مقدمه - کتاب حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک - جلد 3

حزب دولتى

در پایان مقدمه جلد دوم نقش سرویس اطلاعاتى آمریکا در حزب ایران نوین را روشن ساختیم. آنچه که براى آمریکایى‌ها اهمیت داشت جنبه تبلیغاتى حزب ایران نوین بود که آن را به عنوان حزب حاکم مطرح نموده بودند و در یک رقابت نمایشى بین این حزب و حزب مردم سعى بر فریب افکار عمومى را داشتند. این واقعیت بر دولتمردان پوشیده نبود و آنها نیز به خوبى مى‌دانستند که علت رسیدن آنها به قدرت حزب نبوده تا بر آن وفادار باشند چه بسا حزب را به  تمسخر مى‌گرفتند :

«اکثریت وزراى دولت حزبى، حزب را مسخره مى‌کنند و کوچکترین اعتنایى به دستگاههاى حزبى نداشته و حتى وزراى حزبى از شرکت در جلسات حوزه‌ها خوددارى مى‌نمایند.»[1]

آقاى هویدا در هویدا ساختن جایگاه واقعى حزب آن هم در یک جلسه عمومى ابایى نداشت.

خسروانى دبیرکل وقت حزب طى یک اعتراض مؤدبانه علت عدم پیشرفت حزب را بى‌توجهى وزرا به حزب بیان و ضرورت توجه به نظریات حزبى را مطرح نمود. هویدا صراحتا پاسخ داد : اگر نمى‌تواند با شرایط موجود کنار بیاید استعفا نماید :

«خسروانى دبیرکل حزب خطاب به آقاى نخست‌وزیر شروع به صحبت نمود و اظهار داشته علت عدم پیشرفت امور حزب آن است که وزرا به سیاست حزب توجه نداشته و علیه مصالح حزب گام برمى‌دارند. وزارت امور خارجه روشى را تعقیب مى‌کند که برخلاف سیاست حزب و دولت است. اطرافیان آقاى نخست‌وزیر افراد خوشنامى نبوده و ناصالح مى‌باشند و درباره سازمان تعاون  کشور مسائل ناراحت‌کننده‌اى در بین مردم شنیده مى‌شود. در انتخاب وزیران و استانداران نظر حزب به هیچ‌وجه مورد توجه قرار نمى‌گیرد و دولت به توسعه و تعمیم و اجراى برنامه‌هاى سوسیالیستى که مورد  نظر مردم است اهمیت نمى‌دهد در حالى که ضرورت آن کاملاً محسوس است.

آقاى نخست‌وزیر در پاسخ نامبرده اظهار داشته دولت منتهاى سعى و کوشش خود را در اجراى پیشرفت حزب به کار مى‌برد. انتخاب وزراء ـ استانداران و سفرا نیز از اختیارات شخص اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بوده و نخست‌وزیر و حزب نیز نمى‌توانند دخالتى در این امر داشته باشند سیاست خارجى مملکت نیز در جهت مصالح کشور اعمال مى‌شود و شاهنشاه آریامهر شخصا نظارت و هدایت عالیه بر آن دارند بنابراین در صورتى که دبیرکل حزب با شرایط موجود قادر نیست به اداره و هدایت حزب ادامه دهد مى‌تواند از سمت خود استعفاء نماید.»[2]

 

واقعیات حزبى

واقعیات حزبى بر اعضاى آن نیز پنهان نبود. در یکى از گزارشهاى ساواک از حوزه شماره 6 مى‌خوانیم:

«چون دکتر غلامرضا نیک‌پى در جلسه شرکت نداشت ریاست جلسه را به مترجم مدنى واگذار نمودند. در این موقع جلسه رسمیت یافت میراسمعیلى اجازه صحبت خواست و گفت پیشنهاد مى‌کنم وقت جلسه را به سه قسمت تقسیم کنیم. یک سوم براى بحث‌هاى سیاسى. قسمت دوم امور داخلى حزبى و قسمت سوم در امور عمومى حزب که باید روش دولت و سیاست آن و سیاستهاى خارجى در آن مورد بحث قرار گیرد. مترجم مدنى پاسخ داد سیاست دولت و مملکت را سیاست شاهنشاه آریامهر روشن فرموده‌اند و سیاست حزب نیز پیروى از منویات رهبر عالیقدر کشور است زیرا بدون رودربایستى باید عرض کنم هیچ یک از افراد حاضر در حوزه در امور سیاسى وارد نبوده و حتى در ساحل اقیانوس سیاست قدم نگذارده و امکان دارد بر اثر عدم اطلاع مطلبى بیان گردد که زیان معنوى آن گریبان‌گیر عموم گردد و اگر آقایان بخاطر دارند که احزابى در ایران بودند که لاف سیاست مى‌زدند جز مطالبى واهى و بى‌اساس مطلب دیگرى عنوان ننمودند و به همان علت دیر نپایید که شیرازه آنها از هم گسیخت. در مورد مطالب داخلى هم کافى است روزنامه‌ها را بخوانید و بى‌جهت وقت حوزه را به خواندن و تفسیر اخبار نگذرانید... سپس مترجم مدنى اظهار کرد موضوع روز موضوع انتخابات است و حزب اکنون پرسشنامه به متقاضیان مى‌دهد تا تکمیل و به حزب برگردانند من از منشى جلسه سؤال مى‌کنم آیا از این پرسشنامه‌ها به این حوزه داده شده و یا اینکه کسى قصد دارد از این حوزه کاندیداى نمایندگى مجلس شوراى ملى بشود و اگر کاندیدایى باشد حوزه او را معرفى خواهد نمود یا خیر مهندس ریاحى پاسخ داد نمایندگان تعیین شده‌اند شما نگران نباشید و زحمتى تقبل نفرمایید مترجم مدنى گفت این مطلب براى من و سایر هم‌مسلکان غیر قابل قبول است زیرا مکرر شاهنشاه آریامهر فرموده‌اند انتخابات آزاد است ولى حزبى و حزب رعایت دموکراسى را در تمام موارد ملحوظ نظر داشته و سعى کرده است افرادى واجد شرایط به مجلسین راه یابند تا حیثیت حزبى را محفوظ نگهدارند. ریاحى پاسخ داد جنابعالى در این مورد هنوز تجربه ندارید. سپس قوام شروع به صحبت کرد و گفت من گفته‌هاى مهندس ریاحى را تایید مى‌کنم زیرا در دوره گذشته من در تبریز فعالیت کردم و شاید بیشتر آراء را جمع‌آورى نمودم ولى دیگرى وکیل شد مهندس تاجبخش گفت شما در جمع‌آورى آراء فعالیت نمودید نه براى وکالت (خنده حضار).»[3]

 

مصوبات فراکسیون حزب

فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین و مصوبات آن جالب توجه مى‌باشد. لیدر فراکسیون قانون دیکته شده را مى‌بایست به تصویب مى‌رساند و اینکه حال اکثریت موافق است یامخالف مهم نبوده است.

مورخه 8 / 11 / 48 فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین در مجلس شوراى ملى با شرکت حدود 160 نفر از اعضاء به منظور بررسى پیرامون لایحه تشدید مجازات رانندگان در محل ساختمان مرکزى حزب تشکیل جلسه داد. ابتدا حیدرعلى ارفع لیدر فراکسیون پیرامون لایحه مذکور سخنانى ایراد و اعلام رأى نمود لیکن حضار موافقتى نشان ندادند. پس از آن محمد مانى و امان اله ریگى در مخالفت با این لایحه مطالبى ایراد نمودند. در خاتمه حیدرعلى ارفع مجددا تقاضاى اعلام رأى با قیام نموده و با آن که به استثناء حدود 10 نفر، 150 نفر بقیه با تصویب این لایحه شدیدا مخالفت نمودند مع‌الوصف ارفع اعلام داشت این لایحه به تصویب رسیده است.»[4]

 

تقسیم قدرت و انتخابات

به خوبى پیداست که اعضا عمدتا نسبت به حزب، نگاهى ابزارى داشتند و جز تصاحب سمتى و یا کاندیداتورى براى نمایندگى مجلس، هدف و فعالیت دیگرى نداشتند. تعطیلى دائمى دفاتر حزب در برخى از نقاط کشور و تنها دایر شدنشان در هنگامه انتخابات و نیز نزدیک شدن افراد منتظرالوکاله به افراد صاحب نفوذ و تصمیم‌گیر، همچون دبیرکل و... خود دلیل روشنى است بر این مدعا.

پیش از انتخابات احزاب حاکم و اقلیت مى‌کوشیدند بر روى نامزدى افراد مورد اعتماد خویش در مناطق مختلف کشور به توافق برسند. پس از تأیید نخست‌وزیر، انتخابات را که به واقع چیزى جز انتصابات نبود، برگزار مى‌کردند :

«در مورد توافق دو حزب مردم و ایران نوین مبنى بر اینکه حزب مردم در چه شهرستانهایى برنده شود از طرف حزب مردم رل اصلى را هلاکو رامبد لیدر فراکسیون پارلمانى آن حزب عهده‌دار بود و تا اندازه‌اى هم مهندس جفرودى در مورد انتخابات استان گیلان صاحبنظر بود و توصیه‌هایى به دکتر کلالى مى‌کرد.»[5]

برخى از بازرسان وزارت کشور که قصد داشتند، حوزه‌هاى مأموریتى خود را مورد دقت و بازرسى قرار دهند به توصیه حزب از محل مأموریت احضار مى‌شدند و یا با درست کردن پاپوش آنان را از سر راه خود برمى‌داشتند.

«مسئله دیگر موضوع دخالت بعضى از بازرس‌هاى انتخاباتى وزارت کشور در کار انتخابات بود. به طورى که وزیر کشور ناچار به توصیه حزب آنها را از محل مأموریت احضار کرد. از جمله این افراد یکى بازرس وزارت کشور در فرماندارى کل همدان بود که حتى حزب او را به گرفتن رشوه متهم کرد و دیگرى بازرس انتخاباتى وزارت کشور در استان ساحلى مى‌باشد.»[6]

حزب ایران نوین و حزب مردم در مرکز در خصوص کاندیداهاى خود بعضا به گونه‌اى تصمیم مى‌گرفتند که کاندیداى شهر مورد نظر، از اطلاعات اولیه محل، بى‌خبر و حتى از اینکه در شهر مورد نظر به کجا مراجعه نمایند عاجز بودند :

«خانم صدرى بزرگ‌نیا کاندیداى حزب ایران نوین از خواف و دکتر مدرسى کاندیداى حزب مردم از تربت حیدریه چند روز است به مشهد وارد [شده] و با آقاى استاندار و من ملاقات [کرده‌اند] و به علت آشنا نبودن به محل نمى‌دانند در موقع عزیمت به حوزه انتخابیه خود به کجا مراجعه نمایند.»[7]

 

نقش کلالى در استعفاى خسروانى

دکتر منوچهر کلالى نسبت به بى‌توجهى دولت به حزب معترض بوده و همین امر باعث دلسردى وى از حزب شد :

«دکتر کلالى اظهار مى‌دارد مدت پنج سال با زحمات به وضع حزب ایران نوین سر و صورت داده‌ام ولى هنوز نتوانسته‌ایم دولت حزبى تشکیل بدهیم. در هر رشته مطالعه و بررسى کرده از جمله درباره قانون استخدام نواقص قانون را به تفصیل شرح داده و طى گزارشى به دولت تسلیم نمودیم و تمام نظرات اصلاحى ما را دولت و از جمله سازمان مسئول یعنى سازمان امور ادارى و استخدامى کشور قبول کرد و قرار شد براساس همین نظرات دولت قانون جدید استخدام را تهیه و تقدیم مجلس نماید. منتظر ترمیم کابینه بودیم متأسفانه دولت برعکس آنچه مى‌گفت عمل کرد و شخصى را در رأس این سازمان گذاشت که کوچکترین اطلاعى از امور استخدامى ندارد و خودش این مطلب را در نخستین روز معارفه در آن سازمان اعلام کرده است.»[8]

کلالى به عنوان قائم‌مقام حزب حاکم انتظار داشت هرگونه تغییر و تحول و انتصابات کلان دولتى با نظر حزب باشد. اما دولت حتى در انتخاب وزرا به حزب توجه‌اى نداشت.

زمانى که دکتر مجیدى به وزارت کار منصوب شد، کلالى به طور قهر حزب را ترک و اظهار نمود که ادامه فعالیت وى در حزب نفعى ندارد :[9]

«به طورى که خانم حشمتى رئیس دفتر معتمدى معاون وزارت کار که خویشى نیز با دکتر کلالى قائم مقام حزب ایران نوین دارد اظهار مى‌داشت دکتر کلالى این روزها خیلى ناراحت و دلسرد از کار مى‌باشد و مى‌گوید این من بودم که حزب ایران نوین را پایه‌گذارى کردم و از دوستان و نزدیکانم خواستم که همه‌گونه کمک و مساعدت به حزب بنمایند و تمام وقت خود را جهت بنیانگذارى حزب صرف کردم و انتخابات را با آن همه دردسر انجام دادم ولى با تمام این زحماتى که کشیدم تازه وقتى که مى‌خواستند وزیر جدید انتخاب نمایند اقلاً یک روز قبل این موضوع را به هیئت اجرائى حزب خبر ندادند که چه کسى کاندیداى وزیر کار مى‌باشد وى اضافه نمود که دکتر کلالى تصمیم گرفته که من‌بعد به حزب نرود و هر چه زودتر دوستان خود را نیز به این عمل تشویق کند و به طور مسلم آنان تبعیت از دکتر کلالى خواهند نمود.»[10]

خسروانى دبیرکل حزب پس از تلاش و رایزنى‌هاى لازم موفق نشد کلالى را به حزب بازگرداند لذا 30 / 10 / 47 با شاه تشکیل جلسه داد و در مورخه 1 / 11 / 47 مهندس سعید و دکتر جواد سعید را به سمت معاون دبیر انتخاب نمود.[11]

با توجه به تزلزل ایجاد شده در حزب هویدا و خسروانى با حضور در حوزه‌هاى حزبى سعى مى‌نمایند آرامش را به حزب برگردانند :

«آقاى هویدا نخست‌وزیر به اتفاق خسروانى دبیرکل حزب ایران نوین از حوزه‌هاى این حزب بازدید نموده و در جلسات حوزه‌ها مدتى توقف و با افراد حزبى صحبت کرد. در یکى از حوزه‌ها حبیبى رئیس دبیرستان دکتر نصیرى مى‌گفت ما مدت چهار سال است که عضو حزب شده‌ایم، همیشه در حوزه‌ها شرکت کرده‌ایم ولى دستگاه رهبرى حزب براى سوابق و شخصیت افراد حزبى ارزش قائل نیستند و هر کسى در داخل حزب به قدرتهاى حزبى بستگى داشته باشد مقام بهترى به او واگذار مى‌گردد و همین مطلب موجب گردیده حزب ایران نوین در بین توده مردم کوچکترین نفوذى ندارد. بازدید نخست‌وزیر از حوزه‌هاى حزبى به این علت بوده است که کناره‌گیرى دکتر کلالى از قائم مقامى حزب اساس داخلى تشکیلات حزب را متزلزل نموده عده کمترى در حوزه‌ها شرکت مى‌کنند و معمولاً در هر حوزه حزبى از بین 15 تا 20 نفر عضو حوزه بیش از سه و یا چهار نفر حاضر نمى‌شدند. نخست وزیر در حوزه‌ها کمتر صحبت کرد و روحیه خود آقاى هویدا هنگام بازدید از حوزه‌ها به صورتى بود که نشانه ضعف دولت بشمار مى‌رفت.»[12]

تلاش‌هاى هویدا و خسروانى و انتخاب معاونین جدید حزب نتوانست حزب را از بن‌بست ایجاد شده رهایى بخشد به گونه‌اى که خسروانى موقعیت خود را در خطر دید و از طریق آقاى مودت دوست مشترک خود براى کلالى پیغام فرستاد و نسبت به اشتباه خود اعتراف نمود.[13]

ناکامى‌هاى خسروانى در راهبرى حزب منجر به استعفاى وى شد. در خصوص نواقص کارى خسروانى مى‌خوانیم:

1ـ توجه به منافع یک گروه خاص و عدم مدیریت کافى براى جلب همه نیروها

2ـ نداشتن معلومات کافى و تسلط معنوى بر اعضاى حزب

3ـ سوءظن بى‌مورد نسبت به همه اطرافیان و تردید و دودلى در اجراى سیاست حزبى

4ـ نداشتن تماس با مردم و اعضاى حزب و عدم آگاهى از نظریات آنان

5 ـ اشتغال به کارهاى غیر حزبى و عدم رسیدگى به امور حزبى

6ـ دادن وعده و وعید زیاد به مردم و اجرا نکردن آن

7ـ توجه خاص به عده‌اى از دوستان قدیم و نادیده گرفتن دیگران

8ـ اجراى روش خبرچینى و عدم توجه به حقایق.[14]

 

کلالى سومین دبیرکل حزب

تا تشکیل کنگره و تعیین دبیرکل حزب ایران نوین کمیته‌اى به ریاست هویدا و عضویت کلالى، ضیاءالدین شادمان، ناصر یگانه، امیرقاسم شفیعى، حیدرعلى ارفع و جواد منصور تشکیل شد تا هدایت حزب را عهده‌دار شود : [15]

«از ساعت 0845 روز 16 / 6 / 48 هیئت اجرائى حزب ایران نوین با حضور آقاى هویدا نخست وزیر و اعضاى مربوطه تشکیل جلسه داد و نامبردگان مشروحه زیر به عنوان کاندیداهاى دبیرکلى حزب ایران نوین تعیین شدند. دراین هنگام آقاى نخست وزیر اظهار داشت : اسامى کاندیداهاى دبیرکلى به شرف عرض شاهنشاه آریامهر خواهد رسید تا نسبت به تعیین یک نفر از این آقایان به سمت کاندیداى دبیرکلى اوامر معظم له امر به ابلاغ گردد.

1ـ جواد منصور وزیر اطلاعات.

2ـ منوچهر کلالى ـ نماینده مجلس شوراى ملى.

3ـ ستوده ـ وزیر پست و تلگراف و تلفن.

4ـ نصیر عصار ـ معاون نخست وزیر.

5ـ امیرقاسم معینى ـ معاون حزب ایران نوین.

6ـ دکتر سعید ـ معاون حزب ایران نوین.

7ـ امیر هوشنگ شریفى ـ رئیس دانشسرایعالى.

8ـ حیدرعلى ارفع ـ نماینده مجلس شوراى ملى.

9ـ دکتر ضیاءالدین شادمان ـ استاندار تهران.

ملاحظات منبع : پس از اتمام جلسه آقاى هویدا نخست وزیر به منوچهر کلالى اظهار داشت که رأس ساعت 1300 روز جارى وى را ملاقات نماید. به همین جهت در بین اعضاى حزب ایران نوین بشدت شایع شده که منوچهر کلالى به سمت دبیرکلى حزب مذکور انتخاب خواهد شد.»[16]

کنگره فوق‌العاده حزب ایران نوین در مورخه 19 / 6 / 48 تشکیل شد و نسبت به انتخاب دبیرکل اتخاذ تصمیم نمود:

«ساعت 1700 روز 19 / 6 / 48 دومین جلسه کنگره فوق‌العاده حزب ایران نوین در محل استادیوم فرح تشکیل گردید. ابتدا آقاى دکتر خطیبى رئیس کنگره رسمیت جلسه را اعلام نمود. سپس آقاى خطیبى مختصرى درباره حزب ایران نوین صحبت نمود، رشته سخن را به آقاى حسن زاهدى وزیر کشور داد، مشارالیه اظهار داشت : کمیته بررسى دبیرکل حزب ایران نوین به اتفاق آراء آقاى دکتر منوچهر کلالى وکیل مجلس را به علت آنکه مشارالیه در دوایر دولتى شاغل نمى‌باشند به سمت دبیرکل حزب ایران نوین پیشنهاد مى‌نماید چنانچه حاضرین با انتخابات مشارالیه موافق مى‌باشند قیام نمایند. کلیه حاضرین در جلسه به اتفاق، وى را تأیید نمودند.»[17]

بى‌شک کلالى از لحاظ مدیریت تشکیلاتى از خسروانى قوى بود؛ زیرا استعفاى او از حزب، تزلزل در آن را به دنبال داشت و سرانجام به عنوان دبیرکل حزب انتخاب گردید.

«دکتر کلالى که از پایه‌گذاران حزب ایران نوین مى‌باشد از اعضاى سازمان «سیا» مى‌باشد و طرح تأسیس حزب و به دست گرفتن حکومت را با کمک مرحوم منصور در پنج سال قبل طرح نموده است.»[18]

با روشن شدن عضویت کلالى در سازمان جاسوسى CIA و مخالفت وى با دمکراسى به صورت محرمانه در جلسه فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین دست‌هاى پنهان تصمیم‌گیران واقعى و فریب شعار و ژست دمکراتیک ایشان بیشتر نمایان مى‌شود.

«از ساعت 1600 تا 2000 روز یکشنبه 6 / 7 / 48 و از ساعت 1600 تا 1900 روز دوشنبه 7 / 7 / 48 جلسه فراکسیون حزب ایران نوین با حضور نمایندگان عضو فراکسیون دکتر کلالى دبیرکل در محل حزب ایران نوین تشکیل گردید تا آئین نامه مربوط به کارهاى فراکسیون پارلمانى و بخصوص انتخابات داخلى فراکسیون را که گفته مى‌شود در سابق روى اصول دموکراسى انجام نشده و دبیرکل اختیار داشته به میل خود اشخاص را به مقامات داخلى فراکسیون بگمارد رسیدگى نمایند.

در جلسه روز دوشنبه پیشنهادى از دکتر دادفر مطرح شد مبنى براینکه یک وکیل مجلس نباید بیش از یک مقام را در حزب و مجلس قبول کند و موقع طرح این پیشنهاد دکتر کلالى دبیرکل پشت تریبون رفت و گفت آقایان با اینکه دموکراتیزاسیون خوب است و من هم موافق آن هستم ولى بطور محرمانه باید به همه شما در اینجا اخطار کنم که مقامات بالا از آنچه در فراکسیون مى‌گذرد راضى نیستند و به من تذکر داده‌اند که زیاد به طرف دموکراسى رفتن. حزب را دچار مخاطره مى‌سازد.

دکتر کلالى که به طور سربسته صحبت مى‌کرد اضافه نمود که انتظار دارم همه از خودگذشتگى نشان بدهند وگرنه ناچار خواهیم [شد] دوباره قیدوبندهاى سابق را برقرار کنیم.»[19]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]- گزارش شماره 26872 ساواک مورخه 20 / 12 / 48

[2]- گزارش مورخه 4 / 3 / 47 ساواک                                     

[3]- گزارش شماره 24834 / 20 ه 4 مورخه 22 / 12 / 49 ساواک

[4]- گزارش مورخه 17 / 1 / 49 ساواک

[5]- گزارش مورخه 18 / 6 / 49 ساواک

[6]- همان

[7]- گزارش شماره 158 ساواک مشهد مورخه 19 / 5 / 47

[8]- گزارش شماره 32728 / 20 /  ه  /  8 مورخه 7 / 9 / 47 ساواک

[9]- گزارش شماره 32736 / 20 /  ه  /  8 مورخه 12 / 9 / 47 ساواک 

[10]- گزارش شماره 34689 / 20 /  ه  /  8 مورخه 4 / 10 / 47 ساواک 

[11]- گزارش شماره 40363 / 20 /  ه  /  4 مورخه 3 / 11 / 47 ساواک 

[12]- گزارش شماره 40844 / 20 /  ه 7 مورخه 3 / 11 / 47 ساواک 

[13]- گزارش شماره 46666 / 20 /  ه 4 مورخه 10 / 12 / 47 ساواک 

[14]- گزارش مورخه 2 / 7 / 48 ساواک 

[15]- گزارش شماره 39305 / 20 ه 4 مورخه 20 / 5 / 48

[16]- گزارش شماره 39576 / 20 ه 4 مورخه 17 / 6 / 48

[17]- گزارش شماره 39604 / 20 ه 4 مورخه 22 / 6 / 48

[18]- گزارش شماره 4453 اداره اطلاعات به دفتر ویژه اطلاعات مورخه 8 / 11 / 47

[19]- گزارش شماره 25952 / 20 ه 8 مورخه 12 / 7 / 48 ساواک

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.