مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 17

امام خمینى ده روز پیش از فرا رسیدن ماه محرم، در ابتداى آذرماه 1357 پیام مهمى براى ملت ایران فرستادند و از این ماه به عنوان ماهى که خون بر شمشیر پیروز خواهد شد یاد کردند. این پیام در دوره بررسى این کتاب، یعنى دهه اول آذرماه 1357، نقش تعیین‌کننده‌اى در ادامه روند مبارزات مردم علیه حکومت محمدرضا پهلوى داشت. سندها خبر از آمادگى مردم براى مقابله با دولت نظامى در ماه محرم مى‌دهند. حتى شایعه ورود اسلحه و توزیع آن بین مردم در میان گزارش‌هاى ساواک به  کرات منعکس شد؛ و این که در ماه محرم سرنوشت حکومت شاه یکسره خواهد شد. به تبعیت از پیام امام 48 تن از روحانیون حوزه علمیه قم با امضاء اعلامیه‌اى بر سرنوشت‌ساز بودن ماه محرم تأکید کردند. هم سندهاى ساواک و هم گزارش‌هاى به جا مانده از دیگر منابع حکایت از نگرانى فزاینده دولت نظامى ایران و دولت ایالات متحده امریکا از رخدادهاى احتمالى ماه محرم دارند. ارتشبد ازهارى رئیس دولت نظامى شاه، این نگرانى را با صدور اعلامیه‌اى خطاب به مردم نشان داد و اظهار داشت که نیروهاى نظامى و انتظامى با مخالفت‌هاى ضدحکومت برخورد خواهند کرد. ساواک نیز در بخش‌نامه‌اى داخلى با لحنى شدیدتر نیروهاى خود را آماده مقابله جدى با هر مخالفتى در ماه محرم کرد. این بخش نامه و اقدامات امنیتى گسترده ساواک، مانع از این اظهارنظر دولتمردان نشد که بگویند، ساواک کارکرد خود را از دست داده است و به مثابه یک خبرگزارى عمل مى‌کند. دریافت چنین خبرى براى ساواک گران آمد، اما نیروهاى این سازمان در شرایط بحران زده آن روزگار کارکرد دیگرى نمى‌توانستند از خود بروز دهند.

موضوع دیدار فرح دیبا همسر شاه با آیت‌اللّه‌ سیدابوالقاسم خویى که روز عید غدیر (28 / 8 / 57) در عراق صورت گرفت، تنش‌هایى را در جامعه روحانیت ایران به دنبال داشت که دامنه آن به این دهه نیز کشیده شد. در این بین ساواک تلاش محسوسى بر ایجاد شکاف به ویژه در سطح طلاب حوزه علمیه قم، آن هم میان آذرى‌زبان‌ها و فارسى‌زبان‌ها از خود نشان داد که موفقیتى در پى نداشت. اعلامیه‌اى که آیت‌اللّه‌ خویى در واپسین روز از ماه ذى‌حجه، که به دنبال درخواست مجدانه روحانیان ایران براى روشنگرى درباره این دیدار صادر کرد، هم به تنش‌هاى ایجاد شده خاتمه بخشید و هم اقدامات ساواک را خنثى کرد.

حساس‌ترین روز در دوره بررسى این کتاب، پنجم آذرماه بود. اعلامیه‌هاى متعددى از طرف روحانیان براى تعطیلى و عزاى عمومى این روز صادر شده بود که در میان آن‌ها اعلامیه روحانیان تهران با 115 امضاء و اعلامیه مشترک آقایان گلپایگانى، مرعشى نجفى و شریعتمدارى چشمگیرتر بود. تعطیلى و عزاى عمومى پنجم آذر به جهت تهاجم مأموران مسلح حکومت نظامى در روزهاى پایانى آبان به آستان قدس رضوى ـ که در تعقیب مردم وارد بارگاه امام هشتم (ع) شدند و با تیراندازى و شلیک گاز اشک‌آور حرمت این مکان را شکستند ـ صورت گرفت. آن روز در مشهد 250 هزار نفر دست به راه‌پیمایى زدند. فرماندارى نظامى مشهد به واسطه انبوه حضور مردم مجبور به هموار کردن مسیرهاى راه‌پیمایى شد. بازارها در بیشتر شهرها تعطیل بود و مجالس سخنرانى در مسجدهاى شهرهاى مختلف برپا گردید. تظاهرات در برخى از شهرها مانند بابل منجر به شهادت تنى چند از شهروندان شد. اصفهان نیز روز خونینى را پشت سر گذاشت. اما خونبارترین حادثه پنجم آذر در گرگان رخ داد. مقابله مأموران مسلح حکومت با مردم، 12 شهید و 60 زخمى در گرگان برجاى گذاشت.

در دوره بررسى این کتاب دولت نظامى در ادامه تهدیدات و گاه تمهیدات خود موفق شد تولید نفت را همچنان افزایش دهد. تولید نفت که در اثر اعتصابات کارکنان و کارگران شرکت نفت به زیر پانصد هزار بشکه در روز رسیده بود افزایش یافت و به بالاترین حد خود یعنى 2 / 5 میلیون بشکه در روز رسید. این موفقیت که با خرسندى دولت امریکا همراه بود، موجب شد که نمایندگان شرکت‌هاى بزرگ صنعتى و اقتصادى که همگى منافعى در ایران داشتند، در جلسه‌اى گردهم آیند و بر ادامه همکارى‌هاى اقتصادى خود با حکومت شاه تأکید کنند. آن‌ها آرزو کردند که آرامش هر چه زودتر به «جزیره ثبات» بازگردد. افزایش تولید نفت دوام چندانى نیافت و آرزوى نظام سرمایه‌دارى امریکا نیز ناکام ماند. سندهاى ساواک نشان مى‌دهد که تیغ اعتصابات همچنان بر گلوى شاه نزدیک و نزدیک‌تر مى‌شد.

از جمله سندهاى قابل توجه این کتاب بولتنى با طبقه‌بندى سرى است که خلاصه‌اى از دیدار نماینده ساواک را با نماینده دستگاه امنیتى دولت انگلیس در ایران منعکس کرده است. در این دیدار نماینده اینتلیجنت سرویس صراحتا مى‌گوید که غرب با روى کار آمدن دولت نظامى در ایران پذیرفته بود که رقمى در حدود بیست هزار نفر از مردم ایران کشته شوند. در این دوره، جیمى کارتر رئیس جمهور امریکا همچنان بر سیاست حقوق بشر خود تأکید مى‌ورزید، اما در شمایل حکومت شاه، موردى از نقض حقوق بشر مشاهده نمى‌کرد!

 

و اما چند توضیح :

1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مى‌شد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهره‌بردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشته‌اند مگر در این موارد :

الف ـ سندهاى تکرارى .

ب ـ بین اسناد دست‌نویس و تایپ شده که مشابه هم بوده‌اند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دست‌نویس استفاده شده است.

ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصه‌اى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شده‌اند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقى‌ها مورد استناد قرار گرفته است.

د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشته‌اند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.

ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.

و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشته‌اند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....

2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثه‌اى که سند درباره آن گزارش مى‌دهد، مورد نظر بوده است.

3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.

4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.

5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقى‌هاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقى‌هاى شماره‌دار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقى‌هاى ستاره‌دار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مى‌کند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مى‌کند، یاد شده‌اند.

6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مى‌نوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مى‌شوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.

7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:

نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مى‌توانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:

1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویراحمد)، 19 ه (ساواک چهارمحال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بوده‌اند.

همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.

اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مى‌شد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.

اجزاء اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.

اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :

320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.

اجزاء اداره کل سوم شامل :

330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.

اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :

340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیه‌هاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتى‌هاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.

اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :

350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.

اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:

360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.

9ـ توضیح اعلام در پاورقى‌ها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیت‌اللّه‌ العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.

10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوه‌ها و کتاب‌ها، ضبط نامه‌هاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریه‌هاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پرونده‌ها نگهدارى مى‌شوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتاب‌ها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفته‌اند و یا در بخش ضمیمه کتاب.

11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 9 / 57 تا 10 / 9 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهش‌هاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.