مقدمه - کتاب آیت‌الله شیخ عبدالرحمن ایلامی به روایت اسناد ساواک

پیشینه خانوادگی آیت‌الله حیدری

حضرت آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی بر اساس آنچه که در شناسنامه‌اش ضبط گردیده، در سال 1304 ﻫ ش در شهر حسین آباد (ایلام کنونی) پا به عرصه‌ی هستی نهاد.[1] پدرش باباخان، فرزند محمدقلی خان پشتکوهی،[2] نایب‌الحکومه پشتکوه به دلیل مبادرت در اجرای ترور «کلنل فلیچر» از افسران اعزامی انگلیس به ایلام در 1320ﻫ ش دستگیر و برای مدتی به کرمانشاه تبعید گردید. میل به دانش‌اندوزی و تحصیل علوم دینی آیت‌الله حیدری را به یکی از مکتب‌خانه‌های ایلام کشاند و در همان شهر تحصیلات مقدماتی را تا ششم نظام قدیم ادامه داد[3] و سپس در کسوت معلّمی به تدریس در شهر ملکشاهی مشغول شد در همین زمان رؤیایی صادق مسیر زندگی او را تغییر داد.[4]

آیت‌الله حیدری در رؤیای صادق خود محضر دوازده امام معصوم علیهم‌السلام را در حالی درک می‌کند که وجود مقدس ائمه هدی(علیهم‌السلام) با جمعی از مردم و دانش‌آموزان بر او وارد می‌شوند، بقچه‌ای را که به همراه داشته باز کرده و قبایی را از آن خارج می‌کنند و بر تن او می‌پوشانند و عصایی به دستش می‌سپارند آنگاه به او امر می‌کنند که این جمله را به مردم بیاموزد: «وِلایة علی ابن ابی طالب حِصنی فَمن دخل حصنی اَمن مِن عَذابی » وی از خواب بر می‌خیزد و چون قلم و کاغذی در دسترس نبود تکه ذغالی را از آتشدان بیرون می‌آورد و این جمله را بر دیوار منزل می‌نویسد، جمله‌ای که شوق هجرت و شور علم‌اندوزی را در درونش شعله‌ور و زندگانی سرشار از برکت و عزت را برایش رقم می‌زند.[5]

 

حوزه‌های علمیه محل تحصیل آیت‌الله حیدری

1) حوزه علمیه کربلا 

در مقطعی که فقر و تنگدستی در اقلیم سخت و کوهستانی ایلام فرصت‌های شغلی را بسیار محدود می‌کرد داشتن شغل معلّمی فرصتی طلایی برای یک فرد و بلکه برای خانواده او به شمار می‌رفت. چشم‌پوشی از این فرصت از سوی آیت‌الله حیدری به موازات تبلیغات وسیع حکومت پهلوی برضد روحانیت، حاکی از عشق و علاقه‌ی این بزرگوار به اسلام و روحانیت می‌باشد.

پس از این تصمیم آگاهانه، آیت‌الله حیدری در اواخر سال 1323 ﻫ ش کسوت معلمی را ترک و راهی کربلا شد. در این شهر مقدس بود که با جستجوگری از شهر اصفهان که وی نیز به شوق طلبگی راهی کربلا شده بود آشنا می‌گردد. آیت‌الله محمدرضا اصفهانی آن نخستین دیدار را این گونه توصیف می کند:

«من و آیت‌الله حیدری پس از چند روز جستجوی حجره برای اسکان و شروع درس طلبگی جایی پیدا نکردیم، من تصمیم گرفتم به ایران بازگردم که آیت‌الله حیدری پیشنهاد کرد که شب را تا صبح در حرم امام حسین(علیه‌السلام) بیتوته کنیم و من پذیرفتم، صبح حجره پیدا کردیم؛ من ماندنم را در حوزه مدیون آن تصمیم سرنوشت ساز آیت‌الله حیدری می‌دانم».[6]

آیت‌الله حیدری در کربلای معلی چون کبوتری بر گرد «کعبه شش گوشه» به طواف می‌پردازد، و با توسل و تعبد مسیر علمی‌اش را جهت می‌بخشد. از آنجا که مرهم شهریه، جراحت فقر خود و خانواده‌اش را التیام نمی‌بخشد با خرید بیل کارگری، روزها را در باغ‌های خارج شهر به آبیاری و شب‌ها را در صحن امام حسین علیه‌السلام و حجره‌ها به تحصیل می‌پردازد و عرق روز را به مُرکب شب تبدیل و طی دو سال از ابتدای جامع المقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد استادان آن روزگار مانند آیات: علی معرفت، سعید تنکابنی، جعفر رشتی، محمد حسین مازندرانی و یوسف بیارجمندی تلمذ می‌کند.[7]

آیت‌الله محمد هادی معرفت (ره) از دوستان آیت‌الله حیدری در این باره می‌گوید:

«پس از مهاجرتِ علامه حیدری به کربلا، در زمانی که آیت‌الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی مرجع بزرگ تشیع که مرجعیتش جهانگیر بود، آقا سید ابوالحسین حجت یکی از علمای بزرگ کربلا ( عالمی که استعمار انگلیس از وی واهمه داشت) به جهت رابطه‌ای سببی که با نوادگان حسین قلی‌خان داشت، آقاشیخ عبدالرحمن را معرفی کردند به آقاسید ابوالحسن اصفهانی و ایشان را تحت عنایت خود قرار داد. لذا وی با آرامش خاطر مشغول تحصیل بودند تا هنگامی که این مرجع بزرگ از دنیا رفت. با فوت ایشان اوضاع حوزه‌های کربلا، نجف و سایر حوزه‌های عراق از جنبه اقتصادی در هم ریخت. من یادم هست که وقتی وارد حوزه علمیه می‌شدی این مسأله نمایان بود! این وقت بود که آیت‌الله حیدری با یک عده‌ای از فضلا فکر کردند یکی دو ساعت کار بکنند و به درس و تحصیلاتشان ادامه دهند که این عشق و علاقه مفرط طرف را می رساند، لذا علامه حیدری به تحصیلش کماکان ادامه داد و سپس به سامرا مهاجرت کردند».[8]

 

2) حوزه علمیه سامرا 

با رحلت مرجع عالی قدر عالم تشیع حضرت آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی،[9] آیت‌الله حیدری حوزه کربلا را به قصد حوزه‌ی علمیه سامرا ترک و در همان‌جا سطوح عالیه را به پایان برد.[10] ایشان در مدت اقامت هشت ساله‌ی خود در کنار مرقد امام علی‌النقی(علیه‌السلام) و امام حسن عسکری(علیه‌السلام) ضمن تحصیل رسائل و مکاسب، در درس خارج فقه و اصول، محضر آیات عظام حاج شیخ مجتبی لنکرانی، حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی، حاج شیخ عبدالله اصفهانی را درک، و از خرمن علم و ادب هر یک از آنان خوشه‌ها برمی‌چیند.

در سامرا بود که روح صیقل خورده شیخ عبدالرحمن در فقر و مصیبت فرزند 16 ساله اش او را به مقام تسلیم و رضا در پیشگاه خداوند نائل،[11] وی را به حریم نورانی این دو امام هُمام نزدیک کرده مورد توجه و شاهد کرامات این بارگاه نور می‌شود.[12]

آیت‌الله حیدری درباره شرایط بد اقتصادی‌اش در این دوره و کرامات معصومین علیهم‌السلام به ویژه مادر حضرت حجت (عج) چنین می‌گوید:

«یکی از همین روزها بعد از نماز و درس به خانه آمدم. همسرم را متأثر دیدم و چشم های بچه‌ها را گریان یافتم؛ سبب را از همسرم جویا شدم او گفت: «بچه‌ها از شدت گرسنگی به گریه افتاده‌اند». اشک در چشمانم حلقه زد، بی اختیار از اتاق بیرون آمدم. تجدید وضو کردم و به سمت حرم ملکوتی رهسپار شدم؛ آنجا که مرقد امام دهم و یازدهم و بارگاه نرجس خاتون مادر امام زمان(عج) و حکیمه خاتون عمه آن حضرت است. کنار این چهار قبر نزدیک‌تر به مرقد نرجس خاتون ایستادم و زیارت کردم، یک دستم را به مشبک‌های ضریح قفل کرده بودم و با دست دیگر دعا می‌کردم. در همین حال ناگهان دستان جوانی که لباس عربی پوشیده بود بر شانه‌هایم سنگینی کرد، یک مشت پول خرد کف دستم گذاشت و گفت: «هاکَ اُخُذ» یعنی این را بگیر برای توست. من آن پول‌ها را در جیبم ریختم. آن جوان به نماز ایستاد و من نیز دو رکعت نماز شکر خواندم. بعد از نماز خبری از آن مرد نبود. فهمیدم که حواله‌ای از جانب حضرت نرجس خاتون بود.  به بازار رفتم، نان و ماست و خرما خریدم و به خانه بازگشتم...تا چند مدت از آن پول خرج می‌کردم اما از آن پول کم نمی‌شد».[13]

 

3) حوزه علمیه نجف اشرف

عطش سیری ناپذیر کسب علم و معرفت، آیت‌الله حیدری را به بارگاه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و حوزه علمیه نجف اشرف ‌کشاند. استاد علی دوانی[14] درباره تحصیلات و اساتید آیت‌الله حیدری در نجف اشرف می‌نویسد:

«ایشان تحصیلات جدید هم داشتند و دروس دینی(حوزوی) را هم خوب خوانده بودند و درس خارج را در محضر آیات عظام و آقایان آیت‌الله سید محسن حکیم، آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت‌الله شیخ حسین حلّی،[15] آیت‌الله میرزا باقر زنجانی، آیت‌الله حاج سید ابوالقاسم خوئی، آیت‌الله حاج سید محمود شاهرودی[16] و حضرت امام خمینی(قدس سره) هم در ایام اقامت اجباری در نجف اشرف فرا گرفته بودند».[17]

اقامت آیت‌الله حیدری در نجف اشرف مقارن بود با تبعید حضرت امام خمینی(ره) به عراق در سال 1344هجری شمسی که آیت‌الله حیدری از این فرصت استفاده کرده و ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه آن بزرگوار، در بحث ولایت فقیه امام (ره) نیز حاضر گردیدند. او در‌باره حضور خود در درس امام خمینی (ره) چنین نوشته است:

«درس خارج فقه و اصول و علم کلام را در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف که از جمله استاد عالی‌قدر و رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی دام ظله افتخار شاگردی و تلمذ داشته‌ام».[18]

نویسنده‌ی کتاب «حیات علمی آیت‌الله حیدری» با تحلیلی از حرکت‌های سیاسی و انقلابی در سه حوزه کربلا، سامرا و نجف در طول تاریخ تشیع و تأثیرپذیری طلاب و فضلا از فقه سیاسی این سه مکتب، درس ولایت فقیه حضرت امام خمینی(ره) در نجف اشرف را حلقه‌ی پایانی این تلاش‌ها می‌خواند و در پایان می‌نویسد:

«تَکّون ابعاد شخصیتی آیت‌الله حیدری ایلامی به گونه‌ای است که در حوزه های سیاسی شیعه حاضر می‌شود تا سیاست علوی را از سیره نائبان بر حق امام زمان(عج) بیاموزد، متأخرترین   واقعه‌ی سیاسی در حوزه علمیه کربلا روی داده است، لذا آیت‌الله حیدری نخست به حوزه علمیه کربلا می‌رود و برخلاف بیشتر طلاب دانش پژوه که حوزه نجف را ترجیح می‌دهند».[19]

آیت‌الله حیدری از معدود شخصیت‌های علمی هستند که در عصر خود ضمن تلمذ از محضر بزرگان و اساتید، شیوه درسی سه مکتب فقهی حوزه‌هایکربلا، سامرا و نجف، را درک کرده‌اند از این‌رو ایشان را باید از معدود فقهایی دانست که به چنین توفیق بزرگی نائل شده‌اند.

آیت‌الله حیدری در نجف اشرف در کنار اشتغال به تحصیل و تهذیب و حضور در هیئت استفتاء برخی از مراجع عظام تقلید[20] با مکاتبات خود در نجف اشرف با سایر روحانیون سرشناس ایلام، ضمن رساندن وجوهات مردم ایلام به بیوت مراجع عظام از اوضاع و احوال مردم و حوادث زادگاه خود هم بی‌خبر نمی‌ماند.[21] ایشان با وجود تنگدستی، هزینه‌ِ‌ی بسیاری از زائران ایلامی و انقلابیونی را که در زیارت عتبات عالیات قصد ملاقات با امام خمینی(ره) را داشتند برعهده می‌گرفت. عالم مبارز حجة‌الاسلام شیخ محمد تعمیرکاری در بازجویی‌هایش در ساواک به یکی از مسافرت‌های خود به نجف اشرف و میزبانی و تأمین هزینه‌های مسافرتی خود و دوستانش از سوی آیت‌الله حیدری این گونه اشاره می‌کند:

«در سال1345ﻫ ش با شیخ محمد تقی مروارید به مسافرت عراق رفتم. وارد مهران شدیم مهران در مرز ایران است،  مروارید گفت: «من به منزل حاج نورعلی می‌روم شما به منزل فرامرز برو» من به منزل فرامرز رفتم شب در مهران در منزل فرامرز بودم که یک نفر از اهل ده آمد که اسم او را بلد نیستم مرا به طرف زرباطیه برد، مبلغ 60 تومان گرفت، انگیزه من به قصد زیارت امام حسین(علیه‌السلام) بود و بدون گذرنامه مسافرت کردم از راه غیر مجاز از راه مهران وارد زرباطیه شدم در منزل سیدشرافت که ایرانی بود مقیم عراق، آقای مروارید را دیدم و شب چون که اربعین بود در زرباطیه ذکر توسلی نمودیم فردا با هیئت اهل زرباطیه از راه کوت،  وارد کربلا شدیم، در کربلا شب در میان حسینیه هئیت زرباطیه بودم  و فردا به حرم رفتم و مدت یک‌ماه در کربلا  و نجف و سامرا و کاظمین بودم، در نجف سه روز با مروارید در منزل شیخ عبدالرحمن حیدری بودم در کاظمین در مدرسه جلو صحن حرم کاظمین بودم، حاج عبدالرحمن حیدری با شیخ جعفر جهانی را دیدیم و شب رفتیم شام خوردیم به حساب عبدالرحمن حیدری بود و پول بلیط کاظمین تا خسروی را حاج عبدالرحمن حیدری داد.» [22]

 

آیت‌الله حیدری از منظر بزرگان

رهیافت به همه‌ی ابعاد شخصیتی انسان‌های برگزیده را بعضاً از طریق توصیفاتی که بزرگان از آنها انجام داده‌اند، می‌توان درک کرد. اوصاف آیت‌الله حیدری ایلامی در کلام علماء جلوه و نمود خاصی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

آیت‌الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی

این مرجع عالیقدر شیعه در مرقوم شریف به مردم ایلام این گونه ایشان را معرفی می‌کنند:

«حضرت حجة‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالرحمان حیدری از افاضل و اعلام نجف اشرف می باشند ...امید است کاملاً رضایت خاطر ایشان فراهم شود... و  اجمالاً عرض می کنم لسان حقیر الکن است از بیان مقام جلالت و علم و تقوی و عفاف و سداد معظم له»[23]

آیت‌الله العظمی حاج آقا سید رضا بهاءالدینی

این عارف کامل و عالم فرزانه ضمن حضور در مراسم ختم آیت‌الله حیدری در مسجد کرامت قم خطاب به خواص گفتند:

«باید او را در قبرستان ایلام دفن می‌کردید تا خدا به یُمن وجود او عذاب را از قبرستان شما دور می‌داشت».[24]

آیت الله العظمی حسین نوری همدانی

ایشان در بیان خاطرات سفر خود به جبهه‌های جنگ در غرب کشور این گونه به وصف آیت‌الله حیدری می‌پردازد:

« ... در چند کیلومتری ایلام در یکی از جبهه‌ها در ضمن به خدمت آیت‌الله حیدری رسیدیم، این عالم بزرگوار با اخلاص و صفای خود در آن جبهه به مجاهدین اسلام خدمت می‌کرد، صفا و اخلاص این مرد بزرگوار، بسیار آموزنده و جالب بود حضور او در جبهه‌های غرب مانند حضور آیت‌الله میرزا جوا آقا تهرانی[25] در جبهه‌های جنوب یک دنیا تعهد و اخلاص و صفا را منعکس می‌کرد».[26]

آیت‌الله‌العظمی سیدعلی سیستانی 

ایشان درباره اوصاف شخصیتی آیت‌الله حیدری ایلامی در دیدار با یکی از روحانیون ایلامی در سفر به عتبات عالیات در سال 1381ﻫ ش درذکر ویژگی های اخلاقی آیت‌الله حیدری می‌فرمایند :

« ...خداوند آقاشیخ عبدالرحمان را بیامرزد، ایشان در بین دوستان در نجف مشهور به علم، زهد و تقوی بودند».[27]

آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی[28]

این استاد برجسته سطوح عالیه حوزه علمیه قم خصوصیات اخلاقی آیت‌الله حیدری را این گونه برشمرده است :

«...حضرت حجة‌الاسلام و المسلمین آقای ایلامی که جداً و بدون هیچ مبالغه از لحاظ اخلاق کم نظیر و حقیر شهادت به عدالت ایشان می دهم و از لحاظ علمیت نیز هر وقت با ایشان مذاکره نموده ام حدَّت و حسن سلیقه در معظم له مشهود بوده است و در بعضی مواقع مورد استفاده این جانب بوده است».[29]

 

آیت‌الله شیخ محمد هادی معرفت[30]

این عالم قرآن پژوه در خصوص جایگاه آیت‌الله حیدری در بین طلاب و فضلای آن مقطع در کربلا می‌گوید:

«من و علامه حیدری بیشتر از دو برادر به هم نزدیک بودیم. عبادت ایشان در حوزه­ی علمیه کربلا نمونه بود و همه ایشان را به پاکی و تعبد می‌شناختند و چنان گرم تحصیل بودند که حتی یک لحظه را تلف نمی‌کردند».[31]

 

آیت‌الله محمد ابراهیم جناتی[32]

این عالم فرزانه که در نجف با آیت‌الله حیدری هم درس بوده‌اند خصوصیات اخلاقی ایشان را این‌گونه بیان می‌کند:

«... به هر حال تردیدی در این نیست که عالم جلیل القدرآیت‌الله حیدری(تغمده الله رحمته و اسکنه الله فَسیح من جناته) یکی از عالمانی بود که از صیانت نفس، مخالفت با هوی و هوس، که این بسیار اهمیت دارد و پرهیز از خودخواهی، خودبینی، خود محوری و برخورداری از ضمیر پاک و بی آلایش و دارای تقوی و پرهیزگاری کاملی بود در بعد اخلاقی و اجتماعی واقعاً کم نظیر بود، این ویژگی های او نه تنها برای ما که در نجف اشرف در درس‌ها باهم سال‌ها شرکت داشته ایم روشن بود، بلکه برای همگان به روشنی مشهود بوده است، ما در بین آگاهان در عرصه های علم و تدین، تقوا، قلمرو فرهنگ و جنبه های اخلاقی و اجتماعی و نیز درک شرایط زمان بسیار دیده‌ایم ولی آن که دارای همه این ویژگی ها باشد کمتر دیده، می‌توانم بگویم مرحوم آیت‌الله حیدری ( نورالله مضجعه) در حد معتنابهی دارای همه این ویژگی ها بوده است».[33]

 

فعالیت های فرهنگی ـ مذهبی آیت‌الله حیدری در عراق

آیت‌الله حیدری ایلامی پس از سال‌ها اقامت در نجف اشرف به دعوت کردهای فیلی[34] بغداد و به نمایندگی از مراجع عظام تقلید در سال1349 ﻫ ش راهی این شهر شد و در «حسینیه ابوسیفین[35]» به اقامه نماز جماعت، تبلیغ معارف دینی و ارشاد مردم پرداخت و با همکاری مؤمنین به دستگیری از ایتام و مستمندان پرداخت. به سبب نفوذ معنوی و اعتماد مردم به این عالم ربانی به حل اختلافات ساکنان این مناطق (باب الشیخ، شورجه، الثوره، جمیله و جمهوری) نیز می‌پرداخت. همکاری نزدیک آیت‌الله حیدری با هیئت‌های مذهبی حسینیه ابوسیفین و حسینیه اکراد فیلی در منطقه باب الشیخ بغداد و مشارکت وی در برنامه های مذهبی و به ویژه ایام سوگواری پیامبر اعظم (ص)، ماه‌های محرم، صفر و رمضان موجب نزدیکی بیشتر مؤمنین به ایشان شده بود که این امر موجب شد همواره از سوی دستگاه امنیتی حزب بعث احضار و مورد آزار و اذیت قرار گیرد.

 

1ـ فعالیت‌های آیت‌الله حیدری در دهه‌ی پنجاه

به دنبال فعالیت گسترده آیت‌الله حیدری در بغداد سرانجام وی در تاریخ پنجم دی ماه1350   ﻫ ش از سوی دستگاه امنیتی عراق دستگیر و در نزدیکی یکی از پاسگاه‌های منطقه مرزی فکه در استان خوزستان به ایران بازگردانده شد.

آیت‌الله حیدری پس از بازجویی‌های اولیه در پاسگاه مرزی و صدور کارت شناسایی معاودین راهی شهر مقدس قم شد. به دلیل مشکلات مالی از سوی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی، مبلغی برای خرید خانه در اختیار وی قرار گرفته و ایشان در این شهر اقامت گزیدند.

آیت‌الله حیدری راجع به این خانه‌ی گِلین که در یکی از محلات پایین شهر قم قرار داشت در وصیت‌نامه‌اش ضمن تأکید بر این نکته که از مال دنیا هیچ دارایی ندارد بجز منزل مسکونی در قم، به ورثه‌اش سفارش می‌کند که این منزل مسکونی سهم امام بوده و تنها در صورت اجازه از مراجع تقلید حق تصرف در آن را دارند.[36]

1 ـ 1) همکاری با یاران امام(ره) و عزیمت به ایلام

ممانعت رژیم پهلوی از بازگشت شهید بهشتی به آلمان در دهه‌ی پنجاه، این فرصت را در اختیار یاران امام(ره) قرار داد تا با همفکری شهید بهشتی، حرکتی فرهنگی ـ سیاسی را در سطح کشور سازماندهی کنند. [37]در همین زمان آیت‌الله حیدری بنا به درخواست مردم استان ایلام و موافقت مراجع عظام تقلید به ایلام می‌آیند.

ساواک با زیر نظر گرفتن حرکت فرهنگی ـ سیاسی علمای مذهبی در سراسر کشور از اواخر سال 1354 و اوایل سال 1355 مراقبت از روحانیون را در این جنبش جدید که از آن به «کنار گذاردن برخی اختلاف نظرهای فیمابین خود در جهت تشکل و هماهنگ‌سازی بعضی فعالیت‌های ضد دولتی»[38] یاد می‌کنند، از ساواک استان‌ها می‌خواهد این اقدامات را زیر نظر گرفته و مراتب را اعلام نمایند. پرویز ثابتی رئیس اداره کل سوم ساواک درباره مراقبت از روحانیون به رئیس ساواک ایلام چنین می‌نویسد:

«نتیجه بررسی‌های انجام شده از قرائن، نشان می‌دهد که روحانیون طی یکسال اخیر با کنار گذاردن برخی اختلاف نظرهای فیمابین خود در جهت تشکل و هماهنگ‌سازی بعضی فعالیت‌های ضد دولتی گام بر می‌دارند. این مطلب اگر چه جنبه‌های آشکار ندارد ولی در باطن گویای این واقعیت احتمالی است که جناح روحانیت می‌کوشد تا در مسیر روند انقلابی ایران، مواضع ارتجاعی خود را کماکان حفظ و چون برخی اقدامات اصلاحی در کشور با منافع آنان متضاد است، سعی در ایجاد وقفه در امور اصلاحی می‌نمایند. برای کسب اطلاعات کافی در این زمینه و خنثی سازی بموقع هرگونه تحریکات و اقدامات مضره از جانب روحانیون، اصلح است که اقدامات مراقبتی دقیق وهمه جانبه در مورد آنان حتی کسانی‌که بظاهر موجه و طرفدار دولت بنظر می‌باشند معمول و در موارد لازم از منبع 1585 نیز استفاده شود.خواهشمند است دستور فرمائید در این زمینه اقدام و نتیجه را اعلام نمایند».[39]       

پس از این دستور، ساواک ایلام دو هفته بعد، نامه‌ی شیخ احمدکافی برای آیت‌الله حیدری ایلامی را برای اداره کل سوم ارسال می‌دارد که در آن شکل گیری تشکلی جدید با کنار نهاده شدن اختلافات و توافق بر محور شدن آیت‌الله حیدری به چشم می‌خورد. استقبال «حجة‌الاسلام محمد تقی مروارید» و «حجة‌الاسلام شیخ محمد تعمیرکاری» از مسافرت آیت‌الله حیدری به تهران و هماهنگی آنها با واعظ معروف «حجة‌الاسلام محمد تقی فلسفی» در سال 1355ﻫ ش وقوع تحولات جدیدی در ایلام را نشان می‌دهد. در سند ساواک آمده است:

«نامبرده بالا[حجة‌الاسلام احمد کافی] اخیراً نامه‌ای از شهرستان ایلام جهت شخصی بنام آیت‌الله شیخ عبدالرحمن حیدری به قم ارسال نموده است ...

ضمناً ترتیبی اتخاذ گردیده تا از اعمال و رفتارحیدری مورد نظر مراقبت گردد».[40]

این نامه با آنچه پرویز ثابتی حدود دو هفته قبل، از ریاست ساواک ایلام می‌خواهد کاملاً همخوانی دارد؛ چرا که دارای کدها و کلید واژه‌هایی است که فصل جدیدی را در تحولات سیاسی مذهبی ایلام نشان می‌دهد. در این نامه شیخ احمد کافی از اخلاص و پاکی مردم ایلام یاد ‌کرده است. در همین سال امام خمینی(ره) اجازه امور حسبیه و شرعیه و اخذ و استفاده از سهم امام را از نجف اشرف برای آیت‌الله حیدری می‌فرستند. خوشبختانه این موضوع از چشم ساواک که شدیدا‌ً به دنبال یافتن نمایندگان امام خمینی (ره) در امور وجوهات شرعیه بود مخفی مانده و هرگز متوجه آن نمی‌شوند، این موضوع درایت و هوشیاری آیت‌الله حیدری را به خوبی نشان می‌دهد.[41]

تبعید واعظ شهیر شیخ احمد کافی به ایلام برکات زیادی برای مردم این استان داشت، از جمله اینکه موجب شناساندن مردم ایلام به علما و سایر مردم کشور شد تا جایی که ایشان بارها در نامه‌‌نگاری‌های خود با مراجع و بزرگان و محققان (حتی در منابر خود پس از رفع تبعیدکه در سطح کشور برپا و به صورت نوار پخش می‌شد) به سلامت نفس و عشق مردم این منطقه به اهل بیت علیهم السلام اشاره می‌کردند. شیخ احمد کافی در نامه‌های خود به مراجع قم و نجف، از زمینه فرهنگی کاملاً مساعد در ایلام و فقدان روحانی مجتهدی که محوریت کار را بر عهده بگیرد سخن به میان می‌آورند، اخراج آیت‌الله حیدری از عراق و سکونت این عالم ربانی در قم، شیخ احمد کافی و مردم متدین ایلام را برآن داشت تا با نامه نگاری به مراجع و شخص آیت‌الله حیدری در اواخر سال 1354ﻫ .ش زمینه را برای هجرت و اقامت ایشان به ایلام فراهم سازند.[42] متن نامه‌ی برخی از اهالی ایلام خطاب به آیت‌الله حیدری را به خاطر اهمیت تاریخی آن در اینجا می‌آوریم:

«بسم الله الرحمن الرحیم

حضور محترم حجة‌الاسلام و المسلمین آیت‌الله جناب آقای حاج شیخ عبدالرحمن حیدری دامت برکاته، بعد التحیه و سلام بعرض عالی می‌رساند بر طبق اطلاعی که دارید اهالی شهرستان ایلام و نواحی، پس از سالها انتظار شکرگزاریم خدا راکه به تفضل خداوند متعال و عنایات حضرت ولی عصر(ع) دوران تحصیل خود را در حوزۀ علمیه نجف اشرف در کنار قبر مطهر مولی الموالی سپری کرده و تمنا داریم لطف فرموده دعوت اهالی شهرستان ایلام را پذیرفته و با محرومیتی که خود می‌دانید از نظر برنامه‌های دینی این سامان ما مردم داریم جواب مثبتی به دعوت این آستان داده و ما را با ارشادات و تعلیمات دینی خود بطرف خدا و دین و مذهب رهبری فرمائید خداوند متعال نعمت وجود شما را جهت خدمت به دین و مسلمین و حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بدارد... ».[43]

هم‌زمان با ارسال این نامه به حضرت آیت‌الله حیدری، جمعی از مؤمنین و معتمدان ایلام به ویژه نمازگزاران مسجد جامع این شهر، با نگاشتن نامه‌هایی به قم و نجف اشرف از محضرحضرات آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی، سید محمدرضا گلپایگانی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی می‌خواهند تا زمینه‌ی هجرت آیت‌الله حیدری به شهر ایلام را فراهم کنند.[44]

درخواست‌های مردم مؤمن ایلام از آیت‌الله حیدری و زمزمه هجرت ایشان به ایلام تا آنجا بالا گرفت که حجة‌الاسلام شیخ محمد تقی مروارید با ارسال نامه‌ای به تاریخ 09 / 11 / 1354 برای آیت‌الله حیدری، اشتیاق مردم به حضور ایشان را به جنبشی تشبیه می‌نماید.

متعاقب این نامه‌ها آیات عظام تقلید؛ گلپایگانی، خویی و مرعشی نجفی با ارسال نامه‌هایی از آیت‌الله حیدری می‌خواهند که برای انجام وظایف شرعی به ایلام عزیمت نمایند. در نامه‌ی آیت‌الله‌العظمی خویی خطاب به مؤمنین شهرستان ایلام آمده است :

«... نامه ای به معظم له نوشتیم که به آن صوب متوجه گردد مأمول آنکه مؤمنین حفظهم الله تعالی نعمت وجود معظم له را مغتنم شمرده و از  مواعظ و نصایح و ارشاد و توجیه دینی معظم‌له استفاده نموده از احترام و تجلیل از ایشان دریغ ننمایند زیرا که معظم له شایسته و سزاوار هر گونه تجلیل و تکریم است ».[45]

آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی نیز با تجلیل و بیان ویژگی‌های برتر علمی و اخلاقی ایشان در نامه هایی جداگانه خطاب به اهالی ایلام متذکر می‌شوند که وی با اصرار زیاد پذیرفته و مردم باید «کاملاً رضایت خاطر ایشان را فراهم سازند»[46].

در میان نامه‌های فراوان از سوی اقشار مردم، نامه عالم مبارز حجة‌الاسلام شیخ محمد تعمیرکاری به آیت‌الله حیدری شایسته‌ی تأمل است. بیان واقعیت‌های موجود جامعه، از زبان این روحانی انقلابی، فضای حاکم بر ایلام قبل از آمدن وی به ویژه در زمینه‌ی فرهنگی را به خوبی نمایان می‌سازد. حجةالاسلام تعمیرکاری در این نامه به شدت از فقر فرهنگی استان گله کرده است.[47]

 

2 ـ 1) آغاز نهضت فرهنگی در ایلام؛ تأسیس حوزه‌ی علمیه باقریه

آیت‌الله حیدری با شناخت کامل از بهانه تراشی دستگاه ستم شاهی در جلوگیری از حرکت‌های دینی و تجربه‌ای که از حکومت بعث عراق به دست آورده بود، با در نظر گرفتن همه جوانب و حساسیت‌های موجود منطقه‌ای و کشوری به نحوی گام برداشت که رژیم پهلوی را در آستانه خیزش مردم در سال 1357ﻫ ش در ایلام غافلگیرکرد.

ایشان با شناخت درست از تکلیف خود و برآورده ساختن منویات مراجع عظام تقلید و دغدغه‌های فرهنگی کسانی چون واعظ شهیرشیخ احمد کافی و علمای مبارزی چون حجة‌الاسلام تعمیرکاری و دیگر روحانیون استان در گام نخست، با دیدار از روحانیون و معتمدان، حضور در بین مردم، سفر به نقاط مختلف استان و بازدید از مساجد و حسینیه‌ها نشان داد که به دنبال ایجاد نگرش جدیدی به مسائل سیاسی ومذهبی می‌باشد. در چارچوب همین سیاست بود که ایشان از روحانیون مستقر و اعزامی از سوی خود در مناطق مختلف استان خواست تا پرسش‌نامه‌هایی را که حرکتی جدید در عرصه تبلیغ و تشکیلات دینی محسوب می‌شد، تکمیل نمایند. پرسش‌های آیت‌الله حیدری راجع به جمعیت، تعداد مراکز علمی و فرهنگی و یا احیاناً وجود مراکز فساد و افراد ضد مذهبی در منطقه بود، ایشان همچنین خواستار شناسایی جوانان مستعد برای هجرت به شهر ایلام و استقرار در «مدرسه علمیه باقریه» بود. این حرکت آیت‌الله حیدری که در واقع نشان دهنده‌ی عزم این عالم دینی برای برداشتن گام بلند برای یک پالایش فرهنگی و مذهبی بود، از دید ساواک و منابع متعدد آن تا حدودی پنهان مانده و به این خاطر در میان اسناد ساواک به آن اشاره نشده است. در بخش‌هایی از این پرسش‌نامه آمده است:

«پس از تقدیم عرض سلام موفقیت روزافزون جناب‌عالی از خداوند متعال خواستار و امیدوارم خدمات ارزنده‌تان مورد توجهات خاصه ولی عصر(عج)بوده و همواره مؤید باشید.

باری برنامه زیر را مورد توجه قرار داده و پاسخ موارد آن‌را دقیقاً مرقوم و ارسال فرمائید تا به یاری خداوندی درآینده راهنمائی برای اقدامات لازمه تبلیغی درآن منطقه باشد.

1- نام محل و فاصله آن تا مرکز استان (شهرایلام)

2- معرفی کدخدا و چند نفر از معتمدین محل

3- جمعیت تقریبی

4- وضع راه و وسائل نقلیه آب و هوا، روشنائی، بهداشت، درمانگاه، حمام، و غیره

5- مراکز علمی و آموزشی منطقه، دبستان، راهنمائی، دبیرستان دولتی

6- مراکز مذهبی، مسجد، حسینیه، موجود است یا در دست تأسیس یا خیر

7- فعالیت­های مذهبی و تبلیغی توسط آقایان روحانی قبلی و افراد متدین بومی با معرفی آنان

8- فعالیت‌های ضدمذهبی و مراکز فساد در آنجا

9- افراد غیر مسلمان یا غیر شیعه در آن منطقه سکونت دارند یا خیر

10- وضع مالی و عمده درآمد و محصول آنجا و نحوه استقبال و پذیرائی از آقایان مبلغین و روحانیون

11- نتیجه فعالیت‌های جناب‌عالی در مدت تبلیغ، تعداد جوانانی که در برنامه تدریس قرآن، اصول عقائد واحکام دینی شرکت کرده‌اند.

الف) توجه عامه اهالی به انجام وظائف دینی از قبیل نماز و روزه حضور در مجالس وعظ و ارشاد و نماز جماعت.

 ب) تأثیر مواعظ و ارشادات و آیا حاضرند در مناسبات آینده مُبلغ را دعوت نمایند یا خیر.

ج) آیا تقاضای وجود یک‌نفر روحانی در منطقه بطور دائم دارند یا خیر؟ به نظر جناب‌عالی  محل قابلیت و موقعیت پذیرش این موضوع دارد یا خیر.

12- در صورت امکان یک یا چند نفر از جوانان متدین باسواد از خانواده‌های شریف برای روحانی شدن تشویق نمائید و با موافقت و اجازه اولیاء آنها، با خودتان به ایلام بیاورید که به طور شبانه روزی در مدرسه علمیه باقریه مشغول تحصیل شده و بدیهی است جمیع وسایل راحتی برای آنان تهیه و به ‌طور رایگان در اختیار آنها گذاشته خواهد شد».[48]

خوشبختانه روحانیون و نیروهای مذهبی استان این دعوت آیت‌الله حیدری را با جان و دل لبیک گفته و اطلاعات خواسته شده را در اختیار وی قرار دادند.[49] آیت‌الله حیدری با بهره‌برداری صحیح از این داده‌ها توانست؛ موانع درونی و بیرونی، فرصت‌ها و تهدیدها را در استان ترسیم و با شناخت کاملی به اجرای اهداف و برنامه‌هایش بپردازد. پس از این مرحله آیت‌الله حیدری با مسافرت به شهر قم و برقراری ارتباط با فضلا و طلاب سایر استان‌های کشور زمینه‌ی تبادل تجربیات و ایجاد همکاری‌های علمی و مذهبی را فراهم نمود.

دعوت از پنجاه و هشت روحانی فاضل که در میان آنان شخصیت‌های علمی و پژوهشی مطرحی حضور داشتند، موج جدیدی را در استان ایجاد کرده و فطرت پاک و بی آلایش مردمی را که سال‌ها مورد هجوم تبلیغات مسموم رسانه‌های ستم‌شاهی قرار داشتند به سوی پاس‌داشت شعایر دینی دعوت نمود. استقبال مردم استان ایلام از این روحانیون اعزامی موجب شد تا پس از پایان محرم سال 1355ﻫ ش سیل نامه‌ها برای درخواست حضور دوباره این روحانیون به دفتر این عالم فرهیخته روانه شود.[50] نهضت تبلیغی آیت‌الله حیدری در این سال و بیداری مردم مؤمن استان، این عالم آینده نگر را در موقعیتی قرار داد تا با تعامل با روحانیون و معتمدان و کمک مؤمنین در سال 1356ش علی‌رغم مشکلات عدیده‌ای که وجود داشت موفق به ساخت21 باب مسجد، 18 باب حسینیه، یک باب خانه عالم در مهران، و هشت کتابخانه شود.[51] این تلاش پی‌گیر و همت عمومی باعث شد که رژیم پهلوی نتواند بیش از این به ترویج مظاهر فرهنگی غرب در این منطقه بپردازد.

پس از این بیداری اسلامی، عشق و علاقه مردم به اهل بیت علیهم السلام و استقبال آنان از روحانیون در سال‌های 1355 و 1356 ﻫ ش به‌گونه‌ای جلوه کرد که تعجب بسیاری از نویسندگان و مبلغان را بر‌انگیخت.[52] استاد علی دوانی در این‌باره می‌نویسد:

«‌در سفری که به اتفاق مرحوم آیت‌الله حیدری و جمعی از فضلای همراه از ایلام به مهران رفتیم، من در سخنرانی که در مسجد مهران بعد از نماز جماعت آیت‌الله حیدری ایراد کردم همین را توضیح دادم، و چون به آن جا رسیدم که همسر علی صالح‌، ام سلمه آن بانوی بزرگوار پس از تشریف بردن حضرت امام رضا (علیه‌السلام) از خانه آنها، رفت و صورت بر جای نشستن امام نهاد و بوسید دست بر آن کشید و به صورت مالید، چنان حاضران مجلس صدا به ناله و گریه برداشتند که من کمتر نظیر آن را به یاد دارم و این خود حاکی از شدت علاقۀ مردم پاکدل عزیز آن منطقه به اهل بیت عصمت و طهارت بود».[53]

در باور آیت‌الله حیدری، انس با کتاب، برپایی مجالس درس و بحث، بیان احکام و دستورات الهی و دعوت جامعه به پیروی از قرآن و تبعیت از فرامین اهل بیت علیهم السلام رسالت اصلی هر طلبه به شمار می رفت؛ از این رو ایشان در سخت‌ترین شرایط مالی و اقتصادی هرگز از این مسیر جدا نشد، به نحوی که در واپسین روزهای زندگی در کنار تهجد و راز و نیاز با خدا در بستر بیماری به مطالعه و تحقیق مباحث فقهی و علمی می‌پرداخت. او که به شهادت مراجع و بزرگان فقه به درجه عالی فقه رسیده بود و در بیان احکام ، نظرات فقهی خود را بیان می‌کرد.[54] در پرهیاهوترین دوران حوادث و رخدادهای سیاسی و فضای پر التهاب جنگ و بمباران شهرها، با شنیدن پرسشی علمی یا طرح مسأله‌ای فقهی و دینی به وجد می‌آمد و مشتاقانه آن را دنبال می‌کرد. روحیه علم‌دوستی آیت‌الله حیدری در کنار درک درست این عالم ربانی از وضعیت استان و نیاز مبرم به طلاب و روحانیون بومی باعث شد تا «مدرسه علمیه باقریه» در سالروز میلاد امام محمد باقر(علیه‌السلام) در سال 1355ﻫ ش برابر با سوم صفر1397 ﻫ ق افتتاح و به جذب طلاب در سطح شهرستان‌های استان بپردازد.[55]

استقبال و تجلیل اساتید و روحانیونی چون شیخ احمد کافی و استاد علی دوانی و سایر روحانیون نشان از آغاز مبارک و پرشتابی در فعالیت علمی این مدرسه دارد.[56] آقای دوانی درباره انگیزه آیت‌الله حیدری در خصوص تأسیس مدرسه علمیه باقریه و تلاش وی برای گسترش آن می‌گویند:

«مرحوم آیت‌الله حیدری گذشته از برنامه اعزام مبلغ به اطراف با تامین هزینه آنها، برنامه وسیعی هم برای تأسیس مدرسه علمیه طلاب علوم دینی، و عامه مردم، به ویژه جوانان شهر (پسران و دختران) داشت، آن روز مدرسه باقریه که به صورت کوچک وصل به خانه ایشان بود، مشغول کار بود، ولی زمینی را در نظر گرفته بودند که با احداث بنای آبرومندی همه نیازها را در آن تأمین کنند. من در سفر دوم ( دهه محرم 1397 ﻫ ق) در این باره شرحی مختصر در دفتر یادداشت مدرسه نوشتم».[57]

دعوت از علمای بزرگ چون آیت‌الله محمد رضا طبسی به ایلام و برگزاری مراسم باشکوه عید نیمه شعبان در سال1356 ﻫ ش که در جریان آن تمام مساجد، حسینیه‌ها و خیابان‌های این شهر تزئین و با طاق نصرت آذین شده بودند از جمله اثرات مثبت مدرسه‌ی علمیه‌ی باقریه در استان ایلام می‌باشد.

هم زمانی تأسیس حوزه‌ی علمیه باقریه با اوج گرفتن نهضت امام خمینی (ره)، اتاق کوچک و مدرسه علمیه‌ی این فقیه بزرگوار را به تدریج به مرکز پاسخگویی شبهات اعتقادی و سیاسی مردم تبدیل کرد. وقوع جنگ تحمیلی و ارتحال آیت‌الله حیدری، متأسفانه امکان تبدیل شدن این مدرسه به قطبی علمی در کشور را از میان برداشت. [58]

 

3ـ 1) تلاش برای تنویر افکار و مبارزه با جهل و خرافات

مبارزه‌ی پی‌گیر آیت‌الله حیدری با مظاهر بی‌دینی مانند تشکیلات بهائیت و زندگی دیندارانه و اخلاقی مردم ایلام موجب می‌شد تا معدود بهایی‌ها و مسیحی‌های خارجی مقیم این شهر و حتی مسلمانان دیگر مذاهب اسلامی به سوی پذیرش مکتب اهل بیت علیهم السلام گرایش پیدا کنند[59]. آیت‌الله حیدری همچنین در ادامه‌ی حرکت بزرگ فرهنگی خود ضمن مطالعه در زندگی امام‌زادگان استان، متن‌هایی را درباره شخصیت این بزرگواران تهیه و آن را بر سر در بارگاهشان نصب کرد. این اقدام آیت‌الله حیدری را باید گامی در جهت آگاهی‌بخشی به مردم استان دانست. ایشان به موازات این اقدام ارزشمند، روحانیون استان را از برخوردهای غیر صحیح با آنچه که مورد تقدس و احترام مردم بودند باز می‌داشت؛ چراکه وی بر این باور بود که در مقابل پدیده‌هایی که دریک فرایند زمانی به وجود آمده‌اند باید حرکتی زمان‌بر را در پی گرفت. علی‌رغم این بصیرت داهیانه، ایشان از پیشگامان مبارزه با جهل و خرافات نیز به حساب می‌آمدند؛ به‌گونه‌ای که بدون هیچ مسامحه و ملاحظه‌ای در مقابل بدعت‌ها و خرافات نظر خود را اعلام می‌کردند.[60]

آنچه که آیت‌الله حیدری را آزار می‌داد پدیده‌هایی بودند که به دلیل مسامحه‌ و ملاحظه‌کاری‌ در جامعه نهادینه شده بودند، از این رو ایشان همواره در نشست‌های صمیمانه با روحانیون و صاحبان نفوذ در استان می‌کوشید تا حرکتی هماهنگ را بر ضد این پدیده‌ها ایجاد نماید.

حجةالاسلام والمسلمین دوانی در این خصوص خاطره‌ای را نقل می‌کند که نشان‌دهنده‌ی اهمیت موضوع از منظر آیت‌الله حیدری می‌باشد. استاد دوانی می‌نویسد:

«یکی از عادات آن روز مردم ایلام و شاید کل استان این بود که نسبت به اموات خود خیلی حساس بودند می‌دیدم که اغلب لباس سیاه می‌پوشند، آیت‌الله حیدری می‌گفت وقتی یکی از آنها می‌میرد همه‌ی فامیل سیاه پوش می‌شوند و مدتها مجلس عزاداری برپا و رفت و آمد دسته دسته مرد و زن به مجالس ختم و عزا ادامه دارد.هنوز چهلم او تمام نشده اگر فرد دیگری ولو دور باشد بمیرد باز همین جریان است، و به همین گونه به تأخیر می‌افتاد و کار را بسیار مشکل می‌کرد. در دهات این رسم بیشتر یک رسم عشایری بود.

این رسم در نهاوند که اصولاً، کردستان، کرمانشاه و آن نقاط هم کم و بیش بود، ولی گویا در استان ایلام که نقطه‌ای بن بست بوده و مردم عادات و رسوم ویژه خود را داشتند بیشتر بود. آیت‌الله حیدری شبی گفت کاش  می‌توانستم این رسم را از میان برمی‌داشتم. من گفتم اگر لازم می‌دانید من در یکی از مجالس، مضار این کار را بیان کنم و شما هم دنبال آن را بگیرید. رفقای روحانی حاضر در مجلس هم گفتند کار خوبی است و همه راحت می‌شوند چون خیلی‌ها هم ناراحت هستند ولی کسی جرأت نمی‌کند پیش‌قدم شود! نمی‌دانم این کار را کردیم یا موکول به بعد و فکر دیگری شد. به احتمال زیاد آن حالت فروکش کرده است، چون آمد و رفت غربا به استان زیاد شده، و معمولاً در این راستا بعضی از عادات و رسوم ویژه هم متروک می‌شود».[61]

استاد علی دوانی در ضمن بیان خاطرات خود از سفرهای تبلیغی در ایلام به برخی از سیاست‌های آیت‌الله حیدری از جمله تبلیغ برای همه‌ی مراجع عظام تقلید، تأَمین حق الزحمه مبلغان از طرف خود به خاطر فقر مالی مردم استان، و درخواست کمک از مبلغان برای مقابله با تبلیغات بهایی‌ها و سیاست‌های فرهنگی رژیم پهلوی اشاره می‌کند. ایشان دراین مورد می‌نویسد:

«مرحوم آقا شیخ احمد کافی واعظ که به واسطه آهنگ گرم و گیرا و مواعظ دلنشین و ساده‌اش در تهران شهرت زیادی یافته بود، و پایگاه او در خیابان امیریه به نام «مهدیه» و دعای کمیل شبهای جمعه او سروصدای زیادی داشت، روزی مرا دید و گفت فلانی شنیده‌ام به ایلام دعوت شده‌ای، من یکسال و چندی درایلام تبعید بودم، و چندی قبل آزاد شدم، خواستم سفارشی به شما بکنم.

سفارش این است که مردم ایلام و شهرها و نقاط تابعه آن استان همگی کرد ولی شیعه هستند، شیعه خالص و دست نخورده. خیلی خوش عقیده و راسخ در تشیع و دینداری هستند، ولی برای آنها کار درستی نشده است. از جمله خیلی بجاست که یک کتاب کوچک در اصول و فروع دین بنویسی که چاپ و منتشر شده و گویا گفت چاپ آن به عهده من.[گفت] کتاب باید خیلی ساده باشد و به دور از به کار بردن کلماتی امثال سلول و اتم و ملکول برای اثبات توحید و غیره بلکه فقط با استناد به آیات و روایات و تعبیرات اسلامی و افزود اگر این کار را بکنی خدمتی به سزا کرده‌ای، چون مردم ساده دل آن استان که من دیدم نیاز مبرمی به چنین کتابی دارند.

من این کتاب را بعد از سفر به ایلام نوشتم به نام «اصول اعتقادی و فروع عملی اسلام» و تاکنون چند بار چاپ و منتشر شد که در واقع یادگار سفر استان ایلام و دیدن مردم با ایمان و دست نخورده آن جا است.

منبر من در هر دو سفر در مسجد جامع، محل اقامه‌ی نماز جماعت مرحوم آیت‌الله حیدری بود. رفقا هم در مساجد دیگر و بعضی به نقاط دیگر استان مانند ملکشاهی، ارکوازی و غیره می‌رفتند، البته با مشکلاتی که داشتند. در آن دو سفر مرحوم[آیه الله حیدری] را روحانی قابل تحسین دیدم. پاکباز، میهمان دوست، دلسوز به حال اسلام و مسلمین، خیرخواه نوع و ساعی. از کارهای ابتکاری و ابداعی او این بود که از آیت‌الله خویی و شاید کمک­های محلی و بعد هم امام خمینی(ره) و دیگر مراجع هزینه‌ی تبلیغ مبلغان را که به اطراف می‌فرستاد تأمین می‌کرد و می‌گفت کاری به مردم نداشته باشید. سفارش می‌کرد، پیام می‌فرستاد، یا نامه می‌نوشت به معتمد یا معتمدین محل که واعظ مجانی است، شما فقط مجلس یا مسجد را مهیا کنید، در فکر تأمین حق الزحمه واعظ نباشید این معنی چون تا آن موقع نه در شهرها و نه دهات سابقه نداشت، در میان مردم حسن اثر داشت. رفقایی که پس از ایام تبلیغ برمی‌گشتند از وضع بد [اقتصادی] مردم یاد می‌کردند».[62]

 

2ـ فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله حیدری در جریان انقلاب اسلامی

 

1 ـ 2)حمایت از روحانیون و انقلابیون استان

ارتباط آیت‌الله حیدری با یاران امام خمینی(ره) و همیاری و همدلی ایشان با انقلابیونی که در زندان و تبعید به سر می‌بردند، حاکی از باورهای عمیق ایشان به نهضت امام خمینی (ره) بوده است.

در یکی از نامه‌های حجة‌الاسلام تعمیرکاری برای آیت‌الله حیدری در سال 1356، از ایشان با عنوان «پدر ارجمندم» خواسته شده است تا هنگام تبعید وی در مشکین‌شهر، از خانواده‌اش مراقبت و سرکشی نماید.[63] آنچه در نامه‌ی آن روحانی مبارز در فضای سنگین و سرد طاغوت به چشم می‌خورد، ارسال دادخواست و حکم دادگاه برای آیت‌الله حیدری و در جریان قرار دادن ایشان از روند دادگاه فرمایشی خود بوده است.[64]

در میان اسناد این عالم فرزانه نامه‌ی دیگری از حجة‌الاسلام تعمیرکاری وجود دارد که از تبعیدگاه ایذه در سال 1357ﻫ ش ارسال شده است. این نامه مخاطب امروز را در سایه روشن فعالیت‌های انقلابی آیت‌الله حیدری و ابعاد حرکت فرهنگی ایشان در آن مقطع قرار می‌دهد.

اشاره‌ی عالم مبارز تعمیرکاری به جایگاه «هدایت» از منظر رسول اکرم(ص) و نقش محوری آیت‌الله حیدری به «بیدار نمودن مردم عوام» نشان از حرکت فرهنگی آیت‌الله حیدری در روزهای اوج گیری نهضت امام(ره) دارد. خطاب قرار دادن آیت‌الله حیدری با تعابیری چون «تکیه‌گاه قلب مردم» ، «امید آزادی مردم زحمتکش و بی پناه» از محوریت آیت‌الله حیدری در حساس‌ترین مقطع تاریخی در  استان ایلام حکایت دارد. حجة‌الاسلام تعمیرکاری در همین نامه به «هدیه وافر واصل شد» نیز اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی کمک‌های‌ مالی آیت‌الله حیدری به ایشان، در کنار حمایت‌های معنوی بوده است.[65]

 

2 ـ 2) مخالفت با هدایای سپهبد مقدم رئیس ساواک

با آغاز سال 1357، انقلاب اسلامی در استان ایلام، همانند شهرهای دیگر کشور وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد، مرحله‌ای که رنگ و بوی آن را بیش از هرجای دیگر در منزل آیت‌الله حیدری می‌شد مشاهده کرد.[66] در فروردین این سال مردم همانند گذشته به آیت‌الله حیدری به چشم بزرگتر قوم و به منزل او به چشم قرارگاهی می‌نگریستند، که فرمان‌های صادره از آن مبانی حرکت عمومی انقلاب به حساب می‌آمد. حساسیت این مسأله به حدی بود که سازمان مخوف ساواک و در رأس آن سپهبد ناصر مقدم برآن شد تا برای مهار انقلاب در ایلام با بزرگ‌نمایی خطر مارکسیست‌ و کمونیست آیت‌الله حیدری را مرعوب و منفعل نمایند، به همین خاطر با ارسال یک جلد کلام‌الله مجید و مبلغ یک میلیون تومان وجه نقد، برای این عالم آگاه کوشیدند تا ایشان را از مسیری که در پیش گرفته بودند باز دارند، نامه سپهبد مقدم به همراه هدیه این ساواک و پاسخ آیت‌الله حیدری به آن سندی افتخارآمیز بر تارک روحانیت شیعی می‌باشد. در بخشی از این سند آمده است:

«بعد از سلام کلام‌الله بوسیده و بر دیده گذاشتم ولی از قبول اینگونه پول‌هایی که تاکنون از برکت و توجهات ولی‌عصر عج‌اله فرجه الشریف عادت ننموده‌ام معذرت می‌خواهم خداوند متعال ما و شما‌ها را به حق و حقیقت و اسلام واقعی راهنمایی و از ظلم و ستم و خیانت به مسلمانان و دین مبین اسلام نگهداری و محافظت فرماید».[67]

 

3 ـ 2) تبدیل شدن منزل آیت‌الله حیدری به مقر انقلابیون

نقش آیت‌الله حیدری در حرکت انقلابی مردم در سال1357ﻫ ش چنان پراهمیت است که مورخ شهیر حجة‌الاسلام والمسلمین استاد علی دوانی که از نزدیک با فعالیت‌های ایشان آشنا بوده است، در این مورد می‌نویسد:

«مرحوم آیت‌الله حیدری در ایام اوج قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی رضوان الله علیه انقلاب اسلامی را در شهر خود وارد مرحله جدیدی کرد، و خود رهبر انقلاب استان بود اخبار آن در تهران به ما می‌رسید». [68]

اندک اسناد به جا مانده از ساواک در این مقطع، بیانگر تجمع انقلابیون در منزل آیت‌الله حیدری و بیان مواضع ضد رژیمی ایشان می‌باشد. در اردیبهشت 1357ﻫ ش ساواک در گزارش خود از تجمع در منزل آیت‌الله حیدری برای برپایی مجلس ختم شهدای قم و برقراری ارتباط با برخی از خانواده‌های انقلابیون و معتمدان ایلات خبر می‌دهد.[69] 

 

4ـ 2) واکنش به جنایات رژیم پهلوی در شهرهای دیگر کشور و سازماندهی اعتراضات مردمی در ایلام

هشدار جدی آیت‌الله حیدری به شهربانی ایلام به دنبال دستگیری دو جوان مذهبی و تراشیدن ریش آنان، بازتاب وسیعی در کشور به دنبال داشت؛ تا جایی که ثابتی در نامه‌ای به سازمان اطلاعات و امنیت ایلام خواستار رسیدگی دقیق به این مسأله و گزارش آن به مرکز می شود.[70]

ساواک همچنین در گزارش خرداد ماه 1357ﻫ ش، از همدردی آیت‌الله حیدری و حجة‌الاسلام محمد تقی مروارید با مردم سراسر کشور و ابراز تنفر آنها از جنایات رژیم پهلوی در شهر قم خبر می‌دهد.[71] دستگاه امنیتی رژیم پهلوی در گزارش خود از اعتصابات در شهرهای مختلف کشور، از تعطیلی 20 درصد مغازه های شهر ایلام به خاطر چهلم شهدای شهر یزد، جهرم و اهواز و تجمع جمع کثیری از مردم در منزل آیت‌الله حیدری خبر می‌دهد.[72]

در تیر ماه 1357، واقعه‌ای مهم در ایلام به وقوع پیوست که نقش مهمی در روند حوادث انقلاب اسلامی در استان داشت. در این روز کاروانی از مبلغان مذهبی و معلمان قرآنی به همراه آیت‌الله حیدری از ایلام برای تأسیس دارالقرآن و برپایی کلاسهای قرآنی و انجام فعالیت‌های دینی و انقلابی عازم شهر دهلران بودند که در جریان آن یکی از خودروها دچار حادثه شده و چند نفر از جمله سید اسحاق رسایی کشته و هادی حیدری فرزند آیت‌الله حیدری و یک نفر دیگر در این حادثه مجروح می‌شوند،‌ این حادثه زمینه را برای اعتراضات عمومی فراهم کرد.

برگزاری مراسم درگذشت سید اسحاق رسایی و راهپیمایی گسترده مردم ایلام همان چیزی بود که آیت‌الله حیدری به دنبال آن بود. وی در تلاش برای رسانه‌ای کردن شهادت سید اسحاق رسایی، مراجع داخل و خارج کشور از جمله آیات عظام خویی و گلپایگانی را در جریان ماوقع قرار ‌داد. آیت‌الله حیدری شهید اسحاق رسایی را «طلبه‌ای روحانی، با استعداد و از مبلغین متعهد» نامید و اوصاف «اخلاقی، انقلابی و تعهد اسلامی و انسانی[وی را] مورد تأیید» قرار داد. آیت‌الله حیدری شهادت وی را «منشأ تحرک خاصی ضدرژیم طاغوتی در منطقه» معرفی می‌نماید. آیت‌الله حیدری درباره این سید بزرگوار چنین می‌گوید:

«شهیدرسایی از لحاظ این که در راه انجام وظیفه تبلیغی، دینی و وظیفه اسلامی و مبارزه عملی با دشمنان اسلام و رژیم طاغوتی پهلوی به درجه‌ی رفیع شهادت رسید افتخاری دائمی برای مدرسه علمیه باقریه و خانواده محترم رسایی است».

شهادت این طلبه مدرسه علمیه باقریه ایلام و شاگرد مهذب و انقلابی آیت‌الله حیدری، شور وصف ناپذیری در بین جوانان ایلامی به وجود آورد و جانی تازه به مسجد جامع ایلام که به عنوان کانون انقلابیون به شمار می‌رفت دمید، تفحص و بازدیدهای متوالی عناصر ساواک و شهربانی از مسجد جامع، به ویژه کتابخانه‌ی آن که محل برگزاری کلاس‌های مقاله نویسی و رد و بدل شدن آخرین اطلاعات و اخبار پس از هر حرکت انقلابی بود، به اتخاذ حرکتی انقلابی در مسجد جامع ایلام انجامید و آن سنگر گرفتن مردم در مسجد جامع و درگیر شدن با نیروهای مسلح رژیم بود. در این ماه در کنار دستگیری بسیاری از انقلابیون و گرم شدن شعله‌های انقلاب در این شهر، ساواک به صراحت از ورود آیت‌الله حیدری به عرصه مبارزات در چهار ماهه‌ی اخیر خبرمی‌دهد. [73]

گزارش‌هایی از ابراز نگرانی رژیم از فعالیت حوزه علمیه تحت مدیریت آیت الله حیدری و ارتباط وی با افراد متعصب ارائه شده است. در یکی از این گزارش ها آمده است :

«... نامبرده طلبه خانه‌ای به نام مدرسه باقریه در جنب منزل خود اداره می‌نماید که وجود آن مدرسه موجب نگرانی در آینده است چون می‌تواند در کلاس‌های آزاد قرآن مجید و کلاس‌های رسمی طلبه خانه، عده‌ای نوجوان و جوان متعصب برای اخلال در آینده تربیت شود». [74]

در گزارش ارسالی از اداره کل سوم ساواک به ایلام در تیرماه درباره وضعیت این شهر آمده است:

«... شیخ حیدر‌[‍ی] رهبر مذهبی ایلام در منزل خود عزاداری برگزار و مردم را جهت استماع نوارهای[امام] خمینی[(ره)] دعوت می‌نماید». [75]

مبلغان اعزامی توسط آیت الله حیدری به نقاط مختلف استان بر روی منابر و در کلاس‌های قرآن مردم را نسبت به وقایع و فعالیت‌های انقلابی مردم ایران مطلع و در بسیج مردم علیه رژیم ستم شاهی تلاش خود را دو چندان کرده بودند. ساواک مهران در تاریخ 2 / 6 / 1357ﻫ ش از حمله به قانون اساسی از سوی یک نفر روحانی در مسجد صاحب الزمان (عج) این شهر یاد می‌کند. در این گزارش به استقبال جوانان از این واعظ اشاره شده است.[76] در گزارش شهربانی ایلام به ساواک نیز از اعزام همین روحانی توسط آیت الله حیدری به شهرستان دهلران به عنوان معلم قرآن یاد شده است.[77] 

در مهر ماه سال 1357ﻫ ش و با بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، فرصت مناسبی برای انقلابیون به‌وجود آمد، حرکت دانش‌آموزان و فرهنگیان در این مقطع، رژیم را به گونه‌ای سر درگم کرده بود که در دو راهی تعطیلی تمام مراکز آموزشی و یا بازگذاردن آن با تمام تبعاتش قرار گرفته بودند. تظاهرات دانش‌آموزان و تعطیلی مدارس در استان ایلام، براساس اسناد موجود از سوی بیت آیت‌الله حیدری هدایت می‌شده است.

اسناد ساواک در این مقطع گویای این واقعیت است که شخص آیت الله حیدری عامل اصلی و محرک مردم برای شرکت در تظاهرات بوده است،‌ در یکی از این اسناد آمده است:

«ساعت1700روز 24 / 7 / 57 حدود 500 نفر از قشریون مذهبی که تعدادی زن چادری در بین آنها بوده و دو نفر از روحانیون قشری شهر ایلام در پیشاپیش آنان حرکت می‌کرده‌اند، از مسجد جامع شهر مذکور خارج که بتدریج و پس از پیوستن دسته‌هائی دیگر از طبقات مختلف مردم باین عده، تعداد آنها بالغ بر1500 نفر گردیده است.

جمعیت مورد بحث در خیابانهای سعدی، فردوسی، بلوار خیام شهر ایلام به راه‌پیمائی آرام مبادرت کرده و در ساعت 1815 روز مزبور مجدداً به مسجد جامع مراجعت نموده‌اند.

در این موقع واعظی بنام شیخ حیدری به منبر رفته و مطالبی را بشرح زیر بعنوان خواسته‌های راهپیمایان بیان کرده است:

1- بازگشت روح‌الله خمینی به کشور.

2-خروج سربازان ضد اغتشاش تیپ زرهی شاه آباد از خیابانهای شهر ایلام

3- تعویض دولت  و آزادی سیاسی.

پس از خاتمه سخنرانی نامبرده، اجتماع کنندگان از مسجد خارج و متفرق شده‌اند».[78]

 

ساواک ایلام در گزارش دیگری این واقعه را این چنین به مرکز ارسال کرده است:

«موضوع: شیخ عبدالرحمن حیدری

نامبرده بالا که حدود دو هفته است وارد ایلام شده ضمن تحریک اهالی به اغتشاش اخلالگران را تحریک نموده که روز 24 / 7 / 57 اقدام به تظاهرات نمایند و مغازه‌ها را به بندند. نامبرده اظهار داشته خودم جلوی تظاهرات خواهم بود و باید [انتقام] خون شهیدان را بگیرم».[79]

حمله عوامل رژیم پهلوی به اماکن مقدس، از جمله مساجد و حسینیه‌ها در اواخر عمر ننگین رژیم پهلوی، سردرگمی رژیم در برخورد باخیزش اسلامی مردم را نشان می‌دهد.

در روز 24مهر ماه 1357ﻫ ش، جمعیت 20 هزار نفری مردم کرمان که برای بزرگداشت اربعین شهدای17شهریور و سالگرد شهادت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی که به دعوت علمای انقلابی این شهر در مسجد جامع شهر کرمان اجتماع کرده بودند، مورد حمله‌ی 300 نفر از چماق به دستان رژیم قرار گرفتند.[80]

روحانیت مبارز ایلام به رهبری آیت‌الله حیدری که در این سال حمله‌ی نیروهای رژیم به مسجد جامع ایلام و محاصره و پرتاب گازهای اشک‌آور به داخل مسجد را تجربه کرده بود با ارسال تلگرافی خطاب به آیت‌الله حاج شیخ علی اصغر صالحی کرمانی ضمن محکوم کردن این فاجعه بزرگ با جامعه روحانیت مبارز کرمان و مردم انقلابی آن استان اظهار همدردی نمود.[81]

 

5 ـ 2) خارج نمودن کنترل شهر از دست ایادی رژیم پهلوی

در آبان ماه 1357ﻫ ش ساواک گزارش خود را از اعلامیه درخواست آیت الله حیدری از مردم برای تجمع در مسجد جامع به مرکز مخابره می‌کند. در این گزارش آمده است که پس از تجمع مردم و سخنرانی آیت‌الله حیدری مردم به راهپیمایی دست زده که در جریان آن تعدادی از تظاهرکنندگان زخمی می‌شوند.

«... در ساعت هزار(ده صبح) روز 6 / 8 / 57 عده‌ای حدود800 نفر در مسجد جامع شهر ایلام که قبلاً وسیله شیخ عبدالرحمن حیدری و شیخ محمد تقی مروارید اعلامیه‌ای منتشر کرده بودند اهالی شهر ایلام جمع و پس از سخنرانی شیخ حیدری در ساعت1010صبح از مسجد خارج و شروع به تظاهرات خیابانی و بستن خیابان‌ها وسیله آتش زدن اتومبیل فرسوده و درب و پنجره و حمله به دبیرستان پروین اعتصامی نموده و سپس بطرف پیکره اعلیحضرت رضاشاه کبیر حرکت و قصد تخریب آن را داشته‌اند که با دخالت مأمورین انتظامی و تیراندازی هوایی متفرق شدند.2 نفر از مأمورین انتظامی وسیله میله آهنی از ناحیه سینه و شکم زخمی و8 نفر از تظاهرکنندگان که یکی از آنها وسیله سنگ و در اثر اصابت گلوله مجروح شده است و از 8 نفر مذکور یک پسر بچه 7 ساله و بقیه بین 18 و 22 سال بوده‌اند».[82]

درخواست روحانیت مبارز ایلام با محوریت آیت‌الله حیدری از اقشار مختلف مردم برای برپایی تحصن در مقابل دادگستری ایلام در روز13 آبان نشان از بهره‌گیری انقلابیون از همه‌ی فرصت‌ها می‌باشد. متن این خواسته‌ها که در حقیقت تصویری از حوادث آن روز نهضت امام (ره) در سال1357 در استان ایلام است پس از نگارش به امضاء آیت‌الله حیدری و دیگر روحانیان مبارز رسیدوپس از تایپ و تکثیردرسطح شهر پخش شد.

برخی از مطالبات اقشار مختلف مردم که آیت‌الله حیدری و سایر روحانیون آن را نمایندگی می‌کردند به شرح زیر بوده است:

«1) آزادی بدون قید و شرط تمام زندانیان سیاسی در سطح ایران و بازگشت تبعیدشدگان مخصوصاً حضرت آیت‌الله العظمی آقای[امام] خمینی[(ره)] به ایران و تشکیل حکومت اسلامی و اخراج کلیه مستشاران امریکایی اسرائیلی روسی از ایران و قطع نفت به اسرائیل و قطع رابطه سیاسی با آن.

2) محاکمه و مجازات عاملین و مسببین کشتار روز عید فطر در این استان و همچنین محاکمه و مجازات عاملین فاجعه روزهای ششم و هفتم آبان ماه و تحقیق کامل درباره قاتل اصلی پاسبان بومی حمید نصیری و مسببین آتش‌سوزی بانک‌ها.

3) بازگشت حضرت حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ محمد تعمیرکاری از تبعید و آزادی زندانیان ایلامی که در زندان خرم‌آباد محبوس هستند.

4) رسیدگی و برآوردن خواسته‌های فرهنگیان، قضات و کارمندان دادگستری و بهداری و کشاورزی و برق و کارکنان برنامه و بودجه و ثبت اسناد و مسکن و شهرسازی و سایر کارمندان ادارات دولتی در سطح استان.

5) برکناری و محاکمه استاندار، رئیس شهربانی، رئیس کلانتری و ستوان شریفی در این استان و مجازات کلیه مسببین کشتار در سطح ایران.

6) توجه کامل به عمران و آبادی و بهداشت و آموزش و پرورش و کشاورزی و راه سازی و آب و برق روستائیان در سطح استان عقب افتاده ایلام و پشتکوه و تحقیق و بررسی کلیه بودجه‌هایی که در اختیار استاندار و مدیران کل در این استان قرار گرفته و اقدامات چشم‌گیری که در سطح استان شده.

7) انحلال سازمان امنیت و محاکمه مأمورین ستمگر آن اداره در سطح ایران و خصوصاً در استان ایلام و انحلال کمیسیون امنیتی.

8) تعقیب آن دسته از مأمورین شهربانی که به طبقه روحانیت توهین نمود و پرونده آنان در دادگستری ایلام مطرح است و هم چنین عمل ناجوانمردانه آنها دایر به شکنجه جوانان و بازاریان متدین».[83]

ساواک در گزارشی دیگر مطالبات مردم را در 13 بند به مرکز مخابره کرده است.[84]

از دیگر وقایع مورد توجه ساواک در مهرماه مسافرت آیت الله حیدری به مهران و گفت و شنود وی با انقلابیون در جلسه‌ای محرمانه در تاریخ 23 / 8 / 1357ﻫ ش می‌باشد.[85] هم چنین ساواک در تاریخ 22 / 8 / 1357ﻫ ش از نشست تعدادی از افراد طوایف مختلف در منزل آیت الله حیدری خبر می‌دهد که هم قسم شده‌اند که از هر طایفه‌ای 10 نفر برای عملیات بر ضد رژیم در شهر ایلام حاضر شوند.[86]

ارائه گزارش از سوی ساواک ایلام به مدیریت اداره کل سوم تهران از جمله شورای تأمین شهرستان مهران در تاریخ 23 / 8 / 1357 یعنی سه روز بعد از ورود آیت الله حیدری به شهرستان و جلسه هماهنگی او با نیروهای انقلابی و تسلیم شدن فرماندار مهران در برابر فشارهای اهالی در آزاد کردن چند نفر از عناصر انقلابی و اظهار نگرانی از تحرکاتی علیه ساواک این شهرستان، ورود ایلام به مرحله جدیدی از مبارزه را نشان می‌دهد.

 

6 ـ 2) استفاده از مناسبت‌های مذهبی مانند محرم برای مقابله با رژیم پهلوی

امام خمینی(ره ) درآذرماه 1357ﻫ ش با ارسال پیامی از نجف اشرف خطاب به مردم ایران خواستار برگزاری باشکوه عزاداری ماه محرم و افشای جنایات رژیم توسط وعاظ و روحانیون شدند.[87]

شهر ایلام که با مدیریت روحانیت انقلابی عملاً مستقل از دولت حاکمه عمل می‌کرد با رسیدن این پیام جانی تازه گرفت؛ روحانیت مبارز ایلام به رهبری آیت‌الله حیدری با منتقل کردن فرامین و دیدگاه‌های امام خمینی(ره) و دعوت از طلاب و فضلای انقلابی از شهر مقدس قم برای هیأت های عزاداری محرم، ایلام را به محرم فریاد بر ضد دستگاه یزیدی شاه تبدیل کردند. محرم این سال در ایلام، یکی از باشکوه‌ترین محرم‌های تاریخ این شهر به شمار می‌آید، مردم از اقصی نقاط استان با فرستادن نامه به محضر آیت‌الله حیدری از ایشان خواستار برپایی گردهمایی‌هایی شدند که در آن «پرده از روی حقیقت و آزادی کنار برود و مردم را از خواب غفلت بیرون بکند».[88]

درگیری‌های مردم با عوامل رژیم در این ماه موجب شد تا آیت‌الله حیدری جزئیات جنایات رژیم را به اطلاع مراجع عظام برساند و آنان را از اتفاقات چندماهه اخیر نیز مطلع سازد و مراجع عظام هم متقابلاً با فرستادن پیام به آیت‌الله حیدری و یا جامعه روحانیت استان با مردم ایلام ابراز همدردی کنند.[89]

در روز 8 / 9 / 1357ﻫ ش آیت‌الله حیدری و حجة‌الاسلام مروارید،‌ پیشاپیش مردم در تظاهراتی که به مناسبت فوت امام جماعت تکیه سید محمد موسوی که به درگیری مردم و مأموران انجامید حضور داشتند.[90]

صدور اعلامیه‌های متعدد در مخالفت با رژیم پهلوی و تداوم راهپیمایی‌های مردمی با پیشتازی روحانیت استان به تدریج تسلط رژیم بر استان را از میان برداشت و کنترل شهر را به دست انقلابیون سپرد.[91]

تأسیس دادگاه عدل اسلامی قبل از پیروزی انقلاب و اجرای حدود الهی در مسجد جامع نه تنها اعلان به عدم مشروعیت نهادهای وابسته به حکومت ستم شاهی بود بلکه پیامی آشکار به گروه‌ها و دستجاتی بود که به دنبال انحراف انقلاب اسلامی مردم و مصادره آن بودند.

گزارش آیت‌الله حیدری به مراجع نسبت به اجرای حدود الهی در ایلام و استقبال مردم از حاکمیت روحانیت و اجرای دستورات دینی، موجب خرسندی علما و مراجع دینی شده و بازتاب‌های زیادی در رسانه های داخلی و خارجی به دنبال داشت. در شهرهای دیگر کشور نیز مانند همدان، سمنان و ... به تدریج کنترل شهر به مردم و روحانیون مبارزه منتقل گردید. [92]

کمبود سوخت و جیره‌بندی آن در دی‌ماه 1357ﻫ ش مردم اقلیم‌های سرد کوهستانی منطقه را به شدت دچار مشکل کرده به همین‌خاطر بسیاری از مردم برای تأمین نیازهای مصرفی خود مجبور به قطع درختان جنگلی شدند، اینجا بود که روحانیت متعهد استان با دادن پیامی مشترک از مردم خواستند تا در تأمین سوخت از هیزم، مسئله حفظ و حراست از منابع طبیعی را نیز در نظر داشته باشند. متن این پیام ارزشمند که حاکی از توجه روحانیون استان به همه مقولات می‌باشد به شرح زیر می‌باشد:

«بسم الله الرحمن الرحیم

مردم مسلمان و شرافتمند استان ایلام و پشتکوه اکنون که به یاری خداوند متعال و با کوشش و مبارزات خستگی ناپذیر و همگانی خود در راه به دست آوردن آزادی و استقلال میهنمان از زیر یوغ استعمار تا بدین جا پیش آمده‌ایم و از جمله دست حکومت ظالم را از جنگل‌ها و مراتع کشور کوتاه نموده‌ایم و با توجه باین امر که از این به بعد مسئولیت‌ها در برابر جامعه و سرمایه‌هایش بیشتر خواهد بود و باید در حفظ و نگهداری منافع آن تا سرحد امکان کوشش نمائیم، از همه برادران عزیز شهری و روستایی تقاضا داریم که در استفاده از جنگل و آوردن هیزم جهت سوخت نهایت نظم و انصاف را رعایت و به بریدن درختان خشک و پوسیده اکتفا کرده و از قطع درختان جوان و سبز که در آینده استفاده بهتری برایمان خواهند داشت جداً خودداری نمائید».[93]

اعلان تبریک به مناسبت آزادی زندانیان سیاسی چون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و دیگر مبارزان از سوی آیت‌الله حیدری از دیگر حرکت‌های جامعه روحانیت ایلام بوده است.[94]

اعلان رسمی تشکیل شورای انقلاب[95] از سوی حضرت امام(ره) در 22دی 1357ﻫ .ش، آیت‌الله حیدری را به رابط اصلی انقلابیون استان با شورای انقلاب تبدیل کرده و مردم از طریق بیت ایشان اقدام می‌کردند. نامه‌های انقلابیون در بخش‌ها و شهرستانهای استان و اخذ رهنمود از ایشان و پاسخ های مکتوب وی با عنوان ستاد عملیات در ایلام گویای این موضوع می‌باشد[96]

امام خمینی(ره) که در فاصله محرم تا اربعین از نجف به پاریس هجرت کرده بودند در 25دی1357 از نوفل لوشاتو پیامی را برای مردم ارسال کردند وپس از توصیه‌های نُه گانه، اربعین57 را امتداد خون شهدای کربلا دانسته و شرکت در راهپیمایی ها را وظیفه شرعی و ملی مردم خواندند.[97]

در اواخر دی ماه سال‌ 1357ﻫ ش درحالی که نیروهای انقلابی و افراد وابسته به آیت‌الله حیدری بیانیه امام خمینی(ره) به مناسبت اربعین امام حسین(علیه‌السلام) را پخش می‌کردند، خبر فرار شاه در 26 دی‌ماه، شهر ایلام را یکپارچه غرق در شادمانی کرد. مردم با روشن کردن چراغ‌ ماشین‌ها و سردادن شعارهای انقلابی این پیروزی بزرگ را به همدیگر تبریک می‌گفتند. در این روز بیت آیت‌الله حیدری محل تجمع مردم و روحانیون انقلابی ایلام برای کسب تکلیف شده بود.

در 29 دی ماه 1357ﻫ ش عزاداران ایلامی مراسم اربعین را درحالی برگزار می‌کردند که دیگر نام و نشانی از حکومت پهلوی در ایلام نبود و معدود مراکز امنیتی و انتظامی رژیم محصور در چهاردیواری خود بدون نیروهای وظیفه آخرین روزهای حیات سیاسی خود را سپری می‌کردند. بسیاری از سران نظامی و انتظامی رژیم نیز به تدریج خود را به بیت آیت‌الله حیدری رسانیده و حمایت خود را از انقلاب اعلام، و با امام(ره) و انقلاب بیعت می‌کردند.

 

7 ـ 2) تشکیل ستادهایی برای جلوگیری از هرج و مرج

براساس اسناد و مدارک از مهرماه سال 1357 در استان ایلام، رژیم ستم شاهی تنها بر ساواک و فرماندهی شهربانی و برخی از یگان های ارتش مستقر در ایلام تسلط داشت، حتی فرماندهان ژاندارمری هم به صورت پنهانی با آیت‌الله حیدری ارتباط برقرار کرده بودند.

 در این مقطع که آیت‌الله حیدری ریاست ستاد عملیات انقلاب اسلامی ایلام را بر عهده داشت برای حفاظت از شهر به کمک نیروهای نظامی و انتظامی طرفدار انقلاب و مردم، ستادهایی را تأسیس کرده و زیر نظر ستاد مرکزی با دستورالعملی خاص وظیفه حفظ و حراست شهر را بر عهده گرفتند. براساس نظر «ستادهای عملیاتی» استان، شهر ایلام به چند منطقه و هر منطقه به چند محله تقسیم شده بود که در آن‌ها پست‌های ایست و بازرسی برپا شده بود. مقر این ستادها مسجد و یا حسینیه محلات بود. براساس گزارش‌ شاهدان عینی همه‌ی ساکنان محله موظف بودند که سرپرست خانواده یا فرزند ذکور ارشد خود را برای نگهبانی در شیفت‌هایی که برای وی تعیین شده بود در اختیار این ستادها قرار دهند. [98]

نگهبانی جمعی مردم در حقیقت موجب ایجاد همدلی و کسب آخرین اخبار و اطلاعات در بین مردم می‌شد. در این زمان هرگونه تحرک و جابجایی نیروهای رژیم، و یا تردد محموله‌های مشکوک به ستاد مرکزی که در منزل آیت‌الله حیدری تشکیل شده بود، ارائه می‌گردید.

تسلط بر اوضاع استان توسط «کمیته‌های انقلاب اسلامی» زیر نظر «ستاد عملیات انقلاب اسلامی» چنان بود که قبل از پیروزی انقلاب برخی از یگان‌های ژاندارمری زیر نظر«کمیته‌های انقلابی» اداره می‌شدند و نیازمندی‌های خود را به جای رجوع به مرکز از آیت‌الله حیدری درخواست می‌کردندو آیت‌الله حیدری هم با دستور به مسئولان انبارهای ذخیره تدارکات نیازمندی‌های آنان را برآورده می‌کرد[99].

مجرمان و متخلفان به ستاد مرکزی و گروه مستقر در«میدان شهدا[100]» که به «گروه ضربت میدان شهدا» موسوم بود تحویل داده می‌شدند. از وظایف ستاد عملیات شهرستان‌ها این بود که در دادگاه اسلامی زیر نظر آیت‌الله حیدری به جرائم این مجرمین رسیدگی می‌شد. با پیروزی انقلاب اسلامی کمیته‌ها و ستادهای عملیاتی نوینی از سوی آیت‌الله حیدری تأسیس شد. این عالم مجاهد در مصاحبه خود با رادیو ایلام در برنامه‌ی صدای انقلاب ایلام، شرح وظایف هریک از این ستادها را تبیین کرده بودند.[101]

با پیروزی انقلاب اسلامی کمیته‌های مختلف کم کم جایگزین «ستادهای عملیاتی» و «گروه ضربت» شد و این ستادها و گروه‌ها با نامه نگاری به محضر آیت‌الله حیدری شرط ماندن و یا تحویل امکانات و اسلحه‌های خود را منوط به حضور نماینده آیت‌الله حیدری دانسته و بدون حضور نماینده ایشان حاضر به تحویل مقرها و اسلحه‌های خود به هیچ نهاد دولتی نبودند.

اعلام همبستگی قبائل و سران ایل‌ها با انقلاب اسلامی که با فرستادن نامه به دفتر آیت‌الله حیدری و تنی چند از روحانیون انقلابی صورت گرفته بود، عملاً استان ایلام را از دایره حاکمیت رژیم خارج ساخت. این اعلام همبستگی‌ها از تنوع خاصی برخوردار بود، گاه به صورت حضور سران ایلات و گاه به صورت بخش‌هایی از زیر مجموعه ایل و یا در قالب نامه‌های تشکرآمیز از اعزام مبلغان مذهبی صورت می‌گرفت.[102] این حرکت و همبستگی به قدری برای نظام ستم شاهی سخت بود که حتی انعکاس آن از سوی ساواک به مرکز نوعی تزلزل در ارکان نظام ستم شاهی تلقی می‌گردید، به همین خاطر ساواک از انعکاس آن خودداری می‌کرده است.

 

روزهای پایانی حکومت پهلوی درکلام آیت الله حیدری

روزهای پایانی رژیم ستم شاهی، روزهای پرالتهابی برای دستگاه پهلوی و آرام بخش و پر امید برای مردم بود. آیت الله حیدری وضعیت استان را در لحظات حساس و نزدیک به انقلاب و پیوستن علنی نیروهای انتظامی امنیتی اینگونه بیان کرده است:

«روز شنبه 21 بهمن 57 یک روز قبل از پیروزی بود. عموم اهالی شهر در مسجد جامع شهر اجتماع نمودند و آقایان روحانیون مشغول سخنرانی و آماده کردن مردم برای به دست آوردن پیروزی نهایی بودند که عده‌ای از جوانان و مردم مجاهد استانداری را اشغال کردند و در همین حین رئیس شهربانی ایلام آقای سرهنگ محمد صادق سراجی با عده‌ای از افسران شهربانی به مسجد آمدند و در حالی که با استقبال گرم مردم و جوانان روبرو شدند، اعلام همبستگی و جانبازی در به ثمر رسیدن نهضت مقدس نمودند، ضمناً اظهار داشتند در صورت احتیاج تمام سلاح­ها و مهمات موجود شهربانی در اختیار شماست و همچنین از طرف جناب آقای سرهنگ لکی فرمانده هنگ ژاندارمری ایلام و عده‌ای از افسران مجاهد و هنگ ژاندارمری ایلام که از مدتها قبل به طور مخفیانه با این نهضت بودند اعلام همبستگی کردند، شب همان روز جلسه محرمانه‌ای با افسران مجاهد ژاندارمری تشکیل شد و راجع به اسلحه و زاغه‌های مهمات و سلاح‌ها که در اختیار داشتند مذاکراتی انجام گرفت قرار برآن شد که فردا کلید‌ها را تحویل اینجانب بدهند. صبح همان شب برای تسلیم کلیدها فرمانده ژاندارمری با افسران به منزل ما آمدند ولی مردم از طرفی با تحریک عناصری سود جو و از طرفی اطمینان داشتن به این که از طرف مأمورین عکس العملی انجام نخواهد گرفت و در حالی که جوانان مجاهد سرمست از پیروزی نهایی بودند به اسلحه خانه‌ها حمله کردند و سلاح‌هایی را به دست آوردند و هم چنین نظیر این حمله و اقدام در بعضی گروهان‌های شهرستان و پاسگاه‌های تابعه مخصوصاً قسمت مرزی انجام گرفت».[103]

در آستانه پیروزی انقلاب حمله مردم به پاسگاه‌ها و تصرف شهربانی و خلع سلاح مراکز نظامی موجب مسلح شدن مردم شد، کار در استان به جایی رسید که چندین نقطه از شهر ایلام ادوات نظامی مانند سلاح کمری، اسلحه ژ3، بیلچه نظامی، قمقمه آب و ...  به فروش می‌رسید.

آیت‌الله حیدری با شنیدن این خبر ضمن غیرمجاز دانستن هرگونه تصرف در اموال نظامی وضرورت تحویل آنان به مسجد جامع، خواستار بازگرداندن تمام سلاح ها و البسه نظامی شدند، یک روز پس از اعلام این پیام از سوی آیت‌الله حیدری مسجد جامع تا خیابان‌های اطراف مملو از جمعیتی شد که سلاح ها و مهمات را تحویل کمیته ویژه جمع آوری می‌دادند.[104]

با پیروزی انقلاب اسلامی، ستادهای هدایت کشیک شبانه مردمی همچنان برای برقراری نظم و امنیت به کار خود ادامه دادند و «گروهای ضربت» جای خود را به ستاد عملیات اسلامی با نام «امام خمینی(ره)» که زیر نظر مستقیم آیت‌الله حیدری بود، دادند. ستادها و کمیته‌های شهرستان نیز به واسطه شوراهایی که تشکیل شده بود با این عالم مجاهد در ارتباط بودند. اعزام نیروهای انقلابی و مبارز به پاسگاه‌های مرزی یکی دیگر از حرکت‌های آیت‌الله حیدری در این مقطع بود. آیت‌الله حیدری در مصاحبه با صدای انقلاب به نقش جامعه روحانیت در ساماندهی و هدایت این نیروها به صراحت اشاره کرده است.[105]

 

3ـ اقدامات آیت‌الله حیدری پس از پیروزی انقلاب اسلامی

آیت‌الله حیدری در این موقعیت حساس از انقلاب با همراهی دیگر نیروهای انقلابی مشغول فعالیت شبانه‌روزی برای پاسداری از انقلاب و ایجاد امنیت و عدم تعرض به منابع و اموال دولتی و نیز تعقیب جنایت‌کاران بود. ایشان همچنین آخرین وضعیت استان ایلام را به اطلاع مسئولان و افراد مؤثر در معادلات سیاسی اجتماعی در آن مقطع می‌رساندند.

نامه‌ی آیت‌الله حیدری به تاریخ 8 / 12 / 1357ﻫ ش خطاب به آیت‌الله سید محمود طالقانی سندی ماندگار از وقایع و حوادث ایلام در 16 روز پس از پیروزی انقلاب است. [106]

در این مقطع ارتباط آیت‌الله حیدری با مؤمنین و سران طوایف در کنار دسترسی ایشان به آخرین اخبار و اطلاعات در سطح استان آن هم توسط افراد امین و موثق که هر حرکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در استان در اسرع وقت به دفتر وی مخابره می‌کردند، آیت‌الله حیدری را در جایگاه مطلع‌ترین فرد در هدایت جامعه و مدیریت بحران و رویدادهای استان قرار داده بود.

آنچه در روزهای واپسین حیات ننگین رژیم ستم شاهی برای شخص آیت‌الله حیدری مهم بود حفظ وحدت آحاد جامعه، جلوگیری از ایجاد هرگونه تنش و مقابله با تصفیه حساب‌های شخصی، ایلی و قومی بود. برخورد مؤمنانه و قاطعانه آیت‌الله حیدری در یک هفته قبل از پیروزی انقلاب در برخی از روستاهای استان حکایت از حساسیت بالای این پیر فرزانه با هر گونه اغتشاش و بی‌عدالتی در استان داشت.[107]

 

1 ـ 3) دیدار با امام خمینی (ره) و بازگشت به ایلام با حکم ایشان

با ورود امام خمینی(ره) به شهر قم، دیدارهای مردم و مسئولان با امام شور دیگری به این شهر بخشیده بود. آیت‌الله حیدری نیز چون سایر دلباختگان به دنبال فرصت مناسبی بود که به همراه مردم ایلام به دیدار امام و استاد خود بشتابد، وضعیت پیش آمده در منطقه غرب و طرح مباحثی چون خود مختاری از سوی ضد انقلاب و ساماندهی و رسیدگی به امور استان و مرزهای آن و سپس برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی و.... موجب شد تا دیدار آیت‌الله حیدری به همراه مردم به تاریخی بعد از12 فروردین موکول شود. آیت‌الله حیدری در تاریخ20 / 1 / 1358ﻫ ش با صدور اطلاعیه‌ای خطاب به مردم ایلام آنان را برای دیدار با امام خمینی(ره) دعوت کرد.[108] هم زمان با فرستادن پیغام برای روحانیون مستقر در شهرستان‌ها از آنان نیز برای هماهنگ کردن کاروان دیدار با امام به مقصد قم در روز مقرر دعوت به عمل آورد. تلاش برخی برای ایجاد دو دستگی در بین انقلابیون در ایلام آیت الله حیدری را بر آن داشت تا برای حفظ وحدت و یکپارچگی مردم، پس از پایان دیدار با امام (ره) در قم بماند. اینجا بود که امام خمینی (ره) با شناختی که از این شاگرد مکتب خود داشت، طی حکمی آیت الله حیدری را مأمور بازگشت به استان ایلام کردند؛ امام خمینی(ره) خطاب به آیت الله حیدری نوشتند:

«بسمه‌تعالی

جناب مستطاب حجة‌الاسلام آقای شیخ عبدالرحمن حیدری دامت‌افاضاته

 مقتضی است جنابعالی در این موقعیت حساس که مردم احتیاج بیشتری به راهنمائی و ارشاد دارند به ایلام بروید و همانند گذشته به ترویج شریعت مقدسه و اصلاح امور و رفع مشکلات مردم اشتغال ورزید و با همکاری و کمک‌علمای اعلام دامت افاضاتهم و اهالی متدین و بالاخص جوانان عزیز جلوی تبلیغات سوء دشمنان اسلام و مملکت را بگیرید و وحدت و یگانگی را بخواست خدای متعال حفظ کنید. موفقیت و سعادت همگان از خدای تعالی خواستارم. [109]

والسلام علیکم و رحمه‌الله.        روح‌الله الموسوی الخمینی27 ج 2  /  99 برابر با 3 / 3 / 1358»

 

2 ـ 3)مدیریت بحران‌های استان در دوران تثبیت انقلاب

حوادث پس از انقلاب توسط ضد انقلاب و عناصر باقی مانده رژیم پهلوی که با سازماندهی لانه جاسوسی (سفارت امریکا) در مناطق مختلف ایران خود را با توطئه های مختلف در استان‌هایی از ایران نشان می‌دادند، استان ایلام را در موقعیت‌ حساسی قرار می‌داد. آیت‌الله حیدری به شدت از سوء استفاده دشمن از احساسات پاک مردم و روحیه سلحشوری آنان نگران بود، به همین خاطر در بهار سال1358ﻫ ش در استقبال از اولین استاندار ایلام بعد از انقلاب، از مردم استان خواست تا با پای‌بندی به مبانی اخلاق اسلامی از منازعات قومی و قبیله‌ای پرهیز کنند. در آن زمان درگیری‌ بین دو ایل بزرگ ایلام (ارکوازی و خزل) بر سر مراتع مناطق گرمسیری به داخل شهر ایلام هم کشیده شده بود. آیت‌الله حیدری با پایان دادن به این مخاصمه نشان داد که مردم استان و نظام جمهوری اسلامی به چه میزان نیازمند وجود شخصیتی چون ایشان در این نقطه از کشور می‌باشند.[110]

از سوی دیگر واکنش آیت‌الله حیدری در برابر جریانات تجزیه طلب به قدری هوشمندانه بود که مردم اجازه ورود به فرستادگان سران گروهک های معاند و ملی مذهبی برای تأسیس دفاتر به شهر ایلام را ندادند. بصیرت، ولایت مداری و قاطعیت مردم و مسئولان در برابر این جریان‌ها  و هدایت‌ و سازماندهی این فقیه فرزانه در این دوره به قدری هوشمندانه است که با نگاهی گذرا به بحران‌های آن مقطع در کنار مشکلاتی چون کمبود سوخت و نظارت بر تأمین مایحتاج مردم و مبارزه با محتکران و عوامل فرصت طلب و سودجو، او را در فهرست مدیران برجسته نظام جمهوری اسلامی قرار می‌دهد.

نفوذ معنوی در استان ایلام در کنار رابطه‌ی مردمی او و دیگر روحانیون از یک سو و کوچک بودن استان فرصتی را برای آیت‌الله حیدری فراهم کرد تا جریان‌های مخالف اسلام و انقلاب نتوانند در این استان به اهداف شوم خود دست یابند.

تأکید همیشگی آیت‌الله حیدری در دیدار با مردم مؤمن و معتمدان شهر بر مراقبت از فرزندان خود در مقابل تبلیغات گروهک‌های منحرف، بیانگر دغدغه‌های ایشان در صیانت از جوانان در برابر اندیشه‌های انحرافی بود. در این مقطع زمانی حضور آیت‌الله حیدری در خبرگان تدوین قانون اساسی او را از ایلام جدا نکرد و با وجود کهولت سن همواره بین تهران و ایلام در رفت و آمد بود.

آیت‌الله حیدری که برخورد ضعیف دولت موقت در غائله کردستان و دسترسی ضدانقلاب به مراکز و تسلیحات نظامی آنجا را مشاهده کرده بود، به‌ خوبی می‌دید که چگونه این غائله در حال ورود به استان ایلام زیر نام دفاع از خلق کرد است؛ وی با ارتباط بیشتر با شهید بهشتی و دیگر یاران امام خمینی(ره) بار دیگر نبض استان را در هدایت نیروها به دست گرفت، بدون آن‌که درامور اجرایی دخالتی داشته باشد. مسأله‌ای که دولت موقت با مشاهده آن در ایلام به موازات حرکت یاران دیگر امام در یزد، اصفهان، مشهد، تبریز، کرمانشاه از آن به دوگانگی قدرت یاد می‌کرد.[111]

با اوج‌گیری درگیر‌ی‌ها در کردستان، اعزام نیروهای مردمی از ایلام برای مبارزه با ضد انقلاب پیام روشنی برای تجزیه طلبانی که به همراه گروههای چپ‌گرا و لیبرال به دنبال کشاندن آشوب به ایلام بودند در پی داشت. این حرکت آیت‌الله حیدری و جوانان حزب‌الله ایلام[112] به قدری برای جریان تجزیه طلب گران تمام شد که این گروه­ها عناصر خود را برآن داشتند تا با مردم ایلام در خارج از استان برخورد قهر آمیز نمایند.

واکنش‌های انقلابی مردم ولایت‌مدار ایلام در این مقطع و برخورد قاطع آنها با «ابوالحسن بنی‌صدر» چنان تصویری از مردم ایلام در ذهن عناصر ضدانقلاب به‌وجود آورده بود که در روزهای پایانی جنگ تحمیلی(مرداد ماه 1367 ﻫ ش)، منافقین ورود از منطقه ایلام را از دستور کار اتاق جنگ خود خارج کرده و حمله از مرز ایلام را نوعی خودکشی تفسیر و تحلیل کردند.

 

3ـ 3) عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی

امام خمینی(ره) هنگام ورود به ایران در نخستین سخنرانی خود در بهشت‌زهرا(س) به مردم وعده تشکیل مجلسی را دادند که در آن قانون اساسی تدوین و تصویب شود. در جلسه‌ای که اعضای دولت موقت و اعضای شورای انقلاب در حضور ایشان برگزار کردند، با تشکیل مجلس بررسی قانون اساسی موافقت کردند. لایحه قانون انتخابات این مجلس که «مجلس خبرگان قانون اساسی» نام گرفت در تاریخ14 / 4 / 1358ﻫ ش به تصویب شورای انقلاب رسید و قرار شد با احتساب نمایندگان اقلیت‌های مذهبی در ازای هر پانصد هزار نفر یک نفر به این مجلس راه یابد.

استان ایلام که در آن مقطع زمانی جزء کم جمعیت‌ترین استان‌های کشور محسوب می‌شد یک کرسی از این مجلس را به خود اختصاص داد.در این انتخابات که در تاریخ29 تیر ماه 1358ﻫ ش در سراسر کشور برگزار شد، آیت الله حیدری در استان ایلام از مجموع51856 رأی ماخوذه با کسب40961 رأی (حدود79درصدآراء) توانست به نمایندگی از مردم ایلام به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یابد.

در 29مرداد 1358 مجلس قانون اساسی خبرگان با پیام امام خمینی(ره) آغاز به کار کرد و آیت‌الله حیدری درگروه ششم کمیسیون قوه قضائیه مشغول به تدوین قانون اساسی شد.گرد آمدن جمعی از نخبگان و مجتهدان طراز اول حوزه‌های علمیه در حقیقت منظومه‌ای بود که تنها به یُمن مدیریت و رهبری امام خمینی(ره) میسر می‌شد و شاید در طول تاریخ دوران غیبت بی‌نظیر بود، شخصیت‌های علمی و معنوی و انقلابی که هر کدام از آنان خود جزء فحول فقها به شمار می‌رفتند. علاوه بر این در این مجلس سیاست مداران، حقوق‌دانان و نظریه‌پردازان جریان‌های مختلف سیاسی نیز حضور داشتند، سخن گفتن در چنین مجلسی تنها از عهده کسانی برمی آمد که علاوه بر دارا بودن مقام علمی و جایگاه سیاسی از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردار باشند. سخنان آیت‌الله حیدری پیرامون برخی از اصول قانون اساسی که امروز پس از گذشت سه دهه توجه حقوق­دانان و اندیشمندان سیاسی در کشور را به خود جلب کرده است، نشان از تسلط این عالم ربانی بر مبانی فقهی، ژرف‌نگری، دوراندیشی و قرار داشتن او در متن جامعه و آشنایی با پدیده‌های اجتماعی و نگاه آسیب شناسانه به مباحث مطروحه داشت. نگاه واقع‌بینانه به موضوعات و بیان شجاعانه و صریح نظرات در کنار پای‌بندی به اصول و شفاف کردن موضع خود از ویژگی‌های این عالم زمان شناس بود که وی را فردی صاحب نظر و فعال در تصویب اصول قانون اساسی و مجلس خبرگان قرار داد.[113] دغدغه‌ی آیت‌الله حیدری همانند بزرگان دیگر در مجلس خبرگان، تدوین قانون اساسی بر اساس مبانی اسلام و مذهب رسمی جمهوری اسلامی بود. این دغدغه در تمام بیانات این عالم فرهیخته به چشم می‌خورد. در تحلیل وی از قانون اساسی، اسلام محوریت تام و کامل دارد، به‌طوری که درباره‌ی اصل چهارم قانون اساسی معتقد بود:

«کلیه قوانین و مصوبات و نظامنامه‌های سیاسی،مدنی،جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و ... باید بر طبق دین و مذهب رسمی جمهوری اسلامی ایران و نشان دهنده احکام و اصول اسلامی باشد.»

مقید شدن قوانین به «قرآن و سنت» در کنار بیان شفاف و بدون ابهام قانون اساسی برای بستن راه برروی هر فردی که روزی بتواند در قانون اساسی گریزگاهی را کشف کند، از دغدغه‌های دیگر این نماینده مجلس خبرگان استان ایلام در تدوین قانون اساسی بود.

آیت‌الله حیدری که آموزه‌های دینی خود را از سرچشمه قرآن و عترت گرفته بود با دستجات و جریان‌هایی که به نام اسلام، و نوگرایی مشی التقاطی و بدعت گرا را توجیه و توصیه می‌کردند، آشنایی داشت از این رو در مسیر حرکت فرهنگی خود، تلاش وافری را در جلوگیری از نفوذ افراد غیر مذهبی و التقاطی در مجموعه‌های سیاسی و فرهنگی به کار می‌برد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و هدایت حرکت‌های مردمی توسط شاگردان به نام ایشان چون آیت‌الله حیدری و روحانیان مبارز در استان ایلام ، گروهک‌ها و دستجات سیاسی که به نظام نوپای جمهوری اسلامی به چشم طعمه و فرصتی برای ترویج اندیشه‌های التقاطی خود می‌نگریستند، ناکام ماندند.

طرح مسأله قومیت گرایی از سوی عناصر ضد انقلاب، گشایش دفاتر، کتاب‌ فروشی‌ها و مراکز مشابه برای نوجوانان و جوانان در ایلام و برخی از شهرهای دیگر و تلاش برای جذب جوانان مستعد از سوی گروهکها و عناصر تجزیه طلب، آیت‌الله حیدری را در کسوت پدری دلسوز و نگران آینده‌ی جوانان و نوجوانان شهر جلوه‌گر نمود.

طرح مسأله «جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم» از سوی امام خمینی(ره) و تلاش آیت‌الله حیدری برای تبلیغ و توجیه مردم به این نکته محوری، عملاً گروههایی را که به دنبال «جمهوری دمکراتیک» یا «جمهوری دمکراتیک اسلامی» بودند در مقابل او قرار داد. تفاوت دو نوع نگاه به «انقلاب» ، «امام» و «حاکمیت» را آیت‌الله حیدری چند روز پس از پیروزی انقلاب در مصاحبه با صدای انقلاب به صراحت تبیین کرده است.[114]

رأی قاطع مردم به جمهوری اسلامی در 12 فروردین 1358ﻫ ش، باعث زاویه گرفتن تعدادی از مشی آیت‌الله حیدری که همان مشی امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی بود، گردید.[115] تصویب اصل «ولایت فقیه» در مجلس خبرگان قانون اساسی، که آیت‌الله حیدری به نمایندگی از مردم ولایت مدار یکی از پیشتازان و مدافعان این اصل بود و از جمله افرادی به شمار می‌رفت که خواهان اختیارات بیشتری از آنچه که مطرح بود برای ولی‌فقیه شدند.[116]

تصویب اصل ولایت فقیه در تاریخ21 شهریور1358هـ ش از سوی اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، نیروهای ملی­گرا را به استعفای دسته جمعی و رأی قاطع مردم به قانون اساسی در رفراندوم قانون اساسی در 25 آبان 1358 با 5 / 99 درصد آرا ملت، امید همه دسته‌جات و گروه‌های غیر اسلامی و التقاطی را از رسیدن به اهداف از پیش ترسیم شده خود نا امید کرد و جبهه‌ای را در سراسر کشور در برابر نمایندگان و شاگردان امام خمینی (ره) باز کرد که این بار صبغه درونی داشت. از 21 شهریور (تصویب اصل ولایت فقیه قانون اساسی) تا13 آبان تصرف سفارت امریکا در ایران اوج فعالیت جریان اصیل خط امام و یاران او به شمار می‌رود.

 تسخیر لانه جاسوسی خشم استکبار و به تبع آن گروهها و دستجات سیاسی وابسته به غرب را نسبت به امام(ره) و یارانش دو چندان کرد. دولت موقت در 14 آبان ماه استعفا داد و با استعفای کابینه ملی‌گراها و عناصر ملی- مذهبی، امید آن می‌رفت که روی کارآمدن دولتی مکتبی راه را برای تحقق آرمان‌های امام و مردم هموار کند.

با استعفای دولت موقت و طرح مسأله ریاست جمهوری بنی‌صدر، آیت‌الله حیدری و دیگر یاران امام(ره) با چالشی جدید روبرو شدند. شناخت آیت‌الله حیدری از شخص ابوالحسن بنی‌صدر و اعتقاداتش به مجلس خبرگان قانون اساسی بازمی‌گشت. در آن زمان بنی‌صدر با اظهار مخالفت با برخی از اصول قانون اساسی چون اصل ولایت فقیه چهره‌ی واقعی خود را نشان داده بود. آیت‌الله حیدری از همان دوران مجلس خبرگان برخوردهایی لفظی با بنی‌صدر پیدا کرده بود.[117]

 

4ـ 3) مخالفت با ریاست جمهوری بنی صدر

با مطرح شدن نام ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری در میان داوطلبان این پست در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری، آیت‌الله حیدری به صراحت در مقابل بنی‌صدر و جریان وابسته به او موضع گرفتند؛  او در این باره می‌گوید:

«... در منزل یکی از برادران مؤمن جلسه‌ای داشتیم آقایان تشریف دارند. صحبت بنی‌صدر بود و بعضی از برادران اصرار داشتند، گفتم اگر در ایران نباشد مگر یک نفر و آن هم بنی‌صدر باشد، من رأی به او نخواهم داد چون او را شناختم».[118]

آیت‌الله حیدری با اعلام پشتیبانی از نامزد جامعه مدرسین همراهی خود را با یاران امام و مخالفت با جریان لیبرال اعلام کرد.[119] انتخابات ریاست جمهوری در روز جمعه 15 / 11 / 1358ﻫ ش با پیروزی بنی‌صدر که در حقیقت به قدرت رسیدن لیبرال‌ها در کشور و به تبع آن جان گرفتن گروه‌ها و دستجات التقاطی در کشور (در ماههای آغازین 1359) بود پایان یافت، در اینجا بود که جریانی پیچیده‌تر از جریان دولت موقت شکل گرفت.

در همین زمان تحرکات مرزی و آغاز جنگ تحمیلی سبب شد که آیت‌الله حیدری عملاً درگیر رسیدگی به امور رزمندگان شود و از فضای پرهیاهوی سیاسی تا حدودی دور ماند. او با اولویت قرار دادن آنچه که امام خمینی(ره) آن را اولویت اول نظام و دولت می‌خواندند، هم سفره نان سرد و خشک رزمندگان شده بود و علی‌رغم مشکلات موجود از هیچ فرصتی برای بیان مواضع خود در بین خواص نسبت به خطر اندیشه‌های بنی‌صدر و لیبرال‌ها دریغ نمی‌کرد، به گونه‌ای که سطح آگاهی نیروهای وفادار به امام و انقلاب و عامه مردم را به نقطه‌ای رساند که آنان در روز 19خرداد1360 (ﻫ ش) روز ورود بنی‌صدر به ایلام تکلیف خود را شناختند و بدان عمل کردند.

این جا بود که آیت الله حیدری در صف ماندگاران یاران امام قرار گرفت و به نشانه‌ای برای خط اصیل امام و انقلاب تبدیل شد.

تشکیل جامعه روحانیت مبارز ایلام پس از شکل‌گیری جامعه روحانیت مبارز در سال     1356ﻫ ش توسط شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید مفتح را می‌توان حرکتی در امتداد حرکت نهضت روحانیت در این مقطع به حساب آورد.

در این زمان آیت‌الله حیدری به جز نماینده «جامعه روحانیت مبارز» و «حزب جمهوری اسلامی» نماینده جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم و نیز «دفتر تبلیغات اسلامی» که در آن مقطع نقشی تأثیرگذار در معادلات سیاسی فرهنگی در کشور ایفا می‌کرد به شمار می‌رفت و حرکت او منطبق با آرمان‌های امام (ره) و نهضت روحانیت بود. به نحوی که همواره کسانی مانند شهید بهشتی با بیان خود سخن آیت‌الله حیدری را سخن خود و امام می‌خواندند.[120]

جایگاهی را که نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی چون آیت‌الله حیدری برای مجلس شورای اسلامی با رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) تصویب کرده بودند از چنان قدرتی برخوردار بود که راه را بر هرگونه ظهور دیکتاتوری می‌بست علاوه بر این مجلس اول شورای اسلامی وظایف مهمی را چون تأسیس نهادهای انقلابی، توزیع عادلانه ثروت و برداشتن مظاهر نظام شاهنشاهی در پیش رو داشت، شرکت بسیاری از عناصر گروهکی تا عناصر طراز اول جریان‌های مختلف در این انتخابات در سراسر کشور نشان از اهمیت به دست آوردن کرسی‌های این مجلس بود در این مقطع درخواست آیت‌الله حیدری ایلامی از مردم استان در اطلاعیه به نام «جامعه روحانیت ایلام» برآورده کردن انتظار رهبری انقلاب و فرستادن نماینده‌ای معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی و پیرو خط امام(ره) بدون در نظر گرفتن گرایشات قبیله‌ای و قومی بود.[121]

انتخابات مجلس در تاریخ24 اسفند1358 ﻫ ش برگزار شد و بیشتر کرسی‌های مجلس به دست نیروهای وفادار به امام(ره) و انقلاب افتاد به گونه‌ای که پس از افتتاح مجلس درهفتم خرداد1359ﻫ ش نمایندگان این مجلس در حرکتی انقلابی در 31 تیر 1359یعنی 50 روز پس از افتتاح مجلس، نام مجلس شورای ملی را به مجلس شورای اسلامی تغییر دادند.

آیت‌الله حیدری که از نزدیک خیانت‌های بنی‌صدر را در امر دفاع از سرزمین‌های اسلامی در تجاوز رژیم بعثی در جبهه‌های جنگ مشاهده کرده بود و در شهر شاهد اهانت‌های وابستگان فکری او به یاران امام(ره) به ویژه شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی بود، همواره در این اندیشه بود که مردم و امام(ره) تا کجا می‌توانند چنین شخصی را تحمل کنند. گویی تقدیر چنین بود که تلاش‌های یاران امام(ره) در سراسر کشور به همراه او در مهار قدرت طلبی‌ها و خیانت‌ها و غوغا سالاری‌ها بنی‌صدر توسط او و یاران حزب الهی‌اش شتابی کمتر از24 ساعت به خود بگیرد.

در اواخر خرداد ماه بنی‌صدر[122] تصمیم به دیدار از شهرهای غرب کشور و برخی مناطق مرزی گرفت، اعلام برخورد مردم ایلام با بنی‌صدر در صورت ورود به این شهر در تاریخ19 خرداد 1360، شهر ایلام را به سوی رویارویی نیروهای حزب الهی و جریان لیبرال و نفاق سوق داد.

جمعی از خانواده شهدا و نیروهای حزب الهی در مراسمی که برای تجلیل از شهدا در شهر صالح آباد واقع در30 کیلومتری ایلام حضور داشتند، این فرصت را در اختیار لیبرال‌ها و جریان نفاق در شهر ایلام قرار داد تا برای اعلام حضور خود و پشتیبانی از بنی‌صدر برای ساعاتی در شهر ایلام عرض اندام کنند.

 درگیری در سطح شهر بین مردم و نیروهای طرفدار بنی‌صدر آغاز شد. عناصر لیبرال و جریان نفاق با حمله به مراکز و کتاب‌فروشی‌ها و برخی اماکن دولتی، شهر را به حالت نیمه جنگی تبدیل کردند،[123] به گونه‌ای که هلی‌کوپتر حامل بنی‌صدر با مشاهده دود و آتش در چند نقطه شهر و عدم وجود اعلام مرکزی برای  استقبال از آن‌ها، از فرود در شهر صرف نظر کرده و راهی شهر صالح آباد مهران شد تا به یکی از برنامه‌های از پیش تعیین شده خود برسد، غافل از این که جمعیت حاضر در مزار شهدای ایلام در این مکان کسی جز خانواده‌های شهدا و عناصر حزب الهی نیست. بالگرد بنی‌صدر در کنار مزار شهدا به زمین نشست، بنی‌صدر در حلقه محافظان تصمیم داشت تا خود را به جایگاه برساند که با شعار خانواده‌های شهدا روبرو شد. شعار «فرمانده کل قوا، خمینی روح‌ خدا» و «مرگ بر ضد ولایت فقیه»گویای همه چیز برای بنی‌صدر بود، تلاش جمعی از نیروهای حزب‌الهی برای تعرض به بنی‌صدر او را مجبور به فرار کرد.

تاریخ نگار معاصر استاد علی دوانی نیز در خصوص این واقعه می‌نویسد:

«... شاید مردم ایران به یاد داشته باشند که ابوالحسن بنی‌صدر آن عنصر فرومایه و پرمدعا و متأسفانه اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب، پس از آن شگردها و دون کیشوت بازی‌ها و آن تلخی‌ها که از سخنان و حرکاتش آن هم در اوایل جنگ تحمیلی به خورد مردم انقلابی ایران داد تا جایی که کاسۀ صبر مردم لبریز شده بود، وقتی به همین صالح آباد و امام زاده علی صالح(ع) رفت که در مراسم شهدا مثلاً شرکت کند، باز از آن سخنان واهی زده، رزمندگان قهرمان و انقلابی ایلام و مهران که فساد وجود بنی‌صدر را از زبان آیت‌الله حیدری رهبر روحانی خود شنیده بودند با وی درگیر شدند و از سخنرانیش جلوگیری کردند و سقوط او هم از همین جا پی‌ریزی شد، زیرا چند روز بعد از این واقعه بود که مجلس شورای اسلامی رأی به بی‌کفایتی او داد و از منصب ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا خلع شد و با رسوایی در حالی که چادر به سر داشته از ایران گریخت. من این واقعه را از کرامات امام زاده علی صالح(ع) می‌دانم، با آفرین گفتن به مردم قهرمان ایلام و مهران و آن نواحی دلیرپرور و رزمندگان دلاور و تربیت یافتگان مرحوم آیت‌الله حیدری رحمت‌الله علیه». [124]

بالگرد بنی‌صدر صالح‌آباد ایلام را به مقصد نامعلومی ترک کرد و این آخرین باری بود که بنی‌صدر به عنوان رئیس جمهور در میان مردم حاضر شد. گویا تقدیر چنین بود تا ارواح پاک شهدا و نفس گرم آیت‌الله حیدری و خانواده شهدا، آخرین روز فرماندهی کل قوا و به دنبال آن آخرین روزهای ریاست جمهوری بنی‌صدر را ورق بزنند.خشم مردم وقتی دو چندان شد که اخبار رادیو سراسری از استقبال مردم ایلام از بنی‌صدر سخن گفت. مردم خشمگین بلافاصله با تجمع در برابر صدا و سیمای مرکز ایلام خواستار مخابره صحیح اخبار و وقایع رخ داده شده در صالح آباد و شهر ایلام شدند. ساعتی بعد با اصلاح خبر قبلی در اخبار سراسری اعلام برخورد مردم ایلام با بنی‌صدر به شعار مردم ایلام مبنی بر «فرمانده کل قوا خمینی روح خدا» از ترک مزار شهدا به مقصدی نامعلوم سخن گفت. صبح روز20 خرداد1360امام خمینی(ره) فرمانی چنین صادر کردند:

«بسم الله الرحمن الرحیم

ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، آقای ابوالحسن بنی‌صدر، از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده‌اند.

روح الله الموسوی الخمینی»[125]

پس از این حکم، مجلس در31 خرداد1360 بنا بر وظیفه قانونی رأی به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر داد و امام خمینی(ره) طی حکمی او را از ریاست جمهوری عزل کردند.[126]

پس از این وقایع خبر مجروحیت رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای و شهادت یار دیرینه‌اش شهید بهشتی به همراه هفتاد و دو تن از یاران صدیق انقلاب، آیت‌الله حیدری و مردم ایلام را به شدت اندوهناک کرد.

 سخنرانی آیت‌الله حیدری در جمع سوگواران شهدای هفتم تیر به دنبال سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) درباره شهید بهشتی و شهدای مظلوم هفت تیر، بار دیگر صف آرایی دو جبهه حق با باطل را از آغاز تاریخ تا به امروز ترسیم کرد. آیت الله حیدری در جمع مردم سوگوار چنین گفت :

«... برادران ما رفتند به درجه‌ی عالی شهادت رسیدند ما هم اگر خدا توفیق دهد و سعادت یاری کند منتظر همین شهادت هستیم که در راه حق و حقیقت و اسلام و عقیده و قرآن به این مقام عالی برسیم زهی سعادت! ».

وی در بخش دیگری از این سخنان خود واقعه­ی هفتم‌تیر را آغاز امتحان الهی برای روشن شدن خط بین اسلام و کفر خواندند و خواستار بازگشت اغفال شدگان به دامان اسلام شدند. آیت‌الله حیدری در این باره گفته است:

«... در امتحان معلوم می‌شود کی در خط اسلام است کی در خط کُفر است، خط آمریکا خط کفر است، خط شوروی خط کفر است، خط صدام خط کفر است، خط گروهک جبهه ملی خط کفر است؛ ...‌ای عار و خذل و ننگ بر این عقل و این رهبرانی که این گروهکها را رهبری می‌کنند و به این افرادی که اغفال اینها می‌شوند، امیدوارم جوان هایی که اغفال این‌ها شده‌اند تنبه پیدا کنند، روشن شوند، دیگر زیر سیطره و پرچم این کفار نروند و برگردند ».[127]

از جمله نگرانی های یاران امام(ره) و مردم انقلابی ایلام، پس از وقایع تلخ گذشته، روی کار آمدن رئیس جمهوری مکتبی و برخاسته از متن مردم بود،که با انتخاب شهید محمد‌علی رجایی این نگرانی مرتفع گردید. این بار نیز جامعه روحانیت مبارز ایلام از میان چهار کاندیدای ریاست جمهوری؛ آقایان رجایی، پرورش، شیبانی و عسکر اولادی، آقای محمد علی رجایی را همگام با سایر تشکل ها برای تصدی کرسی ریاست جمهوری در تاریخ22 / 4 / 1360به مردم معرفی کردند.[128] متعاقب این اعلام و زمزمه‌های جریان شکست خورده لیبرال و جبهه نفاق مبنی بر عدم شرکت مردم و یا فرمایشی اعلام کردن انتخابات، مردم اقصی نقاط استان با فرستادن پیام­های گوناگون به جامعه روحانیت ایلام بار دیگر وفاداری خود را به نظام و ارزش­های اسلامی اعلام کردند.

 

4ـ اقدامات آیت‌الله حیدری در قبال تحرکات رژیم بعث عراق قبل از آغاز جنگ تحمیلی

ترورهای ناجوانمردانه مسئولان نظام، شهادت رجایی و باهنر درهشتم شهریور ماه1360 ضایعه دردناکی برای مردم ایران به شمار می‌رفت، اما انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نامزد مورد حمایت مردم و همه‌ی نهادهای انقلابی از جمله مردم ایلام، فرصتی به نظام نوپای اسلامی داد تا مطالبات امام و امت را پی‌گیری کند، چنین دولتی آیت‌الله حیدری را بار دیگر متوجه رسیدگی به امور رزمندگان و جنگ‌زدگان کرد، با کنار رفتن عناصر لیبرال جبهه‌های جنگ نیز جانی تازه گرفت. شرکت آیت‌الله حیدری در عملیات‌‌های: ضربت ذوالفقار، محرم، فتح المبین و بیت‌المقدس در این مقطع و حضور او در بین رزمندگان و فرماندهان و خطوط مقدم جبهه را می‌توان از ماندگار‌ترین روزهای زندگی این عالم مجاهد به شمار آورد.

حاکمیت حزب‌الله بر ارکان نظام با ریاست جمهوری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ثمره دیگری به همراه داشت و آن کشف توطئه‌های بزرگی بود که دشمنان شرق و غرب در سایه حاکمیت لیبرال‌ها آن را دنبال می‌کردند، کشف و خنثی سازی کودتای حزب توده یکی از برکات این دوران بود و نیز کشف توطئه براندازانه صادق قطب زاده با همراهی شریعتمداری، جامعه‌ی مذهبی را در بهتی شگفت آور فرو برد. اینجا بود که جامعه روحانیت ایلام به ریاست آیت‌الله حیدری موضعی شفاف و شجاعانه در برابر اعلان عدم صلاحیت مرجعیت ایشان گرفت.

متن اعلامیه جامعه روحانیت ایلام خطاب به دفتر جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم و حضرات آیات و اساتید به این شرح است:

«بسمه تعالی

دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حضرات آیات و اساتید معظم دامت برکاتهم

ضمن تجدید بیعت با رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی دام ظله العالی و محکوم کردن عاملین جنایتکار توطئه قطب زاده خائن و روحانی نمایان فاسد، مراتب تقدیر و تشکر و پشتیبانی خود و مردم سلحشور و فدائی ولایت فقیه استان ایلام از بیانیه‌های روشنگرانه آن اساتید محترم و روحانیون مبارز تهران و علماء متعهد آذربایجان شرقی و غربی مبنی بر عدم صلاحیت مرجعیت آقای شریعتمداری اعلام میداریم و از مراجع قضائی و دادگاههای انقلاب اسلامی خواستاریم که با قاطعیت عاملین اصلی این خیانت بزرگ را به مجازات قانونی دنیوی برسانند و لهم فی الاخره عذاب عظیم . جامعه روحانیت ایلام »[129]

 

1ـ 4) ساماندهی آوارگان ایرانی مقیم عراق

در دی ماه سال 1350ﻫ ش رژیم بعث عراق طلاب و علمای بزرگ ایرانی حوزه علمیه نجف و کربلا و مردان و زنان ایرانی مقیم آن کشور را به طرز رقت باری روانه مرز ایران کرد[130] که آیت‌الله حیدری یکی از این افراد به شمار می‌رفت. پس از آن نیز چندبار دیگر نیروهای امنیتی این کشور سایر ایرانیان را از عراق اخراج کرده بودند. با پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعث که در تدارک زمینه سازی برای حمله به ایران بود، بسیاری از خانواده‌های ایرانی را که بیشتر آنان از خانواده‌های ایلامی مهاجر بودند، پس از مصادره اموال، با وضعیتی رقت بار در مرز مهران رها کرد. ساماندهی و ایجاد کمپ آوارگان، تقسیم امکانات اولیه و تلاش برای باز گرداندن آنان به زادگاه‌های خود در استان، از جمله دغدغه‌ها و اقدامات این عالم بزرگ در آن مقطع زمانی بود.

 

2ـ 4) مکاتبه با آیت‌الله العظمی خویی درباره تعرض عراق به پاسگاه‌های مرزی ایران

در حالی که نظام نوپای جمهوری اسلامی و مسئولان آن درگیر با حرکت‌های تنش آفرین و سهم خواهی گروهک‌های وابسته به غرب و شرق بودند و حوادث گوناگون مانند مسأله قومیت‌گرایی در کردستان و گنبد و خوزستان ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده بود، آیت‌الله حیدری با اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت نسبت به تجاوزهای مرزی رژیم بعث عراق و حمله به پاسگاه‌های مرزی در داخل و خارج، برآن شد تا افکار مراجع و مسئولان و مردم را به سوی حوادثی که در مرزها رخ می‌دهد معطوف سازد، در این‌باره آیت‌الله حیدری حتی از نگارش نامه به حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره) در نجف اشرف آن هم حدود یک سال و سه ماه قبل از تجاوز همه جانبه عراق به ایران دریغ نکردند. وی در یکی از نامه‌ها نوشته است:

«بسمه تعالی        

محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی آقایی خویی (دام ظله العالی)

حمله أسف انگیز قوای حکومت بعث عراق به مرزهای کشور از جمله حمله ظالمانه به پاسگاه‌های مرزی استان ایلام موجب خشم و انزجار ملت مسلمان ایران عموماً و مؤمنین سلحشور این استان خصوصاً شده است. بدین وسیله مراتب تأثر عمیق روحانیت و ایلات و عشایر استان ایلام را اعلام و اسائه ادب مقامات عراقی نسبت به ساحت مقدس مرجعیت و روحانیت و آیت‌الله‌ صدر مورد استنکار شدید جامعه روحانیت و اهالی این استان شده، از خداوند متعال استقامت و پایداری حضرت را در حمایت اسلام و مسلمین ودفاع از حقوق مستضعفین جهان اسلام خواستاریم». [131]

 

3ـ 4) سرکشی از پاسگاه های مرزی 

درگیری‌های پراکنده مرزی در کنار سانسور بیشتر اخبار این درگیری‌ها از سوی رسانه‌ها و عدم حمایت دولت موقت می‌رفت تا زمینه دلسردی و حتی ترک خدمت نیروهای ژاندارمری و برخی واحدهای مستقر ارتش در منطقه را فراهم آورد که خوشبختانه با تسلیح و سازماندهی اولیه نیروهای کمکی و استقرار آنان در پاسگاه های مرزی توسط آیت‌الله حیدری و سرکشی‌های پی‌درپی او از پاسگاه‌ها و ارائه‌ی کمک‌های دولتی و مردمی، آنها را به ادامه‌ی خدمت دلگرم نمود. آیت‌الله حیدری در این زمان تا جایی پیش رفت که در آستانه سال 1359ﻫ ش) هزینه‌های تلگراف آن دسته از نظامی‌هایی که نمی‌توانستند در آغاز سال در جمع خانواده خود باشند برعهده گرفت.

 

4ـ 4) واکنش به بهره برداری عراق از میادین مشترک نفتی

 گرچه تمام زندگی آیت‌الله حیدری ایلامی در چهارچوب قوانین اسلام خلاصه می‌شد و همه‌ی عمرش را در «عبودیت» الهی سپری کرده بود، و حیات طیبه را از «خدا» به سوی «خدا» معنا می‌کرد و در این مسیر با تأسی از آموزه‌های ائمه‌اطهار علیهم‌السلام، عشق و محبت را با هر فردی با هر رنگ و زبان و نژادی تقسیم می‌کرد اما عشق او به آب و خاک سرزمین مادری‌اش، عشقی ستودنی بود.

او که آرزوی ایرانی مقتدر در بین کشورهای منطقه و رسیدن به جایگاهی در خور نام بزرگش را داشت، در مجلس خبرگان قانون اساسی، به هنگام بررسی اصل شصت و پنج قانون اساسی چنان موضعی گرفت که مدعیان ملی‌گرایی حاضر در مجلس خبرگان را در آن مقطع زمانی، به تعجب وا‌داشت.[132] آیت‌الله حیدری با اشاره به حرکت‌های خائنانه شاه در واگذاری برخی مناطق و سکوت دستگاه ستم شاهی در برابر جابجایی برخی میله‌های نفتی در مناطق نفت خیز، به بهره برداری عراق از برخی سفره‌های نفتی مشترک اشاره می‌کنند و نسبت به این مسأله هشدار می‌دهند. ایشان دیدگاه یک روحانی مؤمن انقلابی را با تأکید بر این نکته که «هیچ کس، تحت هیچ شرایطی و بنابر هیچ مصلحتی حق ندارد یک وجب از خاک ایران زمین را مورد معامله و یا مبادله قرار دهد» در تاریخ ماندگار کرد.

 

5 ـ 4) هشدار به وزارت امورخارجه درباره تغییر میله های مرزی

حمله به پاسگاه‌های مرزی و جابجایی برخی میله‌های مرزی از سوی رژیم حاکم بر عراق برای استخراج یک جانبه از حوزه‌های مشترک نفتی در منطقه ایلام، آیت‌الله حیدری را بر آن داشت که وزارت امور خارجه را به نحوی از این تحرکات و درگیری‌ها و پیامدهای آن مطلع و آگاه نماید. در یکی از این نامه‌ها به تاریخ 19 / 12 / 1358 آمده است:

 

«وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران

در زمانی‌که محمدرضا خائن در الجزایر با صدام حسین بعثی سازش سیاسی نمود و وجه المصالحه تغییر نوار مرزی به نفع دولت بعث عراق قرار داده از جمله در سرتاسر نوار مرزی استان ایلام که از دویرج و موسیان تا سومار قصرشیرین طولاً و بعرض ده‌ها کیلومتر مناطق نفت خیز و مراتع دامداری وکوه پایه‌های استراتژی به حکومت عراق بخشیده و میله گذاری کرده. اهالی رزمنده و مرزداران غیور استان ایلام ضمن تضمین حفاظت از تمامیت ارضی کشور عزیزشان تاکنون نگذاشته‌ و نخواهند گذاشت این جنایت عملی و تحویل و تحول انجام گیرد.

تقاضای محاکمه محمدرضا جنایتکار و خائن به آب و خاک ایران در دادگاه‌های انقلاب اسلامی و هیئت بین المللی تحقیق جنایات محمدرضا توسط وکیل دادگستری ایران در پاناما می‌نمایند. بدیهی است مدارک این خیانت اضافه بر مشخص بودن حدود مرزی سابق و میله گذاری فعلی پرونده عهدنامه خائنانه مورخه13 ژوئن1975 متضمن پروتکل‌های تعیین حدود و نقشه‌ها به امضاء خلعتبری معدوم و سعدون حمادی بعثی است.که بالضروره آن پرونده در وزارت خارجه و دفتر نخست وزیری وقت موجود بوده. به امید روزی که این خائن و جنایتکار تاریخ به کیفر هزاران مانند این جنایتها برسد. از طرف جامعه روحانیت استان ایلام. حیدری

رونوشت جهت استحضار استانداری و فرماندهی جنگ ارسال گردید».[133]

دغدغه‌ی آیت‌الله حیدری نسبت به مرزهای جمهوری اسلامی تا آن‌جا بود که پس از آغاز تجاوز عراق به ایران از مطلعین محلی درخواست نگارش و ثبت میله های مرزی را می‌نماید.[134]

 

6 ـ 4) ارسال نامه برای امام خمینی(ره) درباره وضعیت مرزها

 رژیم بعث عراق با استفاده از وضعیت داخلی ایران و درگیری نیروهای سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی با حرکت‌های تجزیه طلبانه و بازماندگان رژیم سابق در برخی از مناطق و فرار برخی از فرماندهان ارتش و تحریم ایران برآن شد تا با حمایت دو ابر قدرت و غالب کشورها به ایران حمله کند، اما باز جرأت ورود یک‌ باره به جنگ بر ضد ایران اسلامی و انقلابی را نداشت از این رو بر آن شد تا نخست با دست زدن به یک سلسله درگیری‌های مرزی و تصرف چند پاسگاه مرزی، دولت ایران و مسئولان آن را نسبت به حمله نهایی ارزیابی کند.

آیت‌الله حیدری که در آن مقطع زمانی ارتباط مستقیمی با فرماندهان ارتش، سپاه و ژاندارمری داشت با مشاهده درگیری‌های پراکنده مرزی و تصرف چند پاسگاه در مرزهای استان ایلام به خوبی به نیت پلید دشمن در ارزیابی و آزمایش توان نظامی کشور پی برده و در بازدیدهایش از مناطق مرزی درباره خطر قریب الوقوع حمله نظامی و تجاوز همه جانبه رژیم بعث هشدار می‌داد.

آیت‌الله حیدری چند روز قبل از تهاجم فراگیر رژیم بعث به خاک ایران در نامه‌ای به حضرت امام خمینی(ره) از وضعیت نابسامان مرزها، بی‌توجهی مسئولان نظامی و خطر تعرض قریب الوقوع رژیم بعث به کشور اظهار نگرانی کرد. فرستادن رونوشت این نامه به مجلس شورای اسلامی حکایت از ناامیدی او از تصمیم جدی قوه مجریه در آن مقطع دارد، مضافاً بر این که ارسال رونوشت این نامه به محضر آیت‌الله العظمی گلپایگانی از جایگاه جامعه روحانیت ایلام نشان از اهتمام آیت‌الله حیدری در توجه دادن مراجع عظام و روحانیت در خصوص خطری است که رژیم بعث عراق می‌توانست برای کشور در پی داشته باشد. متن نامه به شرح زیر می‌باشد:

«بسمه تعالی

محضر مبارک رهبر عالی‌قدر و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی دام‌ظله‌العالی

بعد از عرض سلام و ارادت بعرض می‌رساند

   مدتی است  ارتش حکومت بعث عراق در نوار مرزی استان ایلام دست به حمله پراکنده زده اخیراً شدت حملات خود را در یک قسمت از آن که دارای اهمیت استراتژی و منابع طبیعی چاههای نفت، اراضی زراعتی مراتع دامداری می‌باشد متمرکز و پاسگاه‌ها را یکی پس از دیگری اشغال، آقایان رئیس جمهوری، نخست وزیر و فرماندهان ستاد مشترک و نیروهای مسلح از نزدیک محل را بازدید و بررسی و به اهمیت منطقه و نیروهای دشمن و شدت حملات او، و ضعف قوای خودی و کمبود مهمات و عدم موازنه نیروی زرهی در مقابل دشمن آگاه متأسفانه تاکنون اقدام مؤثری در تقویت و کمک رسانی نشده و تا دیروز ششمین پاسگاه آن نواحی را به اشغال درآوردند با توجه به عرایض بالا و تسامح یا عدم تمکن یا عذرهای دیگر در تأخیر و اعزام نیروی کمکی، روح یأس و ارتیاب در مردم محروم این مرز وبوم ایجاد و بیم اشغال قسمتهای دیگر از این مناطق حساس و تحکیم پاسگاههای نظامی و فعالیت‌های تبلیغی و تخریب در بین عشایر مغلوب و مأیوس می‌رود، جامعه روحانیت برای رفع مسئولیت در پیشگاه خدای متعال و این خلق بی‌دفاع مبادرت به این گزارش نموده و استدعای فرمان قاطع به مسئولین کشور و نیروهای مسلح برای نجات این بخش مهم از مملکت اسلامی از چنگال حکومت ملحد بعثی عراق و عمال صهیونیسم و امپریالیسم جهانخوار داریم و الا امروز اشغال این قسمت از غرب و فردا شاهد فاجعه قسمت‌های دیگر و جنوب کشور عزیزمان خواهیم بود.»[135]

 

5ـ نقش آیت‌الله حیدری در جریان جنگ تحمیلی

1ـ 5) حمله عراق و حضور سرنوشت ساز در منطقه گُلان

تثبیت نظام اسلامی و ناکامی آمریکا و هم پیمانانش در تحریم‌ها و ایجاد تنش در داخل توسط گروهک‌ها و تجزیه طلبان در براندازی نظام، استکبار را برآن داشت تا با استفاده از فرصت طلایی چون وجود لیبرال‌ها و عناصر آنان در قوه مجریه و جایگاه فرماندهی کل قوایی بنی‌صدر، با حمله نظامی به ایران، به خیال خام خود، ضربه نهایی را به نظام  نوپای جمهوری اسلامی ایران وارد سازد.

سرانجام رژیم بعث عراق روز 31 شهریور ماه1359 برابر با22 سپتامبر 1980، حمله سراسری خود را به میهن اسلامی آغاز کرد. تحلیل مقام معظم رهبری در مورد وقوع جنگ تحمیلی و بی‌توجهی مسئولان نسبت به هشدارهای دلسوزان نظام، یادآور نگرانی‌های آیت‌الله حیدری است که پیش‌تر به آن اشاره گردید. ایشان در این مورد می‌فرمایند:

«دشمن را از دور باید دید، از دور باید شناخت؛ این غفلتى بود که آن روز آن کسانى که باید می‌دیدند، ندیدند. در تهران هى گفته می‌شد و خبر می‌رسید که در منطقه‌ى کرمانشاه، در منطقه‌ى ایلام، بیشتر در این مناطق دشمن مشغول آرایش نظامى است. آن‌جا که گفته می‌شد، سیاسیونى که مسئول کار بودند، انکار می‌کردند؛ می‌گفتند نه، چنین خبرى نیست. تا وقتى تهران را بمباران کردند. در روز 31 شهریور 59 جنگ در واقع آغاز نشد، آن روز تهران بمباران شد، جنگ از پیش شروع شده بود. اگر مسئولانى که آن روز در رأس کار بودند، همان کسانى که بعد هم نشان دادند لیاقت اداره‌ى کشور را ندارند، می‌فهمیدند، تشخیص می‌دادند و آمادگى خود را بالا می‌بردند، نه خرمشهر آن‌جور می‌شد، نه قصرشیرین آن‌جور می‌شد، نه برخى از مناطق دیگر مرزی، آن غفلت اولیه موجب شد که بر این منطقه و منطقه‌ى خوزستان، آن طورى که من در برهه‌ى کوتاهى از نزدیک مشاهده کردم، آن چنان فضاى غم‌آلودى حاکم شود که بعضى از مناظر آن را که من از نزدیک دیدم، نمی‌توانم فراموش کنم. کار وقتى دست مردم باشد، وقتى استعدادهاى مردمى و حضور مردمى میدان پیدا کند که وارد عرصه شود، این غفلت‌ها پیش نمی‌آید. این چیزى بود که آن روز اجازه نمی‌دادند. در همین مناطق، اینجا و آنجا، گروه‌هاى مردمى گرد هم مى‌آمدند، به زحمت زیاد قبضه‌هاى سلاحى را براى خودشان فراهم می‌کردند،  مشغول دفاع می‌شدند؛ آنها آنجا ناراضى بودند، در جلسات رسمى گله و شکایت می‌کردند که چرا فلانى در فلان‌جا اسلحه جمع کرده است! عده‌اى جوان داشتند دفاع می‌کردند؛ بنابراین نمی‌توانستند تحمل کنند. این براى ما درس است». [136]

در تهاجم رژیم بعث عراق به مرزهای کشور، مهران و میمک را می‌توان از ضربه پذیرترین و ساکنان آن را از مظلوم‌‌ترین مدافعان در حمله سراسری دشمن بعثی به شمار آورد، آن‌چه در گزارش ارتش جمهوری اسلامی ایران در خصوص وضعیت جبهه مهران آمده است خود گویای این واقعیت است.[137]

مقاومت دلیرانه و مظلومانه فرمانده سپاه پاسداران مهران شهید روح‌الله شنبه‌ای و یارانش که به دفاع و شهادت مظلومانه او و برخی دیگر انجامید، ایلام را یکباره تکان داد.[138] آیت‌الله حیدری علیرغم کهولت سن با برداشتن تفنگ برنو و بستن قطار فشنگ بر کمر، خود را به رزمندگان اسلام رساند و باعث تقویت روحیه‌ی آنها گردید. یکی از فرماندهان استان در این مورد می‌نویسد:

«آیت‌الله حیدری با حضور در این منطقه و فراخوانی نیروهای عشایر در مدت کوتاهی توانست با تشکیل قرارگاه عملیاتی در روستای گُلان (مدرسه ابتدایی) خط تدافعی را به تنگه کُنجانچم انتقال دهد وی با مدیریت کم نظیر خود در کسوت یک مجتهد رزمنده با استقرار شبانه روزی در کنار نیروهای محلی و حضور در سنگر آنان و تیراندازی به سمت دشمن در افزایش روحیه نیروهای اسلام نقش بی‌بدیلی را ایفا کرد». [139]

آیت‌الله حیدری با مشاهده تلاش نیروهای ارتش و ژاندارمری و سایر نیروهای مدافع در ایجاد خط تدافعی در منطقه گُلان با معرفی خود به فرماندهان به عنوان نماینده حضرت امام (ره) و مردم ایلام در مجلس خبرگان خواستار جلو بردن خط تدافعی از گُلان به تنگه کنجانچم شد و با تلاش خود موجب شد، تا نیروهای نظامی بیش از 20 کیلومتر خط پدافندی را جلوتر ببرند و نیروهای خود را در تنگه کُنجانچم مستقر و به نیروهای مردمی فاقد هرگونه تجهیزات و ادوات سنگین ملحق کند.[140]

آنان که به اهمیت این فاصله 20 کیلومتری در منطقه آشنا هستند به خوبی بر این نکته اتفاق نظر دارند تصمیم عالمانه و شجاعانه آیت‌الله حیدری که نشان از هوشمندی بسیار بالای او در اوج بحران‌ها ومدیریت کم ‌نظیر او در همه‌ی عرصه‌ها حتی در میدان نبرد داشت، موجب شد تا بخش وسیعی از سرزمین ایران اسلامی از جمله شهر صالح‌آباد و دشت‌های آن، امامزاده علی صالح(علیه‌السلام)[141] دشت گُلان و روستاهای، ریکا، سَرنی و دیگر مناطق عشایری از تیررس دشمن خارج و ارتفاعات بسیار مهم منطقه از گزند تجاوز رژیم بعث در امان بماند.[142]

 

2ـ 5) تأسیس ستاد کمک رسانی به جبهه های جنگ

آیت‌الله حیدری که ماه‌ها قبل از حمله نیروهای متجاوز بعثی عراق به مرزهای ایران از پاسگاه‌های مرزی و نیروهای مسلح در منطقه بازدید کرده بود و از نزدیک با امکانات کم نیروهای مدافع درمرزها مطلع بود، با اشغال مناطق وسیعی از استان نه تنها شاهد آوارگی بسیاری از مردم استان بود، بلکه بحران اقتصادی که استان را تهدید می‌کرد را به درستی لمس کرد، او در این مقطع هم باید نسبت به اسکان و برآورده ساختن امکانات اولیه جنگ­زدگان مناطق مهران و ... بر می‌آمد و هم به عنوان نماینده مردم پاسخ‌گوی عشایر کوچ نشین می‌بود که از منطقه چنگوله تا میمک سرزمین‌های گرمسیری خود را از دست داده بودند.

تلاش برای تخلیه مدارس، جای دادن مردم در مجتمع‌ها و آپارتمان‌های نیمه‌کاره، برپایی چادر در مناطقی که دارای حفاظ بودند مانند کانون کارآموزی متقاعد کردن صاحبان زمین‌ها برای برپایی کمپ‌ها و چادرها و احداث اردوگاه جز با حضور این شخصیت وارسته مقدور نبود. کمک‌رسانی به مردم آواره، یاری رساندن به نیروهای مصدوم و مجروح، در کنار تأمین مایحتاج رزمندگان اسلام که حتی از داشتن گونی خالی برای ساختن سنگر محروم بودند موجب شد تا آیت‌الله حیدری منزل خود را تبدیل به مقر کمک رسانی به جبهه‌ها نماید، اعتماد مردم به این زاهد وارسته در رسیدن امکانات اهدایی خود در اندک مدتی نیازهای اولیه رزمندگان اسلام را تأمین کرد[143].

تشکیل ستاد هماهنگی جنگ استان ایلام توسط آیت‌الله حیدری در منطقه گُلان و استقرار نیروهای عشایر و مهاجر در کنار نیروهای ارتشی و سپاهی این ستاد تنها منبع تأمین کننده تمام خطوط و محورهای جنگی ایلام به ویژه از میمک تا کنجانچم به شمار می‌رفت. همه‌ی نیازهای این محورها از قبیل؛ وسایل نظامی، گرمایشی، حمل و نقل و حتی‌ اقلام مصرفی رزمندگان و ارتباط با مسئولان استانی از طریق آیت‌الله حیدری انجام می‌گردید.[144]

 

3ـ 5) استقبال از نیروهای اعزامی به جبهه های جنگ

با آغاز اعزام نیروهای مردمی به مرزهای استان ایلام، روزهای غربت و خاک و خون و باروت، نیروهایی که بدون هیچ شناختی از منطقه و بدون امکانات اولیه تنها با یک قبضه تفنگ و چند خشاب فشنگ به استان ایلام وارد می‌شدند، در نزدیک‌ترین مقر به خطوط مقدم نیروهای اسلام با روحانی پیری برخورد می‌کردند که چون همه رزمندگان اسلام بر روی خاک نشسته بود و بر تفنگی برنو تکیه زده و به سنگ صبور رزمندگان غریب تبدیل شده بود. یکی از نیروهای «مهاجر» در ماههای آغازین جنگ تحمیلی برخورد نخستین خود را با آیت‌الله حیدری چنین به قلم می‌آورد:

«سال1359 بود. من به اتفاق گروهی از تهران وارد سپاه ایلام شدیم، غربت، مظلومیت توأم با ایمان، تعهد و عشق به اسلام و امام در سراسر شهر حاکم بود، بعد از 48 ساعت و تجهیز اولیه، ما را به منطقه میمک که به تازگی از دست دژخیم آزاد شده بود اعزام نمودند، نیروهای توپخانه، زرهی، پشتیبانی و پیاده ارتش و برادران بسیجی و سپاه به همراه عشایر غیور و شجاع در مناطق استراتژیک ومهم مستقر بودند. جنازه‌ها، غنایم و ضایعات دشمن هنوز در منطقه باقی بود، حوالی ظهر به سرنی رسیدیم و برای نماز ظهر آماده شدیم، در این هنگام چهره‌ای ندیده اما آشنا که نور ایمان و تقوا در وجودش نمایان­ بود به جمعیت ما پیوست با عمامه و محاسنی سفید با سنی بیشتر از 70 سال با قطار فشنگ تفنگ برنو، با صلابت و روحیه بالای او همه را مجذوب چهره خود کرده بود، همه عشایر حاضر با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) به استقبال ایشان رفتند نماز ظهر اقامه شد و در بین نماز ظهر و عصر این مرد به ظاهر پیر ولی جوان عرصه کارزار به سخنرانی پرداخت. بعد از درود و صلوات بر پیامبر خدا و آل او در حالی‌که تفنگ برنو خود را در دست داشت با بیانی شیوا و جذاب سخنانی بیان فرمودند که یک جمله آن این بود «به شهر خودتان خوش آمدید، ما منتظر شما یاران حسین(ع) و [امام] خمینی[(ره)] بودیم ما با وجود و حضور شما و توکل بر خداوند هیچ غصه و ناراحتی نداریم و مطمئنیم که پیروزیم و... » [145]

یکی دیگر از نیروهای مهاجر ملاقات نخست خود و دیگر دوستانش را در روزهای غربت و تنهایی در جبهه ایلام با آیت‌الله حیدری چنین بیان می‌کند:

«... روزهای اول جنگ بود که در بعد ظهر رژیم عراق با چهارفروند هواپیما شهر تهران را بمباران کرد، ساعت 8 شب به اتفاق عده‌ای از برادران و جوانان محل، تحت عنوان گروه 22 نفره که بعدها نام شهید ابراهیم پالیزبان را یافت به مسجد امام مراجعه و خواستار اعزام به منطقه بودیم یکی از برادران ارتشی از طرف پایگاه مسجد کار شناسایی و ارزیابی نیروهای داوطلب را بر عهده گرفت و گروه 22 نفره ما را از نظر آمادگی نظامی تأیید کرد و ما ساعت 30 / 1 بامداد به طرف ایلام حرکت کردیم به ایلام که رسیدیم، همان روز چند فروند هواپیمای عراقی چندین نقطه شهر مقاوم ایلام را بمباران کردند، مردم شهر با حالتی مضطرب ولی با روحیه‌ای مقاوم در شهر رفت و آمد داشتند چندین بار آژیر قرمز زده شد. به ایلام که وارد شدیم ما را به طرف مسجد جامع هدایت کردند، در مسجد برادر محرک از اوضاع منطقه برایمان گفت و امام جمعه نیز همراه با دو روحانی به ما خوش آمد گفتند صبح فردا با دو بلدچی محلی به [حوالی] پاسگاه کنجانچم که توسط عراق تصرف شده بود رسیدیم، مهران کاملاً تصرف شده بود. دشمن تا کنجانچم پیشروی کرده بود، با عبور از رودخانه در تپه‌های مجاور مستقر شده بود. تیرهای پراکنده و گلوله‌های خمپاره و توپ در اطراف ما به زمین اصابت می‌کرد. با پاسخ‌گویی به اصابت‌های دشمن درگیری شدت بیشتری گرفت. گروه22نفره ما نیمه‌های شب به طرف دشمن شلیک می‌کردند. از آنجایی که نیروهای ما آب و غذا در اختیار نداشتند، من و شهید ابراهیم پالیزبان که قبلاً از بالای ارتفاعات که برای شناسایی منطقه رفته بودیم که خرمایش رسیده بود و آب رودخانه نیز از حاشیه آن نخلستان عبور می‌کرد لذا نیروها را به نزدیکی موقعیت نخلستان آورده و در آنجا مستقر شدیم، قریب15 روز با همان مواد غذایی با دشمن درگیر بودیم.

پس از 15 روز که بدون مهمات و غذای مناسب بودیم، ناگهان یکی از نیروهای خودی اعلام کرد که عده‌ای به طرف ما می‌آیند، از صحبت کردنشان پی بردیم که آنها ایرانی و خودی هستند، هشت فرد مسلح با لباس کردی همراه با پیرمردی عمامه سفید که اسلحه در دست و نوار قطار فشنگ به سینه‌اش حائل بود بر ما وارد شدند، خیلی خوشحال شدیم به آنها خیر مقدم گفتیم آن پیر روحانی در جواب گفت: «شما به شهر و منطقه ما خوش آمدید ما به شما خیر مقدم می‌گوییم». و آنگاه آن چریک پیر یکایک بچه‌ها را بوسید و دعا کرد. یکی از افراد گروه از ایشان پرسید حضرت آقا ما از این خرماها استفاده می‌کنیم آیا مجوز استفاده داریم. ایشان گفتند: «نوش جانتان چه کسی بهتر از شما که خرماها را نوش جان کند، چه کسی بهشتی‌تر از شما، نوش جانتان بعد از آن، وضعیت منطقه را برایمان تشریح کرد، هر لحظه صحبت او بیشتر در جانمان جای می‌گرفت، چند ساعتی بعد آنها مقدار وسایل و ارزاقی که آورده بودند را به ما دادن و گفتن که ما بازهم به شما سر می‌زنیم».[146]

این رزمنده‌ی مهاجر از ملاقات دوباره خود  با آیت‌الله حیدری در منطقه گُلان چنین یاد می‌کند:

«... من و شهید ابراهیم برای آوردن مهمات به منطقه «گُلان» رفتیم دیدیم که همان پیرمرد با تواضع به روی زمین نشسته و هرکس از افراد محلی و همچنین رزمندگان اعم از ارتشی و...کاری دارد به ایشان مراجعه می‌کند و آن سنگ صبور با متانت کارها را حل و فصل می‌کرد ما نیز ساعتی پیش ایشان نشسته و از اوضاع بد سلاح و مهمات می‌نالیدیم و به ایشان اظهار داشتیم که ما هیچ سلاح اضافی نداریم از تهران که آمدیم هر کدام بیست و شش گلوله فشنگ به ما داده‌اند نیروهای نظامی در اطراف ما اعم از گردانهای ارتش زیر پل مستقرند که متأسفانه فعالیت عمده‌ای ندارند و با ما نیز همکاری نمی کنند ما می‌توانیم مهمات روزانه این واحدها را که دپو کرده و شلیک نمی‌کنند را شبانه ربوده و به منطقه خودی ببریم و به طرف عراقی‌ها شلیک کنیم (آن روزها تفکر بنی‌صدر حاکم بر جبهه‌ها بود و تأکید به برادران ارتشی شده بود که با سپاه همکاری نکرده و هیچ نوع مهمات مخصوصاً سلاح به سپاه ندهند) از ایشان خواستیم که به ما اجازه دهند که این کار را انجام دهیم ». ایشان اظهار داشتند: «من می‌دانم شما مشکلاتی دارید، سعی کنید تفرقه بین سپاه و ارتش نیفتد، سعی کنید کار خلاف قانون نکنید و نظم را رعایت کنید، قانونی عمل کنید. من از فرمانده آنها خواهش خواهم کرد که در ازای ارزاقی که به واحدهای ارتش می‌دهیم، کمی مهمات به شما بدهند سعی کنید تفرقه و درگیری بین ارتش و سپاه به وجود نیاید».[147]

وی در ادامه از بینش صحیح آیت‌الله حیدری از وضعیت موجود در روزهای آغازین جنگ و تعبد وی نسبت به فرامین امام خمینی(ره) و نیز سنگ صبوری او برای نیروهای مهاجر و رزمندگان چنین در تاریخ دفتر هشت سال دفاع مقدس به ثبت می‌رساند. فرمانده وقت سپاه ایلام در این باره می‌گوید:

«آنچه برای ما مهم بود این بود که آن بزرگوار در آن روزهای فشار و سختی تلاش داشت که بین نیروهای دفاعی اسلام اختلاف به وجود نیاید، اگر در پیام‌های امام(ره) مبنی بر ایجاد وحدت نظر بین ارتش و سپاه دقت شود، می‌توان به مطیع بودن این پیرفرزانه در سخت‌ترین شرایط پی برد ».[148]

علاوه بر رابطه عاطفی دو سویه بین آیت‌الله حیدری و رزمندگان اسلام به ویژه نیروهای اعزامی از سایر شهرها، آیت‌الله حیدری همواره قدردان زحمات آنان بود و در حمایت، تشویق و ابقای آنان در مسئولیت‌های استان و نیز تأیید گواهی حضور در جبهه دریغ نمی‌کرد خواه آن فرد یک فرمانده سپاه و یا نیروی ارتش و یا یک بهداشت‌یار اعزامی به جبهه ایلام باشد.

 

4ـ 5) سازماندهی نیروهای رزمی عشایر و شرکت در عملیات میمک (ضربت ذوالفقار)

حضور در میان رزمندگان اسلام در آن موقعیت بسیار حساس و دشوار که موجب دل‌گرمی مدافعان جان و مال و ناموس مردم می‌شد، این پیر فرزانه را به فکر ساماندهی نیروهای مردمی و عشایری و سازماندهی آنان واداشت، از این رو وی با برافراشتن سیاه چادری در منطقه گُلان، قرارگاهی کوچک اما با زیر پوشش قرار دادن گستره‌ای بسیار وسیع برپا کرد و با تقسیم نیروهای عشایری و مردمی به هسته‌های کوچک و تأمین مهمات و فراهم کردن امکانات، آنان را برای دفاع از مرزها و ضربه زدن به نیروهای بعثی آماده کرد.

سردار شعبانی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایلام در خصوص نقش آیت‌الله حیدری در جذب و سازماندهی نیروهای عشایری برای دفاع از مرزهای کشور اسلامی می‌گویند:

« پس از حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی و تصرف بخش زیادی از سرزمین ایران اسلامی، بعثی‌های از خدا بی خبر اقدام به اشغال شهر مهران و دیگر روستا‌ها و شهرهای اطراف ایلام نمودند و کسی نبود که در مقابل آنان مقاومت کند که این پیر فرزانه با جمع‌آوری تعدادی از نیروهای عشایر آنان را تشویق به جنگیدن در برابر بعثی‌ها کرد. او یک رزمنده شجاع و پیرمردی با استقامت، اسلام دوست و امام دوست بود. جبهه ایلام که جبهه طولانی مرز به شمار می‌رفت و کنترل آن مشکل بود او با یک قبضه تفنگ برنو کوتاه و قطاری پراز فشنگ و کلتی کبری بر کمر بارها در برخی از نقاط نزدیک دشمن اقدام به تیراندازی می‌کرد. هر روز از یکی از محورها خط را کنترل و رزمنده‌ها را تشویق می‌نمود و در شب به فراهم نمودن تدارکات، غذا و حل مشکلات پشتیبانی رزمنده‌ها می‌پرداخت ».[149]

از آنجا که مناطق غرب استان و نوار مرزی با عراق  منطقه گرمسیری عشایر ایلام به شمار می‌رفتند، آیت‌الله حیدری با سازماندهی و پشتیبانی نیروهای عشایر که وظیفه دفاع از مناطق خود را بر عهده داشتند، توانست اولین هسته‌های مقاومت مردمی را در برابر حمله رژیم بعث تشکیل دهد.[150]

در گزارش ارتش از نیروهای مردمی در روزهای آغازین جنگ در جبهه مهران[151] که در حقیقت بیان وضعیت نیروهای چریکی مستقر در منطقه است که تحت فرماندهی آیت‌الله حیدری بودند. پیش‌تر اشاره گردید. فقدان نیروهای مسلح منسجم در منطقه که به دلیل شرایط خاص کشور بر نظام تحمیل شده بود، باعث گردید تا آیت الله حیدری خود فرماندهی عملیات پدافندی و حرکت‌های ایذایی علیه دشمن را بر عهده داشته باشد.[152]

میمک در منطقه مرزی جنوب غربی صالح‌آباد یکی از دو نقطه مورد اختلاف در مرز زمینی ایران و عراق بود.[153] ارتش عراق در دوّمین تهاجم قبل از آغاز جنگ فراگیر خود این منطقه را در19شهریور ماه 1359 اشغال کرد و منطقه‌ای به عرض و عمق تقریبی15 کیلومتر را در حوالی پاسگاههای مرزی هلاله و نی‌خضر به تصرف خود درآورد. با اشغال این منطقه معبر وصولی صالح‌آباد- سرنی به طرف خط مرز مورد تهدید نیروهای عراقی قرار گرفت و در نتیجه محور ایلام‌ صالح‌آباد و مهران نیز به طور جدی در معرض تهدید عراقی‌ها درآمد.[154]

دفاع نیروهای مسلح در برابر یورش نیروهای بعثی در این منطقه دفاعی مظلومانه بود که برآیند خیانت بنی‌صدر و اهتمام نورزیدن فرماندهان همراه بنی‌صدر در مرکز به هشدارهای آیت‌الله حیدری بود، به گونه‌ای که در منطقه میمک یک گروهان در مقابل یک تیپ پیاده ارتش عراق قرار داشت.[155]

آنچه برای مردم ایلام به ویژه عشایر غیور این منطقه دردناک‌تر از همه‌ی مصائب و کمبودهای ناشی از تجاوز رژیم بعث عراق بود، مشاهده سرزمین مادری خود زیر چکمه متجاوزان بعثی بود، سرزمینی که هر زن و مرد ایل در آن زاده شده بود، درآن رشد کرده بود و با هر تپه ماهور آن خاطره‌ها داشت، از این رو بیش ازآن که قلب هر ارتشی، سپاهی و بسیجی برای باز پس گیری این مناطق در تپش باشد قلب جوانان غیور ایلات عشایر ایلام برای به اهتزاز درآوردن پرچم فتح و پیروزی بر آن نقاط می‌تپید به گونه‌ای که حتی عملیات‌های چریکی جوانان شهرستان های ایلام سیروان، شیروان چرداول، مهران، ملکشاهی، ایوان، نیروهای اعزامی از مناطق دره شهر، آبدانان، دهلران و دیگر مناطق استان بر ضد نیروهای بعثی عراق از محور چنگوله تا میمک هرگز عطش آنان را نمی‌کاست.

از آنجا که مردان این خطه از میهن اسلامی با تفنگ مأنوس بودند، و شناخت کاملی بر مناطق تحت اشغال داشتند، به فکر باز پس‌گیری این مناطق برآمدند این انگیزه و همت برخاسته از غیرت دینی و غرور ملی آنان موجب شد که آیت‌الله حیدری را بر آن دارد طرح عملیاتی مشترک، متشکل از نیروهای عشایری با نیروهای ارتش و سایر نیروهای مسلح را با فرماندهان شجاع و دلاور ارتش و ژاندارمری که از مسامحه‌کاری بنی‌صدر به تنگ آمده بودند مطرح و این طرح مورد موافقت ستاد فرماندهی قرار گیرد. شعبانی فرمانده وقت سپاه ایلام در این خصوص می‌نویسد:

«با تشکیل فرماندهی عملیات و برپایی سیاه چادری در منطقه گُلان به عنوان ستاد کمک رسانی به رزمندگان اسلام جبهه آن منطقه سروسامان داده و با سازماندهی و بسیج جوانان پیشنهاد عملیاتی را در میمک نمود و امکانات و وسایل عملیات را نیز فراهم کرد، در منطقه میمک عملیاتی[ضربت ذوالفقار] انجام گرفت که منجر به پیروزی رزمندگان اسلام در میمک گردید و ارتفاعات میمک از تصرف دشمن بعثی خارج شد».[156]

شبانگاه 19دی ماه 1359 ﻫ ش یعنی چهار ماه پس از اشغال این منطقه نیروهای رزمی آیت‌الله حیدری پس از اقامه نماز و وداع با این پیر فرزانه، اولین عملیات غرور آفرین سپاهیان اسلام را برای همیشه در دفتر پر از غیرت و غرور این سرزمین ورق زدند. حماسه ای که در گزارش ارتش جمهوری اسلامی نیز به آن اشاره شده است.[157]

این عملیات یکی از سخت ترین عملیات های دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود چرا که جدای از این که منطقه میمک، منطقه‌ای مورد مناقشه ایران و عراق به شمار می‌رفت و عراقی‌ها از آن به «سیف سعد» یاد می‌کردند. این منطقه برای آنان هم از بعد نظامی و هم از نظر روحیه در ماه­های اول یورش به خاک ایران مسأله‌ای حیثیتی به شمار می‌رفت.[158]

نیروهای سپاه اسلام تنها از حمایت هوانیروز برخوردار بودند و در روز سوم بود که هواپیماهای شکاری ایران وارد عمل شدند، تا روز سوم نیروهای ارتش اسلام پنج پاتک سنگین عراق را پس زدند. در روز چهارم(22دی) عراق سه پاتک سنگین دیگر وارد کرد. آنچه مورد دلگرمی نیروهای سپاه اسلام با امکانات ناکافی و تعداد کم در طول نزدیک به یک ماه نبرد نابرابر بود، حضور پیرفرزانه‌ای بود که از جبهه میمک تا کنجانچم را در زیر بارش گلوله‌ها، آنان را به دفاع از اسلام و سرزمین مادریشان فرا می‌خواند.[159]

 

5 ـ 5)شکل دهی هسته اولیه لشکر 11 امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)

هسته‌های مقاومت و گروههای مردمی که آیت‌الله حیدری در روزهای آغازین جنگ بنیان نهاد در واقع هسته‌ی نخستین شکل‌گیری لشکر 11امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ایلام در هشت سال دفاع مقدس بود. روح حماسی، شجاعت و از خودگذشتگی آیت‌الله حیدری به عنوان نماد و نماینده مردم و فردی که مردم به او به چشم عالمی پیشرو می‌نگریستند، در روحیه ی مردم این خطه بی تأثیر نبود. استانی که خود، کم جمعیت‌ترین استان کشور به شمار می‌رفت و بخش عظیمی از مردمانش آواره و در فقر به سر می‌بردند و شهرهای باقی مانده هم زیر باران بمب های هواپیماها قرار داشت مردم آن نه تنها استان خود را خالی نکردند، بلکه لشکری عملیاتی را بنیان نهادند که در عملیاتهای بزرگ دوشادوش رزمندگان لشکرهای دیگر در آزادسازی بخش‌هایی از سرزمین ایران خود را سهیم و شریک کردند.[160]

عشق و علاقه آیت‌الله حیدری به نیروهای رزمنده را می‌توان در این نگاه آیت‌الله حیدری به رزمندگان اسلام از زبان رزمنده‌ای در دوران دفاع مقدس جستجو کرد:

«یک روز تعدادی از رزمنده‌های تیپ21 امام رضا(ع) به ایلام آمده بودند و از ایشان برای حضور در جمع خود دعوت کرده بودند، ایشان به مقر تیپ رفته بود، آنجا در دژبانی از اتومبیل پیاده می‌شود و پیاده به داخل رزمنده‌ها می‌رود و می‌گوید:

«اینان سربازان امام زمان(عج) هستند و باید ما هم همانند اینها باشیم و من نیز باید پیاده نزد آنها بروم».[161]

حجة‌الاسلام محمد نقی لطفی در باره انس و الفت این مجتهد مجاهد و فرهیخته با نیروهای رزمنده چنین می‌گوید:

«آیت‌الله حیدری در کسوت یک روحانی با وضعیت بیماری و سن بالایی که داشت، بارها می‌گفت: «جبهه برای من تفریح است،جبهه برای من امنیت است، جبهه برای من آسایش است، من از رفتن به جبهه و هم‌نشینی با این رزمنده‌ها لذت می برم ». در عملیات فتح المبین شهید حسین خرازی به ایشان التماس می کرد شما به عقب‌تر از خط مقدم بروید، چون میدان جنگ است، اگر شما اسیر بشوید نماینده امام هستید در رسانه ها بازتاب دارد؛ پس از مدتی آیت‌الله حیدری برمی گشت و خطاب به فرماندهان جنگ گفت:

«... این گُل‌های نازنین[بسیجی‌ها] بروند پرپر بشوند و منِ پیرمرد کنارشان نباشم! راستش را می‌خواهید دلم آرام نگرفت و برگشتم، شاید خدا توفیق شهادت را نصیبم کند ! ».[162]

آیت‌الله حیدری با وجود بیماری و کهولت سن حتی هنگامی که از مناطق عملیاتی به منزل باز می‌گشت در کنار رسیدگی به امور مردم باز از هر فرصتی برای جذب امکانات برای رزمندگان و آوارگان استفاده می‌کرد. او که حاضر نبود تحت هیچ شرایطی برای خود چیزی بخواهد تلفنی با اقصی نقاط ایران تماس می‌گرفت، و حتی از ائمه جماعات مساجد می‌خواست که با جمع آوری کمک از نمازگزاران، رزمندگان و آوارگان را یاری کنند.کاغذهای یادداشت وی به هنگام تماس تلفنی و پاسخ به تلفن فرماندهان مناطق عملیاتی حکایت از این دارد که برای این پیر فرزانه در فهرست کردن و تأمین نیاز رزمندگان تفاوتی قائل نبود که نیازمندی تیپ عشایری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ایلام است، یا تیپ ویژه شهدا، یا لشکر84 خرم آباد و یا تیپ امام رضا(علیه‌السلام) است.[163]

ارسال کمک‌های مردمی از مساجد و حسینیه‌های تهران و شهرستان‌هاو دفاترو هیئت‌های مذهبی و بازاریان به منزل آیت الله حیدری بیانگر نقش کلیدی این روحانی مجاهد در حمایت از رزمندگان است. زهد و پارسایی آیت‌الله حیدری به ویژه نسبت به کمک‌های مردمی به جبهه‌ها برای سایر فرماندهان جنگ الگویی ستودنی به شمار می‌رفت.[164]

امانت داری آیت الله حیدری نسبت به کمک‌های ارسالی برای رزمندگان هنوز هم زبانزد خاص و عام است.[165] ایشان با این که با نیروهای سپاهی و عشایری انس و الفتی خاص داشت، اما هرگز نیروهای ارتشی را تا واپسین روزهای زندگیش تنها نگذاشت و منزل آیت‌الله حیدری همواره مأمن و مأوای نیروهای ارتشی به شمار می‌رفت. فرمانده وقت سپاه ایلام در این باره می‌گوید:

«یک روز برادر ارتشی را دیدم که سراغ منزل آیت‌الله حیدری را می‌گرفت، پرسیدم چکار دارید؟ گفت: دیشب با آمدن سیل دچار مشکلات بسیاری شده‌ایم و حالا باید برویم خدمت ایشان، شاید این مشکلات را برطرف نماید و من هم ایشان را به خدمتشان بردم. پس از مطرح نمودن مشکلات که بیشتر از لحاظ غذا و پوشاک بود آن مرحوم سریعاً دستور رفع مشکلات آنها را داد و اکیپی را به همراه آن برادر ارتشی به محل اعزام کرد».[166]

ایجاد همدلی و همراهی بین نیروهای بسیج عشایری، ارتشی و سپاهی توسط آیت‌الله حیدری به ویژه در روزها و ماه‌های آغازین تهاجم دشمن و خنثی کردن توطئه‌های بنی‌صدر در آن مقطع زمانی، بستر اولین عملیات مشترک بین نیروهای مردمی و ارتشی را در منطقه میمک فراهم ساخت، آیت الله حیدری در بین نیروها همواره بر ایمان الهی به عنوان تنها قدرت برتردر جنگ و بازدارنده برای دشمنان اسلام و انقلاب یاد می‌کردند، او در سخنرانی درجمع رزمندگان بسیجی در حال اعزام به جبهه قبل از رد شدن از زیر قرآن و خواندن دعای سفر در سخنانی خطاب به آنان می‌گوید:

«... در چند روز اخیر دیدید و شنیدید برادران طایفه سلحشور شوهان ما چند نفر بیش نبودند عده قلیلی بودند در مقابل دوتا گردان بعثی کفار با سلاحهای سنگین توپ و خمپاره، برادرانی که آنجا بودند شخصاً و بدون واسطه برای من نقل کردند و اینها چند نفری بیش نبودند اگر حساب کنید یک بیستم آنها نبودند، یک سی‌ام آنها نبودند، از ساعت3 بعد از نصف شب تا ساعت 8 و 9 صبح اینها مقاومت کردند حتی فشنگ‌های بچه‌ها تمام می‌شود با سنگ در مقابل آنها مقاومت می‌کنند، ایستادند و مقاومت کردند کشته‌هایشان در کوه‌ها و دره‌ها پر است دشمن با آن قدرت با آن قوت با آن توپ‌ها با آن سلاح‌هایش با آن جمعیتش کشته‌ها را جا می‌گذارد و فرار می‌کنند و پیروزی نصیب این فرزندان اسلام می‌شود... صد نفر یا بیشتر کشته دادند اصلاً به حساب ارتش و لشکری، در دنیا بگویید درست در نمی‌آید. باور کردنی نیست. چرا؟ [چون] کفار چشمشان فقط به اسلحه است اما شما برادران فرزندان عزیز یک سلاحی بالاتر از این سلاح‌ها دارید و آن ایمان به خداست، آن اعتقاد به قدرت حق تعالی است، در این نبرد غیر از قدرت حق تعالی تصور نمی‌شود چیزی دیگر آن‌ها را شکست داده باشد؟ و خودش هم می‌فرماید: «وَ کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبتْ فِئَةٍ کَثیرة بِاذِنِ اللهِ»[167] به یاری خدا یک عده کم غلبه پیدا می‌کنند بر عده زیاد- آنها برای جان خودشان می‌ترسند وقتی می‌بینند خطر کشتن نود درصد است پا به فرار می‌گذارند ولی لشکریان اسلام نه، نود درصد، نود و نه درصد هم احتمال شهادت بدهند جلوتر می‌روند با آغوش باز، استقبال می‌نمایند و این طور مردمی، همیشه پیروزند ولو تمام جهان بر علیه آنها قیام کنند خدا همراهشان است امام زمان(عج) همراهشان است. پس عرض بنده این است که برادران و فرزندان عزیز هیچ در میدانهای نبرد دغدغه ترس و واهمه به خود راه ندهید. چون از دو حال خارج نیست یا انسان پیشروی می‌کند و دشمن را شکست می‌دهد یا اینکه شهید می‌شود مجروح می‌شود هر دو پیروزی است در راه خدا در راه اسلام و انشاالله پیروز هستید».[168]

 

ایستادن درکنار مردم استان در سخت‌ترین شرایط جنگ

با آغاز تهاجم رژیم بعثی عراق به خاک ایران، شهر ایلام و شهرستان‌های تابعه آن از هجوم حملات موشکی و بمباران هوایی در امان نماند، شهرهای استان ایلام به ویژه شهر ایلام از معدود شهرهای کشور و تنها مرکز استانی در کشور بود که هرگز «وضعیت سفید» تا پایان دوران دفاع مقدس در آن اعلام نشد.

 رژیم بعثی عراق در طول هشت سال دفاع مقدس بارها شهر ایلام و شهرهای تابعه آن چون ایوان، ملکشاهی، چوار و .... را بمباران کرد و در مسیر حرکت‌های ددمنشانه خود از هیچ جنایتی حتی بمباران مردم آواره‌ی پناه برده در دل کوه‌ها، جنگل‌ها و جوانان و نوجوانان مشغول به بازی در زمین فوتبال[169] فرو گذار نکرد.

آیت‌الله حیدری در تمام این روزهای سراسر درد و داغ، هرگز شهر ایلام را ترک نکرد. او به عنوان پیر و مراد این مردم برای این استواری و پایداری خود فلسفه‌ای داشت. زمانی بود که دشمن بعثی شهر ایلام را زیر بمب و موشک‌های خود گرفته بود و تمام مردم در اطراف ایلام آواره و به کوه‌های اطراف شهر پناه برده بودند ولی خانواده آن مرحوم در شهر باقی ماندند، حضرت آیت‌الله حیدری می‌گفت:

«من از شهر بیرون نمی روم چون شهر تخلیه می‌شود و این باعث ضعف روحیه‌ی رزمندگان می‌شود برای تقویت روحیه رزمندگان بایستی در شهر بمانیم».[170]

زمانی که همه‌ی شهر از ساکنانش خالی می‌شد و حتی مدارس و ادارات هم در جنگل‌ها، کوهها و دره‌های اطراف مستقر می‌شدند، آیت‌الله حیدری و خانواده او نیز چون سایر اقشار مردم در چادری اتراق می‌کردند. در طول دوران بمباران شهر ایلام که هر بار منجر به شهادت تعدادی از شهروندان می‌شد، در مواردی حتی بسیاری از بستگان شهدا از بیم بمباران دوباره از حضور در غسال‌خانه شهر خودداری می‌کردند ، آیت‌الله حیدری در جایگاه یک مجتهد در کنار روحانی خدوم شهدا مرحوم حجة‌الاسلام والمسلمین شیخ عباس سلطانی حاضر می‌شد و دستورات لازم را در خصوص چگونگی غسل و کفن شهدا صادر می‌کرد.[171]

نقش آیت‌الله حیدری در تسلی دادن و آرام کردن خانواده معظم شهدا و تلاش برای نقش بر آب کردن نقشه‌های دشمن که در صدد تضعیف روحیه‌ی خانواده شهدا و یا حتی به تقابل کشاندن آنان با نظام بودند، نقشی است محوری؛ این نقش زمانی خود را نشان می‌دهد که اطاعت پذیری مردم از آیت‌الله حیدری در آن مقطع آشکار می‌گردد. خاطره‌ی یکی از نیروهای اعزامی به ایلام در دوران دفاع مقدس و درست پس از بمباران وحشیانه رژیم بعثی در سال 1361ﻫ ش، نشان دهنده حضور بسیار  مهم و سازنده آیت‌الله حیدری در آن روزهای پرالتهاب در منطقه غرب کشور است.[172]

همگام با مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه ای در جبهه‌های جنگ

همراهی با مسئولان عالی نظام و نیز مدیران استانی در بازدید از مناطق جنگی آن هم با وضعیت پیری و ضعف و بیماری، از ویژگی‌های آیت‌الله حیدری بود. همراه شدن این عالم مجاهد با رهبری معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای در روزهای آغازین جنگ بیانگر جایگاه این عالم مبارز در نزد رهبری انقلاب است.[173]

آیت‌الله نوری همدانی هم در بیان خاطرات سفر خود به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل از نگاه پدرانه این عالم به رزمندگان یاد می‌کنند و او را آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی جبهه‌های غرب می‌نامند:

«... در چند کیلومتری ایلام در یکی از جبهه‌ها در ضمن به خدمت آیت‌الله حیدری رسیدیم، این عالم بزرگوار با اخلاص و صفای خود در آن جبهه به مجاهدین اسلام خدمت می‌کرد، برای آنها غذا می‌پخت، لباسشان را می‌شست، حتی به من گفت من مشغول ساخت یک حمام در این جبهه هستم که فرزندان من از این جهت هم در مضیقه نباشند.  صفا و اخلاص این مرد بزرگوار که بعداً به عنوان یکی از اعضای خبرگان رهبری[174] نیز انتخاب شد، بسیار آموزنده و جالب بود حضور او در جبهه‌های غرب مانند حضور آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه‌های جنوب یک دنیا تعهد و اخلاص و صفا را منعکس می‌کرد». [175]

در اسناد به جا مانده از جنگ به ویژه اسناد مکاتبات «ستاد هماهنگی جنگ استان ایلام، جبهه مهران» همراهی آیت‌الله حیدری با مدیران ارشد استان و پیگیری مطالبات رزمندگان از سوی ایشان نمود بارزی دارد.[176]

همراهی آیت‌الله حیدری با مسئولان و نمایندگان امام (ره) در دیدار با خانواده شهدا، مجروحان جنگی و آوارگان و جذب کمک از آنان و تقسیم آن در بین خانواده‌های آنان از دیگر تلاش‌های این عالم دلسوز و همدرد مردم است.

 

بیماری و عروج

 سال‌های پایانی عمر این عالم زاهد و مجاهد، مصادف با دوران پرتلاطم دفاع مقدس و اوج گیری جنگ شهرها و آوارگی مردم استان در کوهها و جنگل‌ها بود. آیت‌الله حیدری ایلامی در این سال‌ها، در حالی که بیماری جسم نحیف او را لاغرتر کرده بود، لحظه‌ای از حضور در میان مردم‌، رزمندگان و دفاع از نظام اسلامی و خدمت به مردم از پای ننشست.

سرانجام این عالم مجاهد، پس از عمری زندگی زاهدانه و تبلیغ و ترویج مکتب اهل بیت علیهم‌السلام، پس از تحمل یک دوره بیماری طولانی و سخت در نیمه شب یازدهم دی ماه 1365(ﻫ ش) مصادف با یکم جمادی الاول 1407 (ﻫ ق) در شهر مقدس قم به دیدار حق شتافت. پیکر مطهر این عالم وارسته پس از تشییع با حضور مردم قم و جمعی از مردم ایلام ، مسئولان کشوری و لشکری و رزمندگان اسلام در جوار حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در یکی از حجره های صحن حرم به خاک سپرده شد. در مراسم ختمی که برای این عالم بزرگ در مسجد رفعت قم برگزار گردید بسیاری از علما و بزرگان چون آیت‌الله العظمی بهاءالدینی[177] و دوستان و هم‌سنگران او چون آیت‌الله شهید سیدمحمد باقر حکیم شرکت کردند.     

 

وصیت‌نامه آیت‌الله حیدری ایلامی

 

«وصیت نامه اینجانب عبدالرحمن حیدری ایلامی

بسمه تعالی

بعد الصلواة و السلام علی نبی الرحمه محمد و آله الطاهرین شهادت می‌دهم به وحدانیت خداوند متعال و نبوت محمدالمصطفی خاتم الانبیاء و المرسلین و امامت ائمه المعصومین علی‌بن‌ابیطالب دو فرزند معصومش که دوازدهمین آنان امام حضرت حجت ابن الحسن علیهم السلام و عجل الله تعالی فرجه.

روز چهارشنبه15 / 5 / 65 در بیمارستان دکتر شریعتی مشهد بستری و ان‌شاء‌الله توسط آقای [دکتر]علائی جراح عمل جراحی معده انجام گیرد در روز دوشنبه20 / 5 / 65چنانچه در انجام عمل جراحی با لطف خداوند و برکت حضرت ثامن‌الائمه علی بن موسی­الرضا علیه و علی آبائه آلاف التحیة و السلام نجات و بهبودی حاصل نمودم نشکرالله و نحمده علی نعمائه و چنانچه تقدیر شد که در زیر عمل یا بعد از آن عمرم به آخر رسد و دعوت حق را لبیک گفتم و بجوار رحمت حق جل شأنه پیوستم وصیتم این است که در مشهد مقدس در جوار حضرت امام هشتم علیه السلام دفن­ شوم و مرا به‌جایی دیگر منتقل ننمایند، چه خوب گفته(آنان که جوار رضا آرمیده‌اند کفران نعمت است گر بهشت آرزو کنند). به امید این‌که با توسل به ذیل عنایت این امام رئوف خداوند متعال از خطایا و گناهان این بنده عاصی رو سیاه بگذرد و عفو فرماید و مورد شفاعت و الطاف ائمه اطهار علیهم السلام قرار گیرم.

وجوهاتی که در اختیار اینجانب است چه نقدی در ایلام و چه موجودی در بانک‌های ایلام و آنچه نقدی در کیف شماره دار است در هر پاکتی روی آن نوشته‌ام راجع به چه موضوعی است و دختر عزیز متعهدم فاطمه تا اندازه‌ی وارد است ایشان و نور چشمی شیخ محمد باید توسط افراد مورد اعتماد در موارد معینه مصرف نماید یا اینکه توسط آقای آیت‌الله راستی در اختیار دفتر امام بزرگوار و رهبر انقلاب عظیم اسلامی‌آیت‌الله العظمی امام خمینی بگذارند که هر طور مصلحت می‌دانند عمل فرمایند.

راجع به کتابخانه‌ام چون اکثر یا همه آنها از وجوهات مخصوصاً سهم مبارک امام علیه السلام خریداری شده به یکی از مراجع عظام در قم معروض بدارند و هر طور دستور دادند عمل کنند با نظارت حاج آقا محسن تفویضی.

از برادران و خواهران چه ارحام و غیر ارحام استدعا و تقاضادارم چنانچه از اینجانب حق و حقوقی و گلایه و ناراحتی و شکایتی دارند به لطف و کرم خود مرا عفو نمایند و از تقصیراتم بگذرند که امیدوارم خداوند به آنان اجر و جزای خیر در دنیا و آخرت مرحمت فرماید فرزندان عزیزم را توصیه می‌نمایم که با هم مهربان و کمک باشند و مخصوصاً احترام مادرشان رعایت کامل نمایند و همواره رضایت او را تحصیل نمایند پسران عزیزم اسباب رنجش خاطر دو خواهرتان فراهم نکنید آنان عزیز و نورچشم خود بدارید و نگذارید به آنها سخت بگذرد رضایت مادر و خواهرهاتان باعث خوشنودی من و اجر عندالله خواهد شد.

فرزندان عزیز و اقوام محترم در هر حال و هر مقام که هستید خدمت به اسلام و مسلمانان را در قوه و قدرتی که دارید ترک نکنید و همواره پیرو خط رهبر عظیم الشأن امام امت خمینی بت شکن روحی فداه باشید به اوامر و فرامین آن حضرت عمل کنید که سرفرازی در دنیا و نجات آخرت‌تان در این است و در راه ترویج دین مبین اسلام و دفاع از حریم اسلام و جمهوری اسلامی تا سر حد فداکاری خود از پای نایستید و تحت تأثیر تبلیغات سوء و اغوای شیاطین انسی و جنی قرار نگیرید که پیروی از پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم الصلاه والسلام و رضایت امام زمان ارواحناله الفدا در این است که تابع و مقلد امام امت حضرت آیت‌الله العظمی خمینی عزیز روحی فدا باشید.

عزیزانم در مصیبت صبر و بردباری نمایید که این راه همه انسان‌ها است برایم طلب عفو و مغفرت از پیشگاه خداوند رحیم و رئوف نمایید و در مظان استجابت دعا فراموشم نکنید.

با یکدیگر رؤف و مهربان و کمک کار باشید واجبات دینی را ترک نکنید و از محرمات اجتناب نمائید و خدا را در همه حال یاد کنید و استعانه و یاری و توفیق از او بخواهید و به لطف و کرم او و شفاعت پیغمبر مکرم اسلام و ائمه معصومین علیهم الصلاة و السلام امیدوار باشید. و من از مال شخصی خودم طلبی از کسی ندارم دو قبضه سلاح برنو و کلت رولور را تحویل فرماندهی سپاه پاسداران ایلام بدهید و رسید آن دریافت نمایید.

خلاصه من اعتراف می‌کنم که از خودم چیزی ندارم آنچه در اختیار من بوده از منقول و غیر منقول خانه کتب وسایل زندگی وجه نقد همه و همه از وجوهات و سهم مبارک امام علیه السلام بوده و هست ورثه من اگر بخواهند از آنها استفاده کنند با یکی از مراجع عظام رجوع کنند هرطور مصلحت دانست عمل نمایید.

امروز دوشنبه 20 / 5 / 65 ساعت 9 به بعد صبح است. که مرا آماده بردن به اطاق عمل می‌نمایند.

 والسلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه الهدی و اولیاء الله و الشهداء و الصالحین و السلام علی جمیع اهلی و اولادی و اقربایی و اهل بلدی و رحمته و برکاته.

ملتمس عفو و دعا از همگی

عبدالرحمن حیدری

20 / 5 / 65 »[178]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . بررسی‌های صورت گرفته و شواهد و قرائن بیانگر آن است که تاریخ دقیق تولد ایشان با تاریخ مندرج در شناسنامه وی مطابقت ندارد، به نظر می‌رسد که تولد وی قبل از 1295 ﻫ ش بوده است.

[2] . باباخان حدود سال 1288(هـ.ق) برابر با 1250ﻫ ش در ده بالا (ایلام کنونی) متولد شد. علاقه‌ی وی به اسلام و خاندان پاک معصومین را می‌توان در دری ‌نفیس که اهدایی ایشان به «شاهزاده محمد(علیه‌السلام)» از زیارتگاه‌های معروف غرب کشور است مشاهده کرد. وی روز اول ماه شوال سال 1368ﻫ ق برابر با سوم مرداد 1328ﻫ ش بر اثر سانحه تصادف اتومبیل در مسیرجاده ایلام - صالح آباد به رحمت ایزدی پیوست و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد. (بررسی‌های اسنادی و مصاحبه با آقایان، لطیف خان و غلامعلی خان حیدری، 15آبان ماه 1391)

[3] . ر.ک، زندگی‌نامه خودنوشت آیت‌الله حیدری اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 77

[4] . ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان ، ماهنامه کوثر، قم انتشارات زائر، جلد 1، ص61

[5] . گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، چاپ اول 1379، ج2، ص907

[6] . مصاحبه با حجة‌الاسلام والمسلمین علی رضایی فرزند مرحوم آیت‌الله رضایی اصفهانی در تیرماه 1391

[7] . ستارگان حرم، پیشین، جلد 1، ص62

[8] . کنگره فقیه فرزانه آیت‌الله حیدری ایلامی، 20 شهریور1376ﻫ ش سخنرانی آیت‌الله معرفت

[9] . آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در سال 1277ﻫ ق(1237شمسی) در یکی از قصبات اصفهان متولد شد. ابتدا چند سال در اصفهان مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول را خواند و سپس وارد حوزه علمیه عراق شد و سال‌ها از درس آیات عظام مرحوم سید استاد، آخوند خراسانی، علامه یزدی، مجاهد شیرازی و آقا شریعت اصفهانی بهره­مند گردید و به درجه اجتهاد رسید. ایشان به همراه آیت‌الله نائینی و دیگر آیات عظام به خاطر مخالفت با تسلط استعمار انگلیس بر دو رود دجله و فرات به ایران تبعید شدند و پس از مدتی دوباره به عراق بازگشتند. وی بیش از سی سال در حوزه به تدریس فقه و اصول پرداخت و بعد از فوت مرحوم حائری و نائینی، زعامت و مرجعیت تشیع با ایشان بود. از فضائل او همین بس که توقیعی شریف از حضرت صاحب الامر (ارواحنافداه)برایش صادر گردید که در آن وعده نصرت و یاری به کلمه «نحن ننصرک» فرموده بودند. وی دارای رساله عملیه ای به نام «صراط النجاة» می باشد و در انقلاب 1320 ﻫ ق عراق جزو رهبران جامعه شیعی بود. آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در ششم ذی الحجه 1365(16آبان 1325شمسی) دار فانی را وداع و در کنار صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خاک سپرده شد. ر.ک: محمد شریف رازی،گنجینه دانشمندان، ج 1، صص223-216 . عقیقی بخشایشی ، فقهای نامدار شیعه، تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و7 

[10] . زندگی نامه خود نوشت آیت‌الله حیدری، پیشین.

[11] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 4

[12] . گلشن ابرار، پیشین، ج2، ص908

[13] . کنگره بزرگداشت آیت‌الله حیدری ایلامی، شیخ شاهد، حامد حجتی، 1376

[14] . حجة‌الاسلام و المسلمین علی دوانی در 1308 در دوان از توابع کازرون شیراز متولد شد. در 1322 ﻫ ش به نجف عزیمت کرد. دروس مقدماتی، سطح و عالی را در نجف اشرف گذراند و از محضر استادانی چون شیخ عبدالحسین خراسانی، شیخ محمدعلی افغانی، مرحوم شیخ احمد اردبیلی، آیت‌الله شیخ کاظم تبریزی، مرحوم آقا شیخ علی‌آقا نجفی کاشانی، شهید محراب آیت‌الله مدنی، آیت‌الله مرحوم شیخ محمدرضا صلبی و آیت‌الله حاج میرزا علی فلسفی کسب فیض نمود.

در 1327 به ایران بازگشت و در حوزه‌ی علمیه قم به ادامه تحصیل پرداخت و از محضر استادانی چون آیت‌الله‌العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی (ره) کسب معلومات کرد. پس از پایان دروس در ایام رمضان و محرم و صفر در بیشتر شهرهای ایران و چند سال هم در کویت به وعظ و خطابه و تبلیغ دین اشتغال داشت و در روزنامه‌های «ندای حق» و «وظیفه» به نوشتن مقاله می‌پرداخت. استاد علی دوانی تا 1348 در قم اقامت داشت و پس از آن در تهران رحل اقامت افکند و به کار تألیف و تبلیغ پرداخت که از آثار وی می‌توان به کتاب نهضت روحانیون ایران در 11 جلد اشاره کرد. حجة‌الاسلام دوانی در سال 1385 دار فانی را وداع گفت.

[15] . آیت‌الله شیخ حسین حلی نجفی در سال 1309 ﻫ ق در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. وی نزد پدرش، مبادی قرائت و کتابت قرآن را آموخت، سپس درس‌های ادبی را آغاز کرد و مباحث فقهی و اصولی را نزد اساتید حوزه آن روز فرا گرفت. اساتیدش عبارتند از: شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ محمّدحسین غروی نائینی و سیدابوالحسن موسوی اصفهانی هنگامی که شیخ حسین حلی تدریس فقه و اصول را در مرحله سطح عالی تدریس می‌کرد. برخی تألیفات شیخ حسین حلّی عبارتند از: تقریرات بحث میرزای نائینی در فقه و اصول، تقریرات بحث آقا ضیاء عراقی در فقه و اصول، تعلیقه بر جزو اول از اجود‌التقریرات، تعلیقه بر جزو دوم از فوائدالاصول، رساله در گرفتن مزد در امور واجب، رساله در قاعده فراش، شرح کفایة‌الاصول و تعلیقه بر مکاسب. سرانجام شیخ حسین حلّی در چهارم شوال 1394 هـ.ق در شهر نجف اشرف وفات یافت.

[16] . آیت الله سید محمود شاهرودی فرزند سید علی حسینی شاهرودی در سال(1301ق) اول قرن چهاردهم در روستای آقا عبدالله شاهرود دیده به جهان گشود. آیت الله شاهرودی در شاهرود و بسطام و شهرمقدس مشهد مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول را به پایان برد و از سن 28 سالگی تا روز وفات در نجف اشرف بود. مرحوم شاهرودی در عصر آیت الله حکیم در ردیف علما و مراجع بزرگ شیعه بود که بعد از فوت ایشان تصدی حوزه نجف و زعامت شیعیان به وی منتهی شد. سرانجام در 18 ماه شعبان 1394 هجری قمری (14 / 6 / 1353ﻫ ش)در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست و در جوار حرم مطهر حضرت علی (علیه‌السلام) به خاک سپرده شد. تألیفات ایشان عبارت است از:1. تقریرات بحث‌های آقا ضیاءالدین عراقی2.حاشیه بر کتاب وسیلة النجاة3.ذخیرةالمؤمنین4. رساله هایی در موضوعات گوناگون فقهی، اصولی، ادبی و رجالی

[17] . خاطرات من از آیت‌الله حیدری، ص4

[18] . زندگی نامه خودنوشت آیت الله حیدری ایلامی، پیشین.

[19] . کنگره بزرگداشت آیت الله حیدری ایلامی ، حیات علمی آیت الله حیدری ایلامی ، سید علی رضا سید کباری ص13

[20] . از جمله‌ی این مراجع عظام می‌توان به آیت‌الله‌العظمی سیدعبدالهادی شیرازی، آیت‌الله‌العظمی سید محمود شاهرودی و آیت‌الله‌العظمی سید ابوالقاسم خویی (رضوان الله تعالی علیهم) اشاره کرد.

[21] . در این مورد رجوع شود به اسناد پایانی کتاب.

[22] . یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ عالم مبارز حجة‌الاسلام تعمیرکاری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390، صص 143- 145

[23] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 11

[24] . گلشن ابرار، پیشین، ج 2، ص908

[25] . آیت‌الله میرزا جواد آقا تهرانی سال 1283 شمسی در خانواده ای اصیل و مذهبی در تهران متولد شد پدرش حاج محمد تقی از تجار متدین و مورد اعتماد بازاریان بود. میرزا پس از تحصیل دوره ابتدائی برای فراگیری علوم دینی راهی قم شد پس از گذراندن مقدمات و سطح به نجف اشرف رفت و از محضر اساتیدی همچون شیخ مرتضی طالقانی، شیخ محمد تقی آملی بهره‌های فراوان برد، پس از مراجعت به ایران در مشهد رحل اقامت گزیده و با حضور در درس علمای وقت شیخ هاشم قزوینی و به ویژه میرزا مهدی اصفهانی شخصیت علمی و اخلاقی او شکل گرفت. با وجود موقعیتی که داشت از مال دنیا هیچ نیندوخت و درخانه استیجاری زندگی می کرد. او خود را از خاکساران اهل بیت (علیهم‌السلام) می دانست و در روز عاشورا سقا می شد و در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی طی چند مرتبه سفر به جبهه ها در کنار رزمندگان اسلام بود و نقل شده که فرموده بود «اگر در جبهه شهید شدم، در همان محل شهادت، دفنم کنید.» برخی از آثار قلمی ایشان عبارتند از : بررسی در پیرامون اسلام (ردیه بر کسروی)، فلسفه بشری و اسلامی، بهائی چه می گوید، میزان المطالب، آئین زندگی و درس‌های اخلاق اسلامی . این عارف زاهد پس از مدتی بستری شدن بر اثر بیماری در سحرگاه سه شنبه دوم آبان 1368برابر با 23ربیع الاول 1410 به سرای ابدی شتافت.

[26] . موضع‌گیری‌های مرجع عالیقدر حضرت آیت­الله العظمی نوری همدانی، چاپ چهارم، 1387، انتشارات قدس، ص 152 و تلخیص از شرح اولین سفر به جبهه‌های حق علیه باطل، آیت‌الله نوری همدانی، ص102

[27] . حجة‌الاسلام شیخ حجت شریفی راد، مصاحبه با صدا و سیمای مرکز ایلام،1390

[28] . آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم مؤسس حوزه علمیه قم در روز 14 ذی‌الحجه 1334 [19 / 7 / 1295ﻫ ش] در شهر اراک متولد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی و ادبیات ، سطوح عالیه را در قم نزد آیات عظام سید محمد تقی خوانساری و سید محمد محقق داماد به اتمام رسانید و در درس خارج والد معظم و آیت الله حجت (پدرهمسرشان) شرکت نمود معظم له مدتی در حوزه علمیه قم سطوح عالیه را تدریس کرد و از سال 1326شمسی به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت که بسیاری از اساتید فعلی قم از شاگردان ایشانند. این عالم بزرگ کلیه دروس فقه و اصول خود را شخصاً به رشته تحریر درآورده که هم اکنون یک دوره کامل اصول فقه و نیز کتاب های طهارت، خمس، مکاسب و قسمتی از صلوة ایشان در دست است، یک جلد از مکاسب ایشان نیز به نام ابتغاءالفضیله فی شرح‌الوسیله به چاپ رسیده است. علاوه بر مقام علمی،از نظر تقوی، زهد و ورع زبانزد همگان بوده است ایشان بر قضاء حوائج نیازمندان و رسیدگی به مستمندان نیز سعی وافر داشت. وی در 15 اسفند 1364 به ملکوت اعلی پیوست و در جوار حضرت معصومه جای گرفت. امام راحل درباره ایشان فرمودند: «ایشان در علم و عمل به حق خلف بزرگوار مرحوم آیت‌الله‌العظمی استاد معظم حضرت آقاشیخ عبدالکریم بودند وکفی به شرفاً و سعاده».

[29] . اجازه‌نامه‌های پایانی کتاب، نامه آیت الله شیخ مرتضی حائری به آیت­الله العظمی سید احمد خوانساری، ص 164

[30] . آیت‌الله‌ حاج شیخ محمد هادی معرفت‌ در سال‌ 1309 هجری‌ شمسی‌ در کربلا به‌ دنیا آمد. پدرش‌ مرحوم‌ شیخ‌ علی‌ معرفت‌ از روحانیان‌ با فضیلت‌ بود که‌ از پانزده‌ سالگی‌ ساکن‌ کربلا شده‌ بود. خاندان‌ آیت‌الله‌ معرفت‌ همه‌ اهل‌ علم‌ و تقوا بودند. و در این‌ راستا سابقه‌ای‌ 300 ساله‌ داشتند و همگی‌ فرزندان‌ مرحوم‌ شیخ‌ عبدالعالی‌ میسی‌، صاحب‌ رساله­ی‌ میسیّه‌ بودند وی تحصیلات‌ خود را در مکتب‌ خانه‌های‌ آن‌ روزگار آغاز کرد پس‌ از آن‌ وارد حوزه‌ علمیه‌ کربلا شد و به‌ فراگیری‌ دروس‌ دوره­ی­‌ سطح‌ پرداخت‌. بخشی‌ از دروس‌ مقدمات‌ را به‌ همراه‌ آیت الله حیدری و پسر عموی‌ خود، مرحوم‌ شیخ‌ محمد جواد معرفت‌ نزد پدر آموخت‌. سیوطی‌ را نزد آیت الله شیخ‌ سعید تنکابنی‌ و مغنی‌، معالم‌ و کفایه‌ را نزد آیت الله شیخ‌ محمدحسین‌ مازندرانی‌ فرا گرفت‌. برای‌ فراگیری‌ مطول‌، به‌ محضر ادیب‌ نیشابوری‌ مشرف‌ شد و بخشی‌ از قوانین‌ را نزد سید حسن‌ آقامیر خواند. یک‌ دوره‌ خارج‌ اصول‌ و بخشی‌ از خارج‌ فقه‌ را نزد مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ یوسف‌ بیارجمندی‌ خراسانی‌ آموخت‌.با ورود به‌ حوزه‌ علمیه‌ نجف‌، به‌ درس‌ آیت‌الله‌العظمی‌ خویی‌(ره‌) رفت‌ و یک‌ دوره‌ کامل‌ اصول‌ و بخشی‌ از فقه‌ را از ایشان‌ فرا گرفت‌. همچنین‌ به‌ درس‌ استادان‌ بزرگی‌ چون‌ آقا میرزا باقر زنجانی‌، شیخ‌ حسین‌ حلّی‌، آیت‌الله‌ حکیم‌ و مرحوم‌ آقای‌ فانی‌ شرفیاب‌ شد و تا زمانی‌ که‌ در نجف‌ بود به‌ درس‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) می‌رفت‌ و از آن‌ بهره‌ می‌برد. پس‌ از هجرت‌ به‌ قم‌، حدود دو سال‌ به‌ درس‌ میرزا هاشم‌ آملی‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌، تدریس‌ را ادامه‌ داد و در ضمن‌ آن‌ به‌ تألیف‌ می‌پرداخت‌.

او در کربلا با گروهی‌ از فضلای‌ آن‌ دیار مجله‌ای‌ را به‌ نام‌ «اجوبة‌المسائل‌ الدینیه‌» منتشر ساختند که‌ در آن‌ به‌ شبهات‌ گوناگونی‌ که‌ در گستره‌های‌ مختلف‌ دینی‌ مطرح‌ می‌شد، پاسخ‌ داده‌ می‌شد. این عالم ربانی در طول‌ عمر با برکت‌ خود کتابها و مقالات‌ فراوانی‌ را منتشر ساخته‌ است‌ که‌ برخی‌ از آنها به‌ شرح‌ زیر است‌: 1. ولایت‌فقیه 2. فرضیه بازگشت روح 3. مصونیت قرآن از تحریف 4 . حدیث «لاتعاد» 5ـ تناسب آیات 6 . آموزش علوم قرآن 7 . تاریخ قرآن 8 . التفسیر و المفسرون 9. التهمید، فی علوم القرآن10. شبهات و ردود 11. التفسیر الأثری الجامع. آیت‌الله‌ معرفت‌ در روز 29 دی ماه 1385 در سن 76 سالگی دعوت حق را لبیک گفت.

[31] . گلشن ابرار، پیشین، ج 2، ص908

[32] . آیت الله محمد ابراهیم جناتی، سال ١٣١١ هجرى شمسى در شاهرود دیده به جهان گشود. در شش سالگى به اشاره پدر به فراگیرى قرآن مجید و ادبیات فارسى پرداخته و در یازده سالگى وارد مدرسه علمیه شاهرود گردید و در مدت چهار سال موفق به اتمام مقدمات و مقدارى از سطح عالی شدند. هنوز هجده بهار از عمر ایشان نگذشته بود که سطوح عالیه فقه و اصول را به ضمیمه منظومه سبزوارى به پایان رسانده و به منظور گذراندن مراحل بعدى به مشهد هجرت کرده و از درس‌هاى اساتید آن حوزه علمى بهره فراوان بردند .پس از مدتى به قم رفته و با شرکت در درس خارج فقه آیت‌اللّه‌العظمى بروجردى و خارج اصول امام خمینى(ره) به تحصیل ادامه دادند. سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و بیست و پنج سال در آن مرکز علمى اقامت گزیدند، که بیشتر آن صرف استفاده از محضر پرفیض استادان آن حوزه علمیه مانند آیات عظام شاهرودى، حکیم، شیرازى، حلّى، زنجانى و خویى­گردید. به موازات تحصیل به تدریس رسائل و شرح لمعه و نیز تألیف روى آوردند. وی نخستین شخصیت علمى مى‌باشند که فقه، اصول، علوم حدیث و علوم قرآن را در حوزه علمیه قم به صورت تطبیقى، از دیدگاه بیست و دو مذهب از یکصد و سى و هشت مذهب فقهى که در تاریخ فقه اسلامى وجود دارند (امامیه، حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنبلیه، زیدیه، اباضیه، ظاهریه، اوزاعیه، ثوریه، لیثیه، راهویه، نخعیه، تمیمیه،  طبریه، جبیریه، کلبیه، شبرمیه، ابن ابى لیلى، زهریه، عیینیه و جریحیه) تدریس نموده اند. این درس ها در مجموعه هایى گردآورى شده که بخشى از آنها مانند فقه مقارن، منابع اجتهاد، ادوار اجتهاد، ادوار فقه و مناسک حج از دیدگاه مذاهب اسلامى چاپ شده و بخش دیگر آنها مانند علوم حدیث و علوم قرآن از دیدگاه مذاهب اسلامى در مرحله چاپ قرار دارد .تألیفات ، آثار و نظرات علمى ایشان تاکنون در قالب ده ها کتاب و صدها مقاله ، سخنرانى و مصاحبه در داخل و خارج کشور و به زبان هاى گوناگون منتشر شده اند . آیت‌اللّه جنّاتى تاکنون در بسیارى از همایش ها و کنگره ها ، در ایران و خارج از ایران ، به ایراد سخنرانى پرداخته‌اند. انجام مصاحبه با تعداد زیادى از روزنامه ها و مجلات داخلى و خارجى ، از دیگر فعالیت هاى علمى و فرهنگى معظم له مى باشد ، که در این سخنرانى ها و مصاحبه ها به گونه مفصل و مشروح ، آراء و نظرات و فتاواى خویش را بیان کرده اند.

[33] . کنگره بزرگداشت فقیه فرزانه آیت الله حیدری ایلامی، سخنرانی آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم جناتی، 1376

[34] . اکراد فیلی: گروهی از ایرانیان شیعه مذهب استان‌های کردنشین بودند که در سال‌های گذشته در پی سفر به عتبات عالیات و هم چنین شرایط نامناسب اقتصادی، به عراق مهاجرت کرده و در آن جا ساکن شده اند. کردهای فیلی‌ ساکن در عراق ( قبل از تحت الحمایگی عراق توسط انگلیس و پس از آن) در 100 سال گذشته مورد بی‌مهری دولت‌های حاکم بر عراق به ویژه حزب بعث بوده‌اند و به همین دلیل بارها مجبور به مهاجرت اجباری شده‌اند. مردم عراق، تمام شیعه مذهب‌هایی را که با این گویش تکلم می‌کنند، کرد فیلی می‌گویند.

[35] . حسینیه ابوسیفین: درخیابان الکفاح مقابل بازار شورجه شهر بغداد قرار دارد. به علت کثرت جمعیت کردهای فیلی ساکن در این منطقه آیت الله العظمی حکیم(ره) و دیگر مراجع، آیت الله حیدری را برای تبلیغ معارف دینی و سرپرستی شیعیان کرد به بغداد اعزام و ایشان در این حسینیه به برپایی کلاس­های احکام و عقاید مذهبی می‌پرداخت.این حسینیه مابین سال‌های 1369 ﻫ . ق تا 1371 ﻫ . ق تأسیس شده است.

[36] . وصیت نامه آیت الله حیدری ایلامی اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 122

[37] . مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) در خصوص این حرکت می‌گویند:

«... در سال‌های56- 1355بنده و برخی از دوستان دائماً ذکر و فکرمان ایجاد تجمع و هماهنگی بین فعالیت‌های مبارزه‌ای بود که در تهران و جاهای دیگر مثل قم و مشهد و دیگر جاها پیش می آمد و این پراکندگی نیروها آن روز به ما خیلی ضربه می‌زد و چند نفری مثل بنده و آقای هاشمی با تعدادی دیگر، دائماً به این مسئله فکر می‌کردیم و براساس همین فکرها بود که من سال54یا 55 وقتی می آمدم تهران بدو ورود به منزل آقای بهشتی می­رفتم و بارها ایشان را در منزل ملاقات می‌کردم و می‌گفتم: ما باید گروهی از این رفقای مبارز و اهل علم را جمع کنیم، شما نظرتان چیست؟ ایشان تأیید می‌کردند و من می‌گفتم باید این کار با ریاست شما باشد.گفتند: ریاست من چه لزومی دارد؟ گفتم: نه تنها با شرکت شما، بلکه با ریاست شما، چون اگر شما نباشید نمی‌شود، ایشان قبول کردند و بالاخره منتهی شد به جلسات ما که بعدها در مشهد شکل گرفت...» (ر.ک: خاطرات و حکایت ها، رهبر انقلاب، ص130)

[38] . سند تاریخ 23 / 1 / 1355 مندرج در همین مجموعه

[39] . همان

[40] . سند تاریخ 8 / 2 / 1355 مندرج در همین مجموعه

[41] . ر.ک: بخش اجازه‌نامه ها، مندرج در انتهای همین مجموعه

[42] . آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک جلد سوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 340

[43] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 7

[44] . تعدادی از این نامه‌ها در ضمایم پایانی کتاب آمده است.

[45] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 9

[46] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 11

[47] . نامه‌های حجة‌الاسلام تعمیرکاری برای آیت‌الله حیدری، در اسناد پایانی کتاب آمده است، ضمایم شماره‌ی 31، 43

[48] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 26

[49] . تعدادی از این فرم‌های تکمیل شده‌ در اسناد پایانی همین کتاب ارائه شده است. این طرح عزم جدی علمای استان را در این حرکت فرهنگی نشان می‌دهد.

[50] . تعدادی از این نامه‌ها در اسناد پایانی کتاب ارائه شده است.

[51] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 25

[52] . برای اطلاع از این واکنش‌ها رجوع شود به اسناد ضمایم پایانی کتاب

[53] . ایلام و آیت الله حیدری از نگاه استاد علی دوانی، صص11و12

[54] . برای مشاهده‌ی برخی از این نظرات فقهی رک: اسناد پایانی کتاب، ضمائم، شماره 37

[55] . از شاگردان برجسته‌ی آیت‌الله حیدری در قم می‌توان به حجة‌الاسلام و المسلمین شیخ نجم الدین مروجی طبسی فرزند آیت الله حاج شیخ محمد رضا طبسی نجفی اشاره کرد. وی در سال 1334ﻫ ش در نجف اشرف به دنیا آمد و در سال 1391هـ.ق وارد حوزه علمیه نجف شد مقدمات و سطوح عالی را نزد پدرگرامیش، مدرس افغانی، شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی، فاضل هرندی، سید علی محقق داماد و خارج فقه و اصول را نزد آیات عظام جوادی آملی، ، فاضل لنکرانی، میرزا جواد تبریزی، وحید خراسانی و سید محمد رضا گلپایگانی گذراند. وی دارای تخصص در مسائل فقه و اصول، تفسیر، کلام و حدیث تطبیقی است. او علاوه بر تدریس دروس خارج فقه و اصول در حوزه های علمیه، در مراکز تخصصی مهدویت، علوم حدیث و دانشگاههای کشور مشغول تدریس می باشد. تاکنون از این محقق نام آشنا دهها جلد کتاب منتشر و مقالات متعدد او در مجلات تخصصی به چاپ رسیده است به نحوی که کتاب فقه و اصول او اثر برگزیده سال 1373، موارد السجن، دراسات فقهیه فی مسائل خلافیه اثر برگزیده سال حوزه، الامام حسین فی مکه المکرمه اثر برگزیده سال1383 از آثار اوست

[56] . برخی از این اسناد در ضمائم پایانی کتاب ارائه شده‌اند.

[57] . علی دوانی، سروش بیداری، ص 7ـ 8

[58] . از جمله شاگردان مدرسه علمیه باقریه ایلام می توان به شهیدان سیداسحق رسایی و محمد رضا قربانی، حجج الاسلام احمد حاتمیان، اله نورکریمی تبار، سید حبیب الله موسوی مقدم،  مهدی اکبر نژاد، محمد تقی غضنفری و... اشاره کرد.

[59] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 32

[60] . در اسناد پایانی کتاب تعدادی از این اقدامات آیت‌الله حیدری ارائه شده است. ضمایم شماره‌ی 20، 37 به خوبی استنباط فقهی و بصیرت بالای آیت‌الله حیدری را نشان می‌دهند.

[61] . کنگره آیت‌الله حیدری، ایلام و آیت‌الله حیدری، از نگاه استاد علی دوانی، 1376

[62] . همان

[63] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 31

[64] . همان

[65] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 43

[66] . سند تاریخ 10 / 12 / 1356 از همین مجموعه.

[67] . سند تاریخ 26 / 1 / 1357 از همین مجموعه

[68] . خاطرات من از آیت‌الله حیدری، علی دوانی، پیشین، ص13و14

[69] . سند تاریخ 25 / 2 / 1357از همین مجموعه

[70] . سند تاریخ 11 / 4 / 1357از همین مجموعه

[71] . سند تاریخ 8 / 3 / 1357 از همین مجموعه

[72] . سند تاریخ 19 / 2 / 1357از همین مجموعه

[73] . ر.ک:اسناد ساواک و شهربانی ایلام تیر ماه 1357

[74] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 41

[75] . سند تاریخ 22 / 5 / 1357 از همین مجموعه

[76] . سند تاریخ  3 / 6 / 1357  از همین مجموعه

[77] . همان

[78] . سند تاریخ 24 / 7 / 1357 از همین مجموعه

[79] . سند تاریخ 23 / 7 / 1357از همین مجموعه

[80] . در این واقعه اراذل و اوباش که از حمایت نیروهای نظامی و انتظامی رژیم برخوردار بودند با ورود به مسجد جامع و به شهادت رساندن دهها نفر، عده‌ی زیادی از مردم را زخمی و بخش‌هایی از مسجد را به آتش کشیدند جو رعب و وحشت را در بسیاری از میادین و خیابان­های شهر به وجود آوردند، در این حمله‌ی ناجوانمردانه آیت‌الله صالحی کرمانی و آیت‌الله رخشاد به دلیل استشمام گازهای پرتاب شده از سوی نیروهای انتظامی شاه به مسجد دچار مسمومیت و بیهوشی شدند که توسط مردم از مسجد خارج شدند.

[81] . سند تاریخ 27 / 7 / 1357 مندرج در همین مجموعه

[82] . روزنامه اطلاعات در این مورد نیز نوشت: «به دنبال اعلامیه روحانیون و اصناف ایلام، کلیه مغازه‌های این شهر تعطیل و به مناسبت هفتمین روز درگذشت شهدای همدان و پشتیبانی از قطعنامه فرهنگیان این استان، عزای عمومی اعلام شد. حدود ده هزار نفر از طبقات مختلف مردم در مسجد جامع گردآمدند. ساعت 11تظاهرکنندگان از مسجد جامع این شهر جهت راهپیمایی آرام وارد خیابان فردوسی شدند ولی در انتهای این خیابان زد و خورد شدیدی بین مأموران و تظاهرکنندگان رخ داد و درنتیجه 15 نفر شخصی دو نفر پلیس به سختی مجروح شدند. » (ش15745،ص18) امروز یک پلیس هم با گلوله زخمی می‌شود. طبق گزارش ساواک این گلوله از اسلحه همکار او خارج شده و به پهلوی فرد مورد نظر اصابت می‌کند پلیس زخمی 48 ساعت بعد از دنیا می‌رود.(پرونده106976، ج1)در یکی از سندهای ساواک هم اشاره شده که امروز(6 / 8 / 57)بانک عمران ایلام منفجر شد.

[83] . سند تاریخ 13 / 8 / 1357 از همین مجموعه

[84] . همان

[85] . سند تاریخ 23 / 8 / 1357 از همین مجموعه

[86] . سند تاریخ 22 / 7 / 1357 از همین مجموعه

[87] . در بخشی از این پیام چنین آمده است: «ماه محرم، ماه شکست قدرت­های یزیدی و حیله‌های شیطانی است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی برحکومت طاغوت است، هرچه با شکوه­تر و فشرده‌تر برپا شود، و بیرق‌های خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هرچه بیشتر برافراشته شود. خطبای محترم و گویندگان عزیز، بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند و خود ر ا در پیشگاه خداوند تعالی و ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف سرافراز و روسفید نمایند. لازم به تذکر نیست که اقامه سوگواری باید مستقل بوده و منوط به اجازه شهربانی یا سازمان خرابکار به اصطلاح امنیت نباشد». (ر.ک: صحیفه امام جلد 5 ص 76و77)

[88] . در ایلام و دیگرشهرستان‌ها برای اولین بار قبل از رسیدن دهه محرم، جوانان انقلابی، با برپاکردن پایگاه­ها به جمع­آوری کمک‌های مردمی برای برگزاری هرچه باشکوه‌تر دهه محرم اقدام کردند، در این سال شهرها و روستاهای استان ایلام با برافراشتن پرچم­های سیاه و پلاکاردهای انقلابی با اشعار و مضامینی حماسی، به مقابله با رژیم پهلوی برخاستند. در این محرم آیت‌الله حیدری با حضور در هیأت­های مذهبی مساجد و حسینیه‌ها و تکایا، موجب دلگرمی انقلابیون می‌شد به گونه‌ای که عاشورا در استان ایلام از عاشورای سوگ خارج و به عاشورای سوگ، حماسه و پیام تبدیل گردید. (ر.ک: اسناد ضمیمه)

[89] . در اسناد ضمائم پایانی کتاب تعدادی از این پیام‌ها ارائه شده است.

[90] . سند تاریخ 8 / 9 / 1357 از همین مجموعه

[91] . ضمایم شماره 50، 51، 52 مندرج در اسناد پایانی کتاب خواننده را به خوبی با نقش آیت‌الله حیدری در مدیریت تظاهرات و نظم در استان آشنا می‌کنند.

[92] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان همدان، 3 جلد، تهران،‌ مرکز بررسی اسناد تاریخی،‌ 1389

[93] . اصل سند در ضمایم پایانی کتاب ارائه شده است.

[94] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 58

[95] . امام خمینی(ره) در این اعلان رسمی از شورای انقلاب، تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون، انجام انتخابات براساس مصوبات مجلس مؤسسان و قانون اساسی جدید و انتقال قدرت به منتخبین را خواستار شدند. (ر.ک: صحیفه امام، ج5، ص426و427)

[96] . توصیه ها و هشدارهای آیت‌الله حیدری و روحانیان مبارز در قالب انتشار اعلامیه در آستانه نزدیک شدن نهضت به مرحله انقلاب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. برای آگاهی از مواضع آیت‌الله حیدری رک: اسناد ضمایم پایانی کتاب.

[97] . امسال اربعین امام حسین(علیه‌السلام) در خلال اربعین‌های پیروان و شیعیان آن بزرگمرد اسلام واقع شده و گویی خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست و اربعین اخیر برادران ما بازتاب اربعین آن دلاوران می‌باشد، خون طاهر آنان به حکومت طاغوتی یزید خاتمه داد و خون پاک اینان سلطنت طاغوتی را به هم پیچید، اربعین امسال استثنایی و نمونه است، برگزاری راهپیمایی و تظاهرات پرشور در این اربعین وظیفه شرعی و ملی است. صحیفه امام، ج5، ص477

[98] . اسناد پایانی کتاب، ضمایم شماره‌ی: 65، 66، 67، 68

[99] . رک: اسناد ضمایم پایانی کتاب.

[100] . رک: اسناد ضمایم پایانی کتاب.

[101] . بخشی از این وظایف این‌گونه تشریح شده است: پس از پیروزی انقلاب و سقوط استانداری و شهربانی و ژاندارمری سایر ادارات خود به خود از کار افتادند، به طوری که به امور مربوط به خود اقدامی نمی‌توانستند بکنند. لهذا تا برقراری آرامش کامل و استقرار مجدد ادارات انتظامی و اجتماعی که مورد تأئید دولت منتخب از طرف رهبر عالی‌قدر امام خمینی (ره) باشند ستاد و کمیته‌ها مشغول انجام وظائفی به این شرح باشند، به طور خلاصه:1)کمیته انتظامات  و پاسداری شهر و ادارات در شبانه‌روز2)کمیته انتظامات و کنترل راهها در سطح استان به منظور امنیت عبور و مرور و جلوگیری از خروج سلاح هایی که به دست مردم افتاده است.3)کمیته انتظامات و جمع‌آوری سلاح‌هایی که به دست مردم افتاده است. و توزیع آن بین افراد رزمنده جهت پاسداری شبانه روزی و کنترل راهها و امنیت نوار مرزی.4) کمیته امور حقوقی و قضائی برای رفع دعوای مردم و رسیدگی به تخلفات و جنایات که بعضی از مأمورین انتظامی و دولتی که در زمان رژیم طاغوتی منقرض مرتکب شده‌اند.5) کمیته رسیدگی به امور مردم که قبلاً در مسئولیت ادارات دولتی بوده است.6) کمیته رسیدگی به خانواده‌های بی سرپرست و افراد بی پناه و تقسیم خانه‌های خالی سازمان به مستضعفین.7) کمیته رسیدگی به پرونده بعضی از ادارات که احتمال سوءاستفاده از بیت المال مسلمین در زمان رژیم منقرض داده می‌شود.8) کمیته امور دبیرخانه جهت پاسخگویی و راهنمایی مراجعان ستاد.9) کمیته امور تبلیغاتی مذهبی و انقلابی که کار نشر افکار و عقاید و ثمرات ارزنده دولت جمهوری اسلامی را به عهده دارند ودعوت مبلغان و گویندگان انقلاب اسلامی بحمدالله در این مدت این کمیته موفقیت‌های ارزنده‌ای به دست آورده است.10)کمیته تأمین مایحتاج و ارزاق عمومی.به طور خلاصه عرض نمایم در جمیع شؤون اداری و اجتماعی استان ستاد عملیات به جانشین ادارات و مؤسسات دولتی رشته امور را به دست گرفته و به طور دائم و خستگی ناپذیری به طور شبانه روز به فعالیت مشغول می‌باشند تا وقتی که خود ادارات به کار مشغول شوند، اکنون به فرمان امام خمینی(ره) و دولت منتخب ایشان ادارات یکی پس از دیگری بازسازی و آماده کار می‌شوند موفقیت آنان را از خدای بزرگ خواستارم. مصاحبه حضرت آیت‌الله حیدری ایلامی با صدای انقلاب- مرکز ایلام، سروش بیداری ص5 تا8، 1376

[102] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 54

[103] . مصاحبه آیت‌الله حیدری ایلامی با صدای انقلاب اسلامی مرکز ایلام، سروش بیداری، ص4و5

[104] . اسناد ضمایم پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 62

[105] . مصاحبه آیت الله حیدری با صدای انقلاب اسلامی مرکز ایلام، سروش بیداری، ص5

[106] . اسناد پایان کتاب، ضمیمه شماره‌ی 60

[107] . نگاه شود به اسناد پایانی کتاب در مورد اختلاف قومی در استان و نقش آیت‌الله حیدری در پایان دادن به این منازعات.

[108] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 74

[109] . اسناد پایانی کتاب،‌ ضمیمه شماره‌ی 75

[110] . سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمد نقی لطفی و سردار ناصر شعبانی در کنگره آیت الله حیدری ایلامی 1376

[111] . کریم سنجابی درباره علت استعفای خود از وزارت امورخارجه در تاریخ28 / 1 / 1358ﻫ ش می گوید: «....نوعی دیگر از دولت به  قدرت‌های متعدد و با عنوان مختلف در سراسر مملکت ظاهر گردیده و با اقدامات خود یک اختناق! را فراهم می‌آوردند، این قدرت‌های متعدد به صورت دسته‌های مسلح مختلف و کمیته‌های بدون مسئولیت هر یک به فرمان یک گروه و یا یک شخص و بدون توجه به رهنمودهای رهبری انقلاب!و دولت موقت انقلابی! حاکمیت خود را در مقابل حاکمیت دولت قرارداده است.» (ر.ک:روزنامه اطلاعات 28 / 1 / 1358)

[112] . مسئولیت برخی از پایگاه‌های حفاظتی در مناطق بحرانی و روستاهای آلوده کردستان در زمان حضور شهید بروجردی و فرمانده جاوید نشان متوسلیان به نیروهای اعزامی ایلامی سپرده شد، این نیروها در پاکسازی شهر سنندج حضور فعال داشتند.

[113] . ر.ک: صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ج1، ص 51 ،52 ، 353،  و520، ج2ص1140، 1141، 1285، 1361،ج3، ص1515، 1540، 1621، 1703، 1705.

[114] . خبرنگار: اگر اجازه بفرمائید سئوال دیگری مطرح نمایم و آن دینی است که جنابعالی با توجه به آگاهی کاملی که به افکار عمومی مردم این منطقه دارید فکر می‌کنید که رأی مردم به حکومت آینده‌ی اسلامی چه باشد و چه نوع حکومتی مورد درخواست مردم است؟

حضرت آیت‌الله حیدری: عرض می‌شود که بطوری که خود جناب عالی کاملاً اطلاع دارید اهالی این استان که عموماً مردمی مسلمان و شیعه مذهب هستند تابع مراجع بزرگ عالم اسلام و تشیع مخصوصاً رهبر عالیقدر خود امام خمینی [(ره)] هستند بارها در تظاهرات و راهپیمائی‌ها در شهرستان­ها، بخش‌ها و روستاها و عشایر سلحشور پشتکوه رأی خود را به حکومت جمهوری اسلامی دادند و علناً اظهار نمودند اکنون هم با اطلاع کامل و ارتباط‌هایی که اینجانب با جمیع مردم استان در شهر و بخش‌ها و روستاها و عشایر و طوایف اطراف این استان دارم با قاطعیت اعلام می‌کنم که عموم مردم استان ایلام خواستار جمهوری اسلامی هستند که خواسته رهبر عالی‌قدرشان است و ادعای اقلیت‌های دیگر بنام جمهوری دمکراتیک یا جمهوری اسلامی یا خودمختاری و تجزیه‌طلبی را محکوم می‌‌نمایند. ( مصاحبه آیت الله حیدری با صدای انقلاب اسلامی ـ مرکز ایلام ، سروش بیداری ص7)

[115] . ر.ک: سخنان کریم سنجابی وزیر امور خارجه دولت موقت در خصوص علت استعفای خود ،روزنامه اطلاعات29 / 1 / 1358

[116] . ر.ک: صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج1، ص 51، 52، 353، 519، 520

[117] . استاد دوانی می‌نویسد: «وقتی در مجلس، شهید بهشتی نائب رئیس مجلس، موضوع ولایت فقیه را مطرح کرد، بنی صدر که نماینده تهران و پشت سر [جلو]آقای حیدری نشسته بود می‌گوید: آقای حیدری!ولایت فقیه دیگر چیست؟ آقای حیدری می‌گوید: تو نمی‌فهمی! ». (ر.ک:نقد عمر ، علی دوانی ، ص 406)

[118] . در این زمان ابوالحسن بنی صدر در حقیقت نماد جریان لیبرالیسم بود و همه‌ی گروه‌های مخالف نظام و برانداز نیز که حاکمیت خود را در گرو حذف روحانیت و امام خمینی (ره) در معادلات سیاسی اجتماعی می‌دیدند پشت سر بنی صدر سنگر گرفته بودند و خطی جدید با نفاقی جدید را در برابر خط امام شکل داده بودند، با این تفاوت که این بار برخی افراد موجه و معّمم نیز به جبهه بنی صدر پیوسته بودند. (سخنرانی آیت‌الله حیدری ایلامی در مراسم سوگواری شهادت آیت‌الله بهشتی هشتم تیر 1360- سروش بیداری ص26)

[119] . جامعة مدرسین در انتخابات ریاست جمهوری، در مقابل بنی‌صدر، آقای حبیبی را نامزد کرده بودند. البته در ابتدا از بنی‌صدر خواسته بودند تا خط‌مشی خود را بیان کند. مثلاً از بنی‌صدر پرسیده بودند اگر شما رئیس جمهور شدید با امام چه برخوردی می‌کنید؟ و بنی‌صدر هم گفته بود تا رهبر چه کسی باشد و شرائط و جوّ زمان چگونه باشد. به هر حال، بنی‌صدر جواب‌های دو پهلو داده بود. جامعة مدرسین هم گفتند ما بنی‌صدر را کاندیدا نمی‌کنیم. البته قبل از بنی‌صدر، قرار بود که جلال‌الدین فارسی را کاندیدا کنند، اما گفته بودند: جلال‌الدین فارسی، ایرانی نیست. آقای رفسنجانی و مرحوم شهید بهشتی به جلسة جامعة مدرسین آمدند تا در این رابطه، چاره اندیشی کنند، آقای بهشتی فرمودند: « چون ما حزب داریم و رفتارمان حزبی است، کسی را کاندیدا نمی‌کنیم، ولی با امکاناتمان به شما کمک می‌کنیم». جامعة مدرسین گفته بود: «اگر یک شب هم به انتخابات مانده باشد، ما مخالفت خودمان را با آقای بنی‌صدر اعلام می‌داریم، هرچند که در انتخابات شکست بخوریم». بعضی‌ها با این کار موافق نبودند در شب بعد به وسیلة تلفن مخالفت خود را با رئیس جمهوری بنی‌صدر به ائمة جمعة  شهرستان‌های سراسر ایران اعلام کردند. هروقت به یاد زمان ریاست جمهوری بنی‌صدر می‌افتم، وحشت سراسر وجودم را در بر می‌گیرد و بدنم به لرزه می‌افتد. جامعة مدرسین بعد از این جریان، از آقای حبیبی خواست تا کاندیدا شود. ما در منزل یکی از آقایان جامعة مدرسین، جلسه داشتیم. آقای حبیبی هم آمدند. آقای مشکینی روبه‌ آقای حبیبی کردند و فرمودند: «آقای حبیبی ما شما را تأیید می‌کنیم، اما اگر خط‌مشی‌تان برخلاف اسلام شد، با همین (اشاره به خودکار بیکی که در دستش بود) خودکار بیک،‌ مخالفت خود را ابراز می‌کنیم». (ر.ک: خاطرات آیت‌الله میانجی، عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ص 299، 1389)

[120] . سردار شعبانی فرمانده وقت سپاه پاسداران ایلام می‌گوید: «در اوایل انقلاب با تعدادی از برادران سفری داشتیم به قم و تهران خدمت هریک از مراجع و علمای بزرگوار که می‌رسیدیم نخست احوال ایشان را می‌پرسیدند تا این که خدمت شهید مظلوم حضرت آیت‌الله بهشتی رسیدیم ایشان به یکی از برادران فرمودند، خدمت حاج آقا حیدری ایلامی بروید و سلام مرا هم به ایشان برسانید و با آن بزرگوار هماهنگ باشید زیرا هرچه ایشان بفرمایند حرف امام و من و دیگر آقایان است و باید اطاعت کنید بعد از این فرمایش بعضی‌ها که شناخت زیادی نداشتند بعد از بازگشت خدمت حاج آقا رسیدند و حتی تعدادی عذرخواهی کردند.» ر.ک: ناصر شعبانی، آیت‌الله حیدری دردآشنای استان ایلام، ص13و14

[121] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 98

[122] . ابوالحسن بنی‌صدر در سال 1312 ﻫ ش در یکی از روستا‌های همدان به‌ دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و بعد از آن در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد.  وی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بعد از پیروزی انقلاب به این سمت رسید. کارشکنی بنی‌صدر نسبت به مصوبات قوه مقننه، اهمال او در فرماندهی قوای مسلح، ضدیت با نهادهای انقلاب و تخریب افکار عمومی به وسیله‌ نشریه خود (روزنامه انقلاب اسلامی) او را به جایی رساند که مجلس شورای اسلامی عدم کفایت او را برای احراز مقام ریاست جمهوری تصویب کرد. به دنبال این تصمیم، وی متواری شد و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین و عامل اصلی این انفجار در سال 1360 از ایران گریخت و به فرانسه رفت.

[123] . اسناد تظاهرات خیابانی طرفداران بنی صدر در ایلام، پرونده های انفرادی وابستگان به جریان بنی صدر

[124] . ر.ک: نقد عمر، علی دوانی ص12و13

[125] . صحیفه امام، پیشین، ج14، ص420

[126] . متن حکم امام خمینی(ره): «بسم الله الرحمن الرحیم؛ پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر این که آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم. اول تیر1360 روح الله الموسوی الخمینی»

[127] . ر ک: سروش بیداری، صص35تا26

[128] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 100

[129] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی، 96

[130] . نهضت روحانیون، دوانی علی، ایران ،ج6، ص313

[131] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 69

[132] . صورت مذاکرات مجلس، بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی، ناشر، امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی،‌1364، صص 1703، 1704

[133] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 76

[134] . همان

[135] . اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 81

[136] . ر.ک: بیانات حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در جمع خانواده های شهدا و ایثارگران کرمانشاه 21 / 7 / 1390

[137] . « ... با وخامت اوضاع در شهر مهران در اول مهرماه، نیروی زمینی به تیپ84 پیاده ابلاغ نمود که گردان111 پیاده را به آن منطقه اعزام و تحت امرلشکر81 زرهی قرار دهد. این دستور زمانی صادر شده بود که گردان مزبور برای رسیدن به شهر مهران حداقل نیاز به 48 ساعت زمان داشت، در حالی که شهر مهران در حال سقوط بود و اعزام گردان این نیرو مشکلی را حل نمی‌کرد. به همین دلیل نیروی زمینی از اعزام گردان مزبور به منطقه غرب خودداری و طی امریه‌ای به تیپ84 ابلاغ نمود، گردان باقی مانده تیپ را به منطقه دهلران اعزام و زیر امر لشکر 92 زرهی قرار دهد، این دستور در حالی صادر شد که جنوب و شرق دشت دهلران و جاده عین خوش به دهلران در کنترل نیروهای عراقی قرار داشت و تنگه عین خوش در معرض تهدید بود و بدین ترتیب اجرای دستور نیروی زمینی عملاً غیر مقدور بود، با آغاز تجاوز نیروهای عراقی در31 شهریور 59 دشمن از معبرهای تنگه نصریان، چلات، بیات برای عبور نیروها استفاده ننموده و همان طوری که قبلاً نیز ذکر گردید، هدف اصلی مرحله اول تجاوز تصرف عین خوش بود که با استفاده از معبرهای شرهانی و ربوط بایستی انجام می‌گرفت، نیروهای عراقی توجهی به شمال دشت مهران ننموده و در آغاز تجاوز نیرویی را به سمت موسیان و دهلران اعزام نداشتند و با اشغال بخش جنوبی دشت دهلران، شهر دهلران و مناطق اطراف آن را عملاً تجزیه نمودند و با سقوط شهر مهران در غرب تمامی منطقه دهلران در محاصره قرار گرفت و تنها راه ورود به آن شهر جاده کوهستانی صعب العبور دره شهر، آبدانان، دهلران بود و در حالی که شمال و جنوب منطقه دهلران به تصرف نیروهای متجاوز درآمده بود، گروهان‌های ژاندارمری موسیان و دهلران و اهالی شهر مهران و کارمندان غیر نظامی در منطقه مشغول انجام وظایف خود بودند، تحت این شرایط استانداری ایلام و سایر مقام‌های غیرنظامی به سبب نگرانی از سقوط قریب الوقوع شهر مرتباً تقاضای کمک و اعزام نیرو برای نجات دهلران می‌کردند. با سقوط مهران در دوم مهرماه، به تیپ84 ابلاغ شد که با نیروی باقیمانده خود به دهلران حرکت و ضمن پدافند از آن، با اجرای عملیات عقبه، دشمن را که در حال پیشروی به سمت دزفول بودند تهدید نماید. عناصر باقی مانده تیپ 84 پیاده توانستند در تاریخ پنجم مهرماه از طریق راه آبدانان در منطقه دهلران مستقر شوند. این در حالی بود که نیروهای ژاندارمری و عناصر تقویتی از تیپ2 لشکر92 هنوز در پاسگاههای چلات و بیات مستقر بودند دشمن وارد دهلران نشد ولی پس از تصرف عین خوش و تپه‌های علی گره زد آخرین تلاش‌های خود را برای عبور رودخانه کرخه جهت تصرف اندیمشک و دزفول به عمل آورد، سرانجام شهر مهران نیز در شمال منطقه دهلران به تصرف دشمن درآمد» ر.ک: ارتش جمهوری اسلامی ایران هشت سال دفاع مقدس جلداول ،نیروهای غرب دزفول ص 108 و 109

[138] . وصیت‌نامه‌ی شهید روح‌الله شنبه‌ای(فرمانده سپاه مهران) بر روی تکه‌ای مقوا در لحظات آخر شهادت، خون غیرت را در رگ‌های جوانان ایلامی به جوش آورد؛ در این وصیت نامه چنین آمده است: «به خدا راهم را تشخیص داده ام و خدا را دیده‌ام و هدف و مقصد را شناخته ام و دشمن را به عیان دیده ام ؛ پس چرا بر این مرکب خوشبختی که آگاهی می‌باشد به سوی الله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلوله هایم قرار ندهم و در این راه به شربت شهادت چون دیگر برادرانم نائل نگردم.»

[139] . مصاحبه با سرهنگ پاسدار محمد­تقی قاسمی 30 / 9 / 1391

[140] . سردار شعبانی در این خصوص می نویسد: «آن بزرگوار از آغاز جنگ با پوشیدن لباس رزم در خط مقدم جبهه قرار گرفت و در برابر خیانت‌های بنی صدر و عدم پشتیبانی او از نیروها ایستادگی کرده و نیروهای مردمی و عشایر را بیست کیلومتر جلوتر از نیروهای ارتش در منطقه مهران به پیش برد». ر.ک: سردار ناصر شعبانی، آیت‌الله حیدری درد آشنای استان ایلام، ص11

[141] . برای اطلاعات بیشتر از زندگی نامه امامزاده واجب التعظیم علی صالح (علیه‌السلام) ر.ک: دست نوشته آیت‌الله حیدری، مندرج در اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره‌ی 27

[142] . به نظر می‌رسد آن چه دراین تصمیم ماندگار آیت‌الله حیدری در تاریخ دفاع مقدس از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد این است که در این شرایط نابرابر نیروهای ایرانی توان مقاومت در فضای باز و مقابله با لشکر های مکانیزه دشمن بعثی در دشت گُلان را نداشتند و عراق پس از آن به خوبی می توانست با تسلط بر ارتفاعات مشرف بر منطقه (نخچیر) شهر ایلام را در تیررس حملات خود قرار دهد. در آن موقعیت بسیار حساس آیت‌الله حیدری که از خیانت‌های بنی صدر آگاه بود به خوبی می‌دانست که ترک منطقه از سوی او مساوی با آشکار شدن خیانت و دستور عقب نشینی دوباره می‌شود. بنابراین  با تمام دردها و دغدغه‌ها و کهولت سن و کمبودهای شدید، بدون هیچ امکاناتی زیر بارش گلوله در کنار نیروهای نظامی و مردمی ماندگار شد و حضور سرنوشت ساز این مجتهد زمان شناس که بر اساس بینش تکلیف مدارانه و به موقع او در منطقه و ماه­های پس از آن او را در فهرست خواص با بصیرت در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت کرد.

[143] . جلوه‌های زیبای آن روزها در گشت زنی ماشین‌های وانت در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر که جمع‌آوری کمک‌های مردمی و حتی قالب‌های کوچک یخی که از روز قبل مردم در یخچال‌های خود نهاده‌ بودند و به سرعت به مناطق عملیاتی رسانده می‌شد. هنوز در خاطره‌ی مردم ایلام زنده است. در حالی که منزل آیت‌الله حیدری در ایلام محل جمع آوری کمک‌های مردمی از ایلام و شهرستان‌های ایران بود و رابطه‌ی دوستی آیت‌الله حیدری با علمای شهرهای دیگر و جایگاه حقوقی او موجب ارسال کمک‌های فراوان به این استان جنگ‌زده شده بود اما مقر اصلی آیت‌الله حیدری در دو سال 60 و59 در منطقه گُلان بود که شخص ایشان با حضور در «سیاه چادری» در این منطقه به مقر پشتیبانی نیروهای اسلام تبدیل شده بود از آنجا که با دستور اکید بنی صدر نیروهای ارتشی حق هیچ‌گونه ارتباط و یا کمک تسلیحاتی و یا غذایی به نیروهای سپاهی و مردمی را نداشتند، آیت‌الله حیدری و مقر کوچک او به چتر وحدت بین نیروهای مردمی، عشایری، سپاهی و ارتشی تبدیل شده بود. آیت‌الله حیدری در این مقطع با نگاهی پدرانه و کلان به موضوع جنگ و با درک موقعیت نیروهای ارتشی و سپاهی و پی بردن به عدم امکانات آذوقه‌ای ارتش و عدم امکانات تسلیحاتی نیروهای سپاهی، نیروهای ارتشی و سپاهی را به داد و ستد برادرانه واداشت او با اهدای کمک‌های مردمی به نیروهای ارتشی آنان را ترغیب به دادن تسلیحات به نیروهای مردمی و سپاهی می‌کرد. در بسیاری از موارد حضرت ایشان تلفنی خبر ارسال کمک‌ها را شخصاً به سپاه اطلاع می‌داد، تأکید همواره ایشان این بود که این کمک‌ها به خطوط مقدم جبهه ارسال گردد بعضی اوقات همه کمک‌های رسیده را به سپاه تحویل و توصیه دیگرشان این بود که خود سپاه به یگان‌های دیگر چون ارتش نیز درصدی از آن واگذار نماید. ر.ک: آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، پیشین.

[144] . برخی از این مکاتبات در ضمایم پایانی کتاب ارائه شده است.

[145] . آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، ص18و19

[146] . آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، ص22و24

[147] . همان، ص22و23

[148] . همان، ص 23

[149] . همان، ص14و15

[150] . مصاحبه سردار اله‌ نور نورالهی و سرهنگ محمد تقی قاسمی با صدا و سیمای مرکز ایلام 1390، همچنین رک: ضمایم پایانی کتاب

[151] . نیروهای متجاوز عراق موفق شدند با اشغال شهر مهران و پیشروی به سمت شرق، دشت مهران را تحت کنترل خود بگیرند ولی این نیروها نتوانستند در ارتفاعات شمال مهران پیشروی کنند و الزاماً به نگهداری تپه‌ ماهورهایی که در شرق شمال، شهر مهران را تأمین می­کرد اکتفا نمودند به نحوی که از ارتفاعات شمال سدکنجا­نچم جلوتر نرفتند و در شرق حتی به کرانه غربی رودخانه چنگوله نرسیدند و صلاح برآن دیدند که حتی­المقدور خطوط مواصلاتی خود را در مناطق اشغالی به ویژه در مناطقی که تأمین جناحین محورهای مشکلاتی ایجاد می کرد کوتاهتر سازند، در دشت مهران، چنین حالتی وجود داشت چنانکه در همان مسافت حدود10کیلومتری که به سمت شرق پیشروی کرده بودند خط مواصلاتی آنها مورد تهدید نیروهای چریکی ایران که در ارتفاعات ملکشاهی در شمال دشت مهران موضع گرفته بودند. قرار داشت و عوامل نفوذی ایران در هر فرصت مناسب به یگان­های دشمن حمله می‌کردند و تلفات و خساراتی به آنها وارد می‌ساختند و عراقی‌ها نمی‌توانستند در جبهۀ شمال شرق دشت مهران به عرض40 کیلومتر وارد ارتفاعات صعب العبور شوند و نیروهای ایرانی را تعقیب نمایند و چنانچه نیروهای اشغالگر از ارتفاعات فاصله می گرفتند و یک فضای تأمینی بین مواضع خود با ارتفاعات ایجاد می کردند به علت وسعت زیاد منطقه عوامل نفوذی چریکی جمهوری اسلامی نمی‌توانستند در مدت زمان کوتاه این مسافت را طی کنند و مأموریت خود را انجام دهند و به پایگاه اولیه­ی خود برگردند؛ بدین جهت نیروهای متجاوز منطقه اشغالی را در شرق و شمال دشت مهران چندان توسعه ندادند، همین وضع با کم و بیش اختلاف در تمام عرض جبهه وجود داشت و نیروهای عراقی نمی توانستند در میان ارتفاعات صعب العبور در عمق زیاد پیشروی کنند. ر.ک: ارتش جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، جلد پنجم، نیروهای غرب کشور ص141

[152] . سردار شعبانی، آیت‌الله حیدری دردآشنای ایلام، ص10

[153] . در این منطقه علاوه بر میمک، ارتفاع زینل‌کش نیز مورد اختلاف دو کشور ایران و عراق بوده است.

[154] . ارتش جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، جلد پنجم، نیروهای غرب کشور، ص 175

[155] . هنگامی که ارتش عراق با نیرویی حدود یک تیپ پیاده به منطقه میمک حمله کرد، نیروهای مدافع ایران در آن ارتفاعات فقط شامل یک گروهان مکانیزه و یک گروهان تانک بودند که برای تقویت پاسگاه‌های مرزی به کار رفته بودند و در مجموع استعداد رزمی آنها کمتر از یک گروهان رزمی بود. این یگانها را فقط یک آتشبار توپخانه 155که فقط حدود60% استعداد سازمانی خود را داشت پشتیبانی می‌کرد و بدین سبب عراقی‌های متجاوز موفق شدند به سادگی ارتفاعات میمک را اشغال کنند و معابر وصولی به آن را که از شمال و جنوب شامل تنگ بیجار تنگ بینا و معبر اصلی صالح‌آباد سرنی بود سد نمایند. همان، ص176

[156] . آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، پیشین، ص15

[157] . تیپ یک لشکر 81 زرهی در روز 19 دی ماه با اعلام کلمه رمز «یا الله» حمله را آغاز کرد. طرح کلی هدایت حمله چنین بود که ابتدا واحدهای پیاده از پهلوهای مواضع دشمن به منطقه پدافندی او رخنه می‌کردند و موانع و میدان‌های مین دشمن را در مسیر اصلی پیشروی یگان‌های حمله‌ور پاک می‌نمودند و سپس نیروهای اصلی شامل عناصر تانک و مکانیزه از معابر پاکسازی شده پیشروی می‌کردند و نیروهای دشمن را منهدم و یا مجبور به ترک مواضع می‌ساختند. تدبیر فرمانده تیپ یک زرهی برای اجرای حمله مورد نظر چنین بود که با 3گروه رزمی گردانی به ترتیب از شمال به جنوب گروه رزمی 195 مکانیزه و گروه رزمی 217 تانک در شمال حمله کنند و تپه‌های میمک را تصرف و تأمین نماید. همزمان گروه رزمی 222 تانک در جنوب و در محور عمومی به طرف سد کنجانچم حمله نماید و ضمن درگیر کردن عناصر دشمن در این منطقه در حد توانایی خود تپه‌های مشرف به سد کنجانچم را تصرف و تأمین نماید. در تدبیر عملیاتی تیپ به گردانهای اجرایی دستور داده شده بود ابتدا با استفاده از بسیج عشایر محلی و یگانهای پیاده سازمانی به مواضع مقدم نیروهای دشمن رخنه کنند و جنگ افزارهای ضد تانک دشمن را نابود سازند و سپس یگانهای تانک از موفقیت حاصله بهره‌برداری کنند و به عمق آرایش دشمن حمله نمایند. ارتش جمهوری ایلامی در هشت سال دفاع مقدس، جلد پنجم، نیروهای غرب کشور، پیشین، صص 182 و183

[158] . همان ص186

[159] . از دیگر اقدام‌های آیت الله حیدری در این عملیات استقرار در واحد شنود و ترجمه مکالمات بی‌سیمی فرماندهان عراقی در حین عملیات میمک بوده است. سخنرانی حجة‌الاسلام و المسلمین لطفی؛ به نقل از تیمسار سهرابی فرمانده وقت لشکر 81 کرمانشاه، در کنگره آیت الله حیدری ایلامی 1376

[160] . سردار شعبانی به نقش آیت‌الله حیدری در آن مقطع این‌گونه اشاره می کند: «... آیت‌الله حیدری با روحیه انقلابی و عشایری خود که همواره سلاح در دست و حمایلی بر دوش و نوارفشنگی برگردن آویخته بود توانستند در ابتدای جنگ جمعی450 نفری از نیروهای جنگجو را در منطقه به دور خود جمع و در نقاط حساس و سوق الجیشی منطقه مستقر کنند، این نیروها با قابلیت‌های بالا به‌طور خودکفا در جبهه بودند و تا اواخر سال60 حضور مؤثر خود را اعلام داشتند که بعدها همین نیرو450 نفری پربرکت مبنای تشکیل تیپ امیر‌المؤمنین(ع) قرار گرفت و در عملیات‌های مختلف به خصوص آزادسازی مهران همگام با دیگر لشکرها و یگان‌های استانهای دیگر نسبت به مأموریت‌های محوله اهتمام داشت که در واقع باید به نقش محوری مرحوم آیت‌الله حیدری در ابتدای تشکیل این یگان توجه شود.» ر.ک: آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، پیشین، ص20

[161] . آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، پیشین، ص 16

[162] . حجة‌الاسلام و المسلمین لطفی که در دوران حضور آیت الله حیدری در ایلام ارتباط نزدیکی با وی داشته است در ادامه سخنان خود در خصوص ایشان می‌گوید: «آیت الله حیدری اگر قهرمان میدان علم بود، قهرمان میدان جنگ هم بود، حیدری قهرمان میدان سیاست هم بود و حیدری قهرمان میدان مردم‌داری هم بود». سخنرانی حجة‌الاسلام و المسلمین محمد نقی لطفی در کنگره آیت الله حیدری 1376

[163] . رک: اسناد ضمایم پایانی کتاب

[164] . سردار شعبانی می گوید: « ... ایشان پشیزی برای مال دنیا و لذایذ دنیوی قایل نبودند یک روز خانواده حضرت آیت‌الله قوچانی از قم جهت برگزاری مراسم عروسی دختر آیت الله حیدری به ایلام آمده بودند، ایشان کسی را به دنبال بنده فرستاد، خدمت رسیدم گفت می‌دانی چه خبر است؟ عرض کردم خیر؟ آقا فرمودند آمده‌اند عروسی زهرا است ولی من حتی یک ریال در بساط ندارم ! خود می دانی، بنده به منزل آمدم و مبلغی پول فراهم کردم و مقداری هم گوشت و برنج و چیزهای دیگری که لازم بود خریداری نمودم و تحویل منزل دادم در صورتی که خدا شاهد می‌گیرم و خبر داشتم که پول‌های زیادی نزد ایشان بود حتی بعد از این قضیه به شوخی گفتم: آقا از این همه پول‌ که در اختیار شما هست چرا خرج نمی‌کنی؟ گفت: چطور خرج کنم این پول‌ها متعلق به رزمندگان است و من حق برداشت حتی یک ریال از آنها را ندارم. » درد آشنای استان ایلام، پیشین، ص 12

[165] . «...روزی مرحوم آیت‌الله حیدری، تلفنی خبر رسیدن چند کامیون ( کمک های مردمی) را به اینجانب اطلاع داد نظر ایشان این بود که مثل همیشه کمک‌ها را واگذار نماید، اینجانب یکی از نیروهای فعال پشتیبانی را به بیت معظم ایشان اعزام تا طبق روال کامیون‌ها را به مرکز و سپس به منطقه اعزام دارند، فرد مسئول اعزامی می‌گوید وقتی به در خانه ایشان رسیدم، قسمتی از اموال جهت توپخانه ارتش در حال تخلیه بود، یکی از کارگرها به علت خستگی و شاید گرمی هوا یک کمپوت اهدایی مردم را در پایان کار باز کرده و در حال نوشیدن آن بود که ناگهان مرحوم آیت‌الله حیدری که جهت نظارت به بیرون آمده بود این صحنه را مشاهده می کند و به شدت ناراحت و به اعضای دفتر خود می گوید سریعاً باید مشابه آنچه را که این کارگر از این اموال خورده است خریده شود و جایگزین گردد، این اموال قرار نبود که در پشت جبهه مصرف شود و با حالت ناراحتی به مسئولان دفتر تأکید داشتند که چرا به این هم توجه نکرده‌اند و تکرار کردند که باید جنس مشابه خریده شده و به منطقه ارسال گردد». آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، پیشین، ص 19

[166] . همان، ص 15

[167] . سوره بقره آیه 249

[168] . این عملیات در تاریخ 18 / 11 / 1361 ﻫ ش در ارتفاعات «گَره شیر» در 17 کیلومتری جنوب غربی منطقه عملیاتی چنگوله و7 کیلومتری صفر مرزی به وقوع پیوست. نیروهای رزمنده محلی که 44 نفر بودند با امکانات ابتدایی و محدود خود در حدود هشت ساعت درگیری توانستند در مقابل دو گردان ارتش عراق که با توپخانه پشتیبانی می‌شد با پایمردی و رشادت وصف ناپذیر حدود 80 نفر از نیروهای عراقی را به هلاکت رسانند. و در مقابل پاتک های پی در پی آنان ایستادگی کنند. در این عملیات هشت نفر از نیروهای خودی به فیض شهادت نائل آمدند. مصاحبه با سرهنگ سید ماشا‍ءالله رحیمی 17آبان ماه 1391ﻫ ش

[169] . بمباران استادیوم ورزشی شهدای چوار در تاریخ 23 / 11 / 1365 ﻫ ش اتفاق افتاد. در این اقدام ددمنشانه 15 نفر از بازیکنان، داوران و تماشاگران به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.

[170] . آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی، پیشین، ص 15

[171] . حجة‌الاسلام والمسلمین محمدنقی لطفی در این باره می گوید: «در یکی از بمباران ها 65 نفر از مردم ایلام به شهادت رسیدند، استاندار وقت نزد آیت‌الله حیدری آمد و گفتند تعدادی جنازه آورده اند برای تیمم آن‌ها چکارکنیم؟ برخاستند و با حضور در غسال‌خانه ایلام از ساعت 8 صبح تا دو بعد از ظهر، این مرد بزرگ، عبایش را درآورد یک یک مردها را تیمم داد و گاهی سر بر دیوار می گذاشت یا می نشست و برای شهدا گریه می کرد...و سپس بر آنها نماز خواند. مردم و بستگان شهدا می‌گفتند همین برای ما کافی است که آیت الله حیدری در کنار ما است». سخنرانی حجه­الاسلام والمسلمین لطفی در کنگره آیت الله حیدری 1376

[172] . پس از بمباران، تعدادی از شهدا از طوایف مختلف به سردخانه انتقال داده بودند و هر یک از طوایف بنا داشتند که شهدای خود را هر چه زودتر به زادگاهشان انتقال دهند(هر لحظه وضعیت قرمز، اعلام می­شد.) قرار بود که فردای آن روز آیت‌الله شهید صدوقی مهمان مردم استان ایلام باشد. تصمیم مسئولان چنان بود که اگر مراسم تشییع از پیکر پاک شهداء با حضور آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله اشرفی اصفهانی صورت گیرد. بسیار مناسب‌تر خواهد بود و به این شکل از شهدا تجلیل بیشتری به عمل می­آید، ولی مردم مصیبت دیده و مضطرب از این تصمیم مطلع نبوده و با حالت محزون و نگران بر انتقال پیکر شهدا بدون اجرای مراسم مصر و در محل سردخانه تجمع کرده بودند. معاون استاندار برای توجیه مردم به محل آمد و بنا داشت با صدای بلند مردم را قانع نماید ولی خشم مصیبت دیدگان و جو ناآرام فرصتی برای تمکین در مقابل توصیه‌های مسئولان باقی نمی‌گذارد و از طرف بنیاد شهید نیز پی در پی با بلندگو بر این مهم تأکید می‌کردند ولی گوش کسی بدهکار نبود. خانواده شهدا که با بی­قراری در حال شناسایی جنازه‌های جلو سردخانه بودند و هر یک به دنبال جنازه بستگان خود می‌گشتند فضای بیرون سردخانه وضعیت بسیار نگران کننده‌ای را به وجود آورده بود. آیت‌الله حیدری که خود بانی انجام مراسم و تقدیر از شهدا با حضور آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله اشرفی اصفهانی بود، وقتی این خبر را شنید که مردم مصیبت زده آمادگی روحی و روانی انجام مراسم را ندارند شخصاً به میان آنان آمد. و اینجانب خود شاهد بودم که با لهجه شیوای محلی خود به مردمی که خشمگین و ناراحت و در حال جابجایی جنازه‌های آماده انتقال به روستا و محل خود بودند اعلام کرد: «...مردم این شهدای شما هستند، از شهدا باید تجلیل شود، خجالت نمی کشید که روح شهدا از این کار شما آزرده گردد. فردا قرار است آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله اشرفی به استان بیایند و این شهدا باید فردا تشییع شوند، پس از آن موقع می توانید شهدا را به روستاهای خود ببرید.» من خود شاهد  بودم که این مردم خشمگین و عزادار و برافروخته با شنیدن کلام این پیر و مرادشان، در حالی که جنازه را انتقال می‌دادند همه جنازه‌ها به یکباره به زمین گذاشتند، با سرهای خمیده کنار پیکرها ایستادند و هیچ اعتراضی به صحبت این روحانی و الامقام نکردند و همه پذیرفتند که جنازه‌ها مجدداً به سردخانه منتقل و فردا تشییع گردند، نفوذ معنوی این عارف خردمند آنقدر بود که مردم یکایک بصورت صف شاید به علت ندامت خود صورت  این بزرگوار را بوسیده و از محل دور می‌شدند، اینجانب که سه روز از ورودم به استان گذشته بود از هویت این روحانی پرس و جو کردم و دریافتم او پیر و بزرگ این جمع است او آیت‌الله حیدری است، فردا با حضور آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله اشرفی اصفهانی جنازه‌ها تشییع شد. (ر.ک: آیت‌الله حیدری و دفاع مقدس، سردار ناصر شعبانی ص17و18 به نقل از یکی از رزمنده های اعزامی)

[173] . بعثی‌ها ارتفاعات مشرف به مهران را گرفته بودند و هر زمان که می‌خواستند شهر را دور می‌زدند، اما داخل شهر نمی‌ماندند. از لحاظ استراتژیکی به ضررشان بود، چرا که هر آن امکان داشت که نیروهای ایرانی زمین گیرشان کنند. سال 1360 ﻫ ش بود. آقا (مقام معظم رهبری) اعلام کردند که به ایلام میآیم. آن زمان آقا نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند آقا می‌خواستند به دهلران بیایند وگزارشی از حضور عراقی ها را در شهر ارائه بدهند. آقا آمدند. آیت‌الله حیدری، فرمانده سپاه، بنده و چند نفر از محافظ­های آقا همراه ایشان بودیم. مرحوم آیت‌الله حیدری یکی از شخصیت‌های بارز و تأثیرگذار در جبهه‌های غرب بودند وهمیشه هم در خط مقدم جبهه حضور داشتند. ایشان هم فرمانده جبهه و هم مسئول سیاسی استان بودند. حقیقتاً همه کاره استان بودند. ایشان چیزی قریب 8 ماه را کاملاً در جبهه بودند تا اینکه به فرمان امام به پشت جبهه آمدند و پشتیبانی مردمی را راه اندازی کردند. مرحوم آیت‌الله حیدری بنیانگذار پشتیبانی جبهه و جنگ در کشور بودند. آن سالها زمانی که جاده اصلی خوزستان بسته بود، از طریق ایلام به آنجا امکانات می‌رفت. آقا (آیت الله خامنه ای)سه روز در استان ایلام بودند. در طول این سه روز ما همراهشان بودیم. روز اول رفتیم دهلران و عین خوش و تا نزدیکی فکه رفتیم. روز دوم آمدیم به آبدانان(یکی از شهرستانهای استان ایلام) که در آنجا یک سایت نظامی قرار داشت که مورد تهدید و بعد رفتیم میمک. یک روز هم در ایلام بودیم.زمان بازدید از دهلران آقا وارد منطقه‌ای شدند به اسم بیات. نقطۀ مقابل این منطقه در دست عراقی‌ها بود. آقا تا کنار دیده بان ارتش رفت و نشست. این خبر از طریق صدا و سیما پخش شد آقا هرجایی می‌رفتند بعضی‌ها می‌گفتند که می‌خواهید ما بجنگیم به ما امکانات بدهید آقا هم صادقانه می‌فرمود: « نداریم و به ما هم نمی‌دهند! ما باید با امکانات موجود بجنگیم». یک نفر رو کرد به آقا و گفت: «آقا، تانک با تانک می‌تواند بجنگد، نفر با تانک نمی‌جنگد». ایشان در جواب فرمودند: «نفر با تانک می‌تواند بجنگد. یک آرپی جی می‌تواند یک تانک را بزند و از کار بیندازد. شما باید از سربازها و نیروهای کادر، گروه‌های شبه چریکی درست کنید که بروند و به عراقی‌ها ضربه بزنند و برگردند». ...آقا هرجا که می‌رفتیم، می‌رفت قاطی بچه‌ها می‌شد. آقا به تمامی پایگاه‌ها سر زدند. هرکسی مشکلی داشت با محبت سعی می‌کرد هرچه در توانش است در جهت رفع آن مشکل انجام دهد. می‌ایستاد و دقیقاً گوش می‌داد. در مسیری که از دهلران به آبدانان می‌آمدیم، سربازی نزد آقا آمد و گفت: مشکل مالی دارم. آقا رو کرد به آیت‌الله حیدری و گفت: «من الان پولی همراهم نیست. شما به ایشان بدهید، من برایتان می‌فرستم». به آبدانان که رسیدیم به پایگاه هوایی رفتیم. پایگاه منطقه مسکونی هم داشت. آقا خواستند نماز جماعت مغرب و عشا را با پرسنل بخوانند. همه که جمع شدند. آقا رو کرد به آنها و گفت: خانم‌هایتان کجا هستند؟ گفتند: اینجا محیط نظامی است، خانه هستند. آقا فرمودند: بگویید خانم‌هایتان هم بیایند و در نماز جماعت شرکت کنند. ... تا اینکه خانم‌ها آمدند و یک صف پشت سر آقایان تشکیل دادند و نماز خواندند. بعد از نماز آقا چند دقیقه‌ای صحبت کردند . آقا موقع نماز که می‌شد چند نوبت مرحوم آیت‌الله حیدری را جلو فرستادند تا نماز بخوانند. خیلی اصرار می کردند که آیت‌الله حیدری نماز را اقامه کنند. ایشان آدم وارسته‌ای بودند. قبول نمی کردند، اما آقا با اصرار ایشان را جلو می انداختند. سه روز با رهبر، به روایت اصغر شریفی راد، مسئول وقت تبلیغات سپاه ایلام، ماهنامه امتداد شماره 27

[174] . آیت الله حیدری ایلامی، علاوه بر عضویت در دوره اول و دوم خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم استان ایلام در مجلس خبرگان قانون اساسی 1358نیز حضور داشت.

[175] . ر.ک: شرح اولین سفر به جبهه‌های حق علیه باطل، آیت‌الله العظمی نوری همدانی ص102 و زندگی‌نامه و موضع‌گیری‌های مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی، چاپ چهارم ، 1387، انتشارات قدس، ص 152

[176] . رک: اسناد پایانی کتاب

[177] . مرحوم حجة‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی از دنیا رفته بود، در قم در مسجد رفعت صفائیه مجلس گرفتند، مجلس معظمی بود و حضرت آیت الله بهاءالدینی هم شرکت داشتند، پس از پایان مجلس که بیرون آمدیم اظهار فرمودند: «ما در بین مجلس ایشان را دیدیم که هیچ قذرات نداشت، بدن ایشان و استخوان­های او مانند بلور بود». آقا بدن برزخی مرحوم حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی را می بیند و خبر می‌دهد و این نشانگر بازبودن چشم برزخی ایشان است. در آن مجلس حقیر منبر رفتم. ر.ک: سیری در آفاق، زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی بهاءالدینی، حسین حیدری کاشانی، چاپ اعتماد، قم،چاپ اول زمستان 1378

[178] . ر.ک: اسناد پایانی کتاب، ضمیمه شماره 122

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.