صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ولیان دزد و خائن بشاهنشاه برای تماس با بختیار عازم اروپا شد

ولیان دزد و خائن بشاهنشاه برای تماس با بختیار عازم اروپا شد


متن سند:

ولیان دزد که مرتب با بختیار خائن در تماس است، برای دادن گزارش از تصمیمات دولت به بختیار خائن ببهانه معالجه و گذاشتن دختر فاحشه[اش] برای تحصیل در خارج بانگلستان مسافرت کرد و در سر راه در ایطالیا با بختیار و ایادی او تماس خواهد گرفت و آنچه که بختیار از او خواسته است در اختیار او خواهد گذاشت و با این کار خیانت خود را به شاهنشاه بحد اعلا خواهد رساند.
دزدیهائی که ولیان کرده بوسیله زنش که چندی قبل از طرف دریا سالار رسائی که مرتب زن ولیانرا زحمت میدهند مجانا بانگلستان رفت در بانکهای مختلف گذاشته شده.
ولیان تا توانست از داخل مملکت بوسیله فرجادی و شکیبی و علوی مقدم1 که در بازرسی شاهنشاهی کار میکنند اطلاعات خواسته شده را در اختیار ایادی بختیار گذاشت و حالا که لازم بود خودش با او ملاقات کند ببهانه ای بانگلستان رفت.
این شیاد حقه باز دزد بقول خودش میگوید من طوری در شاه نفوذ کرده ام که هیچ نیروئی نمیتواند مرا از نظر ایشان بیاندازد و من هر چه دلم بخواهد میکنم حتی خیانت بشخص ایشان.
دزدی در دستگاه وزارت اصلاحات ارضی بدست اشخاصی که شخصیت ندارند و متصدی [تصدی] امور حساس اصلاحات ارضی را عهده دار هستند، بحدی رسیده است که کار بدلال بازی کشیده و پشت درب ها بوسیله دلالها بالا و پائین میکنند و روزبروز بدتر میشود چون کسی نیست باین کارها رسیدگی کند زیرا نخست وزیر بیحال که فقط مقام خود را میخواهد حفظ کند بهیچیک از وزرائی که مثل ولیان هستند چیزی نمیگوید و شخص اول مملکت تصور میفرمایند که این دزدها خوب کار میکنند چون اخصی [اشخاصی] مثل هاشمی نژاد و ایادی و اقبال و علم و سایرین که اطراف شاه را گرفته اند و در دزدیهای این اشخاص شریک هستند نمیگذارند واقعیت بگوش شاهنشاه برسد و دست این خائنین از کار کوتاه بشود.
شاهد این گفتار وضع اصلاحات ارضی که تبدیل بدلال خانه شده است و صد رحمت بادارات ثبت و ژاندارمری و شهربانی و دارائی سابق راستی وزارت اصلاحات ارضی چشم همه را در دزد[ی] روشن کرد رسما روسای استانها ماهیانه رشوه وزیر را وسیله ذکائی و بکتاش و ممتاز و نیازمند و صابرزاده و کشاورز مرتب میفرستند.

توضیحات سند:

1ـ سپهبد مهدیقلی علوی مقدم، فرزند سرتیپ علیقلی علوی مقدم، در سال 1282 در تهران به دنیا آمد.
او پس از پایان تحصیلات در مدرسه علوم سیاسی تهران در ژاندارمری استخدام شد و چندی بعد به فرانسه اعزام گردید.
علوی مقدم در فرانسه دوره های سواره نظام و ایلخی را به پایان برد و در عین حال در رشته دامپزشکی تا اخذ درجه دکترا به تحصیل پرداخت.
او در سال 1308 به ایران بازگشت و در مشاغل مختلف نظامی به کار پرداخت.
مشاغل عمده علوی مقدم تا سال 1331 به شرح زیر است : آجودانی دبیرستان نظام، ریاست سررشته داری ارتش، ریاست امور دواب و ایلخی، فرمانده گارد مرزی و گمرک، نماینده فوق العاده دولت در جنوب و فرمانده ژاندارمری مهدیقلی علوی مقدم در 30 تیر 1331 فرماندار نظامی تهران بود و در کشتار مردم تظاهرکننده نقش اصلی داشت.
پس از صعود مجدد مصدق، او به اتفاق سرلشگر گرزن، رئیس ستاد ارتش، به عنوان مسئولین درجه اوّل حادثه در باشگاه افسران بازداشت ولی پس از چند روز آزاد شدند، و مصدق به جای علوی مقدم، سرتیپ افشارپور را به همراه گروهی از امرای ارتش (سپهبد شاه بختی: سرلشگر گرزن و 10 سرتیپ) به علت تحریک علیه دولت بازنشسته کرد.
این عناصر به رهبری فضل اللّه زاهدی «کانون افسران بازنشسته» را به مرکز توطئه های خود بدل کردند.
علوی مقدم از چهره های فعّال در کودتای 28 مرداد 1332 بود و به پاس این «خدمت»، توسط محمدرضا پهلوی به ریاست شهربانی کل کشور گمارده شد.
دوران ریاست علوی مقدم به شهربانی قریب به 8 سال به طول کشید و او در این سِمَت به درجه سپهبدی رسید.
با آغاز نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال، علوی مقدم رقابت شدیدی را با او آغاز نمود و در عین حال در ستیز جدّی با تیمور بختیار، رئیس ساواک قرار گرفت.
اسناد مربوط روابط نزدیک علوی مقدم را، که یک چهره «انگلوفیل» سرشناس محسوب می شد، با اسداللّه علم نشان می دهد و قاعدتا باید اوجگیری جاه طلبی های علوی مقدم و تحریکات او علیه دکتر منوچهر اقبال را به تلقین های علم منتسب کرد.
توسعه نفوذ علوی مقدم، که طی دوران طولانی ریاست او به شهربانی به دست آمده بود، سبب شد که محمدرضا پهلوی در شهریور ماه 1339 او را محترمانه از پایگاه قدرتش به دور کند و در دولت شریف امامی در پُست وزارت کشور بگمارد.
این تحریک شاه علیه توطئه هایی که نه تنها شهربانی بلکه ساواک و اداره دوم ارتش را نیز فرا گرفته بود، چند ماه بعد به برکناری دو چهره مقتدر و جاه طلب دیگر ـ سپهبد تیمور بختیار رئیس ساواک و سپهبد حاجی کیا رئیس اداره دوم ارتش ـ انجامید.
(ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، صص 469 ـ 470 و 474)

منبع:

کتاب عبد‌العظیم ولیان به روایت اسناد ساواک صفحه 45

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.