مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 09

اسناد این مجلد نشان می‌دهد که به‌رغم انتخاب یک دولت نظامی برای اداره کشور، نفوذ رژیم به حداقل خود رسیده و عملاً اقتدار آن در میان مردم از بین رفته بود. در این زمان مردم در مواردی اداره انتظامات و حفظ اموال عمومی را بر عهده گرفته و عملاً نظارت نهادهای نظامی و امنیتی را مختل کرده بودند. در سند زیر کنترل برخی محلات بهشهر به وسیله نیروهای انقلابی گزارش شده است:

«از تاریخ 12 / 8 / 1357 شب‌ها عده‌ای از جوانان بهشهر در حالی که مسلح به چوب و چماق می‌باشند در محلات شهر پراکنده شده و به منظور جلوگیری از آتش‌سوزی تا صبح مراقبت می‌نمایند و اتومبیل‌ها را نیز بررسی و شناسایی می‌کنند......

نظریه: این امر به دستور شیخ احمد مصطفوی برای حفاظت از منازل و مساجد انجام پذیرفته و حتی قرار است از طریق نامبرده اتومبیل‌هایی نیز در اختیار جوانان یادشده برای گشت ‌گذاشته شود و حقوقی نیز دریافت نمایند»[1]

در سند دیگری می‌بینیم که روحانیون استان مردم را برای مشارکت در حفظ امنیت شهر دعوت می‌کرده‌اند:

«شیخ محمدرضا روحانی‌نژاد در مقابل مسجد نصیرخان بهشهر بالای صندلی رفته و به تظاهرکنندگان اظهار می‌نماید ای جوانان فیروز و شجاع هر کس می‌خواهد برای پاسداری از شهر در شب انجام وظیفه نماید اسم‌نویسی کند چون اگر شب پاسداری نگردد مامورین شهربانی و ساواک می‌آیند و مغازه‌های شما را به آتش می‌کشند و یا به سرقت می‌برند»[2]

در شهر بابل نیز نیروهای انقلابی در مقاطعی کنترل شهر را  بر عهده گرفته و طرفداران رژیم را به شدت دچار هراس کرده بودند. به گزارش ساواک آنها از رانندگان می‌خواسته‌اند حمایت خود از امام خمینی(ره) را اعلام کنند.

«از ساعت 20:00 روز 11 / 8 / 1357 گروههای اخلالگر در معابر و تقاطع خیابانهای بابل مستقر و ضمن تهدید با سلاح سرد و گرم عابرین و رانندگان وسائط نقلیه را وادار به گفتن جملات مضرّه مرگ بر 66، زنده باد خمینی می‌نموده‌اند و اضافه شده گویا اشیاء قیمتی و یا پول مسافرین را نیز اخذ می‌کرده‌اند که مأمورین انتظامی‌با استفاده از گاز اشک‌آور و تیراندازی هوائی از ساعت 22:00به بعد آنها را متفرق و در نتیجه ساعت 22:35 500 نفر از اخلالگران به منظور ایجاد حریق و کشتار به کوی پلیس واقع در حوزه استحفاظی ژاندارمری بابل حمله که نیروی کمکی به عمل مزبور نیز اعزام و یک نفر از افراد وظیفه ژاندارمری در اثر اصابت گلوله مهاجمین به سنگ و کمانه‌نمودن سنگ مجروح و اخلالگران محل را ترک می‌نمایند حدود ساعت 22:00 نیز... نفر از مأموران شهربانی بابل که در منازل خود در کوی پلیس استراحت می‌کرده‌اند با شنیدن صدای شلیک گلوله از منازل خود خارج و به سمت خیابان اصلی حرکت مشاهده می‌نمایند دو نفر چوب به دست در سه‌راهی جاده کمربندی متوقف و به محض مشاهده اتومبیل پیکان به جلو آن پریده و قصد متوقف نمودن آنرا داشته‌اند که از داخل اتومبیل به سوی دو نفر مزبور شلیک یک نفر آنها مجروح و دیگری از محل متواری و سرنشین و سرنشینان اتومبیل نیز به حرکت خود ادامه می‌دهند. دونفر مأمورین شهربانی بابل بلافاصله شخص تیرخورده را با خود به بیمارستان بابل منتقل که در اثر خونریزی و اصابت گلوله فوت می‌نماید متعاقباً عدّه‌ای از عناصر اخلالگر از موضوع مطّلع و به سمت بیمارستان هجوم آورده که دو نفر مأمورین شهربانی به منظور جلوگیری از هرگونه حادثه‌ای از دیوار مبادرت به فرار و مراجعه به شهربانی را می‌نمایند. »[3]       

اولین اسناد این مجلد به وقایع مهمی از جمله شهادت دو نفر از اهالی بابل هنگام خلع سلاح یک مامور شهربانی اشاره دارد. در سندی که به این واقعه می‌پردازد، آمده است:

«ساعت 14:30 روز 12 / 8 / 1357 به هنگامی‌که سر پاسبان علی علی‌نژاد جمعی اطلاعات شهربانی بابل قصد ورود به منزل برادرش را داشته مورد حمله‌ گروههای اخلالگر واقع و ضمن مجروح نمودن با کارد اسلحه کمری روولور شماره 27295 وی را با 4 تیر فشنگ سرقت می‌نمایند. بلافاصله نیروی انتظامی‌به محل اعزام و با پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازی هوائی جمعیت متفرق می‌شوند در این برخورد مادر درجه دار مذکور نیز وسیله اخلالگران از ناحیه دست آسیب دیده و شکسته است که مشارالیها و سر پاسبان مورد نظر در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی هستند برابر اظهار مسئولین بیمارستان شاهپور بابل بعد از درگیری فوق 11 نفر مجروح را به بیمارستان حمل که 4 نفر پانسمان و مرخص و یک نفر فوت و 6 نفر بستری شده‌اند ضمناً دو نفر مأموران شهربانی بابل که شب گذشته یک نفر مجروح را به بیمارستان منتقل نموده‌اند مورد حمله‌ عناصر اخلالگر واقع و با ایراد ضربات کارد مجروح که یک نفر از آنها در بیمارستان شاهی و دیگری در بهداری شهربانی بابل بستری هستند. »[4]

در نیمه‌ی دوم آبان 1357 همزمان با تشکیل دولت نظامی چند حادثه‌ی مهم در استان مازندران  به وقوع پیوست که در نتیجه‌ی آن تعدادی از تظاهرکنندگان شهرهای آمل، بهشهر، در زدوخورد با مامورین رژیم به شهادت رسیده یا زخمی شدند.

در مهمترین این حوادث در شهرستان آمل در روز 18 / 8 / 57 تعدادی از مردم به شهادت رسیدند:

«برابر اعلام شهربانی آمل مستند به ادعادی مسئولین بیمارستان آمل تاکنون 15 نفر در جریان مقابله ماموران انتظامی با اخلالگران مجروح و دستگیر شده‌اند. اخلالگران در حال حاضر مبادرت به جنگ‌وگریز نموده و به ایجاد راه‌بندان و آتش‌افروزی در شهر آمل پرداخته‌اند. مبارزه با عناصر مزبور ادامه دارد»[5]

گزارش این رویداد در سند زیر ارائه شده است. براین اساس شورای تامین استان خواستار اعزام یک دستگاه نفربر و یک دسته نیروی ژاندارمری از بابل برای سرکوب مردم شده است:

«حدود ساعت 11 روز 18 / 8 / 1357 حدود 150 نفر که چادرمشکی به سرداشته و حامل پلاکاردهایی متضمن جملات مضره و ضد ملی بوده‌اند به راهپیمایی در خیابان‌های آمل پرداخته که , اعزام ماموران انتظامی به محل و اخطار وسیله بلندگو قصد متفرق نمودن آنان را داشته‌اند که به مقابله با مامورین پرداخته و به تدریج حدود 1500 نفر به قصد محاصره مامورین اقدام که با پرتاب گاز‌اشک‌آور از محل خارج و به قرارگاه مراجعه می‌نمایند. متعاقباً حدود ساعت 13:00 بر تعداد افراد اخلالگر افزوده شده و ضمن حرکت به سوی شهربانی عده‌ای مبادرت به پرتاب سنگ و بیان جملات مضره برعلیه 66 را نموده‌اند»[6]

یک روز پس از این واقعه در آمل و چند شهر دیگر استان مردم به خیابان‌ها ریخته و علیه رژیم تظاهرات کردند. در آمل در این روز تشییع شهدا باشکوه برگزار شده است:

«از ساعت 10 روز 19 / 8 / 57 گروههایی جهت تشییع جنازه 4 نفر کشته شدگان وقایع روز گذشته آمل از خیابان‌های مختلف شهرستان مذکور حرکت و دستجمعی به سمت امامزاده ابراهیم آمل حرکت متعاقباً عده کثیری از اهالی با در دست داشتن پلاکاردهایی متضمن جملات ضدملی و تصاویر خمینی در خیابان شاه آمل حرکت و گروههای اخلالگر نیز به آنها ملحق با وجود احضار قانونی مامورین متفرق شده‌اند»[7]

در همین روز در بهشهر مردم با برگزاری تظاهرات به مقابله با رژیم پرداخته و در جریان آن بیش از 3 نفر شهید و تعداد زیادی زخمی شده‌اند. در همین روز برای سرکوب مردم درخواست نیروی کمکی از مرکز استان شده بود:

«روز جاری عده کثیری از اهالی بهشهر از طبقات مختلف در شهر اجتماع و تظاهراتی را برپا و به دادن شعار ضدملی به نفع خمینی و برعلیه دولت پرداختند مامورین انتظامی جهت متفرق نمودن آنها اقدام و از مرکز استان نیز نیروی کمکی جهت متفرق کردن تظاهرکنندگان به بهشهر اعزام گردیده است، تظاهرات همچنان ادامه دارد»[8]

در شهرهای چالوس نیز در 19 آبان تظاهراتی برگزار و طبقات مختلف مردم در آن شرکت کردند. از نکات جالب تظاهرات چالوس ماهیت شعارهای مردم بوده است:

«ضمن دادن شعارهای مذهبی علیه کشورهای آمریکا، شوروی و چین به طرف غرب شهر در حرکت می‌باشند. ضمناً اعلامیه‌هایی به امضاء خمینی در مورد وقایع اخیر کشور و ادامه مبارزه جهت سرنگونی رژیم و برقراری حکومت جمهوری‌اسلامی بین تظاهرکنندگان پخش گردیده است»[9]

یک روز بعد نیز تظاهرات وسیعی در قائم شهر برگزار شد که در جریان آن رژیم با شلیک گلوله و پرتاب گاز ‌اشک‌آور به سرکوب مردم پرداخت. در سندی راجع به مجروحین این روز آمده است:«در نتیجه 8 نفر از تظاهرکنندگان مجروح و به بیمارستان اعزام گردیده شد»[10]در سند دیگری آمده است: «در این تظاهرات اکثر روحانیون شاهی شرکت داشته‌اند»[11]

از نکات قابل توجه در این روز، همبستگی عمومی مردم از همه‌ی اقشار و گروه‌ها بود، به طوری که در گزارشی از ساواک به ترخیص پنهانی مجروحین از بیمارستان‌ها اشاره شده است:

«در جریان تظاهرات روز عید قربان مورخه 20 / 8 / 57 شهرستان شاهی که منجر به درگیری تظاهرکنندگان با مامورین انتظامی گردیده عده‌ای از تظاهرکنندگان به علت تیراندازی مجروح و به بیمارستان شیر و خورشید شاهی منتقل می‌گردند لیکن اکثر کشیک مورد فوق پس‌ از مواردی چند نفر از آنان را بدون اطلاع مامورین انتظامی و رهایی از تعقیب قانونی مبادرت به ترخیص مخفیانه آنان از بیمارستان نموده است»[12]

اوج همبستگی مردم را می‌توان در توزیع نان در منازل مردم در بهشهر مشاهده کرد. در سندی از ساواک ضمن اشاره به تعطیلی مغازه‌ها در اعتراض به حوادث رخداده در این شهر آمده است:

«عده‌ای ناشناس با مراجعه به منازل بین ساکنین نان توزیع کرده‌اند»[13]

در روستاهای توابع بهشهر از جمله «قریه رستمکلا» نیز مردم در 20 / 8 / 57 به تظاهرات پرداختند که در جریان آن تعدادی از تظاهرکنندگان زخمی شدند.[14] در اکثر شهرهای استان به رغم تهدیدات امنیتی برای شهدای تظاهرات اخیر مراسم ختم برگزار شده است.[15] حادثه خونین  دیگر این مقطع زمانی در استان مازندران برخورد شدید رژیم با تظاهر کنندگان در 29 / 8 1357 در ساری بود.

در این روز مردم با دعوت روحانیت استان در مسجد رضا جمع شده و  حدود ساعت 30 / 9 صبح به طرف میدان پاى ساعت حرکت کردند. هنگامى که جمعیت 5 هزار نفرى مسلمان به میدان رسید پلیس با پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوایى به آنها حمله کرده و درگیری به سطح شهر کشیده شد. نیروهاى ارتش و شهربانى که با واحدهاى تانک و توپ‌هاى سبک مجهز شد بودند همراه با چماق به دستان، مردم را به خاک و خون مى‌کشند و دراین جنگ  و گریز تا ساعت 30 / 2 بعدازظهر 14 نفر مسلمانان کشته و 70 نفر زخمى مى‌شوند. از چماق به دستان 2 نفر کشته و 40 نفر مجروح مى‌شوند.  در سندی در این ارتباط آمده است:

«برابر اطلاع به دنبال تظاهرات روز جارى شهرستان سارى و برخورد موافقین و مخالفین با یکدیگر پلیس ناگزیر به پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازى هوائى گردیده عناصر اخلالگر و ماجراجو در مقابل مأمورین انتظامى مقاومت و مبادرت  به پرتاب سنگ به اتومبیل‌هاى پلیس و مأمورین انتظامى نمودند. ناچار مأمورین مبادرت به تیراندازى نموده در نتیجه حدود بیست نفر از تظاهرکنندگان مجروح و به بیمارستان‌هاى پهلوى و بوعلى سیناى سارى منتقل که در نتیجه تاکنون پنج نفر از این افراد در بیمارستان فوت نموده‌اند. اسامى و مشخصات آنان متعاقبا به استحضار خواهد رسید.»[16]

در این ماه همچنان شاهد اعتصابات و تعطیلی بازارها هستیم. ازجمله گروه‌هایی که در انجام اعتصاب پیش‌تاز بودند باید به قضات و وکلای استان اشاره کرد. این قشر علاوه بر همراهی با مردم در اعتصاب ها نیز شرکت می‌کرد:

«دادسرای گنبد از تاریخ فوق به مدت ده روز و دادسرای شاهی از مورخه 27 / 8 / 57 تا روز شنبه 8 / 9 / 57 در حال اعتصاب هستند و دادستان گنبد و شاهی تلفنی اعلام کرده‌اند از ارسال پرونده‌ها به دادسرا به جز موارد قتل خودداری نمایند»[17]

اعلامیه زیر به خوبی تصویری از اجتماعات فرهنگیان استان را نشان می‌دهد:

«برابر اعلام سازمان بابل روز جاری از سوی فرهنگیان آمل تحت عنوان همشهریان مبارز و مجاهد خلاصه‌ای از اعلامیه عبارتست از: همانطوری که اطلاع دارید رژیم جنایتکار و جنایت پیشه با کشتار فجیع دانشجویان دانشگاه تهران ما را واداشت که به عنوان اعتراض تا روز یکشنبه 21 / 8 / 57 اعتصاب نماییم، ولی با ایجاد دولت نظامی و تائید امپریالیسم بین‌المللی با ارعاب و ترور می‌خواهند ملت را از حرکت انقلابی خویش باز دارند.

در ادامه این مبارزه حق‌طلبانه و با الهام از نیات رهبر آگاه و دوراندیش ملت امام خمینی روزهای یکشنبه و دوشنبه 21و23 / 8 / 57 دست به اعتصاب می‌زنیم»[18]

در سندی به تاریخ 28 / 8 / 1357 آمده است:

«حدود 4000 نفر از طبقات مختلف بهشهر در حالی که آیت‌الله شاهرودی و روحانیون دیگر در پیشاپیش آنها حرکت می‌نمودند با حمل پلاکاردهایی حاوی عکس خمینی با دادن شعارهای مذهبی در خیابان‌های بهشهر به تظاهرات پرداخته ....»[19]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سند مورخه 13 / 8 / 57 شماره 345 / ﻫ ش و سند 14 / 8 / 57 شماره 903 همین مجلد

[2]. سند مورخه 29 / 8 / 57 شماره 4296 / 2ﻫ1. همچنین نک به سند مورخه 16 / 8 / 57 شماره 4074 / 2ﻫ1 و سند مورخه 16 / 8 / 57 شماره 931 همین مجلد

[3]. سند مورخه: 12 / 8 / 1357 شماره: 875 همین مجلد

[4]. سند مورخه 12 / 8 / 57 شماره: 880 همین مجلد

[5]. سند مورخه 18 / 8 / 57 شماره 962. در همین روز در بهشهر نیز یک نفر شهید شده است. سند مورخه 21 / 8 / 57 شماره 993 همین مجلد

[6]. سند مورخه 18 / 8 / 57 شماره 1002. در سند دیگری در همین روز راجع به آمار کشته‌شدگان آمده است: «تاکنون معلوم گردیده که 4 نفر کشته و یک نفر در حال اغماء می‌باشد» 18 / 8 / 57 شماره 4097 / 2ﻫ1. یکی از کشته شدگان رئیس دبیرستانی در آمل بوده است. نک :سند تاریخ 19 / 8 / 57 فاقد شماره ارسالی برای نخست وزیری در همین روز.

[7]. سند مورخه 19 / 8 / 57 شماره 967. تفصیل این تظاهرات در سند مورخه 25 / 8 / 57 شماره 5654 / 2ﻫ ب آمده است.

[8]. سند مورخه 19 / 8 / 57 شماره 4108 / 2ﻫ1 در مورد آمار شهدا و زخمی‌های این روز در بهشهر و نکا: اسناد مورخه 19 / 8 / 57 شماره 4116 / 2ﻫ1 و 19 / 8 / 57 شماره 2119 / 2ﻫ1 و همچنین نک: اسناد مورخه 19 / 8 / 57 شماره 428-23-19-1003، 19 / 8 / 57، 4119 / 2هـ 1، 19 / 8 / 57 شماره 4116 / 2هـ 1 تفصیل این واقعه در سند مورخه 23 / 8 / 57 شماره 28-518 / 38 درمورد حوادث روزهای بعد و تعداد مجروحین و شهدا نک: 28 / 8 / 57 شماره 33098ـ 20 هـ 13 و 20 / 8 / 57 شماره 981 همین مجلد

[9]. سند مورخه 19 / 8 / 57 شماره 4105 / 2ﻫ1 و همچنین 19 / 8 / 57 شماره 4109 / 2ﻫ1همین مجلد

[10]. سند مورخه 20 / 8 / 57 شماره 575-1-50-401همین مجلد

[11]. سند مورخه 20 / 8 / 57 شماره 4123 / 2ﻫ1همین مجلد

[12]. سند مورخه 5 / 9 / 57 شماره 4399 / 2ﻫ1 جلد دهم از همین مجموعه. برای آگاهی از چگونگی وقایع این روز در قائم‌شهر نگاه شود به سند مورخه 29 / 8 / 57 شماره 4301 / 2ﻫ1 و سند 20 / 8 / 57- شماره 4128 / 2ﻫ1 همین مجلد

[13]. سند مورخه 21 / 8 / 57 شماره 996 همین مجلد. در سندی نیز به قربانی کردن گوسفند در جلوی تظاهرکنندگان اشاره شده است. 28 / 9 / 57 شماره 2489 ن ﻫ جلد یازدهم از همین مجموعه

[14]. راجع به تعداد زخمی‌ها در رستمکلا نگاه شود به سند مورخه 20 / 8 / 57 شماره 981 همین مجلد

[15]. سند مورخه 29 / 8 / 57 شماره 4306 / 2ﻫ1. در مورد کشته‌شدگان گلوگاه نکاء

[16]. سند مورخه: 29 / 8 / 1357 شماره: 4303 / 2 ﻫ1 مشخصات مجروحین و کشته‌شدگان حادثه روز 29 / 8 / 57 شهرستان سارى در سند مورخه: 30 / 8 / 1357 شماره: 4326 / 2 ﻫ1 آمده است.

[17]. سند مورخه: 27 / 8 / 1357شماره : 37315 / دم همین مجلد

[18]. سند مورخه 18 / 8 / 57 شماره 5664 / 2ﻫ2 همین مجلد

[19]. سند مورخه 28 / 8 / 1357شماره 1063 همین مجلد

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.