صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : مجلس ختم سناتور لسانی

تاریخ سند: 23 دی 1337


موضوع : مجلس ختم سناتور لسانی


متن سند:

شماره : 2 ـ 3 ـ 4681 از ساعت 15 الی 17 روز گذشته مجلس ختم مرحوم سناتور لسانی در مسجد سپهسالار منعقد بود و عده کثیری از طبقات مختلف مردم در این مجلس شرکت داشتند که در هیچیک از ختم افراد موثر دیگر که در سالهای اخیر فوت نموده اند دیده نشده و در این مجلس بازاریهای طرفدار مصدق1 و گروه زیادی از روشنفکران توده ای سابق نیز شرکت نموده و عموم رجال موثر فعلی کشور نیز دیده میشدند.
فلسفی واعظ بعد از آنکه شمه ای از فضائل و مکارم اخلاقی مرحوم لسانی بیان نمود صحبت را به موضوع آزادی نسوان که در بیست روز اخیر مورد بحث در مجالس و محافل مختلف است کشانیده و بعد از قرائت ماده اول اعلامیه حقوق بشر در آن قسمت که نوشته شده است کلیه مردم عالم باید با هم دوست باشند گفت با اینکه قانون اساسی ایران بر پایه دین مبین اسلام بنا شده و دین اسلام مردم گوساله پرست و عناصر بهائی و مذاهبی نظیر آنها را دشمن اسلام میداند با اینوصف چگونه عده ای بنام نویسندگان منشور ملل بما امر میکنند که مسلمانها باید با گوساله پرستها و بهائیها دوست باشند و ملت مسلمان ایران کمونیسم را دشمن خود میداند و هرگز اجازه نمیدهد افرادی بنام قانون و منشور ما را مجبور کنند با مسلک و مرامی که پایه و اساس آن بر دشمنی با خدا و پیغمبر بنا شده سازگار باشیم آن جوانی که در دانشگاه داد سخن میدهد و بدون اینکه کوچکترین اطلاع دینی و مذهبی و سیاسی داشته باشد آزادی زن را از نظر اسلام مورد بحث قرار میدهد تا بخیال خود از این راه جاه و مقام و شهرتی کسب کند نمیداند که میلیونها نفر مردم ایران ننگ دارند سخنان پوچ مسخره او را بشنوند چه رسد باینکه بآن توجه نمایند (اشاره او در این قسمت بآقای علم1 رهبر حزب2 مردم بود) و یا آن شخصی که در جامه سناتوری خود را مدافع منشور ملل متحد میداند با جراید مصاحبه کرده و میگوید نامه تهدیدآمیز علماء را بسازمان ملل متحد میفرستم سازمان ملل متحدی که هر روز آلت دست و بازیچه افراد زورمند و آزمند باشد یک روز آیزنهاور3 و خروشچف4 با هم نزدیک میشوند و هزاران گونه تعریف و تمجید از هم میکنند و در روز دیگر که در دو صف مخالف قرار میگیرند هر کدام طرف مقابل را بانواع و اقسام اوصاف ناپسند متهم میسازند و سازمان و منشوری که آلت دست این قبیل افراد باشد برای ما مردم مسلمان پشیزی ارزش ندارد و ما هرگز اجازه نمیدهیم بنام اجرای منشوری که این قبیل افراد مجنون پایه گذارش باشند بدین مقدس امام جعفر صادق (ع) توهین بشود و ملت ایران فقط آن دو هزار نفر زن نیستند که از هنر خانه داری و آزادی فقط (کورتاژ) را یاد گرفته اند و حتی قادر به پرورش فرزند نمیباشند و ملیونها نفر مردم مسلمان و پاک نهاد ایران باین اقلیت معدودی که بمقدسات مذهبی آنها توهین مینماید نفرین میکنند و از خدای خود آرزو دارند بساط این هرج و مرج و بدبینی را از این کشور برچیند.
فلسفی گفته دولت و دستگاه حاکمه ای که ادعا میکند پایبند قانون اساسی است اجازه میدهد چند نفر زن که معلوم نیست از چه خانواده ای هستند پشت بلند گوی رادیو و تلویزیون که در اختیار دشمنان اسلام است هر گفتار احمقانه ای را بیان کنند و آنوقت اجازه نمیدهند نامه مراجع تقلید اسلام از رادیو کشوری که دولت آن مدعی مسلمان بودن است پخش شود ما بارها گفته و باز هم میگوئیم مشروطیت ایران دین رسمی ما را اسلام شناخته و در اسلام راجع بحقوق زن بمراتب از کشورهای بزرگ جهان دستورات عالی تر بما داده و اقلیت معدود نمیتواند افکار و نیات غلط خود را بر اکثریت ملت مسلمان تحمیل کند و من در این مجلس که رجال درجه اول کشور حضور دارند با اینکه میدانم این گفتار من بضرر من تمام میشود میگویم جامعه مردم مسلمان کشور از زمزمه هائیکه بنام آزادی زن که نتیجه اش بنفع کمونیستها تمام خواهد شد بلند شده است متنفرند و برای دفاع از اسلام و مبارزه با کمونیسم که دشمن ایران و ایرانی میباشد انتظار دارم اجازه ندهند بیش از این برای تضعیف روحانیت اقدام شود زیرا این عمل در درجه اول بنیان استقلال ما را متزلزل میسازد.
بیانات فلسفی آنقدر مؤثر بود که بعد از پایان مجلس عده ای از حضار دور او را گرفته او را میبوسیدند و بنفع او صلوات میفرستادند.
به استحضار ریاست بخش 2 برسد.

توضیحات سند:

1ـ دکتر محمد مصدق، در سال 1258 ه ش در تهران متولد شد و در 17 سالگی مستوفی خراسان شد، با قرارداد ننگین 1919 وثوق الدوله مخالفت کرد، در چند کابینه وزیر شد، در دوره ششم علیرغم عدم حد نصاب سن (30 سالگی) به نمایندگی انتخاب شد، در دوره چهاردهم هم نماینده تهران در مجلس بود، با تلاش آیه اللّه کاشانی و خطر کردن فدائیان اسلام نخست وزیر شد و در کودتای 28 مرداد حکومتش سرنگون گشت و در 14 اسفند سال 1345 (در روستائی که ملک خودش بود احمدآباد) در انزوا درگذشت.
2ـ آقای فلسفی در خاطرات خود در مورد این سخنرانی می گوید: در زمان نخست وزیری اقبال منبرهای انتقادی متعددی رفته ام که دو مورد آن را بخاطر دارم.
مورد اول مربوط به سخنرانی در مجلس ترحیم سناتور لسانی بود.
دی ماه 1337 که در مدرسه سپهسالار برگزار شد.
از آنجا که در این مجلس مقامات مملکتی شرکت می کردند، فرصت مناسبی پیش آمد تا در ارتباط با موضوع آزادی زن که مدتی بود در محافل دولتی، رادیو و تلویزیون و مطبوعات مطرح شده بود، و همینطور راجع به نبودن آزادی بیان در مملکت، مطالب تندی بیان نمایم.
به دلیل اینکه طبقات مختلف مردم و مقامات دولتی زیادی در این مجلس حضور داشتند، این سخنرانی بازتاب گسترده ای یافت و برای خنثی کردن آن، در مطبوعات مقاله انتقادی علیه این منبر نوشتند.
(خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، صص 228 ـ 227) 1 ـ نخست وزیر ـ اسداللّه علم فرزند محمد ابراهیم خان شوکت الملک علم، به سال 1298 ه ش.
در بیرجند متولد شد.
از تحصیلات این خان زاده متمول بیرجندی اطلاع صحیحی در دست نیست.
احتمالاً تحصیلات او بیش از دیپلم کشاورزی ادامه نیافت، هرچند در بیوگرافیهای رسمی از او با عنوان «مهندس کشاورزی» یاد کرده اند.
امیر اسداللّه علم به توصیه پدرش، در سال 1318 در سن بیست سالگی با ملک تاج، دومین دختر قوام، ازدواج نمود و از وی دارای دو دختر شد.
او در 25 فروردین 1357 در 58 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.
وی در بین سالهای 1340 مدتی نخست وزیر و از 1356 مقتدرترین چهره دربار پهلوی به شمار می رفت.
(ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ص 231) 2 ـ حزب مردم حزبی شاه ساخته که علم در رأس آن بود با حزب ملیون اقبال کرد که هر دو مفتخر به جان نثاری محمدرضا بودند رقابت می کرد.
حزب مردم بیشتر از ناحیه روشنفکران و عناصر چپ چون رسول پرویزی و ناتل خانلری و دکتر محمد باهری تغذیه می شد.
3 و 4 ـ رؤسای جمهور وقت ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک صفحه 36


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.