صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 9 اردیبهشت 1348


متن سند:

در ساعت 16:00 روز 9 /2 /48 جهت شرکت در جلسه هفتگی روحانیون آبادان در مسجد نو واقع در خیابان پرویزی رفته در ساعت 17:00 تلاوت قرآن مجید سپس در ساعت 18:00 آقای جمی بالای منبر رفته و درباره دین اسلام صحبت کرد پس از آن درباره کشور عراق سخنانی گفته و اظهار داشت همه ما اطلاع داریم که دولت عراق نسبت به ایرانیان و زوار ایرانی در آن کشور چه روشی پیش گرفته تمام دنیا از این رفتار نامناسب حکومت حسن البکر1 ناراحت هستند این حکومت بعثی عراق چرا این همه ظلم به مسلمانان می‌کند این ایرانیان هستند که کشور عراق را آباد کرده بیشتر کسبه و تجار عراق ایرانیان بودند این حکومت جاحل[جاهل] و بی‌عقل عراق برای اختلاف مرزی بین ایران و خودشان این همه ظلم و ستمگری می‌کند آخر یک مشت مردم بی‌گناه که دستشان از همه جا کوتاه است چه گناهی کرده[اند] که از عراق اخراج[شان] می‌کند و پول و مالشان را غارت می‌کند خبرهایی که رسیده تمام روحانیون ایرانی مقیم عراق را گرفته‌اند و بیشتر آنها زندانی هستند خود مردم عراق از این رفتار دولت نسبت به ایرانیان ناراحت هستند انشااله جواب این همه ظلم و بی‌عدالتی دولت عراق را خود ملت عراق پاسخ خواهد داد.
پس از آن درباره شهرداری آبادان صحبت کرده و اظهار داشت بودجه شهرداری آبادان کم شده به همین جهت شهرداری تصمیم گرفته مالیات را زیاد کند یک مرتبه مالیات از 12 تومان رسیده به 50 برابر یعنی 200 تومان اگر شما پول ندارید پس چرا ماشین‌های 70 هزار تومانی برای شهرداری خریده‌اید ؟[ناخوانا] که من دارم اتومبیل جناب شهردار که مدل 14 بود تازگی خراب شده به جای اینکه اتومبیل تعمیر کند رفته‌اند یک اتومبیل آخرین مدل خریده و در اختیار شهردار گذاشته‌اند و یا در آن اتاق‌هایی که افراد سرشناس شهرداری نشسته‌اند قالی‌های گران قیمت گذاشته‌اند مبل‌های بسیار گران خریده‌اند در روزنامه‌ها خواندیم جناب آقای نخست وزیر گفته برای پیشرفت از صنایع ایران ما باید از اتومبیل‌هایی استفاده کنیم که ساخت ایران باشد من که نخست وزیر هستم از اتومبیل‌های پیکان استفاده می‌کنم ولی جناب آقای شهردار آبادان این کار را نکرده در این شهر صنعتی آبادان شهرداری که کاری برای مردم نمی‌کند شرکت ملی نفت چرا کاری برای مردم این شهر نمی‌کند[؟] چرا این منطقه احمد‌ آباد را اسفالت نمی‌کند[؟] مگر شرکت ملی ایران مال مردم این مملکت نیست[؟] بیشتر بودجه این کشور را شرکت می‌پردازد در این‌باره مردم شهر آبادان تلگرافی به مرکز کرده‌اند انشااله در آنجا راه حل عاقلانه بگیرند و کمی هم برای این شهر خدمتی انجام بدهند این مجلس در ساعت 19:00 خاتمه یافت.
رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

1.
احمد حسن البکر، در سال 1914م در تکریت تولد یافت.
در سال 1932 از دانشسرایعالی فارغ التحصیل شد و تا سال 1938 به شغل معلمی پرداخت.
سپس به دانشکده افسری در بغداد ملحق شد.
پس از کودتای 14 ژوئیه 1958 به عضویت شورای دادگاه نظامی درآمد.
در قیام 8 مارس 1958 شواف، متهم به شرکت در این قیام گردید و به این علت با درجه سرهنگ دومی بازنشسته شد.
بعد از کودتای 8 فوریه 1963 به دریافت درجه سرلشکری نایل آمد و به نخست وزیری برگزیده شد.
بعد از یازدهم نوامبر 1963 اختلاف و درگیری در کادر حزب بعث عراق شعله ور گردید.
در این زمان البکر ریاست جناح مخالف علی صالح اسعدی دبیر کل وقت حزب را که در برابر میشل عفلق، دبیرکل [اصلی] حزب ایستادگی می کرد عهده دار بود.
حسن البکر بعد از کودتای «عبدالسلام عارف» در 18 نوامبر 1963 علیه شرکای بعثی خود، از سمت نخست وزیری برکنار و به عنوان جانشین رئیس جمهور ـ که یک سمت تشریفاتی بود ـ برگزیده شد، ولی قبول نکرد.
وی مدتی در دوران حکومت عبدالسلام عارف به همراه تعداد کثیری از بعثی ها به اتهام تلاش برای براندازی رژیم زندانی شد.
در سال 1965 بعد از طرد علی صالح اسعدی دبیر کل حزب از این تشکیلات، از سوی رهبر قومی به جای وی منصوب گردید.
البکر پس از کشته شدن عبدالسلام عارف در یک سانحه هوایی، و روی کار آمدن عبدالرحمن عارف ضعیف نفس و بی کفایت در آوریل 1966، فعالیت سیاسی خود را به منظور به دست گرفتن قدرت گسترش داد.
تا اینکه پس از پیروزی دومین کودتای بعثی در 17 ژوئیه به ریاست جمهوری و ریاست شورای رهبری انقلاب برگزیده و به دریافت درجه فیلد مارشالی نائل گردید.
در دوران او حزب بعث با سلطه استبدادی و استعماری خود علیه اسلام، تشیع، محدود کردن فعالیت حوزه های علمیه، تبعید، دستگیری مراجع و علماء ضربات شدیدی به حوزه هزارساله نجف وارد آورد.
حزب بعث در دوران حسن البکر به صورت یک ایدئولوژی سوسیالیستی ـ ناسیولیستی در تمامی رسانه های عراق سایه افکند.
سرانجام احمد حسن البکر در سال 1982 در سن 68 سالگی به علت ابتلاء به بیماری سرطان درگذشت.
نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، سرهنگ ع الجمیلی، ترجمه محمد حسین زوار کعبه، صص 112 و 113

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام غلامحسین جمی به روایت اسناد ساواک صفحه 38

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.