صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد جلیلی و مذاکرات حاضرین پیرامون اخبار روز

تاریخ سند: 9 آبان 1346


موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد جلیلی و مذاکرات حاضرین پیرامون اخبار روز


متن سند:

شماره : 25017 /20 ه 2 ساعت 1800 روز 5 /8 /46 جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد جلیلی واقع در خیابان ایرانشهر تشکیل گردید.
در این جلسه در حدود 60 نفر از افراد مختلف مردم شرکت داشتند افراد شناخته شده عبارت بودند از محمدرضا مهدوی پیشنماز و سخنران جلسه ـ مصطفی صادقی ـ خلیل شالچی ـ محمدعلی گل افشانی ـ مهندس عباس فر (دبیر دانشکده پلی تکنیک) ـ رضا تقدسی ـ احمد رضائی ـ حاج احمد صادق ـ محمد مهدی اندوهی ـ چوبک ـ فتوت ـ حسن توانایان فرد ـ محمدرضا توانا.
پس از نماز جماعت افراد دور یکدیگر جمع و پیرامون اخبار روز مشغول صحبت شدند.
از جمله خبر مورد مذاکره آنان ترخیص مهندس مهدی بازرگان و سیدمحمود طالقانی بود که موجب خوشحالی حاضرین گردید و به طور کلی ظرف دو روزی که از آزادی آنان می گذرد افرادی که از نهضت آزادی ـ جبهه ملی و بازاریان که از ترخیص نامبردگان مطلع شده بودند به منزلشان رفته و از دو نفر مزبور دیدن نموده اند.
موضوع دیگر حضور طالقانی در مسجد هدایت و اداره کردن امور مسجد و اینکه آیا ایشان شب های جمعه سخنرانی خواهند نمود یا خیر مورد بحث بود حاج احمد صادق اظهار عقیده کرد که آمدن طالقانی به مسجد لزومی ندارد.
چون نامبرده نمی تواند خود را کنترل نماید لذا فردا مجددا او را خواهند گرفت من به ایشان چه در مدتی که در زندان بودند و چه در حال حاضر تذکر داده ام که برای مدتی از آمدن به مسجد خودداری نماید.
چون در شرایط کنونی مبارزه و سخنرانی تند نتیجه ای جز تولید درد سر برای خود شخص نتیجه دیگری ندارد و روی هم رفته نمی گذارم او به مسجد بیاید و خودشان هم مایل نیستند.
موضوع مورد بحث دیگر در گذشت علیاحضرت ملکه مادر بود و در بین آنان شایع بود که ملکه مادر در گذشته اند و جسد ایشان در سردخانه نگهداری شده تا مراسم تاجگذاری1 به پایان برسد.
نظریه منبع: شایعات مربوط به درگذشت ملکه مادر2 در بین مردم عادی نیز شنیده می شود.

توضیحات سند:

1ـ مراسم تاجگذاری محمدرضا شاه و فرح در تاریخ چهارم آبان 1346 برگزار شد.
به همین مناسبت دولت هفت روز را به عنوان جشن و سرور اعلام کرد.
میلیونها دلار از دسترنج مردم صرف هزینه این مراسم شد.
این در حالی بود که غالب مردم در سختی و عسرت زندگی کرده و از تأمین مایحتاج اولیه زندگی خود ناتوان بودند.
ابراز شادی تقریبا اجباری بود و کسبه و اصناف بایستی یک نوع تظاهری دایر بر مشارکت در این جشن به عمل می آوردند.
شایع شده بود که در روز تاجگذاری بایستی در مساجد اذان بگویند، به همین خاطر شهید فضل اللّه مهدی زاده محلاتی با جمعی از روحانیون هماهنگی به عمل می آورد که از گفتن اذان در آن روز در مساجد خودداری گردد و اعلامیه ای هم علیه این مراسم منتشر نمایند و واعظین نیز علیه این مخارج اسراف کارانه و مسایل پیرامون آن سخنرانیهای مهیج بنمایند.
طلاب حوزه علمیه قم اعلامیه ای تحت عنوان «عزایی به نام جشن» منتشر ساخته و با بازگو کردن قانون شکنی ها و خودکامگیها و دیکتاتوریهای شاه و برشمردن دردها، رنجها و گرفتاریهای مردم محروم و ستمدیده ایران، مخارج سنگین و کمرشکنی را که رژیم شاه برای آن مراسم صرف کرده، محکوم نمودند.
در آستانه برگزاری مراسم، رژیم شاه گروهی از مبارزین را که در مخالفت با این مراسم فعالیت هایی را داشتند دستگیر و زندانی نمود که از جمله آنها آقایان: ربانی شیرازی، شهید محلاتی، کروبی، غیوری و هاشمی رفسنجانی بود و تقریبا از چند روز تا یک هفته پس از پایان مراسم آنها را آزاد می نماید.
(ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت الاسلام فضل اللّه مهدیزاده محلاتی، صفحه 241 و 242، نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، جلد دوم، واحد فرهنگی بنیاد شهید، چاپ اول، خرداد 1364، صفحه 283، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی جلد اول) 2ـ تاج الملوک فرزند تیمور خان میرپنج دومین همسر رضا خان بود.
که پس از درگذشت همسر اولش اختیار کرد تیمور خان پدر تاج الملوک فرمانده فوج قزاقی بود که رضا خان از آن برخاسته بود و از مهاجرین آذربایجان شوروی بودند که به ایران آمده بودند.
در آن زمان برای رضا خان افتخاری بود که با دختر یک میرپنج ازدواج کرده است.
وی در سال 1294 ش با تاج الملوک ازدواج کرد و از او دارای چهار فرزند شد: شمس، محمدرضا و اشرف که دوقلو بودند و علیرضا.
تاج الملوک روز ششم اردیبهشت سال 1287 ش به دنیا آمده است و دارای سه خواهر و یک برادر بود.
رضاخان از ابتدای ازدواج با تاج الملوک با او اختلاف داشت لذا روابط خوبی با او نداشت و این روابط بعد از اینکه وی در سال 1301 ش دختری از خاندان قاجار بنام ملکه توران را به زنی گرفت، تیره تر و سردتر شد.
ولی با توجه به اینکه تاج الملوک ولیعهد آینده ایران (محمدرضا) را بدنیا آورده بود رضاخان سعی می کرد به او احترام بگذارد...
وی زنی بداخلاق، تندخو، هوسباز، بی حیا و فاسد بود.
بعد از اینکه رضا شاه در تبعید مرد، هنوز کفن او خشک نشده بود که تاج الملوک در تهران غلامحسین صاحب دیوان را به عنوان معشوقه خود برگزید و چهار سال بعد از آن با یکدیگر ازدواج کردند.
صاحب دیوان در واقع هم سن و سال پسر تاج الملوک و عضو یکی از شاخه های خانواده قوام الملک شیرازی بود که مهمترین و با نفوذترین خانواده ها در استان فارس به شمار می آمد.
اما ملکه مادر به غلامحسین خان اکتفا نکرد و بعدها چندین همسر رسمی و غیر رسمی انتخاب کرد که آخرین آن در سن 85 ـ 80 سالگی رحیم علی خرم، یک کارگر آسفالت کار بود.
رحیم علی خرم یک روستایی بی سواد با هیکلی درشت بود.
بعد از انتخاب توسط ملکه 85 ساله به عنوان معشوقه رسمی از کارگری و عملگی ساده یک شبه به مقاطعه کاری ترقی کرد که تأسیسات پارک خرم (پارک ارم فعلی در بزرگراه تهران ـ کرج) و کاباره جزیره جزء املاک او بود که پس از انقلاب اسلامی ایران اموال او مصادره و بواسطه جنایتهایی که در پارک خرم مرتکب شده بود (تجاوز و قتل زنان و دختران، که در یک مورد مردی را که به دفاع از ناموس خود پرداخته بود در قفس یک شیر درنده انداخت) اعدام شد.
حمیدرضا پهلوی (فرزند رضاخان از زن چهارمش بنام عصمت الملوک) پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اظهار می داشت که «تاج الملوک بسیار آلوده به فساد اخلاقی بود و حتی در زمان حیات رضا شاه نیز دارای معشوقه بود.
یک بار که رضا شاه نسبت به ارتباط خادم منزل خود (سلیمان بهبودی) با همسرش مشکوک شده بود آن قدر او را کتک زد که در معرض مرگ واقع شد.
او مدتی با تهدید و ارعاب با دامادش (شوهر شمس، مهرداد پهلبد) ارتباط نامشروع برقرار ساخته بود.
»...
به گفته یکی از رهبران سلطنت طلب «ملکه مادر که نزدیک به نود سال دارد و به سختی حرکت می کند بدون ملاحظه سن و سال خود و لطمه ای که از این رهگذر به مبارزات گروههای سلطنت طلب ! و پرستیژ آنها وارد می آید!! در آپارتمانهایشان در نیویورک...
.
و این موضوع باعث بی آبرویی نهضت! شده است.
ثریا اسفندیاری زن دوم محمدرضا پهلویدرباره او می گوید: «وی (تاج الملوک) به عنوان مادر نخستین و بزرگترین پسر (بعد از مرگ رضاخان) همچنان در رأس می ماند و طبیعتا در تصمیم گیریها و بعضی از مسایل داخلی اثر می گذارد.
من به این نتیجه رسیده بودم که دربار ایران اساسا دربار زنان است.
گر چه از نظر قانونی هیچ نوع حقی نداشتند.
لکن در عمل با به کار بردن هزاران نیرنگ و فریب و دودوزه بازیها به هدف و مقصد خود می رسیدند.
احساس می کردم، من تحت سلطه دربار زندگی می کنم که ملکه مادر یا رئیسه خاندان در رأس آن قرار دارد.
این اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که زنان آن چنانی از سیاست سر در می آوردند، افق دیدشان بسیار کوتاه و محدود بود.
مهمترین مسئله مورد نظر و توجه آنها انواع دسیسه ها و پشت هم اندازیهای زیبنده دربار بود...
» (ر.ک : بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، محمود طلوعی، صفحات 647 و 648 و زندگی پرماجرای رضا شاه، اسکندر دلدم، جلد اول، صفحات 19 تا 23 و خاطرات ملکه ثریا، ثریا اسفندیاری، ترجمه موسی مجیدی، صفحات 66 و 67).

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 134

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.