مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 16

با کتاب شانزدهم حوادث آبان ماه 1357 پایان مى‌گیرد. در ده روز منتهى به پایان آبان، دولت نظامى ارتشبد ازهارى که به تازگى جاى دولت شریف‌امامى را گرفته بود، همه توان خود را صرف جلوگیرى از تظاهرات و اعتصابات کرد، اما موفقیتى به دست نیاورد. با وجود حکومت نظامى در شهرهاى بزرگ و استقرار واحدهاى نظامى، گارد شهربانى و نیروهاى ژاندارمرى در دیگر شهرها و شهرستان‌ها، تظاهرات مردمى علیه حکومت شاه همچنان ادامه یافت؛ و این در حالى بود که هر روز پیکرهاى خونین مردان و زنان، با گلوله مأموران مسلح نقش زمین مى‌شد. در این ده روز کرمانشاه، لاهیجان، همدان، سارى، شیراز، اراک، ایلام و برخى از شهرهاى کوچک و بزرگ دیگر شهیدانى تقدیم انقلاب اسلامى کردند. در تهران بیشتر اجتماعات در قطعه 17 بهشت زهرا صورت مى‌گرفت؛ جایى که شهیدان میدان ژاله در آن آرمیده بودند. نظامیان مستقر در این گورستان تاریخى هر بار گردهم‌آیى‌هاى مردم را پراکنده مى‌کردند. کمتر روزى بود که بر تهران بگذرد و پیکرى مجروح یا شهید در کوچه پس‌کوچه‌هاى پایتخت در خون خود درنغلتد.

مخالفت‌ها در شکل‌هاى گوناگون ادامه یافت. در برخى شهرها عکس‌هاى امام خمینى پشت شیشه بیشتر مغازه‌ها نشست. کاریکاتورهاى شاه که او را فردى آلت دست امریکا نشان مى‌داد، در کوچه و برزن پخش شد. اعلامیه روحانیان به مناسبت‌هاى مختلف نوشته و توزیع شد. صندوق‌هایى بر کمک به اعتصاب‌کنندگان پا گرفت تا مردم با واریز کردن پول به یارى آنان بشتابند. اسکناس‌هایى چاپ و توزیع شد که در آن تصویر امام خمینى نقش بسته بود. همه دبیرستان‌هاى کشور، بیشتر مدارس دوره راهنمایى، همه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالى تعطیل بودند. بازارها در شهرهاى بزرگ بسته بودند و گاهى براى تهیه مایحتاج عمومى باز مى‌شدند.

دولت نظامى غیر از گشودن آتش به روى مردم، به نیروى ژاندارمرى دستور داد مقدمات تظاهرات دولتى را در سطح روستاها و شهرهاى کوچک فراهم کند، تا شاید از این طریق بتواند از ضرب مخالفت‌ها بکاهد. گروه‌هایى از روستاییان با گرفتن وعده یا تهدید شدن به این درخواست ژاندارمرى پاسخ دادند و با عکس‌هایى از شاه، همسرش، پسرش و گاه با در دست گرفتن عکس‌هایى که نماد مولاى متقیان حضرت على (ع) بود به نفع رژیم شاهنشاهى دست به تظاهرات زدند. در برخى نقاط این تظاهرات زمینه‌اى شد براى مخالفت‌هاى مردمى. حادثه‌اى که در بیست و نهم آبان در شهر سارى روى داد و حداقل سه تن به شهادت رسیدند، با چنین مقدمه‌اى شکل گرفت. طرح دیدار فرح دیبا همسر شاه با آیت‌اللّه‌ سیدابوالقاسم خویى از دیگر برنامه‌هاى حکومت در این دوره زمانى بود. احتمالاً پیشنهاد چنین دیدارى از طرف یکى از روحانیان وابسته به ساواک که در حوزه علمیه قم ظاهرا به درس و بحث مشغول بود داده شد. برنامه‌ریزى این دیدار براى عید غدیر یعنى بیست و هشتم آبان ریخته شد. فرح دیبا یک روز پیش از عید راهى عراق شد. رسانه‌ها سفر او را زیارت از مراقد ائمه (ع) یاد کردند، اما هدف اصلى، دیدار با آیت‌اللّه‌ خویى بود. رژیم امیدوار بود نتیجه این برنامه به شکاف بین روحانیان منجر شود. انتشار خبر در ایران با واکنش‌هاى تند روحانیان پیرو مشى امام مواجه شد. انتشار اعلامیه از سوى روحانیان طراز اول و نگرفتن شهریه آقاى خویى از طرف طلاب علوم دینى از جمله این واکنش‌ها بود که خبرهاى آن را در این کتاب و کتاب هفدهم مى‌خوانید. با این حال آیت‌اللّه‌ خویى در دو اطلاعیه که اولى متن کوتاه مکالمه تلفنى وى با نماینده‌اش در قم بود و دیگرى پیامى که در دهم آذرماه منتشر شد، توانست امکان بهره‌بردارى حکومت را از هدف‌هاى مورد نظرش خنثى کند؛ مضاف بر این که سیر انقلاب مردم در مرحله‌اى قرار داشت که چنین حرکت‌هایى امکان ایجاد شکاف را در میان روحانیان منتفى مى‌کرد.

حمایت آمریکا در این ده روز از محمدرضا پهلوى همچنان ادامه یافت. جیمى کارتر رئیس جمهور امریکا در بیست و یکم آبان در نخستین اظهارنظر خود پس از روى کار آمدن دولت نظامى، شاه را یک دوست و یک متحد وفادار نامید. این در حالى بود که ویلیام سولیوان سفیر آن کشور در ایران در همین روز نامه بلندى به واشنگتن نوشت و تأکید کرد که حکومت شاه ماندنى نیست. او با لحن شدیدى به دولتمردان امریکا توصیه کرد که باید به دنبال جایگزین‌هاى مناسب براى شاه باشد. آن چه براى امریکا اهمیت حقیقى داشت، شخص شاه نبود، بلکه نفتى بود که با سیاست‌هاى کلى بلوک غرب استخراج مى‌شد و صنایع غول‌پیکر جهان اول را سیراب مى‌کرد. براى امریکا شاه برابر بود با نفت. شاه نیز به این موضوع اعتراف داشت. محمدرضا پهلوى در بیست و پنجم آبان با هفته‌نامه آبزرور گفت‌وگو کرد و گفت که ایران بدون او تجزیه مى‌شود، اروپا در کمتر از سه ماه مى‌میرد و نفتى از تنگه هرمز عبور نمى‌کند . شاه اعتراف کرد که وجود او در ایران یعنى بقاى کشورهاى صنعتى اگر آن‌ها مى‌خواهند.بمانند، او هم باید به حکومت خود ادامه دهد. از این رو وجود اعتصاب در صنعت نفت ایران مهمترین موضوع در آن مقطع، هم براى امریکا و هم براى شاه بود. اعتصابات کارگران و کارکنان نفت، صدور طلاى سیاه را به پایین‌تر ازدومیلیون بشکه درروزرسانیده بود.دولت ارتشبد ازهارى چاره را دردستگیرى اعتصاب‌کنندگان وتهدید آن‌ها به اخراج ازکار یا خانه‌هاى سازمانى و بالاخره گسیل نیروهاى نظامى براى استخراج نفت دانست. این راه‌کارها تاحدى چاره‌ساز شد. گستردگى اعتصاب در صنعت تاحدودى شکست وصدور نفت دراواخر آبان واوایل آذرماه به حدود چهار میلیون بشکه در روز رسید. امام خمینى که مى‌دانست این رگ حیاتى حکومت پهلوى باید همچنان بسته بماند،درروز بیست وچهارم آبان ماه پیامى به کارکنان وکارگران صنعت نفت فرستادند و درآن تأکید کردند که هرساعت اعتصاب شما خدمتى است به خداوند تعالى واسلام.امام ازمردم خواستند که دررفع حوائج اعتصابیون اقدام کنند.طبق سندهاى به جاى مانده ازسفارت امریکا، ضربان نمایندگان سیاسى این کشور در ایران ومتعاقبا امریکا، با میزان صدورنفت بالا وپایین مى‌شد.سفارت امریکا گزارش‌هاى روزانه ودقیقى از موقعیت نفت ایران راتهیه مى‌کرد وبه وزارت خارجه درواشنگتن مى‌فرستاد.

رویدادى که در بیست و نهم آبان در مشهد رخ داد خود سرآغاز وقایع دیگرى شد که پیش از فرارسیدن ماه محرم همچنان آتش مخالفت‌ها را گرم نگاه داشت. در این روز مأموران حکومت نظامى در تعقیب مردمى که دست به تظاهرات زده بودند، وارد حرم امام رضا علیه‌السلام شدند و در آن جا مردم را به گلوله بستند. ظاهرا کسى در این ماجرا به شهادت نرسید، ولى تیراندازى مأموران به طرف صحن و بارگاه آستان قدس رضوى و هتک حرمت آن براى حکومت پهلوى گران تمام شد. پس از این ماجرا اعلامیه‌هاى فراوانى در محکومیت آن از طرف روحانیان و نیز امام خمینى و دیگر گروه‌هاى مردمى صادر شد. همه اعلامیه‌ها روز پنجم آذرماه را به عنوان عزا و تعطیل عمومى اعلام کردند.

کارکنان اعتصابى شرکت توانیر با اقدام به قطع برق در سراسر کشور آن هم در ساعت‌هاى مشخص شکل تازه‌اى از اعتراض را به نمایش گذاشتند. آنان روزانه دو ساعت برق را قطع مى‌کردند و با صدور اعلامیه‌اى گفتند که این کار براى ضربه زدن به پیکر دولت نظامى صورت مى‌گیرد و کاملاً جنبه سیاسى دارد.

با وجود دستگیرى‌هاى فراوان که این بار متوجه عامه مردم بود، شاه مجبور شد در روز عید غدیر تعدادى دیگر از زندانیان سیاسى را آزاد کند.

 

و اما چند توضیح :

1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مى‌شد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهره‌بردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشته‌اند مگر در این موارد :

الف ـ سندهاى تکرارى .

ب ـ بین اسناد دست‌نویس و تایپ شده که مشابه هم بوده‌اند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دست‌نویس استفاده شده است.

ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصه‌اى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شده‌اند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقى‌ها مورد استناد قرار گرفته است.

د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشته‌اند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.

ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.

و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشته‌اند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....

2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثه‌اى که سند درباره آن گزارش مى‌دهد، مورد نظر بوده است.

3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.

4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.

5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقى‌هاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقى‌هاى شماره‌دار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقى‌هاى ستاره‌دار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مى‌کند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مى‌کند، یاد شده‌اند.

 6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مى‌نوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مى‌شوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.

7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:

نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مى‌توانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:

1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویراحمد)، 19 ه (ساواک چهارمحال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بوده‌اند.

همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.

اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مى‌شد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.

اجزاء اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب‌زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.

اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :

320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.

اجزاء اداره کل سوم شامل :

330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.

اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :

340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیه‌هاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتى‌هاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.

اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :

350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.

اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:

360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.

9ـ توضیح اعلام در پاورقى‌ها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیت‌اللّه‌العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.

10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوه‌ها و کتاب‌ها، ضبط نامه‌هاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریه‌هاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پرونده‌ها نگهدارى مى‌شوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتاب‌ها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفته‌اند و یا در بخش ضمیمه کتاب.

11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 21 / 8 / 57 تا 30 / 8 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهش‌هاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.