جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق پایه‌گذاری کردند. از جمله این احزاب می‌توان به حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب زحمتکشان ملت ایران، نهضت خداپرستان سوسیالیست، انجمن بازرگانان و کسبه ایران و غیره اشاره کرد. پس از پیروزی نهضت ملی نفت و تشکیل کابینه دکتر مصدق، برخی از احزاب و جمعیت‌های تشکیل‌دهنده جبهه ملی از این جبهه کناره‌گیری کردند و حتی به صف مخالفان دکتر مصدق پیوستند. به هر حال جبهه ملی تا کودتای 28 مرداد 1332 از دکتر مصدق و دولت او حمایت می‌کرد و بعد از کودتا به دلیل دستگیری و زندانی شدن بسیاری از سران جبهه ملی عملاً این جبهه فروپاشید. در سال 1338ش مجدداً گروهی از هوداران دکتر مصدق، جبهه ملی دوم را ایجاد کردند این جبهه در جریان قیام 15 خرداد 1342 واکنشی از خود نشان نداد و باعث انتقاد عده‌ای از سکوت آنان در قبال کشتار 15 خرداد توسط رژیم شد. به سبب بروز اختلاف و دودستگی میان سران جبهه ملی سرانجام در بهار 1343 جبهه ملی دوم نیز فروپاشید و تلاش گروهی از اعضای این جبهه برای تشکیل جهبه ملی سوم بی‌نتیجه ماند. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی کریم سنجابی و گروهی از بازماندگان جبهه ملی دوباره اقدام به تشکیل و فعال کردن جبهه ملی کردند و این بار سنجابی رهبری این جبهه را برعهده گرفت و تا خرداد 1360 که امام (ره) جبهه ملی را به سبب انتقاد از حکم اسلامی قصاص مرتد اعلام کرد؛ فعال بود. پس از آن اعضای جبهه ملی از کشور فرار کردند.
7. طاهر احمد زاده هروى، فرزند محمود، در سال 1300 ﻫ ش در مشهد متولد شد. شغل وى مالک و تاجر ثبت شده و گفته‌اند که در گذشته به کار کشاورزى اشتغال داشته است. وى در تاریخ 17 /10 /1341 به عنوان نماینده جبهه ملى مشهد، در کنگره این جبهه در تهران شرکت کرد. در تاریخ 21 /10 /1344 دستگیر و به 10 ماه حبس عادى محکوم شد. گزارش مورخه 24 /1 /47 وى را چنین معرفى کرده است: « نامبرده یکى از اعضاء موثر و فعال جبهه ملى و مؤسس و سخنگوى کانون نشر حقایق اسلامى در مشهد بوده و در زمان حکومت دکتر مصدق از سران نهضت ملى استان خراسان محسوب مى‌شده و به دلیل اینکه شخصى ثروتمند است، در پیشبرد مقاصد جبهه ملى از هیچ‌گونه کمک مالى فروگذار نمى‌کرده.» احمدزاده در سال 1350 مجدداً دستگیر و به ده سال حبس مجرد محکوم شد. در این دوران سازمان عفو بین‌الملل از کشورهاى مختلف از جمله آلمان و کپنهاک پی‌گیر بخشودگى وى بودند. دو تن از فرزندان وى به نام مجید و مسعود که داراى مرام کمونیستى بوده و در جریان سیاهکل فعالیت داشتند، اعدام و دختر وى به نام مستوره به اتهام فعالیت‌هاى کمونیستى به زندان رفته است. پس از اوج‌گیرى انقلاب اسلامى، او نیز در تاریخ 3 /8 /57 آزاد شد و در تاریخ 4 /10 /57، عضویت وى در شوراى جبهه ملى تصویب گردید. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى مدتى استاندار خراسان بود. احمدزاده در مرداد 1361 به جرم حمایت از سازمان منافقین بازداشت شد و در 1365 از زندان آزاد گردید.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 7

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.