صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جامعه سوسیالیست‌های ملی

موضوع: جامعه سوسیالیست‌های ملی


متن سند:

تاریخ: ۵/۱۱/۴۴
شماره: د-ع ۳۱۲
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: جامعه سوسیالیست‌های ملی

در تاریخ ۳/۱۱/۴۴ در منزل داریوش آشوری، عضو کمیته مرکزی جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی جلسه‌ای با حضور خود نامبرده و فضل‌الله نیک‌آیین، ارفع‌زاده عضو فعال سابق جبهه ملی تشکیل گردید در این جلسه ابتدا درباره حسین مفتاح دانشجوی دانشکده حقوق و عضو جامعه سوسیالیست‌ها مذاکره و داریوش آشوری اظهار نمود که این شخص در حال حاضر از لحاظ مسائل تشکیلاتی به درد نمی‌خورد و وجود او فقط برای کارهای عملی از قبیل چاپ نشریه و این طرف آن طرف دویدن مفید است که این کارها هم فعلاً در جریان نیست. سپس موضوع صحبت به مهدی آریان عضو جامعه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا کشیده شد و از طرف داریوش آشوری فرد مشکوکی معرفی گردید و استناد او این بود که محکومیت حادثه کاخ مرمر که در بین آنها طرفداران جلال آل‌احمد ازجمله منصور رسولی نیز وجود دارند با اشاره به مهدی آریان مدعی شده‌اند که از آلمان لو رفته‌اند ولی این ادعا از طرف فضل‌الله نیک‌آیین با دلائلی رد شد و آریان فردی تشکیلات چی و مسلط به تئوری سوسیالیسم معرفی گردید.
درباره سران زندانی جامعه سوسیالیست‌ها داریوش آشوری اظهار داشت که متهمان شماره‌گذاری شده و به ترتیب خلیل ملکی ردیف ۱ رضا شایان۳ متهم ردیف ۲ علیجان شانسی متهم ردیف ۳ و میرحسین سرشار متهم ردیف ۴ هستند و گویا رضا شایان مانند سابق کله‌خشکی کرده است شایان آدم محکم و پابرجایی است و در چند سال قبل که به سازمان امنیت احضار شده بود ضمن مذاکره با یک افسر عالی رتبه ساواک به او گفته بود. اخیراً این همه در کشورهای مختلف کودتا می‌شود شما چرا تکانی نمی‌خورید و اقدامی نمی‌کنید «مخاطب با ترس به او گفته بود این حرف را این جا نزن.» سپس آشوری درباره خلیل ملکی و وضع او مذاکره کرد و افزود از طرف جلال آل‌احمد کوشش می‌شود که با ملاقات با سیدضیاء الدین طباطبائی از او بخواهد تا ضمن شرفیابی به حضور شاهنشاه آریامهر ملکی را از اتهام کمونیست نوع چینی نجات دهد ولی تا به حال موفق به دیدن سید ضیاء الدین نشده است. ناطق افزود: «درگذشته ما هر وقت حرف‌هایی درباره انقلاب توده‌ای و فعالیت‌های زیرزمینی می‌زدیم ملکی می‌گفت آیا شماها هم چینی شده‌اید و یا تحت تبلیغات چین کمونیست هستید حالا حق است که خود او مزه‌اش را بچشد.»
در این موقع ارفع‌زاده جلسه را ترک کرد و آشوری در جواب این سؤال که ارفع‌زاده روزی از مخالفین جدی جامعه بوده گفت حالا بهتر شده و از آن حرف‌های سابق خبری نیست و می‌شود کار کرد.

نظریه منبع: تصور می‌رود جلال آل‌احمد کوشش وسیعی را برای کمک به خلیل ملکی از جهت پرونده اتهامی موجود آغاز کرده و با داریوش آشوری در تماس دائم است.

نظریه رهبر عملیات: فعلاً اقدام مستقیم درباره این اطلاعیه منجر به شناسایی منبع خواهد گردید.
تصور می‌رود ارفع‌زاده همان مهرداد باشد و منبع اسم کوچک او را نمی‌دانست به ترتیبی این موضوع تحقیق و نام کوچک او تعیین خواهد گردید.
نظریه منبع به‌طور شفاهی اظهار گردید و تا حد زیادی مورد تأیید است.
به پرونده ضمیمه و بایگانی شود. دانایی ۱۰/۱۱/۴۴

توضیحات سند:

________
۱- داریوش آشوری: در سال ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۷ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون گردید. وی سپس به دانشگاه تهران رفت و پس از گذراندن مراحل لازم موفق به اخذ لیسانس اقتصاد از دانشکده حقوق شد. وی از همان جوانی در شمار هواداران خلیل ملکی در آمد آشوری در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۹ و به خاطر توزیع یک اعلامیه دستگیر شد و به زندان رفت ولی به‌زودی آزاد شد. آشوری سپس به‌عنوان شرکت در سمینار دانشجویی به اسرائیل اعزام شد و پس از بازگشت از این سفر شروع به نگارش مطالبی در دفاع از اسرائیل کرد. در سال ۱۳۴۰ وقتی رساله «غرب‌زدگی» جلال آل‌احمد انتشار یافت آشوری در شمار اولین منتقدان این کتاب قرار گرفت و در سال ۱۳۴۶ و پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل سلسله مقالاتی با عنوان «هشیاری تاریخی» نگاشت و به نکوهش از اعراب و اندیشه مقابله با صهیونیزم مشغول گردید. یکی از خواهران داریوش آشوری به نام «هما» در سال ۱۳۵۲ در اداره «سوخنوت اسرائیل» در تهران تابعیت اسرائیل را پذیرفت و با نام «هماغان داداش» اسناد و تابعیت خود را امضاء کرد. آشوری در سال ۱۳۵۳ مأمور خدمت در وزارت علوم و آموزش عالی گردید و در سال ۱۳۵۹ با حفظ سمت مأمور خدمت در دانشگاه تهران شد. وی پس از خروج از ایران به همکاری با «فصلنامه ایران‌نامه» در آمریکا پرداخت.
۲- در ساعت 9 صبح روز ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ هنگامی‌که محمدرضا پهلوی به دفتر کار خود در کاخ مرمر می‌رفت سرباز وظیفه‌ای به نام رضا شمس‌آبادی به سرسرای کاخ وارد شده و به سوی وی تیراندازی می‌کند. محمدرضا پهلوی از این حادثه جان سالم بدر می‌برد. ولی رضا شمس‌آبادی و همچنین دو تن از نگهبانان شاه کشته می‌شوند. رژیم پهلوی این حمله را به گروه‌های مائوئیستی منتسب ساخته و جمعی از آنان را که پرویز نیکخواه در رأسشان بود دستگیر می‌سازد. رضا شمس‌آبادی که در زمان این اقدام متهورانه ۲۲ ساله بود در سال ۱۳۱۹ ه‍ ش در روستای شمس‌آباد در حاشیه کویر کاشان به دنیا آمد و بعدها به کاشان مهاجرت و در یک کارگاه بافندگی کار می‌کند.
شمس‌آبادی علیرغم معافیت از سربازی داوطلبانه به سربازی رفته و وارد گارد می‌شود که نگهبان در کاخ‌های اشرف و مرمر بود و زمانی که تصمیم می‌گیرند او را به باغشاه منتقل کنند تصمیم قبلی خود را عملی می‌سازد.
۳- رضا شایان: (سلیمان شمس‌زاده سابق) فرزند عباس در سال ۱۳۰۲ در آمل متولد شد و پس از تحصیلات متوسطه در رشته حقوق سیاسی لیسانس خود را دریافت کرد. عضویت وی در نیروی سوم به سال ۱۳۳۴ و پس از بازگشت خلیل ملکی از زندان فلک الافلاک باز می‌گردد. وی در حدود پنج سال مسئول انتشار مجله «علم و زندگی» ارگان نیروی سوم بود. وی همچنین مقالاتی نیز برای نشریه سوسیالیزم ارگان جامعه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا ارسال می‌داشت. شایان در سال ۱۳۴۴ دستگیر و پس از ۸ ماه حبس آزاد می‌شود و در سال ۱۳۵۱ نیز مجدداً مورد بازجویی قرار می‌گیرد و اظهار می‌دارد «از تاریخ ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۴ در جامعه سوسیالیست‌ها بوده است» از این رو با مساعدت ساواک به شغل پیشین خود یعنی وزارت کار باز می‌گردد.
۴- سید ضیاء الدین طباطبائی: فرزند سید علی آقا یزدی از روحانیون معروف یزد و در سال ۱۲۷۱ متولد شده است. وی دوران کودکی خود را در یزد، شیراز و تبریز گذرانده و در هجده سالگی روزنامه «ندای اسلام» را در شیراز منتشر و بعد از آن به‌عنوان نویسنده و روزنامه‌نگار، روزنامه‌های شرق، برق، رعد و سیاسی را در تهران منتشر نموده است. سید ضیاء عامل مؤثر و رئیس کمیته سیاسی کودتای ۱۲۹۹ به راهنمایی انگلیس‌ها و به همراهی رضاخان میرپنج بوده است. پس از آن احمدشاه سید ضیاء را به نخست‌وزیری منصوب و پس از نود روز وی را عزل نمود. وی پس از اختلاف با رضاخان و عدم توانایی در اداره و رسیدن به اهداف انگلیس‌ها به آن، به اروپا و فلسطین تبعید شد و سرانجام پس از ۲۳ سال در مهر ۱۳۲۲ با برنامه ریزی انگلیس‌ها و فعالیت مظفر فیروز به تهران بازگشت و از طرف مردم یزد به‌عنوان نماینده به مجلس شورای ملی (دوره چهارده) راه یافت و پس از پایان دوره مجلس در زمان قوام‌السلطنه در اول فروردین ۱۳۲۵ توسط مأموران شهربانی دستگیر و بازداشت و در روز ۲۷ اسفند همان سال بدون محاکمه تبرئه و از زندان آزاد شده و به‌عنوان مشاور شاه تا پایان عمر به کاخ رفت و آمد داشته و از نزدیکان شاه محسوب می‌شده و هفته‌ای یک‌بار در روزهای دوشنبه با شاه و فرح ناهار می‌خورده و سرانجام بر اثر عارضه قلبی در گذشت. ر.ک: شبه خاطرات، علی بهزادی، ص ۳۶۵.
سید ضیاء الدین طباطبائی به روایت اسناد ساواک / تهران / مرکز بررسی‌های تاریخی 

منبع:

کتاب جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 62


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.