صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

نامه سرگشاده جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم به نخست وزیر رونوشت دیوانعالی کشور

تاریخ سند: 30 آبان 1344


نامه سرگشاده جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم به نخست وزیر رونوشت دیوانعالی کشور


متن سند:

بسم اللّه الرحمن الرحیم جناب آقای نخست وزیر: بیش از یک سال است که پیشوای عالیقدر و مرجع تقلید شیعه حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی ادام اللّه ظله برخلاف قانون در زندان استعمار (ترکیه) تحت نظر و سپس در عراق به طور تبعید به سر می برند.
در طی این مدت مردم ایران به ویژه حوزه علمیه قم از رهبریهای ارزنده و تعالیم و تربیتهای فروزنده ایشان محروم بوده و با کمال بی صبری در انتظار قدوم شریف ایشان دقیقه شماری کرده اند ـ وضع مسلمانان و روش ناهنجار دولتهای غیر ملی به جایی کشیده که مرجع دینی یک ملت نتواند احکام الهی را صریحا بیان کند و از آزادی ملت و استقلال کشور خود دفاع نماید و به جرم اعتراض (به کاپیتولاسیون1 منفور) بیش از یک سال در حال تبعید و ناراحتی به سر برد ـ آری به جرم اعتراض به کاپیتولاسیون یعنی به جرم اعتراض به لایحه ای که می گوید ملت ایران باید در برابر اراده و خواسته های اجانب تسلیم و حق هیچ گونه دفاع از مال و جان و ناموس خود نداشته باشد.
مانفهمیدیم اگر کاپیتولاسیون به نفع و صلاح ملت است چرا یک روز برای الغاء آن جشنها گرفتند و الغاء آن را از افتخارات هیئت حاکمه آن روز شمردند؟ و اگر به ضرر است چرا دومرتبه آن را با وضع فجیع تری به ملت ایران تحمیل کردند؟ آیا دولتها فکر نمی کنند این مملکت آتیه ای دارد، نسل دیگری در پی این نسل است، تاریخ پس از این کارهای ما را دقیقا بازگو می کند، نسل آینده گذشته ها را مورد بررسی قرارداده و در صفحات تاریخ واقعیت کردار ما را رنگین یا ننگین مجسم می سازد؟ آن روز که بزرگ مرجع جهان شیعه مرحوم آیت الله حاج میرزا محمد حسن شیرازی2 حکم تحریم تنباکو را صادر فرمود شاید هیئت حاکمه که پافشاری زیاد برای خنثی کردن آن حکم داشت خیال نمی کرد تاریخ آینده با قضاوت صحیح خادم و خائن را مشخص نموده و هر یک را در صفحه ای به عظمت و حقارت، به خدمت یا خیانت معرفی کرده و در معرض افکار جهانیان قرار می دهد.
آن روز که نابغه شرق سید جمال الدین اسدآبادی3 برای گسستن زنجیرهای استعمار و مبارزه با خودکامگی و استبداد قد علم کرد و نوای آزادی خواهی برافراشت زمامداران آن روز تصور می کردند با تهمتهای ناروا، تحریف حقایق و تبعید آن مجاهد رشید می توانند تاریخ را مسخ نموده و افکار نسلهای آینده را منحرف سازند، ولی اکنون برخلاف تصور آنها تاریخ قضاوت می کند که هیئت حاکمه آن روز ایران با سرپیچی از راهنماییهای آن بزرگ مرد، ملت ایران را از سعادت و سیادتی که به آنها روی آورده بود محروم نموده و با تبعید او رشد و ترقی را از آسیا به جانب آفریقا سوق داد.
تاریخ دائما گذشته ها را به صورت نوینی تجدید می کند: امروز همان بزرگ مرجع شیعه و همان نابغه شرق هر دو در شخصیت حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی متمثل شده و تاریخ همان آزادی خواهی، همان مبارزه با استعمار و استبداد، همان تبعید و همان محرومیت ملت ایران را به صورت تازه ای منعکس می سازد؛ با این تفاوت که مردم امروز ایران در تشخیص حقایق از خرافات و تمییز خادم از خائن دقیق تر، و در برابر افکار متضاد بهتر از عهده قضاوت برمی آیند.
امروز هیئت حاکمه ایران هرگونه آزادی خواهی، تظلم، شکوه از فقر و بیچاره گی و بالاخره هرگونه مبارزه با عوامل فساد و ایادی استعمار را با تهدید، ارعاب، حبس، شکنجه، تبعید و اعدام پاسخ می دهد و دائما کوشش می کند نفسها را در سینه ها خفه سازد و خفقان را بیشتر گسترش دهد.
روزی نمی گذرد که خبر تازه موحشی به گوش نخورد و ناراحتی جدیدی به سراغ مردم نیاید، درهای زندانها و شکنجه گاه ها بر روی مردم باز است، محاکم دربسته نظامی بی حساب به حسابها رسیدگی می کند، ملت از جریان روزمره مملکت به هیچ وجه اطلاعی ندارند، برخلاف خواسته سازمانهای پلیسی چیزی در روزنامه ها منعکس نمی شود، دسته دسته مردم رشید به اعدام و تبعید و حبسهای طویل المدت محکوم می شوند و ملت از سبب جریان محاکمه آنان خبری پیدا نمی کند.
هنوز حبسهای دسته جمعی، اعدام، شکنجه، آزار روحانیون و مردم متدین پایان نیافته که خبر ناراحت کننده تازه ای افکار را به خود مشغول نموده و خانواده هایی را تحت ناراحتی قرار داده است: شایع است که به تازه گی متجاوز از صد نفر دانشجو و کسبه و روحانی را در ظرف یکی دو روز به جرم شرکت در جلسات دینی گرفته اند و پدر و مادرها ازجرم و یا از علت جلب و مکان و احوال آنان هیچگونه اطلاعی ندارند و بازار مسلمانها را سیاه و تجار محترم نوعا رو به ورشکستگی می روند و کسی جرأت حق گویی ندارد.
این است معنی آزادی در مملکت دموکراسی ایران! درست است که در سایر کشورها ناراحتیهایی نیز وجود دارد ولی تفاوت فاحش است بین دولتهایی که به خاطر ملت با استعمار می جنگند و دولتی که به خاطر استعمار با ملت می جنگد.
آقای هویدا ملت ایران نمی تواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارها و هیئت حاکمه صحه گذارند.
شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی از ترکیه4 به عراق می شود احساسات افروخته این ملت را خاموش کرد.
ادامه تبعید حضرت آیت الله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است.
آقای هویدا هرچه در نظر شما محترم است: وجدان، مذهب، قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر، با این طرز حکومت مخالف است.
شما یقین بدانید حکومتهایی که پایه آن بر ظلم و ستم به ملت است بقاء و ثباتی ندارند.
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.
( قد مکر الذین من قبلهم فاتی اللّه بنیانهم من القواعد فخر علیهم السقف من فوقهم و اتیهم العذاب من حیث لا یشعرون.) ما در خاتمه متذکر می شویم لازم است به این وضع اسفناک خاتمه داده شود و با ارجاع حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی به قم و خاتمه دادن به حبس، شکنجه، اعدام و مبارزه با دین و ملت شکاف بین مردم و دولت را پر کنید.
ما تا به حال کرارا به منظور صلاح ملک و ملت تذکراتی به شما و دولتهای قبلی داده و عواقب سوء ظلم و ستم را متذکر شده ایم.
امید است که تذکرات مشفقانه ما مورد قبول واقع شود.
ابوالفضل النجفی الخوانساری ـ علی حیدری نهاوندی ـ حسن حسن زاده آملی ـ حسینعلی منتظری ـ علی المشکینی الاردبیلی ـ عبدالرحیم الربانی الشیرازی ـ سید محمد رضا سعیدی ـ حسین نوری ـ سید یوسف تبریزی ـ مهدی الحسینی الروحانی ـ علی قدوسی ـ علی اکبر مسعودی ـ حسین المظاهری ـ مرتضی مقتدائی اصفهانی ـ محمد مهدی ربانی ـ اکبر هاشمی ـ محمد مهدی گیلانی ـ محمد حسن مسجدجامعی ـ ابوالقاسم مسافری ـ یحیی فاضل همدانی ـ محسن حرم پناهی ـ رضا گلسرخی کاشانی ـ سید حسن طاهری ـ علم الهدی اهوازی ـ الاحقر عبدالعظیم محصلی ـ سید عبدالمجید ایروانی ـ عباس محفوظی ـ محمدعلی گرامی ـ کریمی ـ العبد محسن الخراسانی ـ الاحقر محمد الشاه آبادی عفی عنه ـ مصطفی اعتمادی ـ یداللّه پورهادی ـ سید محمد علی موسوی ـ محمد باقر حسنی ـ جوادی آملی ـ سیداحمد موسوی ـ مهدی الحائری ـ ابوالفضل علمائی ـ هاشم تقدیری ـ یحیی انصاری ـ محمد مؤمن ـ احمد آذری قمی ـ محمدحسین خامنه ای ـ سید حسین خلخالی ـ یعقوب الموسوی الزنجانی ـ غلامحسین صائدی ـ یوسف صانعی ـ مصطفی زمانی نجف آبادی5 ـ الشیخ محمد الهمدانی ـ محمد کاظم شرفی یزدی ـ علی کاظمی ـ سید محمود دعائی ـ سید ابوالفضل الموسوی التبریزی ـ احمد آیتی اصفهانی ـ سید محمد صادق زیارتی ـ عبدالحسین معزی تهرانی ـ محمد خندق آبادی ـ قاسم تهرانی ـ میرآقا موسوی زنجانی ـ علی احمدی ـ محمد تقی مصباح یزدی ـ محمدعلی منتظری6 ـ سید صدرالدین طاهری شیرازی ـ حجه اللّه کیانی ـ محی الدین فاضل هرندی7 ـ علی نقی فرائی زنجانی ـ محمد صدرالدین طباطبائی مهریزی ـ غلامرضا زندی ـ محسن دوزدوزانی ـ علی تهرانی پهلوانی ـ فتح اللّه شهاب ـ سید محمد حسینی8 ـ مهدی کروبی ـ حسین مفید لیجانی ـ حجت کشفی ـ غلامحسین ایزدی ـ سید محمد تقی محصل همدانی یزدی ـ سید محمد تقی شاهرخی خرم آبادی ـ ابوالقاسم وافی یزدی ـ محسن فیاض ـ سید جعفر حسینی یزدی ـ جواد حاتمی ـ مهدی مؤیدی ـ محمد علی شرعی ـ محمد عبائی خراسانی ـ محمد رضا مؤیدی ـ عباس شیرازی9 رفسنجانی ـ سید جواد موسوی ـ عبدالعلی معزی تهرانی ـ سید تقی موسوی درچه ای ـ لطفعلی فقیهی ـ سبزواری ـ محمد تقی اشرفی اصفهانی ـ سید حسن شجاعی کیاسری ـ سید احمد موسوی اصفهانی ـ محمد حسین بنی پور ـ یحیی سلطانی اصفهانی ـ محمد مهدی غفاری تهرانی ـ حبیب اللّه مرزوقی شمیرانی دین پرور ـ عباس مناقبی یزدی ـ علی اکبر ناطق تهرانی ـ محمد آقا رحیمی اصفهانی ـ سید حسن اسمعیلیان ـ فضل اللّه قاسمی ـ سید فخرالدین هاشمی ـ محمد رضا رحیمی ـ علی یزدانی ـ علی رضا احمدی ـ حسن حبیب الهی ـ حسن صالحی ـ رضا مطلبی ـ مهدی تسلیمی ـ السید مجتبی الموسوی الکاشانی ـ سید هادی هاشمی ـ سیدمحمود سجادی ـ محمدباقر منتظری ـ سید باقر موسوی ـ محمد جعفری رودسری ـ محمد رزاق پور کرمانی ـ سید محمود هاشمی ـ علی اصغر طاهری کنی ـ خلیل صادقی ـ احمد توکلی ـ حسین کریمی ـ سید محمد مدنی ـ عبدالرسول شاهرخی ـ سید محمد کاظم ارفع ـ غلامحسین فلاح ـ حسین نبوی خویی ـ الاحقر سید جعفر کاظمی اصفهانی ـ حجه اللّه ساکی خرم آبادی ـ الاحقر سید محمد تقی کاظمی اصفهانی ـ ابوالقاسم جلالی ـ حجه اللّه القاسمی ـ محمدحسین غفاریان ـ سید علی رضا حسینی کجانی ـ غلامرضا ملایوسفی ـ الاحقر بزرگ کازرونی ـ سید محمد فقیه زاده مطهری یزدی ـ عیسی خطیبی گیلانی ـ نوراللّه طبائی ـ سیدعلی متقی مازندرانی ـ عباس حسنی کرمانی ـ محمد محمودی تویسرکانی ـ محمد حسین املائی اصفهانی ـ محمدعلی دهخدا کرمانی ـ سید ضیاءالدین نجم الهدی یزدی ـ محمد حسین زندی ـ مرتضی ربانی ـ عبدالحسین کرم الهی خرم آبادی ـ سید محمد شاهرخی ـ محمد ابراهیم مجیدی ـ محمد اسماعیل غائبی ـ محمد رهنما ـ حسین طالبی ـ فتحعلی صاحب الزمانی اسداللّه روح اللّه نجف آبادی ـ فتح اللّه امید ـ رسول پناهنده ـ محمدعلی روحانی خراسانی ـ جابر صباری ـ جعفر حسینی ـ نصراللّه صالحی ـ محمدرضا یاسینی ـ ضیاءالدین الحسینی الاشکوری ـ حسن تهرانی ـ قربانعلی ذوالقدری زنجانی ـ هادی دولت مهدی ـ مهدی مهدوی

توضیحات سند:

1ـ کاپیتولاسیون : کاپیتولاسیون گسترش نفوذ و سلطه بیگانگان در ایران یکی دیگر از عوامل مهم و علل عمده انقلاب اسلامی ایران موضوع تصویب کاپیتولاسیون است.
این تصویب؛ برخلاف موازین اسلام و مبانی حقوق ملی صورت پذیرفت و همین باعث نفوذ و سلطه بیشتر استعمار غرب خاصه آمریکا و میدان فعالیت جاسوسان آنان در ایران شد.
جاسوسانی که بنام «مستشار» در شئون مختلف لشگر و کشوری رخنه کردند.
کاپیتولاسیون، در لغت، به معنای سازش و تسلیم است و برقراردادهایی اطلاق می شود، که به موجب آن، اتباع یک دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین کشور خود می شوند، و آن قوانین توسط کنسول آن دولت در محل اجرا میشوند.
به همین جهت آن را در فارسی «حق قضاوت کنسولی» نیز گفته اند.
این قراردادها اغلب میان دولتهای اروپایی با دولتهای آسیایی و افریقایی بسته می شد.
کاپیتولاسیون، در قرن بیستم، رفته رفته برافتاد.
نخستین کشوری که کاپیتولاسیون را لغو کرد ژاپن بود (1899).
و سپس ترکیه (1923)، تایلند (1927)، ایران (1928)، مصر (1937) و چین (1943) آن را لغو کردند.
و امروزه جز در چند مورد استثنایی کوچک، مانند مسقط و عمان، در جایی وجود ندارند.
در ایران، این قرارداد انحطاط آور، یکبار به سال 1243 ه (1828 م)، میان ایران و روس منعقد شد.
و به «عهد نامه ترکمان چای» مشهور گشت.
در دوره رضاخان، به کوشش وطن پرستان غیور و عالمان مجاهد، این قرارداد لغو شد.
لیکن، با کمال تأسف دوباره کاپیتولاسیون در ایران، به سال 42 ـ 43، در رژیم سابق، در روزگار سیاه دولت اسداللّه علم و حسنعلی منصور، به نفع اتباع آمریکا به تصویب رسید، و شخصیت ایرانی و استقلال قضایی و احترام ملی کشور را پایمال کرد.
و اینجا بود که امام خمینی، این ننگ را تحمل نکرد و علیه آن به پاخاست.
تفسیر آفتاب / محمدرضا حکیمی / تهران / 2ـ آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی مرجع اعلم عصر خود و از علمای عالیقدر امامیه بود (1330 ـ 1312 ه ق) وی فرمان معروفی درباره تحریم تنباکو صادر کرد.
در اوایل زندگی از شیراز به اصفهان آمد و نزد علمای آن شهر به تحصیل پرداخت : و از آنجا به عراق رفته و نزد شیخ مرتضی انصاری به شاگردی پرداخت، و سپس به تحصیل و تدریس و تعلیم مشغول شد.
در زمان مرجعیت او در سال 1309 هجری قمری کمپانی انگلیسی «هرژی» قراردادی به مدت 50 سال با ناصرالدین شاه قاجار به امضا رسانید که به موجب آن، این کمپانی صاحب امتیاز دخانیت ایران شناخته شده بود.
در همان زمان میرزای شیرازی برای جلوگیری از نفوذ انگلیس و سلطه ی استعمار در ایران با صدور فتوایی معروف مبنی براینکه «الیوم استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان است» ناصرالدین شاه را ناگزیر به لغو امتیاز کمپانی انگلیسی نمود.
و از سوی دیگر قدرت اسلام ـ روحانیت و اعتقادات مذهبی مردم را نشان داد.
کوثر، جلد اول، ص 21 3ـ نهضت اسلامی سید جمال الدین حسینی صدر واثقی، تهران، شرکت سهامی انتشار، بررسی شخصیت، مبارزان، کارنامه علمی و عملی سید جمال الدین اسد آبادی 4ـ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، تهران، مرکز اسناد، انقلاب اسلامی، جلد اول، 1370 5 ـ مصطفی زمانی نجف آبادی (1313ـ 1369) : در سال 1313 در نجف متولد شد.
دوران کودکی ضمن کار و فعالیت، به تحصیل مشغول شد از 17 سالگی به تشویق آیت الله شیخ ابراهیم ریاضیز و شهید سید مجتبی نواب صفوی به تحصیلات حوزوی روی آورد، سپس فراگیری مقدمات و ادبیات عرب در زادگاه، به قم عزیمت نمود و در درس حضرات آیات میرزاعلی مشکینی، میرزا حسین نوری همدانی...
به تحصیل ادامه داد.
دو سال دروس خارج فقه آیت الله سید حسین بروجردی حاضر شد.
هشت سال به درس حضرت امام خمینی راه یافت.
حجه الاسلام زمانی با آغاز نهضت امام خمینی، از روحانیون فعال بود کار نویسندگی، ترجمه را از سال 1342 آغاز و تا پایان عمر از فعالان عرصه ی تحقیق ترجمه نگارش بود.
وی در اواسط دهه 1350 مؤسسه پیام اسلام را تأسیس و با تالیف و نشر کتب مفید و ارزان قیمت کمک شایانی به رشد سیاسی فرهنگی جامعه نمود.
اولین اثر ایشان، ابراهیم بت شکن یا قهرمان توحید (1342)، بود.
در سال 1349 سالنامه پیام اسلام را نشر داد.
در سطوح کودکان مجموعه قصه پیامبران را منتشر نمود.
و در سطح نسل جوان : اسلام بر سر دو راهی.
با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط است، موسای کلیم، نردبان ترقی، اسلام یا آیین کلیسا، دوستی های تلخ، امام علی (ع) پیشوای مسلمین، مردان پاک، حجه الاسلام زمانی بارها از سوی ساواک تهدید و دستگیر و زندانی شد.
ایشان در اول اسفند 1369 در قم درگذشت.
6ـ شهید حجت الاسلام محمدعلی منتظری در سال 1323 ش در نجف آباد به دنیا آمد.
پس از چند سال تحصیل در دوره ابتدایی، مدت سه سال در نوجوانی به کارگری پرداخت.
سپس به حوزه علمیه قم وارد شد و معارف دینی را تا مرحله خارج فقه و اصول از استادانی چون آیات محقق داماد، مشکینی، منتظری و حضرت امام (ره) فرا گرفت.
در سالهای 1341 و 1342 ش همزمان با شروع نهضت اسلامی، مبارزه خود را آغاز کرد.
در فروردین 1344 هنگام پخش اعلامیه در میان مردم توسط مأموران ساواک در حرم حضرت معصومه (س) دستگیر شد و 7 ماه زیر شکنجه بود.
پس از آزادی به حوزه بازگشت و به تدریس اقتصاد پرداخت.
در سال 1347 ش دوباره دستگیر و مدتی به زندان افتاد.
در سال 1349 ش بعد از آزادی از بند قصد سفر به مکه را داشت که ساواک از خروج وی جلوگیری کرد.
در سال 1350 ش از طریق افغانستان به طور مخفیانه از کشور خارج شد و تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 ش در کشورهای پاکستان، عراق، سوریه و لبنان و نیز کشورهای حوزه خلیج فارس و برخی از کشورهای اروپایی علیه رژیم شاه و جنایات آن به فعالیت پرداخت.
با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357 به ایران بازگشت تا در مبارزه مشارکت جدی تری داشته باشد.
در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی 97% آراء مردم نجف آباد به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در شامگاه 7 تیر 1360 بر اثر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
(اطلاعات هفتگی، شماره 293، [1 تیر 1367]، ص 3؛ جوانان امروز، شماره 758 [22 شهریور 1360]، ص 8؛ جمهوری اسلامی 7ـ آیت الله سید محمد حسینی بهشتی در سال 1307 ه .
ش در اصفهان بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان در این شهر به اتمام رساند و سپس به آموزش علوم دینی روی آورد و مدارج این علم را با سرعت طی کرد.
آیت الله بهشتی پس از تبحر در فقه و اصول به فلسفه پرداخت و از سال 1330 تا 1335 نزد استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی تلمذ کرد.
ایشان بعدها وارد دانشگاه شد و رشته فلسفه را تا گرفتن درجه دکتر ادامه داد.
آیت الله بهشتی در سال 1333 دبیرستان دین و دانش را در قم تأسیس کرد.
ایشان در سال 1344 از طرف آیت الله خوانساری به کشور آلمان رفت و امامت مسجد مرکز اسلامی هامبورگ را تا 5 سال به عهده گرفت.
تشکل انجمنهای اسلامی دانشجویان در همین زمان با حضور دکتر بهشتی در خارج از کشور شکل گرفت.
علاقه او به تربیت نسل جوان موجب شد که پس از بازگشت از آلمان (1349) به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آید و به عنوان کارشناس کتابهای تعلیمات دینی در سازمان کتابهای درسی ایران مشغول به کار شود.
فعالیتهای سیاسی دکتر بهشتی موجب شد که در سال 1354 دستگیر شود.
آیت الله بهشتی یکی از اصلی ترین عناصر شکل دهی به تظاهرات در مبارزات مردمی در سال 1357 بود.
پس از پیروزی انقلاب دکتر بهشتی از طرف امام خمینی به عضویت شورای انقلاب و سپس ریاست دیوان عالی کشور رسید.
وی با تأسیس حزب جمهوری اسلامی اعتقاد عمیق خود را به تشکلهای سیاسی نشان داد.
نقش او در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان بی بدیل بود.
آیت الله دکتر بهشتی در هفتم تیر 1360 در تالار سخنرانی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به وسیله بمبی که منافقین (سازمان مجاهدین خلق) کار گذاشته بودند به همراه 72 تن دیگر از مسؤولان نظام به شهادت رسید.
ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، صص 272 - 271 8ـ محمد فاکر خراسانی : حجت الاسلام محمدرضا بیک یزدی معروف به فاکر در سال 1314 ش در مشهد متولد شد.
آموزش علوم دینی را در زادگاه خود آغاز کرد و در شهر قم ادامه داد.
سخنرانیهای او علیه رژیم پهلوی موجب شد که در سال 1352 به اتهام «قیام علیه امنیت کشور» بازداشت گردد و به 3 سال حبس محکوم شود.
وی پس از آزادی مبارزه خود را ادامه داد و این بار از سوی ساواک ممنوع المنبر شد.
حجت الاسلام فاکر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی از طرف مردم مشهد به مجلس راه یافت.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام محمد علی حیدری به روایت اسناد ساواک صفحه 20

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.