صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش ویژه درباره: فعالیت روحانیون در پانزده روز اخیر

تاریخ سند: 27 اسفند 1341


گزارش ویژه درباره: فعالیت روحانیون در پانزده روز اخیر


متن سند:

همان طوری که در گزارشات قبل راجع به روحانیون مشروحاً به عرض رسیده است، به طور کلی مخالفت علنی روحانیون با دولت از وقتی شروع شد که موضوع حق رأی به بانوان در انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی به وسیله دولت فعلی مطرح گردید.
پس از اینکه دولت در قبال اعتراضات روحانیون موضوع حق رأی به بانوان1 را موکول به تشکیل مجلسین و طرح آن در مراجع قانونی نمود، روحانیون از مخالفت خود با دولت کاسته و ظاهراً آرامشی در محافل آنان مشهود گردید؛ ولی با اعلام حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان2 در کنگره اقتصادی3 اخیر، عصبانیت محافل روحانی تشدید گردیده و تحریکات و مخالفت ها به شکلی تازه تر درآمد؛ بدین معنی که قبل از جریانات اخیر، روحانیون کمتر ممکن بود که علیه مقام سلطنت علناً به بدگوئی بپردازند، ولی اخیراً در اکثر محافل روحانیون مخالف، از مقامات عالی کشور تنقید می شود و در اعلامیه هائی که به دست ایادی آن ها منتشر می شود نیز به مقامات عالی توهین می گردد.
ضمناً نباید این نکته را از نظر دور داشت که به طور کلی روحانیون با هرگونه تحولات انقلابی مخصوصاً قانون تقسیم اراضی شدیداً مخالف می باشند و موضوع بانوان را در حقیقت برای جلوگیری از اجرای قانون تقسیم اراضی بهانه قرار داده اند و شکی نیست که تحریک مالکین بزرگ و عوامل مخالف دیگر، از بدو امر در طرز عمل روحانیون تأثیر زیادی داشته است.
اینک خلاصه اقدامات روحانیون و هدف آنان در 15 روزه اخیر مختصراً به استحضار عالی می رسد.
1 – عده ای از کشاورزان قزوین که برای زیارت به قم رفته بودند، در مورد اصلاحات ارضی و اقدامات اخیر دولت از روحانیون سئوال می کنند، آن ها پاسخ می دهند این کار برخلاف اسلام و قرآن است.
2 – در تاریخ 30 /11 /41 بر اثر تحریکاتی که بعضی از وعاظ در مشهد نموده اند، تعدادی از دکان ها تعطیل شده و این امر منجر به بازداشت عده ای از وعاظ شده است.
3 – در مراسم دومین سالروز وفات مرحوم آیت الله بروجردی بعضی از وعاظ در مسجد اعظم قم علیه دولت و اقدامات اخیر انتقاداتی به عمل آورده‌اند.
4 – بعضی از روحانیون در نظر دارند به وسیله ای مردم را آماده و حکم جهاد صادر کنند ولی موفقیت آنان در این امر، مسلّم نیست.
ضمناً شایع است بعضی از مقامات روحانی در نظر دارند به اقدامات حادی از جمله تعطیل کردن بازار، پخش اعلامیه، دعوت روحانیون به ترک ایران، مهاجرت به نجف اشرف و تعطیل مجدد مساجد دست بزنند.
5 – در مشهد پسر آیت الله میلانی4 نامه توهین آمیزی به بعضی از روزنامه های خراسان نوشته که چرا در مورد آزادی حق نسوان از طرف آن روزنامه ها تبلیغاتی به عمل می آید.
همچنین یک اعلامیه بدون امضاء از طرف روحانیون مشهد صادر شده که در آن از اقدامات مقامات عالیه کشور در مورد اصلاحات اخیر شدیداً انتقاد شده است.
به طور کلی شایع است که ترتیبی داده شود تا کلیه روحانیون ایران، آیت الله خمینی را مرجع تقلید قرار دهند و طبق نظریات وی اقداماتی علیه دولت به عمل آورند.
6 – در تاریخ 19 /12 /41 متن نامه مورخه 7 /11 /41 سیدمحمد کاشانی5 فرزند مرحوم آیت الله کاشانی به عنوان اوتانت، دبیر کل سازمان ملل تکثیر و انتشار داده شد.
7 – در تاریخ 20 /12 /41 عده ای از روحانیون به آیت الله بهبهانی مراجعه و با او در مورد تعطیل بازار به عنوان اعتراض بر اقدامات دولت مذاکره کرده و قرار شده این امر در اوائل سال 42 عملی گردد.
در همان تاریخ روحانیون قم از قبیل آیت الله خمینی و شریعتمداری6 جلسه محرمانه ای تشکیل داده اند.
8 – در تاریخ 21 /12 /41 بین روحانیون و بعضی از مردم پیرامون تشکیل حزب اتحاد مسلمین مذاکراتی صورت گرفته و عده ای از علمای تهران و قم با این امر موافقت کردند.
ضمناً در همان تاریخ عده ای از طلاب در مدرسه عالی سپهسالار7 با آقای راشد8 محاجه نموده و به وی توهین کرده اند که در تمام سخنرانی های خود به نفع دستگاه و مقامات عالیه کشور سخن گفته است و همچنین نامه های تهدیدآمیز برای آقای راشد و آقای موسوی واعظ9 از طرف عوامل روحانی و مالکین رسیده و این دو نفر را به وسایل مختلف مورد طعن و سرزنش قرار داده اند.
9 – در تاریخ 22 /11 /41 متن تلگراف آیت الله سید عبدالله شیرازی10 که از نجف اشرف به حضور ملوکانه مخابره نموده است، به صورت اعلامیه در بازار پخش شده است و در این اعلامیه اقدامات اخیر دولت را برخلاف شرع و قانون اساسی قلمداد نموده.
ضمناً آیت الله کمالوند که یکی از روحانیون متنفذ خرم آباد می باشد، با آیت الله بهبهانی تماس گرفته و از ایشان در مورد نحوه عمل روحانیت در قبال جریانات اخیر کسب دستور نموده است.
آیت الله بهبهانی به وی دستور داده که بایستی افکار مردم را علیه اقدامات دولت تحریک نمود.
اخیراً از طرف آیت الله خمینی اعلامیه شدیدی علیه اعطای حقوق سیاسی به زنان و اقدامات دولت در تهران و قم صادر شده است11.
اعلامیه دیگری به امضای جمعی از روحانیون در مخالفت با اعطای حقوق سیاسی به زنان صادر و طی مفاد آن این موضوع را برخلاف قانون اساسی و قانون شرع جلوه داده است.
تراکتی12 توسط عوامل جبهه ملی13 و روحانیت و بعضی از متعصبین مذهبی منتشر شده که امسال به دستور صریح مراجع تقلید، مسلمانان عید ندارند و به جای تبریک باید به یکدیگر تسلیت بگویند.
(یک ...
.
پیوست است) طبق اطلاع در شیراز نیز نظیر همین تصمیمات گرفته شده دامنه شایعات از طرف عوامل روحانیون و سایر مخالفین دولت بسیار زیاد و هرروز شایعاتی مبنی بر تزلزل وضع حکومت و وحدت علما و لزوم حکم جهاد منتشر می شود و بدین وسیله افکار مردم را تحریک و روحیه آنان را متزلزل می نمایند.
مثلاً شایع است که آیت الله خمینی14 در قم و تهران اعلامیه ای صادر نموده است که طی آن از مردم دعوت کرده روز 2 /1 /42 که مصادف با وفات امام جعفرصادق(ع) می باشد در شهرستان قم اجتماع و در مورد اقدامات دولت و مقامات عالیه کشور سخنان او را استماع نمایند.
اخیراً به وسیله پست شهری نامه های بدون امضاء به منزل روحانیونی که معمولاً برای سلام عید به دربار شاهنشاهی دعوت می شوند فرستاده شده و طی آن با جملات موهنی روحانیون را از شرکت در سلام عید برحذر داشته است.
(ساواک برای شناختن صاحب خط مشغول اقدام است.) به طور خلاصه فعالیت روحانیون مخالف در روزهای اخیر علیه اقدامات دولت تشدیدگردیده و طبق اطلاع واصله، اعلامیه دیگری هم به امضاء آیت الله شریعتمداری صادر شده است که طی آن اعلام داشته است در سال جاری مردم باید عوض گرفتن عید نوروز عزاداری نمایند.
( برای خنثی کردن اثرات این اعلامیه از طرف ساواک اقدام شده است.) هدف روحانیون: هدف روحانیون به طور خلاصه آن است که به هر تدبیر که شده، ولو به قیمت ایجاد تشنج و تشبث به قدرت معنوی جهانی دین اسلام و برانگیختن احساسات مسلمانان سایر کشورهای اسلامی، بتوانند علیه انقلاب سفید در ایران نفوذ و قدرت همیشگی خود را حفظ نموده و از منکوب گردیدن ارتجاع سیاه جلوگیری نمایند.
ولی این نکته را باید توجه داشت که روحانیون مخالف جزو مردمان متدین واقعی نیستند که دردِ دین داشته باشند، بلکه تنها منافع صنفی و شخصی، آنها را وادار به اقدامات حاد و خطرناک می نماید.
اما خوشبختانه دستجات آنان به طوری که در ظاهر نشان می دهد متشکل نیست و بین خود آنها مخالفت هائی موجود می باشد و همین مسئله و مسئله مخالفت طبقه روشنفکر کشور با طرز تفکر روحانیون تا حدودی اقدامات حاد روحانیون را خنثی می نماید.
نتیجه : با اعلام انقلاب سفید و مبارزه با ارتجاع سیاه طبعاً روحانی نماها موقعیت خود را در خطر دیده سعی دارند به هر قیمتی که هست اوضاع را به نفع خود دگرگون نموده و تکیه گاه اصلی خود را که همان ارتجاع سیاه می باشد حفظ نمایند و این مبارزات در یک انقلاب سفید کاملاً طبیعی می باشد، منتهی هدف دولت باید طوری باشد که در این مبارزه با احتیاط قدم برداشته و اقدامات مخالفین را به منظور ایجاد تشنج و اغتشاش خنثی نماید.
یکی از عوامل ...
و نقاط ضعف روحانیون آن است که طبقه روشنفکر و جوان کشور روحانی نماها را شناخته و قلباً با آنها مخالف می باشند.
چنانچه روحانیون خواسته باشند اقدامات حادی برای ایجاد اغتشاش فراهم سازند، می توان از نیروی مخالف طبقه روشنفکر علیه آنان حداکثر استفاده را نمود.
شکی نیست اگر مخالفین اصلاحات ارضی و سایر جناح های مخالف دولت، خصوصاً جبهه ملی در پشت پرده با روحانیون کمک نمی کردند، این طبقه در اقدامات خود تنها مانده و قدرت هرگونه اقدام منفی از آنها سلب می شد، ولی با وضع فعلی دست روحانیون تا حدودی برای تبلیغات منفی و ایجاد تزلزل در افکار عمومی باز مانده است.
اقداماتی که برای جلوگیری از این وضع مورد نظر می باشد به شرح ذیل خلاصه می گردد: 1 – به طور کلی باید از روشن شدن افکار عمومی و آشنائی اکثر جوانان با نحوه افکار مرتجعانه روحانیون حداکثر استفاده تبلیغاتی را علیه آنان به عمل آورد.
2 - از مخالفینی که بین روحانیون وجود دارد بایستی استفاده نمود و دستجاتی از خود آنها علیه خودشان تجهیز کرد.
3 - به هر تدبیر بایستی دسته ای از روحانیون را که بی طرف هستند و یا آن که قلباً با15

توضیحات سند:

1ـ در زمانی که مجلسین شورای ملی و سنا تعطیل بود، دولت اسدالله علم که تحت تأثیر بهائیان قرار داشت و مجبور به اجرای اصلاحات امریکائی شده بود، در ابتدا لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی را که در آن دادنِ حق رأی به زنان نیز گنجانده شده بود، مطرح کرد.
بدیهی بود که در یک سوی این طرح، زنانی قرار داشتند که نیمی از بدنه ی جامعه ایرانی را تشکیل می دادند و در سوی دیگر کسانی که با اهدافی خاص این مسئله را مطرح می کردند.
حضرت امام خمینی (ره) که از نیات شوم طراحان این مسئله با خبر بود، برای توجیه کسانی که ممکن بود نسبت به این مسئله دچار تردید و دودلی شده باشند، فرمود: « آقا، یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک حقایقی در کار است.
شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهاییها مراجعه کنید؛ در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد، رأی عبد البهاء است؛ آقایان از او تبعیت می کنند.
آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا، می گوید: تساوی حقوق زن و مرد.
آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند.
نکن این طور؛ بدبخت! نکن این طور.
تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبد البهاء است.
آقا تقویمش موجود است، ببینید!» صحیفه نور، ج 1، ص 247 2ـ حضرت امام خمینی (ره) و دیگر مراجع معظم تقلید و علماء، با حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، هیچگونه مخالفتی نداشتند، ولی با توجه به آگاهی از نیت شومی که در پشت پرده ی طرح این مسئله قرار داشت، نسبت به آن معترض بودند.
در این خصوص در اسفند ماه سال 1341 از سوی امام خمینی و دیگر مراجع و علمای قم اعلامیه مشترکی صادر شد که در بخشی از آن آمده است: « روحانیت می بیند که پایه های اقتصادی این مملکت در شرف فروریختن است؛ و بازار این کشور در حکم سقوط است.
چنانکه از پرونده های مربوط به سفته های بی محل، که هر روز بر قطرش افزوده می شود، این مطلب واضح می شود.
و همین طور امر زراعت این کشور در معرض سقوط است.
به دلیل اینکه در این مملکت، که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را بدهد، هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالی یا به عنوان دیگری، تصویبنامه وارد کردن گندم صادر می کنند.
بلکه چنانچه گفته می شود، اخیراً به صورت آرد می آورند که آسیاهای ایران نیز از کار بیفتد.
با این وضع رقت بار به جای آنکه دولت درصدد چاره برآید، سر خود و مردم را گرم می کند به امثال دخالت زنان در انتخابات، یا اعطای حق زن ها، یا وارد نمودن نیمی از جمعیت ایران را در جامعه.
و نظایر این تعبیرات فریبنده، که جز بدبختی و فساد و فحشا چیز دیگری همراه ندارد.
آقایان نمی دانند که اسلام مراعات بانوان را در تمام جهت بیش از هر کس نموده؛ و احترام به حیثیت اجتماعی و اخلاقی آنها موجب شده است که از این نحو اختلاطِ مخالف با عفت و تقوای زن جلوگیری کند؛ نه آنکه خدای نخواسته آنان را مانند محجورین و محکومین قرار داده.
مگر فقط علامت عدم محجوریت آن است که در این مجلس ها وارد شوند؟! اگر چنین است، باید اولْ نظام برّی و بحری، و صاحب منصبان و اجزای امنیه و نظمیه و شاهزادگان بلافصل و اشخاصی که کمتر از بیست سال دارند، از محجورین و محکومین باشند! روحانیون تمام این پیشامدها را که اکنون می بینید و بعد خواهید دید، پیش بینی کرده بودند.
» صحیفه امام ، ج1 ، ص 148 و در 29 اسفند همان سال فرمود: « ای مسلمانان عالم! بدانید در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیه شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد.
مسأله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه جبار می خواهد با کیْد شیطانی اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند.
آیا در چنین شرایطی که آنها قوانین مقدس اسلامی را بازیچه دست خود قرار داده اند ما ساکت بنشینیم و اعتراض نکنیم .
» همان .
ص 161 3ـ منظور از این کنگره، اجتماع تعدادی از کشاورزان در 19 دی 1341بود که محمدرضا پهلوی ریاست افتخاری آن را به عهده داشت و در آن اصلاحات ارضی را تحت عنوان اصلاحات اجتماعی مطرح کرد.
روزشمار تاریخ ایران .
باقر عاقلی .
ج 2، ص 147 4ـ منظور حجۀ الاسلام سیدمحمد علی میلانی است که در این ایام فعالیت قابل توجهی داشت.
5ـ سید محمدرضا مصطفوی کاشانی فرزند سید ابوالقاسم، در سال 1280 ﻫ ش در تهران متولد شد.
دارای تحصیلات فوق لیسانس در رشته اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا بود.
محمدرضا مصطفوی، مدرس دانشگاه ملی ایران و کارشناس اقتصادی مرکز توسعه صادرات بود.
6ـ سیدکاظم شریعتمداری فرزند حسن در سال 1283 ش در تبریز متولد شد.
دوران تحصیل را در تبریز، مشهد و قم گذراند و به درجه اجتهاد رسید.
در سال 1327 به دلیل استقبال از محمدرضا پهلوی در مدرسه طالبیه، تا حدودی محبوبیت خود را از دست داد.
این موضوع، ادامه کار وی را در آذربایجان دشوار ساخت و لذا راهی قم شد و از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار و رژیم حفظ نمود.
شریعتمداری برخلاف بسیاری از مراجع، قانون اساسی شاه را مورد تأیید قرار می داد و علیرغم اصرار مردم و روحانیت بر سرنگونی رژیم شاهنشاهی، خواستار اجرای قانون اساسی بود.
شاه آنگاه که از سوی روحانیون مبارز و مقاوم تحت فشار قرار می گرفت و اعصاب و روانش خرد می شد، چاره ای جز توسل به شریعتمداری نداشت.
اسداللّه علم وزیر دربار نیز در اجرای فرامین شاه، با واسطه ای مطمئن و مورد وثوق با شریعتمداری تماس می گرفت و از او چاره جویی می کرد.
گاهی نیز وی را به اجرای تصمیمات موظف می نمود.
موارد زیادی از این گونه امور دیده شده که توسط نزدیکان آگاه و وابستگان رژیم از جمله ارتشبد حسین فردوست (رئیس دفتر ویژه شاه) و احمدعلی انصاری (پسرخاله فرح) در خاطراتشان ثبت و ضبط گردیده است.
شریعتمداری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل مشارکت در کودتای آمریکایی نوژه از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد و در سال 1365 در گوشه انزوا فوت کرد.
7ـ مدرسه عالی شهید مطهری فعلی.
8ـ حجۀ‌الاسلام حسینعلی راشد فرزند مرحوم حاج ملا عباس تربتی در حدود سال 1276 در تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
فارسی و عربی، فقه و اصول را در تربت فراگرفت و فقه و اصول و فلسفه را در مشهد تکمیل و در سن 29 سالگی به نجف مهاجرت کرد و در نزد علمای آن زمان به تکمیل دروس حوزوی پرداخت.
در بازگشت به ایران به شیراز رفت و حدود یک سال و نیم در آنجا به وعظ و خطابه مشغول شد و بعد از آن به اصفهان رفت و مدت سه سال نیز در آنجا توقف کرد.
آقای راشد در اواسط سال 1316 به تهران آمد ودر وزارت معارف استخدام شد و در دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات) به تدریس پرداخت.
وی از شهریور سال 1320 شبهای جمعه در رادیوی تهران برنامه سخنرانی اجرا می کرد که به موضوعات دینی و مذهبی می پرداخت.
در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم تهران با هشتاد و پنج هزار رأی که عدد قابل توجهی بود، انتخاب شد که این انتخاب، به صورت عادی و طبیعی و بدون تأثیر تبلیغات و خرج مبالغ هنگفت انجام گرفت.
وی کتابی به نام دو فیلسوف شرق و غرب تألیف کرد که شاید تنها کتابی باشد که در اوج قدرت رضاشاه نوشته شده و اسمی و عکسی از رضاشاه در دیباچه آن نیامده است.
آقای راشد، به خاطر سخنرانی های خود در شهر اصفهان مورد تعقیب قرار گرفت و گویا بعد از دستگیری هفتاد روز زندانی شد.
وی را مجبور به خلع لباس کرده و مدتها در شهر اصفهان تحت نظر شهربانی قرار داشت و غیر از این مورد در طول حکومت رضاشاه و پسرش فعالیت سیاسی دیگری از وی به دست نیامده است.
راشد در سال 1329 به علت عارضه قلبی و معالجه آن به فرانسه سفر کرد و در این فرصت کشورهای سوئیس، ایتالیا، آلمان، هلند و بلژیک را نیز دید.
خودش اظهار می کرد که این بیماری موقعی به من دست داد که واقعه مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد و بالاخره در پائیز سال 1359 در تهران دارفانی را وداع گفت.
از آثار اوست: دو فیلسوف شرق و غرب .
قرآن در اسلام .
سوره حمد .
فلسفه قیام امام حسین (ع) 9ـ حجۀ ‌الاسلام سید محمد موسوی واعظ فرزند سید تقی معروف به (مدیر موسوی) در 1300 ش در شهر ری دیده به جهان گشود.
پس از تحصیلات ابتدایی جهت کسب علوم اسلامی راهی قم شد.
از محضر عالمان فرزانه‌‌ای چون آیات عظام مرعشی نجفی، محمد مجاهد تبریزی، حاج آقا حسین فاطمی و آیت‌الله بروجردی استفاده نمود.
در ایام ملی شدن صنعت نفت به تهران مهاجرت و مورد توجه آیت‌آلله کاشانی قرار گرفت.
وی سخنران و خطیب برجسته‌‌ای بود و در مسائل و مشکلات روز، گاه به عنوان رابط بین علماء و دستگاه پهلوی انجام وظیفه می‌نمود.
حجت‌الاسلام موسوی در 1369 ش دار فانی را وداع گفته و در جوار عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد.
10ـ آیت اللّه سید عبداللّه موسوی شیرازی فرزند سید محمد طاهر در سال 1270 ش در شیراز متولد گردید.
در سن 15 سالگی به همراه مرحوم پدر که به جرم مبارزه علیه سلطنت قاجار و نفوذ انگلیس در ایران، به سیوند تبعید شده بود، به آنجا رفت.
در 23 سالگی عازم نجف اشرف گردید و علوم حوزوی را نزد اساتید فرا گرفت.
وی پس از طی مدارج عالی به ایران بازگشت.
در پی مخالفت با سیاست کشتار رضاخان در مسجد گوهرشاد، شش ماه به زندان افتاد و پس از آزادی، بار دیگر به شهر نجف مراجعت نمود.
وی در سال 1354 به علت درگیری با دولت عراق، به وطن بازگشت و در مشهد مقدس ساکن گردید.
ایشان در تمام مراحل انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) از این حرکت پشتیبانی نمود.
آیت اللّه شیرازی در سال 1363 ش بر اثر سکته قلبی، دارفانی را وداع گفت و به رحمت ایزدی پیوست.
11ـ منظور پاسخ امام خمینی (ره) به استفتای جمعی از متدینین تهران در تاریخ دوم بهمن ماه 1341 می باشد.
برای مطالعه این اعلامیه، به صحیفه امام .
ج 1، ص 135 مراجعه فرمائید.
12ـ علی رغم این ادعا، در گزارشی که دارای تاریخ 29 /10 /1341 می باشد، آمده است: « بین رهبران جبهه ملی در مورد شرکت و یا عدم شرکت طرفداران جبهه ملی در رفراندم مورد نظر اعلیحضرت همایونی اختلاف نظر وجود دارد و نظر اکثریت بر این است که طرفداران جبهه ملی در این مورد اصولاً سکوت نموده و از هرنوع اظهار نظر مثبت و یا منفی خودداری کنند.
» جبهه ملی به روایت اسناد ساواک .
ص 157، سند شماره : 4063 /312 13ـ جبهه ملی: جبهه ملی در تاریخ 18 مهر 1328 عدهای از مدیران و نمایندگان مطبوعات به منظور اعتراض به انتخابات فرمایشی دورۀ 16 مجلس شورای ملی، در منزل دکتر مصدق جمع شدند و جهت لغو انتخابات مزبور، تصمیم به مبارزه گرفتند.
دکتر مصدق که در دوره‌ی 16 نتوانسته بود به مجلس راه یابد، عملاً رهبری معترضین به انتخابات را به عهده گرفت و در اول آبان 1328 طی جلسهای به اتفاق افرادی چون مشار اعظم، دکتر شایگان، نریمان، امیرعلایی، دکتر سنجابی و...
جبهه ملی را با هدف ایجاد حکومت ملی به وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار تشکیل داد.
پس از مدتی مصدق از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد و با انحراف کلی از اهداف جبهه ملی، با عوامل رژیم شاه و فراماسونها همگام گردید.
به دنبال کودتای ضد مردمی 28 مرداد 1332 که توسط امپریالیسم تازه به دوران رسیدۀ امریکا برای جلوگیری از رشد حرکت اسلامی در ایران انجام گرفت، فعالیت جبهه ملی متوقف شد و مصدق و دیگر ملّیون دوباره دور هم جمع شده و دکان جبهه ملی را که در اوج خفقان و استبداد مسدود بود، به نام «جبهه ملی دوم» مفتوح نمودند.
از همان آغاز دو جریان موافق یکدیگر قرار گرفتند و در سال 1341 کنگرهای با حضور 170 نماینده متشکل از حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران، جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) و...
برای تعیین خط مشی جبهۀملی تشکیل شد.
کمیسیون سیاسی این کنگره متشکل از افرادی چون مهندس حق شناس، مهندس مهدی بازرگان، اصغر پاشا، دکتر سنجابی، اردلان و...
چهارچوب فعالیتهای جبهه ملی را بر اساس احیای حقوق و آزادی فردی و اجتماعی ملت ایران طبق قانون اساسی، استقرار حکومت ناشی از انتخابات عمومی و دفاع از اصول مشروطیت و اتخاذ سیاست خارجی مستقل ایرانی براساس حفظ مصالح کشور با توجه به اصول هدفهای منشور ملل متحد و دوستی با همۀ ملل جهانی ومبارزه با هرگونه سیاست استعماری را تصویب نمودند.
اما این سیاست نیز اعمال نشد و سازمان دانشجویان جبهه ملی با شعار «پایداری و مقاومت» به مقابله برخاست و سرانجام جبهه ملی دوم نیز بر اثر اختلاف اعضاء بر سر تعیین چهارچوب فعالیتهای آن از هم پاشیده شد.
و بالاخره «جبهه ملی سوم» متشکل از ملی گراها و معدودی از افراد مذهبی وحتی نیروهای چپ به وجود آمد که پس از مدت کوتاهی به پایان کار خود رسید.
(ر.ک: روزنامۀ پیام انقلاب، شماره 61، مورخ 5 /4 /61 و شماره 63، مورخ 2 /5 /61) جمعی از نیروهای مذهبی جبهه ملی در اردیبهشت سال 1340 فعالیت تشکلی را رسماً اعلام کردند و عنوان نهضت آزادی را بر آن نهادند این تشکل که با هماهنگی و اذن محمد مصدق شکل گرفت خود را وفادار به قانون اساسی مشروطیت و پیرو راه مصدق معرفی نمود.
با اوجگیری نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نهضت آزادی با حفظ مواضع خود به آن پیوست.
در بازگشت تاریخی امام در بهمن ماه 57 مهندس بازرگان از مؤسسین این نهضت براساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب داده بود به فرمان امام به نخست وزیری دولت موقت منصوب شد.
اما دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل گرایشهای سیاسیاش از اهداف رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفته و اختلاف مبانی فکری خود را با اصول انقلاب آشکار ساخت و زمینه را برای بازگشت مجدد امریکائیها مهیا کرد، بروز این گرایش منجر به اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شد، که دولت موقت را مجبور به استعفا کرد.
از آن پس نهضت آزادی نیز به مخالفین انقلاب پیوست.
14ـ امام خمینی ـ سید روح اللّه الموسوی خمینی ـ فرزند سید مصطفی موسوی در 2 جمادی الثانی 1320ق در شهرستان خمین چشم به جهان گشود.
پس از تحصیلات مقدماتی در سال 1339ق به حوزه علمیه اراک که تحت زعامت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قرار داشت، رفت و یک سال بعد که آیت اللّه حائری حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد، ایشان هم به قم رفت.
در سال 1345ق سطح را به پایان رساند و سپس در حوزه درس مرحوم حائری شرکت کرد و در محضر ایشان به درجه اجتهاد رسید و پس از آن، تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول را در سال 1364ق، همزمان با ورود آیت اللّه بروجردی به قم، آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس خارج، سالیان دراز به تدریس سطح اشتغال داشت.
امام خمینی در اردیبهشت 1323 اولین بیانیه سیاسی خود را مبنی بر قیام عمومی علمای اسلام و جامعه اسلامی، آشکارا اعلام داشت؛ اما پاسخ مناسبی دریافت نکرد.
اما امام امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد تا این که در فروردین 1340 آیت اللّه بروجردی رحلت کرد و در 16 مهر 1341نیز لایحه انجمن های ایالتی ولایتی به تصویب کابینه امیر اسداللّه علم رسید.
در این موقع امام به همراه علمای بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این میان لحن تلگرافهای امام به شاه و نخست وزیر تند و هشدار دهنده بود و در پی آن، شاه که می خواست اصول ششگانه اصلاحات خویش را به رفراندوم بگذارد با بیانیه کوبنده‌ی ـ بهمن 1341 ـ امام مواجه شد و در ادامه با پیشنهاد امام خمینی عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن، شاه که در صدد سرکوب بود، در فروردین 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود، فاجعه خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز به وجود آورد و که دنبال این فاجعه، امام اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342 تحت عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» منتشر ساخت.
این مبارزات که برای رژیم گران تمام می شد باعث دستگیری امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد گردید اما با فشار علما و مردم این دستگیری و زندان در 11 مرداد همان سال به پایان رسید.
ولی این ظاهر قضیه بود چون امام پس از آن به حصر خانگی برده شد که این حصر تا 18 فروردین سال بعد ادامه داشت و نهایتاٌ در این روز، امام به قم منتقل شدند.
اما مبارزه به این جا ختم نمی شد.
با افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران در سال 43 ـ آبان 1343 ـ مجدداً در آستانه قیام قرار گرفت که در پی آن در سحرگاه 13 آبان 43 امام دوباره دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوایی به آنکارا تبعید شد که این تبعید یازده ماه به درازا کشیده شد و پس از آن، در 13 مهر 44 به تبعیدگاه دوم فرستاده شد؛ یعنی از ترکیه به عراق اعزام گردید که این تبعید 13 سال بطول انجامید که البته در این مدت طولانی دست از مبارزه برنداشته و با صحبتها و سخنرانیها و بیانیه ها مردم را روشن و راهنمایی می نمود و پس از آن امام در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت و در نوفل لوشاتو سکونت کرد که این سکونت در تاریخ 12 بهمن 1357 به پایان رسید و امام به ایران بازگشت و ثمره این مبارزات نمایان شد و انقلاب به پیروزی رسید.
امام در عصر روز 12 بهمن 57 در بهشت زهرا تهران با مردم ایران سخن گفتند و دولت وقت را غیر قانونی خواندند.
امام پس از پیروزی انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفتند، تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی ـ 2 بهمن 1358 ـ در این شهر بود ولی پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، بطور موقت در منزلی در منطقه دربند تهران ساکن شد و سپس در تاریخ 27 اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود به منزلی در محله جماران نقل مکان کرده تا زمان رحلت در همین منزل ماند.
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی بر جای مانده که بسیاری از آنها تاکنون منتشر شده است.
امام سرانجام در روز 14 خرداد 1368 در بیمارستان بقیه اللّه (عج) به ملکوت اعلی پیوست.
بخشی از اسناد مبارزاتی امام خمینی در دوره 22 جلدی امام خمینی در آینه اسناد به چاپ رسیده است.
15 ـ متأسفانه ادامه‌ی این گزارش در سوابق موجود نمی باشد.

منبع:

کتاب آیت‌الله روح‌الله کمالوند به روایت اسناد ساواک صفحه 35






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.